نام پژوهشگر: قدسیه رضوانیان
حسن یحیی نژاد عزیزی احمد غنی پور
با وقوعِ انقلاب مشروطه،زنان به عنوانِ شخصیّتهای اصلیِ رمانهای اجتماعی مطرح می شوند و در هیأتِ زنانی فاسد،بدکاره و روسپی،دستخوش نابسامانیهای فراوانی در فضای داستان می گردند.تا قبل از ظهورِِِِِ زنانِ نویسنده در عرصه داستان نویسی، بیشترین تصویرِ ارائه شده از زنان،اختصاص به فواحشی دارد که مشخص ترین تیپهای ارائه شده در رمانهای اجتماعی هستند.در پیِ تغییر و تحولاتِ گسترده در دهه چهل و تغییرِ نگرش جامعه نسبت به زنان و حضورِ آنان در عرصه اجتماع،زنان موجب تحول و دگرگونی در زمینه داستان نویسی می شوند.آنان با ورود به حوزه ادبیّات داستانی سعی می کنند تا با ذهنیّتی زنانه،آثاری حدیث نفس گونه خلق کنند و تصویری متفاوت از تصویرِ زنان در آثارِ داستان نویسانِ مرد ارائه دهند.از میانِ داستان نویسانِ زن،«مُنیرو روانی پور»با رویکردی فمینیستی،مسائل و مشکلاتِ زنان در جوامعِ مردسالارِ روستایی و بعضاً شهری را مطرح کرده و به نفیِ نقش سنتیِ زنان می پردازد و با بیانِ صریحِ احساساتِ زنانه، درد مشترکِ زنان را فریاد می زند و آنان را وا می دارد تا برای رهایی از سَرخوردگیهای عاطفیِ خویش تلاش کنند.«زویا پیرزاد»با نگاهی به طبقاتِ مختلفِ اجتماعی به ویژه قشرِ متوسطِ شهری،سعی می کند تا روزمرگی،کسالت و پوچ گراییِ زنان را در جوامعِ تکنولوژی زده شهری نشان داده و آنان را به تلاش برای رهایی از این وضعیت ترغیب نماید. در این رساله سعی شد تا با بررسیِ تطبیقیِ تصویرِ ارائه شده از زنان در رمانهای «کولی کنارآتش»و«عادت می کنیم»،عملکرد آنان در برخورد با سنّتهای دست و پاگیرِ جامعه نشان داده شود و تلاششان برای ایجاد تغییر در نگرش جامعه نسبت به زنان و اثباتِ هویّتِ خود و رسیدن به جایگاهِ واقعیِ خویش در جوامعِ انسانی، تبیین گردد.
حسین وفادار قدسیه رضوانیان
ادبیات در ایران چه در زمینه نثر و چه شعر، تحت تأثیر تحولات اجتماعی پس از انقلاب مشروطیت، دچار دگرگونی های عظیمی شد. به طوری که آثار ادبی ایران را به دو دسته، ادبیات پیش از مشروطیت و ادبیات پس از مشروطیت تقسیم کرده اند.صادق چوبک نویسنده ای است که در شکل گیری داستان نویسی ایران پس از مشروطیت، نقش به سزایی داشته است. داستان های او به ویژه از لحاظ شخصیت هایش قابل تأمل است و ما در این رساله به طور اخص به نحوه شخصیت پردازی چوبک، در دو اثر معروفش یعنی «تنگسیر» و «سنگ صبور» پرداخته ایم. در این پژوهش پس از طرح مباحثی در زمینه فرضیات، روش و پیشینه تحقیق و هم چنین تأملی در مبانی نظری تحقیق چون تاریخچه، طبقه بندی انواع شخصیت و عوامل و شرایط شخصیت پردازی در داستان معاصر، به شرح احوال و بررسی سبک شخصی چوبک و اوضاع اجتماعی زمانه وی و سپس مختصری درباره جهان بینی و دیدگاه او پرداخته ایم.پس از خلاصه نویسی و معرفی شخصیت های دو رمان، به مقایسه شخصیت ها و نحوه شخصیت پردازی در این دو اثر پرداخته ایم. در پایان از مباحث مطرح شده در این رساله نتیجه گیری شده است.
رقیه دیوسالار سیاوش حق جو
چکیده در بسیاری از مقالات و آثاری که در ارتباط با آثار فروغ و محتوای آنها انجام گرفته به تحوّلی اساسی که در اندیشه هایش صورت گرفته، اشاره شده است. این تحول موجب شده آثار پنج گانه اش به دو دوره ی متفاوت از هم تعلق گیرد.اسیر،دیوار و عصیان در یک سو و((تولدی دیگر)) و ((ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد)) در سوی دیگر قلمرو شاعریش قرار می گیرد.بنابراین ((شعر فروغ دو چهره ی مجزا به خود می گیردکه هر دو برای او واقعی و اصیل است:چهره ی فردی و خصوصی و چهره ای انسانی و جهانی و این دو چهره مختلف نمودار تحول و حرکت در شعر او می شود)) (زرین کوب،1358: 196). آنچه را که نکته سنجان و تحلیل گران ادبی،به عنوان نمونه های تحوّل او ذکر کرده اند بسیار محدود است و عمدتاً به صورت کلی و گذرا به این مقوله در حیطه ی تصویر نگریسته اند و تصاویر شعری او را بر اساس اندیشه هایش به صورت مجزا مورد تحلیل قرار نداده اند.یعنی تاکنون تحقیقی مستقل در این زمینه انجام نشده است که بدانیم اندیشه ی فروغ با موضوعاتی نظیرعشق،معشوق،انسان،جامعه و...در طی دو دوره ی شعریش چگونه تغییر یافته است و تصاویر شعریش چگونه تحت تاثیر این تحول،جهت یافته اند. بنابراین دریافت این تحوّل و تأثیر آن بر تصاویر شعری فروغ،از طریق مطالعه و دسته بندی تصاویر شعرش و بررسی محتوای اصلی آثارش صورت خواهد گرفت. تشبیه،استعاره،تشخیص وکنایه حوزه های اصلی کار نگارنده در این پژوهش است. دراین میان تشبیه،شگرد اصلی تصویرسازی در مجموعه های شعری فروغ به چشم می آید و استعاره تصویراندیشه پرور دو مجموعه ی آخر اوست که بعدی لایه دار و هیجان زا در شعرش ایجاد می کند.کنایه نیز ابزاری قوی در دو مجموعه ی آخر است که با زندگی مدرن شهری و افکار منتقدانه ی فروغ گره می خورد و نوآوری ها و ابتکارات شاعر را در خلق کنایات، بدیع و جذاب می نمایاند. بدین ترتیب نتیجه ی کلی به دست آمده از این تحقیق نشان می دهد که علاوه بر تحوّلی که در نوع به کارگیری از تصاویر در دیوان شاعر به وجود آمده است، اندیشه های عمیق و ژرف انسانی نیز وارد فضای شعری او شده است. پس تصویر و اندیشه به موزات هم در طی دیوان شعری او حرکت می کنند و همراه با رشد اندیشه،تصاویر نیز پخته تر،مدرن تر و مفهومی تر می شوند. کلمات کلیدی : فرخزاد / فروغ / تصویر / اندیشه / دگردیسی/ مطابقت
رقیه چراغعلی زاده قدسیه رضوانیان
چکیده: جنگ تحمیلی ، به عنوان حادثه ای تاریخی و اجتماعی که چهره ی سیاسی و اجتماعی را دچار تحول کرد بر ادبیات ایران تأثیر بسیار گذاشت. از این رهگذر شعر به عنوان یکی از مهمترین عرصه های تجلی این رخداد و از قضا قابل بحث ترین آن مطرح است. موضوع و مقوله ی جنگ با گستردگی فراوانش تصاویر تازه ای در شعر پدید آورد که از احساسات دینی و ملی مردم نشا ت می گرفت .شعر جنگ، شامل دو دوره ی کاملاً مشخص است: 1- شعر هم زمان با جنگ 2- شعر پس از جنگ. شعر دوره ی نخست به نوعی نقش ابزاری دارد. پرشتاب، لحظه ای، و شعاری که کارکرد انگیزشی، عاطفی و همدلی در آن بسیار برجسته است. در سروده های این دوره، نقش زبان برجسته تر از ادبیات است؛ هم از این روست که بیشتر سروده های این دوره، بیش از آن که شعر باشند، «نظم» هستند. اما در دوره ی پس از جنگ به دلیل مجال وسیع شاعران برای درنگ و تأمل بر روی مقوله ی جنگ، ضمن گسترش مفاهیم و موضوعات مربوط به جنگ و نیز پیامدهای آن، کارکرد زیبایی شناختی و ادبی با ورود تأملات شاعران، تا حد زیادی جایگزین کارکردهای دوره ی جنگ می شود. یکی از نظریه پردازان و منتقدان مکتب فرمالیسم، رومن یاکوبسن برای زبان نقش های شش گانه ای قائل است که عبارتند از: نقش عاطفی، همدلی، ترغیبی، ارجاعی، فرازبانی و ادبی. این رساله ضمن بررسی زبان شناختی شعر جنگ. به بررسی شعر جنگ، براساس این کارکردها نیز میپردازد و بیان می کند که شعر جنگ از آغاز پیدایی خود، در سیر تقطور تا تکامل خود از کدام یک ار این کارکردها، بیشتر بهره می برد. با نظر به این که یاکوبسن معتقد است کارکرد ادبی، یگانه کارکرد هنر زبانی نیست، اما کارکرد مسلط و تعیین کننده ی آن است.
علیرضا پورشبانان قدسیه رضوانیان
چکیده از آغاز پیدایش سینما به عنوان ابزاری جدید و تاثیرگذار در بیان احساسات، عواطف، اندیشه و طرز تلقی انسان معاصر، مسأله ی اقتباس از داستان های نویسندگان جدید و قدیم، مشهور و غیر مشهور، مورد توجه بسیاری از فیلمسازان قرار گرفته است. این نوع استفاده از ادبیات در سینما علاوه بر ایجاد زمینه ی داستانی برای ساخت فیلم های سینمایی، امکان معرفی ادبیات و فرهنگ هر کشور را به سایر ملل فراهم ساخته است. در این زمینه، درمتون ادب فارسی، نمونه های بسیاری در دوره های مختلف می توان یافت که با داشتن وجوه فراوان نمایشی، قابلیت اقتباس برای ساخت فیلم سینمایی را داشته باشند. در این پایان نامه سعی بر آن بوده با بررسی محتوا و ساختار یکی از این آثار؛ یعنی تاریخ بیهقی، وجوه نمایشی آن از برخی زوایا نشان داده شود. بنابراین، به برخی از ویژگی های برجسته ی این اثر، مانند نمود داستانی و روایت گونه، ماجراهای تصویری، شخصیت پردازی نمایشی و همچنین بخش های متمایز اما پیوسته ی متن که قابلیت تبدیل آن را به یک فیلمنامه ی سه پرده ای فراهم می کند، اشاره شده است. علاوه بر آن، محتوای غنی و اخلاقی اثر همراه و هم خوان با فضا و تصاویر ارائه شده در متن، به عنوان زمینه مناسبی برای اقتباس فیلمنامه ای سینمایی و ساخت فیلمی ارزشمند مورد توجه قرار گرفته است.
سیده حمیرا نیک بخت قدسیه رضوانیان
شاعر به کمک زبان و تصویر با اطراف خود رابطه برقرار می کند، و به بیان افکار و احساسات خود می پردازد. با بررسی زبان و تصویر در شعر هر شاعری می توان تحوّل و پیشرفت و حتّی رکود هنر شاعری او را بررسی کرد. زبان وتصویر دو ویژگی بارز شعری محسوب می شوند که هنرمند با بهره گرفتن از آن ها برای رسیدن به آرمان های بلند خود سود می جوید. مفتون امینی شاعری است که به طور پیگیر در عرصه ی شعر معاصر حضوری موثّر داشته امّا کمتر شناخته شده و هیچ نقد و تحلیل بایسته ای از اشعارش صورت نگرفته است. این پژوهش به معرّفی و شناخت بهتر این شاعر کمک می کند و به تحلیل اشعارش می پردازد. در مجموعه های شعر امینی دو گونه زبان و تصویر به چشم می خورد. در مجموعه های« دریاچه، کولاک، انارستان» شاهد زبانی کلاسیک و قدیمی هستیم. امّا در مجموعه های بعدی مانند« عصرانه در باغ رصدخانه » و «من و خزان وتو » شاعر به زبانی ویژه، نگاهی مستقل و خلّا قیّت تازه ای دست پیدا می کند. او در ابتدا به اشعار کلاسیک گرایش دارد. تازگی و تنوّع در مجموعه های ابتدایی شاعر مشاهده نمی شود بلکه اشعاری است که در ادبیات منثور و منظوم ما بسیار پرسابقه است. امّا اشعار دوره ی دوم شاعر تغییر، حرکت و تحوّل شاعر را به خوبی نشان می دهد. زبانی نرم و بااستقلال که از کلمات کهنه در آن خبری نیست و نه در استعاره و ابهام غوطه ور است. این پژوهش به روش بلاغی و زبان شناختی صورت می گیرد و هم چنین داده هایی به صورت آماری ارائه می گردد و از لحاظ زبان و تصویر مورد تحلیل قرار می گیرد. در فصل اوّل کلیّات و تحلیل هایی درباره ی زبان و تصویر، مطرح شده، در فصل دوّم، اشعار مفتون از مقوله ی زبانی بررسی شده و ویژگی های آوایی، دستوری و واژگانی آن بیان گردیده و هم چنین داده های آماری نیز ذکر شده است، در فصل سوّم، شعرها از نظر تصویری بررسی شده اند، در این بخش به مقاصد اصلی علم بیان توجّه شده است و تشخیص و تشبیه دو آرایه ی پرکاربرد شاعر معرّفی شده اند. فصل چهارم نتیجه گیری است. بر اساس نتایج به دست آمده مفتون شاعری معرّفی می شود که گام های تازه ای در مسیر شاعری اش برداشته و تغییر و تحوّلاتی را چه در حوزه ی زبان و چه در حوزه ی تصویر پشت سر گذاشته است. او با برقراری نظم در زبان معیار و خلق تصاویر شاعرانه توانسته است از زبان معیار حدّاکثر استفاده را ببرد.
ام البنین فضلی حسین حسن پور آلاشتی
هر کس با زبان فارسی مانوس باشد در می یابد که شعرای زبان فارسی از روزگاران قدیم ، با مظاهر طبیعی الفتی شدید داشته اند و شعر فارسی در هیچ دوره ای از طبیعت بی نیاز نبوده است . در این رساله طبیعت در اشعار نادر نادرپور با تاکید بر نگاه رمانتیک شاعر مورد بررسی قرار گرفته است . شیوه ی پژوهش در این پایان نامه ، کیفی و از نوع تحلیـل محتـوا است. روش جمع آوری اطلاعات آن به شیوه ی کتابخانه ای است. بدین ترتیب که ابتدا ابیات مطالعه شد و عناصر طبیعت به صورت مجزا فیش برداری شد و صور خیال برساخته از عناصـر طبیعت مورد مطالعه قرار گـرفـت. در ایـن مجمـوعـه تاریخچه رمانتیسم ، علل بروز آن ، رمانتیسم ایرانی و طبیعت گرایی در شعـر شـاعـران از گـذشتـه تا کنون آمده است . در بـررسـی طبیعت بـه عنـوان عنصـر تصویـر سـاز ایـن نتیجـه به دست آمده که تشبیه در اشعار او بسامد بالایی دارد و نادرپور بیشتر از تشبیهات حسی به حسی بهره برده است. همچنین از انواع استعاره از استعـاره مصـرحـه نسبت بـه استعـاره ی مکنیه کمتـر استفاده کرده است. تشخیص نیز در اشعار او بسامد بالایی دارد امـا نادرپور از کنایه کمتر بهره برده است. در پایان هر کدام از شگردهای بلاغی بخشی در مورد ویـژگـی های آماری شامل : فـراوانـی ، درصد و نمـودارهـای مـربـوط بــه آن ارایــه شــده اســت. در بخـش دیگـر ایـن رسـالـه طبیعت بـا نگــاه رمانتیکـی شـاعـر مورد بررسی قرار گرفته است و این نتیجه به دست آمده است که نادرپور حالات روحی خود را بر طبیعت مـی تـاباند و این بازتاباندن حالات روحی شاعر به طبیعت یکی از ویژگی های رمانتیک است . کیفیت حضور طبیعت در شعر نادرپور نیز خاص و برجسته است . او با طبیعت همدل و همراه می شود و احساس خود را به طبیعت انتقال می دهد . طبیعت ، این گستره ی با شکوه و نشانه ی قدرت بی پایان الهی همواره یکی از سرچشمه های هنر بوده است و در موسیقی ، نقاشی ، شعر و بسیاری از آثار مشهور هنرمندان طبیعت جلوه ای خاص داشته است و دارد. در این میان مکتب رمانتیسم از جمله مکاتبی است که بازگشت به طبیعت از نخستین ویژگی های آن به حساب می آید و طبیعت گرایی از جلوه های مهم آثار هنرمندان آن. شاعر رمانتیک تحول و دگرگونی زندگی را در تغییر فصول و شب و روز می بیند. نادرنادرپور نیز شاعری است رمانتیک. به همین جهت طبیعت در شعر او حضوری بسیار گسترده دارد. هدف از نگارش این پایان نامـه ، بررسی و چگونگی نگرش نادرپور به طبیعت و روشن نمودن جایگاه طبیعت در تصویر شعری او با توجه به نگاه رمانتیک شاعر می باشد. تا ازاین رهگذر بتوانیم به ساحت تازه ای از فضای شعری او دست پیدا کنیم و زمینه ای فراهم سازیم تا دیگر پژوهشگران بتوانند در این عرصه گام های موثرتری بردارند . این پایان نامه در پنج فصل تقسیـم بنـدی و تنظیم شــده اسـت. در فصل اول ابن تحقیق مطالب کلی در باب موضوع ، هدف و روش تحقیق مطرح شده است. در فصل دوم نیز سالشمار ، زندگی و کلیه آثار شاعر ذکر گردیده است. در فصل سوم به تاریخچه رمانتیسم ، علل بروز و ظهـور آن و همچنین به رمانتیسم ایرانی و ویژگی های آن پرداختـه شـده اسـت. در پـایـان ایــن فصـل نیز طبیعت گرایی در شعر شاعران از گذشته تا کنون آورده شده است. در فصل چهارم عناصر پــرکــاربرد طبیعت در شعر نادرپور با توجه به بسامد آن آورده شـده است. همچنین صور خیال برساخته از عناصر طبیعت در شعر نادرپور ( تشبیه ، استعاره ، تشخیص ، کنایه ) مورد مطالعه قرار گرفته است. در پایان هر کدام از شگردهای بلاغی بخشی در مورد ویژگی های آماری شامل : فراوانی ، درصد و نمودار های مربوط به آن ارائه شده است تا مقایسه و سنجشی در سطح کـاربــرد عنـاصــر طبیعــی صورت گیرد. لازم به یادآوری است که داده ها برای ارایه فهرست تصاویر شاعر وجود داشته است اما به لحاظ حجم زیاد و رعایت اختصار و هم این که اساساً کار ما تحلیل صرف تصاویر نبوده است و بیشتر اساس بررسی ، تحلیل تصـاویــر از دیـــدگـــاه رمـانتیـک بـوده است ، از آوردن آن در این پـایـان نـامه خـودداری شـده است. در بخش دیگر این رساله طبیعت با نگاه رمانتیکی شاعر مورد بررسی قرارگرفته است. در پایان این بخش نیز به کیفیت حضور طبیعت در شعر نادرپور پرداخته شده است. فصل پنجم نیز نتیجه گیری و دستاوردهای حاصل پژوهش را دربردارد و در پایان نیز منابع و مآخد مورد استفاده ذکر گردیده است. رساله ای که تقدیم سروران گرامی می شود بی تردید خالی از نقص نیست ؛ امید است که این خدمت ناچیز موزد قبول صاحب دلان آراسته گردد و با سعت اخلاق چشم از معایب آن بپوشند و با دیده اغماض در آن بنگرند.
پریوش خجیرانگاس مسعود روحانی
قصه، همچون هر اثر داستانی دیگر از عناصری تشکیل می شود که مهم ترین آن ها شخصیت است. نویسندگان آثار داستانی، متناسب با هر اثر داستانی، شیوه ها و شگردهای خاصی را برای پردازش صحیح و مطلوب شخصیت به کار می گیرند. بنابراین بررسی و تحلیل پردازش آن ها، می تواند ملاک و معیار مناسبی برای تعیین ارزشمندی یک اثر ادبی و میزان موفقیت نویسنده ی آن باشد. این تحقیق با هدف بررسی عنصر شخصیت در تفسیر سوره ی یوسف (ع) اثر ابوبکر احمد بن محمد بن زید طوسی (قرن ششم هجری) انجام شده است. یوسف(ع) شخصیت اصلی و قهرمان داستان است. علاوه بر او شخصیت های فرعی زیادی در پیشبرد داستان نقش دارند که از این نظر، تفسیر یوسف با قصه روایت شده در قرآن متمایز میباشد. البته باتوجه به ساختار تفسیری اثر مورد نظر ما، در مقایسه با شیوه ی روایت در قرآن که مبتنی بر اعجاز و ایجاز است، این اختلاف دور از انتظار هم نیست. در تفسیر سوره ی یوسف (ع) علاوه بر شخصیت های انسانی فراوان، شخصیت های غیرانسانی مثل فرشتگان حیوانات، اشیاء و حتی عناصر طبیعی مثل باد نقش دارند. طولانی بودن قصه یکی از عوامل اصلی در پردازش مطلوب شخصیت ها محسوب می شود. شخصیت پردازی در تفسیر سوره ی یوسف (ع) به دو شیو? مستقیم و غیر مستقیم انجام شده است و با توجه به ساختار تفسیری و روایتی اثر، بیشتر از طریق گفتگوی نمایشی شخصیت ها در هنگام انجام عمل، صورت گرفته است.
سحر احمدجانی کلایی قدسیه رضوانیان
در بررسی فرهنگ ایران، گرایش به ادبیات اندرزی در نظام رفتاری، اندیشگی و ارزشی جامعه قابل استنباط است و نمود آن را در ساخت فرهنگی جامعه ی ایران را از طریق پیشینه ی ادبیات اخلاقی و پندنامه ها می توان مطالعه کرد. در ادبیات ما تقریباً تمامی آثار دارای بن مایه های اخلاقی و اندرزی هستند. گاهی بعضی از آثار تماماً اخلاقی اند، مانند: بوستان سعدی و قابوس نامه . گاهی در خلال برخی آثار با اندیشه های اخلاقی مواجه می شویم. تاریخ بیهقی نیز از جمله آثاری است که در لابه لای داستان های تاریخی و سیاسی اش اندیشه های اخلاقی، اندرزی قابل مشاهده است. بیهقی، تاریخ نگاری است که به تناسب شغل دبیری در دربار غزنویان، از بسیاری از مسائل اجتماعی، سیاسی، دینی سخن گفته و در تشریح مسائل گوناگون، بسیاری از مسائل اخلاقی را نیز ذکر نموده است. هم چنین در پایان هر حادثه ی تاریخی، اجتماعی، همگان را به عبرت آموزی دعوت می نماید. در آغاز این رساله، ابتدا به اخلاق، فلسفه ی اخلاق، نسبیت و مطلق گرایی آن و سپس اندرز و هم چنین خاستگاه اخلاق و اندرز در ادب فارسی و معرفی برخی آثار پرداخته شده است. در گام بعدی به ارتباط اخلاق و اجتماع و سیاست و دین اشاره گردیده است. بعد از بررسی این مولفه ها جنبه های مختلف اخلاقی، اخلاق فردی، اجتماعی، سیاسی و دینی در تاریخ بیهقی مورد بررسی قرار می گیرد. در پایان نیز با تحلیل مولفه های اخلاق فردی، اجتماعی، سیاسی و دینی در تاریخ بیهقی به این نتیجه می رسیم که تاریخ مسعودی منعکس کننده ی اوضاع عصر غزنوی است که نگارنده ی آن ضمن بررسی مولفه های یاد شده، به بیان مسائل اخلاقی و اندرزی نیز پرداخته است.
مقدسه کوچک زاده قدسیه رضوانیان
روان شناسی زبان از علوم جدیدی است که از تلفیق روان شناسی و زبان شناسی به وجود آمده است. این علم، با کمک اصول روان شناسی و زبان شناسی به تحلیل متون ادبی می پردازد و افقی روشن را در برابر خوانندگان متون ادبی آشکار می سازد. پژوهشگران این علم، از زبان به عنوان ابزاری برای دستیابی به معنا استفاده می کنند. آن ها از کارکردهای مختلف زبان بهره می برند و متون ادبی را بررسی می کنند؛ اما هر متنی ظرفیت تحلیل را ندارد و تنها متونی که تأویل پذیر هستند و نویسنده خواننده را در انتخاب مسیر آزاد می گذارد، قابلیت بررسی و تحلیل را دارند. تاریخ بیهقی از آثاری است که در آن نویسنده به خواننده اهمیت می دهد و مفاهیم خود را در لایه های متن پنهان می کند و به خواننده اجازه می دهد، این مفاهیم را بیابد. او در این مسیر در گوشه هایی از متن، نشانه هایی را به جا می نهد تا خواننده با کمک آن رمزگان نهفته در متن را بیابد و پیام نهایی او را دریابد. بیهقی در این مسیر از امکانات زبان استفـاده می کند و متن را بدون استفـاده از عنـاصر بیانی، ادبـی می کند. در این پایان نـامه تـاریخ بیهقی بـراسـاس نظریات چامسکی و لکان بررسی می شود. چامسکی با دیدی زبان شناسانه به متون ادبی می نگرد و سعی می کند ساختار متن را تجزیه و تحلیل کند؛ اما لکان با نگاهی روان کاوانه متون را تحلیل می کند و سعی دارد، کلیت متن را بررسی کند و شخصیت ها و نویسنـده ی متن را روان کاوی کند. به کمک این دو نگاه، تاریخ بیهقی بررسی می شود و این نکته دریافته می شود که بیهقی با کمک جزئیات، تصویری کلی از متن را به خواننده ارائه می کند. او در تلاش است تا خواننده پس از فرورفتن در متن و لذت بردن از جمله ها و نحوه ی چینـش آن ها در متن، رمزگان نهفته در ژرفای آن ها را بیابد و با کنار هم قرار دادن آن ها کلیت متن را درک کند.
شهرزاد قلی زاده دمیرچی بالا حسین حسن پور آلاشتی
دو رمان «چراغ ها را من خاموش می کنم» و «عادت می کنیم» نوشته ی زویا پیرزاد، اگر چه هیچ ادعای بلند پروازانه ای در زمینه ی شگردهای روایت ندارد و با روایتی خطی و پیرنگی ساده، داستان خود را برای مخاطب تعریف می کند، توانسته با مخاطب عام و در مورد کتاب اول، حتی با مخاطب خاص خود به خوبی ارتباط برقرار کند. داستان در این دو رمان، داستان ساده و بی ماجرای زندگی زنانی معمولی است که نویسنده، مخاطب را برای شناخت دنیای درونی و آشنایی با رنج ها و آرزوهای آن ها به درون ذهنشان دعوت می کند. در این پژوهش پس از گذری اجمالی بر طرح کلی مسأله و حدود و فرضیات پژوهش و تأمل در مبانی نظری تحقیق به بررسی پیرنگ در این دو رمان پرداخته شده است. روال تحقیق، مطالعه ی عناصر پیرنگ و نحوه ی گسترش آن ها در این رمان هاست. پس از استخراج داده ها، خصوصیات هر یک از عناصر پیرنگ چون گره افکنی، کشمکش، بحران و .... در هر یک از رمان ها بررسی و به تحلیل عنصر شخصیت به عنوان مهم ترین عنصر داستانی موثر بر طرح پرداخته شده است. پیرنگ ساختمان منطقی و سببی داستان است. در داستان های مدرن، حاکمیت پیرنگ نادیده گرفته و عناصر دیگر داستان بر آن ارجح شمرده می شود. در این پژوهش نشان داده شد ه است که پیرنگ در این آثار اگر چه ساختار کلاسیک سه قسمتی آغاز، میانه و پایان را داراست، اما در اجزاء و عناصر پیرنگی خود، به دلیل عدم توجه به ماجرا پردازی، استفاده از کشمکش های ذهنی، پایان باز و... چندان با معیارهای کلاسیک سازگار نیستند. نیز کمرنگ بودن طرح داستانی و اهمیت بیشتر شخصیت پردازی، آن ها را به مرزهای داستان های مدرن نزدیک کرده-است.
صدیقه حلیمی جلودار غلامرضا پیروز
بشر همواره به سفر توجّه داشته و دلایل گوناگون سیاسی اجتماعی، انگیزه ی او را برای این کار تشدید کرده است. لذا با عواملی چون تبلیغ مذهب، امور سیاسی یا اقتصادی، شناخت موقعیت های جغرافیایی، انگیزه های شخصی جهت کسب تجربه، انجام تجارت و عدّه ای به قصد زیارت بار سفر می بندند. این پایان نامه با محوریت عنوان فوق به سه سوال پاسخ داده است که شگردهای سفرنامه نویسی ناصرخسرو کدامند؟ و همچنین شگردهای سفرنامه نویسی جلال آل احمد چگونه بوده است؟ و در آخر اشتراکات و افتراقات شگردهای ادبی این دو اثر کدام اند؟ برای تشریح زوایای مختلف مسأله ی اصلی این تحقیق، و دست یابی نهایی به کشف حقایق و ایجاد شناخت کلّی نسبت به قضایای موجود، با استناد به کتب متعدّد به روش توصیفی و تحلیلی با تشریح آن در پنج فصل - که در مقدّمه مبسوطاً آمده است - به این نتیجه دست یافتیم که ناصرخسرو قابلیّت و ظرفیت های زبانی خود را در اشعارش برای ما به یادگار گذاشته است؛ امّا سفرنامه را جای لفظ پردازی و خلّاقیت های ادبی نمی دانست. بنابر این سبک ساده و همه فهمی را در پیش گرفته است چرا که مخاطب سفرنامه ها عموم مردم هستند. امّا جلال سفرنامه-اش را به سبک سایر تألیفاتش می نویسد. آنچه آل احمد در سفرنامه اش می نویسد؛ گزارش صرف نیست، بلکه برخاسته از احساسات درونی نویسنده است و آن را با سبک خاصّ خود، که نثر شاعرانه است، می نویسد البتّه با رویکرد عارفانه و گاهی طنزآمیز و انتقادی. آل احمد تکّه هایی از کلام را حذف می کند، گاهی جمله را نیمه کاره رها می کند و گاهی نیمه کاره آغاز می کند. البتّه باید اذعان کرد که هر دو دارای نثری ساده، موجز، روشن و در عین حال برخوردار از مضامین بسیار اند. هدف ناصرخسرو انتقال اطلاعات و نگارش سفرنامه ای بود که مخاطبش عموم مردم باشد. اما گویا سفر جلال، انگیزه ی تازه ای شد برای نگارش داستانی دیگر در قالبی تازه. او منتقدی بود که از هر قالبی برای بیان انتقاداتش سود می جست.
هاجر امامی بندپی حسین حسن پور آلاشتی
سبک شیوه ی خاص شاعر یا نویسنده است که اثری را خلق می کند و فراوانی عناصری که از متن دریافت می شود، توجه مخاطب را به این نکته جلب می کند که اثر در اسلوبی ویژه آفریده شده و به نوعی از ابتدا تا انتهای اثر، مولف به گونه ای خودآگاه یا ناخودآگاه به این اسلوب پایبند بوده است. سبک های فردی خواه جدید، خواه تکراری در هر دوره ای سبک آن دوره را می سازد. غزل به دلیل برخورداری از ظرافت و ظرفیت های گوناگون، همواره به مثابه ی یک فرم شعر زنده حیات و حرکت مستمر داشته است و در دوران معاصر، تحت تأثیر شعر خروشان مشروطه و بعدها شعر آزاد، از اواخر دهه ی 20، غزل هم از جهت مایه و محتوا و هم از حیث ذهن و زبان، دستخوش تحول و تازگی شد. مهم ترین مشخصه ی عصر حاضر از نظر غزل به وجود آمدن سبکی تازه است، سبکـی که برگرفتـه از تحـولات و نوآوری های غزل سرایان این دوره است. هوشنگ ابتـهاج در عین حال که غزل فاخر و الگوی حقیـقی غـزل را غزل حافظ می دانـد، بـه تازگی هایی در زبان و بیان شعر دست می یابد که غزل سرایان پس از او با تحولات بیش تر، غزل را از «ذهن و زبان بینابین» او به سمت غزل نو سوق می دهند. شاعرانی هم چون حسین منزوی که با روی آوردن به زبان رایج و فاصله گرفتن از زبان فاخر کهن غزل ساده و روانی را ارائه می دهد؛ منزوی در وجه زبانی شعر، از واژه های تازه استفاده می کند. برخی واژه های شعری او پیش از این در غزل به کار نرفتند، علاوه براین برای توصیف از انواع رنگ ها در شعر بهره می جوید و در ساختارهای گوناگون صفات جدیدی را نیز در غزل به کار می برد. او در تشبیهات، به دنیای ملموس اطراف خود توجه دارد و از مفاهیم انتزاعی و عرفانی در طرفین تشبیه خبری نیست، اما در ساختار تشبیه غزل ابتهاج یکی از طرفین تشبیه را مفاهیم تشکیل می دهد که نشان دهنده ی وابستگی ذهنی شاعر به سبک کهن است. ابتهاج و منزوی در سبک ادبی خویش از موسیقی شعر غافل نمی شوند و توجه خاصی به این بعد شعر دارند و هر چهار وجه موسیقی از غزل آن ها دریافت می شود. ابتهاج، حد وسط غزل سنتی و غزل نو است و منزوی از پیشگامان غزل نو است و با شدت و دقت بیشتری به نوآوری در غزل دست می یابد.
اناهیتا دیوارگر حسین حسن پور آلاشتی
ادبیات نیز چون هر پدیده ی انسانی دیگر، تحت تأثیر شرایط و فرهنگ جامعه و تفکر حاکم بر آن است. از آن جا که زن نیز جزئی از جامعه ی بشری است، خواه ناخواه وارد عرصه ی ادبیات شده است. حضور زن در ادبیات، تحت تأثیر تفاوت های فردی انسان ها و طبعاً زنان، گاه مثبت بوده و گاه منفی است. در شعر کلاسیک فارسی، به دلیل حاکم بودن نظام مردسالار بر جامعه، به زن به عنوان جنس دوم و موجودی در خدمت امیال مرد نگریسته می شد. البته شاعران به برخی خصوصیات مثبت زن نیز توجه داشته اند و شاعرانی چون فردوسی و نظامی، از زن و ارزش های انسانی وی حمایت کرده اند؛ اما فرهنگ غالب جامعه، بر ضد زن بوده است. این وضع به مرور زمان تغییر کرد و در عصر مشروطه، برخی شاعران و نویسندگان به دفاع از حقوق پایمال شده ی زن پرداختند و وی را موجودی هم طراز با مرد به تصویر کشیدند. بدین ترتیب در ادبیات معاصر، تغییرات محسوسی در نگرش به زن رخ داده و شاعران و نویسندگان، واقع بینانه تر به ویژگی های زن نگریستند و هم به وجوه مثبت شخصیت زن توجه کردند و هم به وجوه منفی شخصیت او. در بین شاعران معاصر، شاملو و نادرپور، توجه ویژه ای به زن دارند. شاملو زن را اغلب به سبب سجایای اخلاقی وی می ستاید و او را در کنار مرد قرار داده و از حقوق انسانی وی حمایت می کند. وی حتی زن را به حضور در اجتماع دعوت می کند و گاه او را نمادی از یک مبارز سیاسی به تصویر می کشد. در مقابل نادرپور بیشتر به جسم زن توجه دارد زن را به خاطر جسم زیبایش می ستاید. وی اغلب زن را در جایگاه معشوق به کار می گیرد و از حقوق انسانی وی سخنی نمی گوید. در عین حال، دو شاعر، برخی خصوصیات منفی و غیر اخلاقی زن را در شعر خود ذکر کرده اند و همچنین توصیفاتی زیبا از ویژگی های ظاهری و باطنی زن ارائه داده اند.
ساحره مرادی قدسیه رضوانیان
فرآیند نوشتن یک روند دوطرفه و سیال است که همواره با گذشته در پیوند و به سمت آینده رو به حرکت و تغییر و تکامل می باشد. متونی که توسط نویسندگان نوشته می شوند تنها یک خالق یگانه ندارند بلکه در پشت سر خود حجم عظیمی از تاریخ و تمدن و ادب گذشته را به یدک می کشند و به نوبه ی خود راهی برای ارتباط به سوی آینده می گشایند. به این معنا که هر هنرمند از رهگذر پیش زمینه های ذهنی خود فرصت پیدا می کند که در مسیر چالش های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی عصر دست به خلاقیت و نوآوری بزند. بر این مبنا متون علاوه بر این که می توانند زمینه های مشترک فراوانی داشته باشند و از این لحاظ با هم قابل قیاس باشند در عین حال رنگ عصر و زمان خود را هم دارند و به عبارتی نتیجه ی خلاقیت ذهن و اندیشه ی مولف از دل همه ی دانسته ها و تجارب و اطلاعات او می باشند. محمدرضا شفیعی کدکنی به واسطه ی برخورداری از پشتوانه ی وسیع اطلاعاتی در زمینه های تاریخ، فرهنگ و ادب گذشته حجم قابل توجهی از این گونه روابط و مناسبات را در اشعار خود پیاده کرده است. یعنی او در این اشعار علاوه بر این که خواننده را در گستره ی تاریخ و فرهنگ گذشته به گردش درمی آود، طرحی از مختصات واژگانی و زبانی گذشته را پیش روی او قرار می دهد، نمایی از آداب و رسوم و اعتقادات مشترک قومی را پیش چشم او قرار می دهد و از متون کهن عرفانی و ادبی در اشعارش بهره می گیرد، در نهایت از این همه در شعر خود به منزله ی اساس و الگویی استفاده می کند تا با توجه به مسائل زمان، احساسات و عواطف شخصی خود و بسیار مسائل پیدا و پنهان دیگر معنا و مفهومی جدید پیدا کنند.
طیبه پورمرادی حسین حسن پور آلاشتی
مفهوم سبک در ادبیات، شیوه ی خاصی است که هر شاعر یا نویسنده ای برای بیان مفاهیم و افکار خود برمی گزیند. سبک شناسی نیز علم بررسی شیوه های بیان هنری و ادبی به کار گرفته شده توسط ادباست. سبک شناسی، نقش مهمی در فهم و دریافت آثار ادبی دارد، به خصوص سبک شناسی نثر که کمتر به آن پرداخته شده است. ابراهیم گلستان، یکی از چهره های شاخص در میان نویسندگان صاحب سبک معاصر به شمار می رود که بیشترین آثار خود را در قالب داستان کوتاه، نوشته است. مهم ترین شاخصه ی سبکی آثار گلستان را زبان آهنگین داستان های وی تشکیل می دهد. غالب آثار نویسنده، دارای مضامین سیاسی- اجتماعی است که گاه به صورت واقع گرایانه و گاه به صورت نمادین، در قالب زبانی آهنگین و آرکائیک به رشته ی تحریر درآمده است. در این پایان نامه، تلاش شده تا به بازنمایی سبکی نثر گلستان با تکیه بر مجموعه آثار داستانی او در سه محور زبانی، ادبی و روایی پرداخته شود. در هر سه محور، توضیح و تحلیلی از شاخصه های سبکی همراه با شواهدی از داستان های وی آورده شده است. لازم به ذکر است که آثار گلستان از جهت زبانی و ادبی، از غنای بالایی برخوردار است، اما از آن جا که در سبک شناسی عناصر تکرارشونده مورد توجه قرار می گیرد؛ لذا تنها از صنایعی نام برده ایم که بسامد بالایی داشته اند.
فاطمه پرهیزکار قدسیه رضوانیان
زبان پدیده ای اجتماعی است که با تغییر و تحول در جامعه دچار دگرگونی می شود. ویژگی اجتماعی زبان موجب شده است آن را با عوامل اجتماعی مرتبط سازد و دگرگونی های اجتماعی جامعه را در خود منعکس کند. لازم به ذکر است، تحوّلات اجتماعی نسبت به تحوّلات زبانی با سرعت بیشتری صورت می گیرد و زبان تحت تأثیر دگرگونی ها و تحوّلات اجتماعی قرار می گیرد. علمی که به بررسی روابط بین زبان و جامعه می پردازد، جامعه شناسی زبان نامیده می شود. وظیفه ی جامعه شناسی زبان بررسی گوناگونی های زبان بر اساس عوامل اجتماعی است. از مولفه های شاخص در حوزه ی جامعه شناسی زبان می توان به طبقه ی اجتماعی، تحصیلات، شغل، جنسیت، مذهب، سبک، سن و قومیت، اشاره کرد. تاریخ بیهقی به عنوان یک اثر تاریخی- اجتماعی و ادبی از دیدگاه جامعه شناسی زبان قابل بررسی است. این پژوهش به روش تطبیقی- تحلیلی ارتباط این مولفه ها را با زبان این اثر بررسی می کند. مطابق نتایج تحقیق، زبان بیهقی و شخصیت های شاخص در تاریخ بیهقی تحت تأثیر این مولفه ها قرار دارد. افراد تحت تأثیر موقعیت اجتماعی خود و این که در چه جایگاهی در دربار قرار دارند و در چه منصب و شغلی مشغول به کار هستند، از رفتار زبانی متفاوتی برخوردارند. لازم به ذکر است، در تاریخ بیهقی بیش ترین گفت وگو در افراد فرادست جامعه دیده می شود. از این رو، لحن غالب در این اثر، لحن آمرانه و خطابی است. در تاریخ بیهقی،شخصیت ها و نویسنده در سنین بالایی قرار دارند. در نتیجه، گفتارشان از پختگی و لحنی آرام وآهنگی سنگین برخوردار است. در این اثر، حضور زن کم رنگ است و به ندرت گفت وگویی مستقیم بین آنان صورت می گیرد. با این حال، می توان در رفتار زبانی مردان و زنان تفاوت هایی را دید. امّا، گاهی جنسیت موجب تفاوت در رفتار زبانی آنان نمی شود. ذهنیت دینی بیهقی، بسیاری از واژگان، عبارت های دینی و مذهبی را وارد متن کرده است. بیهقی و شخصیت های شاخص با قرار گرفتن در موقعیت های گوناگون، رفتار زبانی متفاوتی از خود نشان می دهند و به خوبی می توانند احساسات و اندیشه خودشان را با زبان شان انطباق دهند. واژه های کلیدی: جامعه شناسی زبان، طبقه ی اجتماعی، شغل، جنسیت، مذهب، سبک، سن، تاریخ بیهقی.
غلامحسین ملازاده قدسیه رضوانیان
در داستان های امروزه روایت از محدودی سن اش خارج شده است بدین مفهوم که از نقل داستان در قالب منسجم و بازتاب واقعیتی قطعی و مورد توافق همگان خودداری می شود. به تعبیر دیگر نویسنده ی تعیین کننده ی همه چیز جای خود را به نویسنده ای می دهد که خود از صحنه کنار می رود تا خوانند خود با تفسیرهایش به داستان راه یابد. پژوهش حاضر رمان های هیس و پستی از آثار نویسنده ی دیگر گونه نویس زمان ما محمدرضا کایب را به شیوه ی تحلیلی از نگاه ساختاری در کاربست عناصر داستان بررسی می کند و ضمن مقایسه ی این دو اثر به واکاوی ویژگی های داستان نویسی نوین در آن ها می پردازد. کاتب در رمان های مورد نظر شیوه ی متفاوتی از روایت را مورد توجه قرار داده است تا خواننده ی منفعل را به کنش گر تبدیل کند. با فروریختن قطعیت امور و طرد نگاه تک بعدی امکان برداشت های متفاوت و تفسیرهای متعددی برای خواننده ایجاد می شود. توجه به شیوه های گوناگون دیدن به جای ارایه یک واقعیت کلی و قطعی کاتب برای خواننده ایجاد می شود. توجه به شیوه های گوناگون دیدن به جای ارایه ی یک واقعیت کلی و قطعی کاتب را وا می دارد تا از طریق تجربه ی فرم به شناختی تازه از واقعیت و تفسیری نو از زمان برسد. او با کاربست صناعات نوین داستان نویسی مانند عدم قطعیت بی نظمی زمانی در روایت تکثر روایت اشکار کردن شگردهای نویسندگی، یکی شدن شخصیت ها، فرجم های چندگانه و ..، در عین توجه به محتوا نشان می دهد که نویسنده ای فرم گرا است. البته فرم گرایی در رمان هیس برجسته تر و شاخص تر است. کاتب با ابتکار و نوآوری در روایت داستان، توانسته است در مسیر نو و راه کم رهرو کارهایی تازه در ادبیات داستانی امروز پدید آورد.
محمدصادق اتقایی کردکلابی قدسیه رضوانیان
تلمیح آرایه ای است که در سراسر جغرافیای ادبیات ایران اعم از شعر و نثر انعکاس گسترده ای دارد و همواره برای علاقمندان پلی ارتباطی میان حال و گذشته بوده در ضمن به سان آیینه ای است که خوانندگان، گذشته ی غبارآلود خاطرات مه گرفته شان را در آن می بیند. ناصر خسرو شاعری است که اعتقادات دینی خود را در قالب نظم ریخته است برای شناخت بیش تر افکار و عقاید و اندیشه های او گشودن رمز و راز داستان ها و شخصیت های آن ضروری است. بسامد بالای شخصیت های داستان ها به ویژه پیامبران امامان و فرشتگان ابزاری است برای اثبات و استدلال شاعر برای نشان دادن حقانیت مذهب شیعه ی اسماعیلیه که در بیش تر قصاید او سایه افکنده است. هدف ناصر خسرو از آوردن داستانهای دینی، مانند قصص انبیاء برای اثبات عقیده ی دینی خود و بیان داستان های تاریخی –اساطیری مثل (اردشیر، ساسان، انوشیروان و سایرین) برای عبرت و پند اندرز و دوری از دنیاست. همچنین آوردن شخصیت های داستان های علمی چون (افلاطون و ارسطو) برای مخاطبان به عقل و خرد و دانش است. عطار شاعری است که سخن او بیشتر نتیجه وجد و حال است و ثمره ی مشاهده و کشف که آن را به صورت تمثیل و داستان بیان کرده است چون در عالم عرفان بسیاری از مطالب هست که نمی توان آن را صریح و روشن بیان نمود. پس باید برای آسان کردن آن مطالب آن را ساده و روان ساخت و آوردن حکایات بهترین راه آن است. شعر عطار به دور از هر شبهه و شایبه ای، در خدمت جهان بینی عرفانی و تصوف اوست و آن هم از نوع جهان بینی عرفانی ایرانی است. این پایان نامه درصدد است با رویکرد تطبیقی به تلمیحات داستانی در این دو اثر با توجه به آمار و ارقام در موضوعات گوناگون تلمیح به تفاوت ها و شباهت های اندیشه و افکار آن دو شاعر در زمینه های گوناگون دست یابد
سید اسمعیل جعفری مرتضی محسنی
صاحبان آثار ادبی برای بیان موثّر تر افکار و اندیشه های خود از ارتباط های کلامی و غیرکلامی سود می جویند. هرچند شاعران و نویسندگان برای بیان زیبایی شناختی از زبان ادبی بهره می برند؛ اما از ارتباط های غیرکلامی نیز غافل نیستند. ارتباط به معنی انتقال اطلاعات از فردی به فرد دیگر است که احساسات و نظر ها، آگاهانه یا نا آگاهانه، به شکل پیام های کلامی و غیرکلامی بیان، ارسال و دریافت می شوند. ارتباط غیرکلامی عبارت است از تمامی محرّک های غیرکلامی در یک محیط ارتباطی که هم به وسیله ی منبع (فرستنده) و هم استفاده ی آن از محیط به وجود می آید و دارای ارزش پیامی بالقوّه برای فرستنده و گیرنده است. این ارتباط که از طریق کلیه ی محرّک های بیرونی غیر از کلمات نوشتاری و گفتاری از فرد ارایه می شود، شامل ظاهر فیزیکی، اشاره و حرکت، چهره و رفتار چشمی، فضا و بوم پایی (قلمرو جویی)، بساوایی، محیط و طبیعت اطراف و زمان می شود. بنابراین ارتباطات غیرکلامی یا پیام رسانی بدنی، هنگامی روی می دهد که یک فرد با مجراهای ارتباطی، فرد دیگری را تحت تأثیر قرار دهد. این امر ممکن است عمدی یا غیرعمدی باشد و می تواند به دامنه ی وسیعی از پدیده ها اطلاق شود که حوزه ی گسترده ای را در بر می گیرد؛ از بیان چهره ای و اشاره ی اندامی تا مُد و نماد های وضعیتی، از رقص و نمایش تا موسیقی و لال بازی. در این پایان نامه، مولّفه های ارتباطات غیرکلامی در تاریخ بیهقی تحلیل و بررسی شده است. دستاورد پژوهش ناظر بر این است که بیهقی از مولّفه ی غیرکلامی «زمان»، حدوداً 1165 بار که بیش ترین بسامد را داشته به منظور زمان مرگ شخصیت های بزرگ، لشکرکشی، مسافرت ها و... و از مولّفه ی غیرکلامی «بساوایی» که کم ترین بسامد را داشته، حدوداً 26 بار و آن هم برای خشونت و درگیری، ابراز احساسات، علاقه، صمیمیت و... استفاده کرده است. درحالی که بسامد مولّفه ی «ظاهر فیزیکی» بیش تر به منظور دلاوری و جنگجویی، مجلس ماتم و عزا، شعار، شیک پوشی و جذّابیّت، تکریم و بزرگداشت افراد و...؛ مولّفه ی «اشاره و حرکت» به دلیل حمایت و طرفداری از شخص مورد نظر، نفرت به علت تنزّل مقام، نشان دادن قدرت و اُبُهت و...؛ مولّفه ی «چهره و رفتار چشمی» به سبب تعجب و حیرت، علاقه و صمیمیت، نوعی بی احترامی، پاییدن و جاسوسی کردن و...؛ مولّفه ی «رفتار آوایی» برای اضطراب و دلهرگی، خشم و عصبانیّت، اعتراض، یاوه گویی و...؛ مولّفه ی «فضا و بوم پایی (قلمروجویی)» به خاطر اظهار قدرت و منزلت فرد، انزجار و نفرت، ادعای مالکیت، عدم تجاوز و...؛ مولّفه ی «محیط» برای مکان خطبه خوانی، مکان استراحت سپاه، مکان گفتگو با مردم و... مورد استفاده قرار گرفته است.
مطهره جهانی بهنمیری قدسیه رضوانیان
تعریف جامع و مانع زبان عبارت است از مجموعه ای از قواعد که به آن دستور یا (گرامر) می گویند و نیز تعدادی از واژه که واژگان زبان را تشکیل می دهد ، بنابراین زبان یک نظام است. (باطنی، 1385: 73) زبان شناسی به بررسی ساختار و تغییر و تحولات واژه نحوه جزای جمله و آواشناسی می پردازد. رومن یاکوبسن، زبان شناس و منتقد مکتب فرمالیسم و ساختار گرایی، مهم ترین هدف زبان را ایجاد ارتباط می داند سپس نظریه ی نقش های زبان را مطرح می کند. در هر ارتباط پیامی انتقال پیدا می کند، حال اگر جهت گیری پیام به سوی خود پیام باشد به نقش ادبی زبان با نقش شعری آن تعبیر می کند، ولی کارکارد ادبی پیام را آگاهی به جنبه ی زبان شناسی پیام می داند. یاکوبسن در ادامه، نظریه ی زبان شعر را مطرح کرد. زبان شعر یک گونه ی زبانی است که از یک ساخت تجربی و معنایی ویژه سخن می گوید و صورت آن از معنایش جدایی ناپذیر است. نظریه ی یاکوبسن ریشه در بحث هوسرل و سوسور دارد. وی مانند آنها متن ادبی را از محیط و شرایط پدید آمدن آن جدا کرده و در داخل متن بررسی می کند. در واقع روش بررسی زبان شعر، روش مطالعات زبان شناختی است، در شعر به بررسی آوایی، لغوی، نحوی و وزنی پرداخته می شود. در این رساله اشعار سیمین بهبانی، براساس نظریه یاکوبسن بررسی می شود. ابتدا کلیاتی درباره ی زبان شعر، مطرح می شود. سپس به بررسی شعر بهبهانی از نظر زبان شناسی می پردازد و علاوه بر آن به جنبه های نوآورانه ی سیمین در ساخت غزل پرداخته شده است. علا وه بر آن ویژگی های زبانی جایگاه سیمین بهبهانی را در تحول زبان و محتوای شعر فارسی نشان می دهد. در نهایت به این نتیجه می رسد که کاربرد اوزان تازه و ابداع اوزان جدید در غزلیات سیمین بسیار است. گزینش واژگان سیمین براساس مجاز، ایجاز، خلق واژه ها و ترکیبات زبانی و آوایی است. نحو سیمین ساده است و عبارات و جملات را که در کلام عادی به کار می رود در اشعار خود به کار می گیرد تا جاییکه دامنه ی کار به بی استفاده ماندن فعل کشیده می شود. این رساله به روش توصیفی و مبتنی بر مطالعه ی کتابخانه ای و براساس نظریه ی زبان شناختی یاکوبسن صورت می گیرد.
فهیمه مسلمی پطرودی قدسیه رضوانیان
امیرخسرو دهلوی از شاعران فارسی سرای هندوستان است. عده ای او را طوطی هندوستان و برخی سعدی هندوستان می دانند. وی از بزرگترین مقلدان نظامی در زمینه ی آثار بزمی و داستان سرایی است. دهلوی در سرودن داستان های شیرین و خسرو و مجنون و لیلی از هر چیزی بهره می برد، تا لایه های مختلف شادی را در فرهنگ کهن ایران مورد بررسی قرار دهد. از این رو مرقعی رنگارنگ از موضوعات مختلف را به قصد و انگیزه ی تنوع بخشی و رفع ملال و خستگی و ایجاد شادی و سرور در مخاطب به کار می برد و صف طبیعت، یاد خدا، قضا وقدر، شراب، موسیقی، شکار، بزم های مجلل و باشکوه روابط عاشقانه جسمانی یا روحانی ، ناز و نیازها، عشوه ها و کرشمه ها و حتی مطالب شهوانی در لفافه ای از عفت بیان و خلاصه هر آنچه در جهان می تواند نظر انسان را به خود جلب کند و انگیزه ای برای توصیف و هنرنمایی باشد. این پایان نامه به طور مشخص به مقوله ی شادی می پردازد و مولفه های شادی را به طور تفصیلی و تحلیلی در دو اثر مورد نظر بررسی می کند. این مولفه ها در شیرین و خسرو به پنج دسته ی: 1- رابطه ی شادی و آیین ها ، آداب و رسوم و باورها2- رابطه ی شادی با تفریحات و سرگرمی ها3- رابطه ی شادی و عشق4- رابطه ی شادی و مذهب 5- رابطه شادی و فلسفه ی زندگی و در مجنون لیلی به دو دسته : 1- رابطه ی شادی با آیین ها، آداب و رسوم 2- رابطه ی شادی با عشق تقسیم می شود. در پایان به این نتیجه می رسد که عوامل شادی بخشی در شیرین و خسرو به خاطر ماهیت این عشق که به وصال ختم می شود بسیار گسترده است، اما در لیلی و مجنون که عشق ماهیت فراقی دارد، بسامد واژه ها و ترکیبات و تصویر های شاد و نشاط بخش به مراتب کم تر از شیرین و خسرو است.
مهدی صراحتی جویباری مرتضی محسنی
بنا به عقیدهی فرمالیستها شعر بهواسطهی انحراف از قوانین حاکم بر زبان معمول ایجاد میشود و با بررسی درجهی این انحراف، میتوان سبک خاص یک شاعر را در مقایسه با سایرین و یا یک دورهی خاص مشخص کرد. هنجارگریزی شیوهای است که بر مبنای آن میتوان سبک آثار ادبی را از روساختیترین اجزا تا مولفههای معنایی آن، بررسی و معیّن کرد. در این پایاننامه، قصاید ناصرخسرو (394-481 ه .ق.) با اشعار سه تن از همعصرانش یعنی عنصری (؟- 431 ه .ق.)، فرخی (؟- 429 ه .ق.) و منوچهری (؟- 432 ه .ق.) در حوزههای فنی شعر (زبان، تصویر و موسیقی) مقایسه و موارد و میزان هنجارگریزی اشعار او در هریک از این حوزهها تعیین شد. طبق بررسیهای به عمل آمده مشخص شد برجستگی سبکی قصاید ناصرخسرو در درجهی نخست، مربوط به حوزهی زبان، به ویژه بخش نحو است. ایجاد تحول در محور عمودی خیال و ارائهی طرحهایی جدید از ساختمان قصاید و نیز کاربرد تصاویری چون پارادوکس و حسآمیزی با بسامد بالا برای نخستین بار، از نوآوریهای او در حوزی تخیّل یا تصویر محسوب میشود. همچنین کاربرد فراوان وزنهای نامتداول، ایجاد سکته در وزنها، استفاده از ردیفهای اسمی برای اولین بار در شعر فارسی و استفادهی ویژه از جناس که محور طنز و هجو در قصاید او قرار گرفته، از مهمترین موارد هنجارگریزی موسیقایی شعر اوست.
سهراب قهارپور گتابی علی اکبر باقری خلیلی
با توجّه به چالش های دین در دنیای مدرن و دفاع به ویژه جامعه شناسان و روان شناسان از کارکردها و آثار معنوی و تربیتی دین، دانش های جدیدی، نظیر جامعه شناسی و روان شناسی دین در حوزه ی پژوهش های دینی پدید آمد. پژوهشگران این حوزه کوشیدند تا طرح ها و راهکارهایی برای عملیاتی کردن دین ارائه نمایند و آثار تربیتی دینداری را به صورت عینی در مناسبات و رفتارهای اجتماعی نشان دهند. ازاین رو، برای دین ابعاد متعدّدی مطرح نموده و آن را به عنوان پدیده ای چند بعدی معرّفی کردند. یکی از مهم ترین ابعاد دینداری، تجربه ی دینی است که جوهره ی دین را می توان در آن جست و جو نمود. تجربه ی دینی یکی از موضوعات بنیادی در دین پژوهی معاصر به شمار می آید. در تجربه های دینی بر احساس که منبع ژرف دین است تأکید می گردد. تجربه ی دینی از عناصر مشترک همه ی ادیان و شیوه ای برای احساس حضور خداوند در درون می باشد و برای آن، شاخص ها و مولّفه های ویژه ای برشمرده اند. گلاک و استارک: 1. شناخت 2. توجّه 3. ایمان و 4. ترس را شاخص های تجربه ی دینی می دانند. ویلیام جیمز: 1. کیفیّت معرفتی 2. انفعال 3. بیان ناپذیری و 4. ناپایداری را شاخص های تجربه ی دینی معرّفی می کند. اریک فروم: 1.حیرت 2. علاقه و 3. وحدت را به عنوان شاخص های تجربه ی دینی برمی شمارد. حافظ شیرازی به عنوان مسلمان مومن و معتقد و شاعر عارف، صاحب تجربه های عمیق دینی است. بررسی غزلیّات حافظ بر اساس شاخص های مذکور، شباهت های بسیاری را میان تجربه های دینی حافظ با شاخص های مطرح شده به دست می دهد. با توجّه به شاخص های گلاک و استارک، شناخت و ایمان حافظ از نوع شهودی و دعا، پُل ارتباطی او با خداست. تنها تمایز او با دیدگاه گلاک و استارک در زمینه ی ترس است؛ به این معنی که حافظ در تجربه های دینی خود، امید را جایگزین ترس می کند. بر اساس شاخص های ویلیام جیمز، تجربه ی دینی حافظ از نوع شهودی و اشراقی است. او در لحظه های ناب تجربه ی دینی از خود بیخود بوده و تسلیم محض مکاشفات است. به دلیل ناتوانی زبان، عقل، قلم و نیز بیان ناپذیری احساسات، تجربه های دینی حافظ هم بیان ناپذیر بوده و چنین تجربه هایی برای او جنبه ی پایدار نداشته و لحظه ای هستند. بر مبنای شاخص های اریک فروم، تمایز آشکاری میان حافظ با او وجود دارد و این به تلقّی آنان از شاخص ها ی تجربه ی دینی برمی گردد. حیرت حافظ، ناشی از غایت شناخت و حاصل تفکّر و تعمّق اوست. در زمینه ی علاقه باید گفت که حافظ نماد علاقه به زندگی و شادی و عشرت است. در زمینه ی وحدت، حافظ معتقد به وحدت ادیان بوده و از نظر او خداوند را در همه جا می توان یافت و حضورش را می توان احساس کرد.
علی قلی تبار فرامرزی حسین حسن پور
فروغ فرخزاد شاعری است جستجوگر و نوگرا حرکتی دائمی و پیوسته را می توان در شعر او دید، به همین اعتبار دوران کوتاه شاعری اش را می توان به دودوره ی تقریباً جدای از هم:« رمانتیک »، در دفترهای « اسیر ، دیوار و عصیان » و « سمبولیسم اجتماعی » در دفترهای « تولدی دیگر » و « ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد » تقسیم گردید . این تقسیم بندی بر اساس محتوای مطرح شده در اشعار اوست که با تغییر جهان بینی شاعر شیوه ی بیان ، نحو جمله ها و کار کرد گزاره ها در یک کلام سبک او نیز دستخوش دگرگونی هایی شده است . بررسی های به عمل آمده نشان می دهد که تأثیر جهان بینی شاعر در دوران اولیه که بر مدار نیازهای شخصی و خواهش های جسمانی او می گردد ، از او چهره ای رمانتیک می سازد که قالب شعر ، وزن و قافیه ، واژه های بکار رفته ، نحو جمله ها همه و همه در خدمت این نیاز ها و بیان کننده ی نگرش محدود و شخصی شاعر هستند. با تغییر جهان بینی فروغ پس از تولدی دیگر قالب دگرگون می شود ، وزن شعر به طبیعت کلام نزدیک می گردد ،استفاده از سیاق جمله بندی های گذشته ، کاربرد واژه ها و افعال به شکل قدیم اندک می شود و یا از بین می رود و در عوض ساختار جدید جمله بندی که مطابق با زبان معیار است و منطقی تر بودن شعر را نشان می دهد، افزایش می یابد . هم چنین در دوره ی تازه، واژه ها ، نحو جمله ها و کار کرد گزاره ها در خدمت نشان دادن « من » گسترده ی شاعر و بیانگر اوضاع جامعه ی زمان و اساساً نظام ذهنی اوست که سبک شخصی شاعر را که مبتنی بر سمبولیسم اجتماعی است، بنیان می نهد.
حمیده تسلیمی پایین افراکتی قدسیه رضوانیان
روایت منحصر به متن ادبی نیست و در تمام وجوه دین، فلسفه ، تاریخ، خاطره و.... حضور دارد. این حضور وسیع و شامل، سبب شده تا روایت شناسی از اهمیتی ویژه برخوردار باشد، گرچه تا سال های اخیر نقش بسزای آن در خلاقیت و اثرگذاری انسان، به صورت تئوریک برجسته نشده بود. اما کشف این قدرت و گوناگونی شگردهای آن و نیز پیوندش با جهان بینی نویسنده و گفتمان دوره ی خلق اثر، رویکردی متأخر است. بن مایه روایت ها تخیل و واقعیت است، این بن مایه ها سبب شکل گیری روایت های داستانی و تاریخی شده است. هریک از این انواع روایت ها نیز بنا بر ماهیتش از عناصر و مولفه هایی همچون ، شخصیت، زاویه دید، زبان، لحن و ..... بهره می گیرد. اثری که انتخاب شده، چرندپرند است. که جزء آثاری به شمار می رود که نخستین بار روایت به هر دو گونه نو و سنتی در آن دیده می شود و به عبارتی پای در سنت و نوگرایی دارد، به همین دلیل زمینه هایی از روایت داستانی، تاریخی و گزارشی در آن یافت می-شودکه بنابر استفاده از تخیل و واقعیت از انواع روایت بهره می برد، هرجا که پای تخیل و خیال پردازی در میان است از روایت داستانی و عناصرش بهره می برد و هرجا که بخواهد واقعیت های موجود را بیان کند از روایت های تاریخی و گزارشی بهره می برد. هدف دهخدا از بکارگیری انواع ژانرهای روایت، ایجاد تنوع، گوناگونی، جلوگیری از کسالت، بیان حرف ها و دردهای جامعه و زمینه سازی برای ایجاد ژانر داستان کوتاه است. این پژوهش به روش تحلیلی ـ توصیفی به مطالعه و شناسایی ژانرهای روایی و تحلیل مولفه-های روایی نظیر: شخصیت، زاویه دید، زبان و لحن در انواع ژانرهای داستانی، تاریخی و گزارشی می پردازد و ضمن تحلیل روایی چرند پرند، نقش دهخدا را در پیدایش داستان کوتاه نو برجسته می کند.
سمیه رحیمی علی آبادی رضا ستاری
مدرنیسم نوشدن و تحوّل ژرف و عظیم در همه ی جنبه های فرهنگی، هنری و اجتماعی در عصر جدید است. این رویکرد در ادبیات و دیگر جلوه های هنری، نوعی جدایی از سنّت های گذشته است که واقعیت های رئالیستی را زیر سوال برده و مفهوم تازه ای از واقعیت را در ذهن ترسیم کرد. این جنبش ادبی در دهه ی 1340 وارد فضای ادبی ایران شد که با روند رو به رشد خود، زمینه ی مناسبی را برای پیچیده شدن تکنیک های نویسندگان فراهم کرد. در این دوره، نویسنده ی مدرن در تلاش است تا با بدعتی در شیوه ی داستان نویسی، سبک خاص خود، را پدید آورد. هدف این پایان نامه بررسی مولفه های مدرنیسم در مجموعه داستان های کوتاه ابراهیم گلستان است و با محوریت پاسخگویی به دو پرسش اساسی تدوین شده است: 1- مهمترین مولفه های مدرنیسم در داستان های کوتاه ابراهیم گلستان کدامند؟2- زمینه های توجه نویسنده به چنین رویکردی به چه عامل/ عواملی مربوط می شود؟ مدرنیسم داستانی در ایران با آثار ابراهیم گلستان به شکل جدّی آغاز شد. ابراهیم گلستان از جمله نویسندگانی است که از شیوه ی روایت سنّتی رویگردان شد و به شیوه ی داستان نویسان مدرنیست غربی که با آثارشان آشنا بود، به فرم روی آورد. شیوه ی او در روایت داستان معمولاً این گونه است که، واقعیت محدودی از زمان حال را می گیرد و آن را با خاطرات زمان گذشته درهم می آمیزد. مهم ترین مولفه های مدرنیستی که می توان در داستان های او سراغ کرد، عبارتند از: اهمّیّت دادن به تصویر، فرم و شاعرانگی، تفاوت در شیوه ی روایت، تردید و عدم قطعیت، آشنایی زدایی و زبان متشخّص، هماهنگی ساختار و محتوا، در آمیختگی واقعیت با خیال، ضدّ قهرمان گرایی، فردیّت و جریان سیّال ذهن. در میان این مولفه ها، ابراهیم گلستان با توجه به شرایط سیاسی اجتماعی عصر خود و همچنین تأثیرپذیری از داستان های همینگوی و فاکنر و آشنایی اش با هنر سینما و فیلم سازی، از مولفه های تصویر، تک گویی درونی و فرم و شاعرانگی،بیشترین استفاده را کرده است.
مریم محمودی نوسر قدسیه رضوانیان
با افزایش نارضایتی از وضع حکومت و اجتماع در دوره ی قاجار، آشنایی با افکار و آرای متفکّران عصر روشنگری اروپا، زمینه های پیشرفت و تحوّلات جوامع غربی و همچنین تغییرات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن ها در دوره ی متأخّر، اندیشه ی تجدّد به جامعه ی ایران راه یافت و در نهایت به پیدایش انقلاب مشروطه منجر شد. بدین ترتیب؛ رفته رفته تحوّلاتی در اوضاع اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... پدید آمد و این جریان تازه ی نوگرایی و تحوّل، به هنر و ادبیات نیز راه یافت و جریان شعر و ادب فارسی نیز کم کم، از آن شیوه ی سنّتی و مرسوم فاصله گرفته و از نظر زبان و ساختار(فرم) و به خصوص از نظر درون مایه(مضمون) با تغییراتی اساسی همراه شد. همین گرایش فراگیر به آشنایی با جوامع غربی و پیشرفت آن ها، توجّه ویژه به مکتب رمانتیسم را در ایران سبب شد که با توجّه به رواج ترجمه در این عصر، بسیاری از آثار آن به فارسی ترجمه شد و به دلیل شباهت رویکرد های جامعه ی جدید ایران و دغدغه ها و اندیشه های نوین با موضوعات و مسائل طرح شده در آثار رمانتیسم، این آثار با استقبال بسیاری از سوی افراد و گروه های مختلف مواجه شد و بسیاری از شاعران و نویسندگان این دوره را تحت تأثیر قرار داد. یوسف اعتصام الملک، از جمله روشنفکران اوایل دوره ی مشروطه است که با نوشتن آثار مختلف و به ویژه، ترجمه ی نوشته هایی از زبان های گوناگون، در شکل گیری جریان های جدید ادب ایران در این عصر نقش مهم و موثّری را ایفا نموده است. در اشعار پروین اعتصامی نیز که از جمله شاعران برجسته ی عصر مشروطه محسوب می گردد، تأثیر نوشته های اعتصام الملک به شکل مستقیم و غیر مستقیم آشکار است. از آن جا که اغلب نوشته های اعتصام الملک به حوزه ی ترجمه، به خصوص از آثار رمانتیسم غربی اختصاص دارد؛ بنابر این، وام گیری پروین اعتصامی از آثار او و نیز دیگر نوشته های ترجمه شده در این دوره، تأثیری از این مکتب را بر اندیشه ها و افکار شاعر، شیوه ی طرح آن ها و به طور کلّی سبک شعری به نمایش می گذارد. با توجّه به گستردگی و پراکندگی این تأثیر پذیری و نیز بداین دلیل که تا به حال هیچ گونه پژوهش متقن و مستقلّی در این زمینه انجام نشده است، بررسی زمینه ها، میزان و چگونگی این تأثیر پذیری و وام گیری ادبی، اساس کار این پایان نامه قرار داده شده است. بر این اساس، نگارنده در این پژوهش با رویکردی انطباقی و با استفاده از شیوه ای تحلیلی به بررسی این تأثیر پذیری پرداخته و زمینه های مختلف آن را به لحاظ ادبی و فکری مورد تحلیل قرار داده است. در این کار مقایسه ای، عناصر برجسته ای همچون واژه ها و ترکیبات محوری و ساختار همنشینی آن ها، شخصیّت های داستانی و نیز تصویر های ارائه شده، به عنوان مهم ترین ویژگی های ادبی مشترک این آثار مورد توجّه قرار گرفته است و سپس مطالعه ی مضامین نوشته ها، دست یابی به اندیشه ها و افکار مشترک آن دو را امکان پذیر ساخته است. با وجود آن که در بررسی زمینه های مذکور، همانندی های بسیاری دیده می شود و در نگاه نخستین شائبه ی تأثیر پذیری بی چون و چرای پروین از نوشته ها و ترجمه های اعتصام الملک را به دنبال دارد، امّا نتیجه ی حاصل از این پژوهش، که مطالعه ی دقیق و بررسی انطباقی این آثار را در دستور کار خویش قرار داده است، بیش از هرچیز نشان دهنده ی قدرت نو آوری و استقلال شاعر است. اگرچه امروزه تأثیر پذیری از آثار مکتوب و غیرمکتوب در یک آفرینش هنری، امری پذیرفته شده و قطعی است و در این رساله نیز هرگز اصل وام گیری پروین انکار نشده است، امّا در هر صورت این چگونگی تأثیر پذیری است که سطح ارزشی یک اثر ادبی را تعیین می نماید. در تمامی سروده ها ی پروین اعتصامی، حتّی در آن نمونه هایی که تأثیر مستقیم تری از آثار اعتصام الملک را به نمایش می گذارند، فردیّتی به چشم می خورد که از به کار گرفتن شیوه های ادبی، بلاغی و زبانی خاصّ شاعر حاصل شده است. علاوه براین، تمثیل ها، تصاویر، شخصیّت ها ودیگر عناصری که تحت تأثیر آثار یوسف اعتصامی به سروده های پروین راه یافته است، در خدمت افکار و اندیشه های ویژه ی او قرار گرفته اند و در اغلب موارد نیز این عناصر و موارد أخذ شده در در قالبی جدید و صورتی متفاوت با نمونه ی اصلی باز آفرینی شده اند. با این تغییرات مختلف ساختاری و تحوّل در داستان و محوریّت مضمونی آن، هم رنگی از سبک خاصّ شاعر در شعر، غلبه یافته است و هم بستر مناسب برای طرح اندیشه ها و دغدغه های مکرّر شاعر در قالب هایی متفاوت مهیّا گردیده است بدین ترتیب، فاصله ی بسیاری میان آثار وام گرفته شده و نمونه های اصلی ایجاد گردید، به طوری که اغلب، تشخیص این زمینه های مشترک آثار دشوار بوده، دقّت بسیاری را می طلبد. بر این اساس، مهم ترین نتیجه ی حاصل از این پژوهش، استقلالی است که در آثار پروین به چشم می خورد و فردیّت او به خصوص در سرودن اشعاری که با وام گیری از نوشته های اعتصام الملک شکل گرفته است.
جعفر رضا پور قدسیه رضوانیان
گفتار- چنان که روانکاوی به ما نشان داده است- تنها چیزی نیست که خواست را بیان می¬کند و یا آن را پنهان می¬سازد، بلکه بیشتر موضوع خواست است. زبان - به گواهی تاریخ- آینه¬ی شفافی نبوده و نیست که روند مبارزه¬ها و سلطه¬گری¬ها را- که تاریخ، تاریخ مبارزه¬ها و سلطه¬گری¬هاست- در خود انعکاس داده باشد، ، بلکه زبان قدرتی است که مبارزه برای آن، و از طریق آن، صورت می-گیرد. اگر زبان را نه بیانگر مبارزه¬ها بلکه موضوع مبارزه¬ها و ابزار مبارزه¬ تلقی کنیم، دیگر به جای آن باید از دال گفتمان استفاده کرد که مفاهیم قدرت و زبان را در یک درهم تنیدگی مداوم و تفکیک ناپذیر مفهومی، قابل فهم می¬سازد. در همین راستا پایان¬نامه¬ی حاضر برآن است تا با روش تحلیلی با اتخاذ دیدی گفتمانی متن تاریخ بیهقی را به عنوان یکی از تاثیرگذارترین متون کلاسیک ادبیات فارسی بفهمد و بخواند. به عبارت دیگر با قراردادن این متن در بافت گفتمانیش و رابطه¬ی دیالکتیکش با قدرت و فهمیدن این متن به عنوان میدان مبارزه¬ی قدرت¬ها و گفتمان¬های متضاد و متخاصم بتوان به فهمی نو از آن دست پیدا کرد. برای رسیدن به این هدف از روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف برای انجام تحلیل¬های خرد متنی و از نظریه¬ی گفتمان لاکلاو و موفه برای انجام تحلیل¬های کلان گفتمانی عصر بیهقی، به طور هم زمان و ترکیبی استفاده می¬شود تا به یک تحلیل گفتمانی خرد و کلان رضایت بخش از متن تاریخ بیهقی دست پیدا کرد.
فاطمه ذبیح پور علی اکبر باقری خلیلی
ساختارگرایی نام جنبشی است که در دهه ی 1960 میلادی به پویایی رسید و برای خود ویژگی ها و نظریات متعدّدی داشت. تقابل های دوگانه به عنوان یکی از مولّفه های اساسی ساختارگرایی تلاش دارد تا همه چیز از جمله نظام زبان، نظام های اجتماعی، نشانه ای و تصاویر را بر اساس قطب های متقابل موجود در آن ها بررسی کند. بسیاری از نظریه پردازان ساختارگرا به تعریف و تشریح تقابل های دوگانه پرداخته و آن را بن مایه ی اصلی کسب شناخت و آگاهی های انسان به شمار آورده اند. در غزلیات حافظ شیرازی گونه های متنوعی از تقابل های دوگانه به چشم می خورد که تحلیل هر کدام از آن ها به کشف اندیشه های درونی شاعر می انجاند. عمده ترین تقابل ها در غزلیات حافظ شیرازی را می توان در چهار دسته جای داد: 1. شخصیتی 2. مکانی 3.زمانی 4. نشانه ای- واژگانی. تقابل های شخصیتی علاوه بر انسان های عصر حافظ که دارای نقش های اجتماعی، سیاسی، دینی و فرهنگی هستند، شخصیت های اسطوره ای و همین طور حیوانات را شامل می شود. بسیاری از شخصیت ها در ارتباط با مکان ها پردازش می شوند که شامل نهادهای اجتماعی، سیاسی و مذهبی موجود در عصر حافظ است. تقابل های زمانی نیز بیشتر در گستره ی زمان عادی و محسوس جریان دارند، امّا در نهایت به یک سیر تطوّری در گذشته و آینده منجر می شوند. منظور از نشانه در تقابل های نشانه ای، ابزار، البسه و نمادهایی است که بر نظام های مستی، طرب، زاهدانه و دینی قرن هشتم دلالت داشته و از راه باورهای اجتماعی، مفاهیم متعددی را منتقل می سازند. تقابل های واژگانی یا به عبارت دیگر تقابل های دستوری به بررسی تقابل های افعال، صفت ها، ضمایر و قیدهای موجود در غزلیات حافظ شیرازی می پردازند. حافظ از طرح هر چهارگونه تقابل اهداف ویژه ای دارد و این چهار تقابل در پیوند تنگاتنگی با یکدیگر قرار داشته و در تحلیل غیر قابل گسست از یکدیگر هستند. مقصود حافظ از طرح تقابل های دوگانه در شکل فردی ناظر بر دغدغه های دینی و عرفانی مربوط به ناهنجاری های دینی و ابتذال تصوف؛ و در شکل سیاسی و اجتماعی ناظر بر عدم آزادی و امنیت، بی عدالتی و تبعیض است. حافظ با مدّ نظر داشتن دلایل مادی و معنوی تقابل ها و با بهره گیری از عناصر بلاغی و زیبایی شناسیک، ژرف ساخت حاکم بر تقابل های دوگانه را برای مخاطب محسوس، ملموس و برجسته می سازد.
فرزانه پسرکلو قدسیه رضوانیان
مقامات حمیدی، یک اثر کلاسیک ارزشمند در ادب فارسی و نخسین اثر در مقامه نویسی، به شمار می¬رود که با الگوهای ساختارگرایانه و ریخت شناسانه قابل تحلیل و ارزیابی است. کلود برمون، ساختارگرای مطرح فرانسوی در نظریه¬پردازی¬های روایت¬شناسانه¬ی خود، به الگویی کاملاً انتزاعی دست یافت که دست¬مایه¬ی بسیاری از محققان و روایت¬شناسان در تحلیل ساختار روایت قرار گرفت. مطالعه¬ی بیست و سه مقامه¬ی حمیدالدین بلخی بر اساس الگوی برمون نشان می¬دهد که این اثر، مطلقاً اثری فرمالیستی و دارای قابلیت بررسی¬های ریخت¬شناسانه¬ی روایت است. در واقع ریخت¬شناسی، موجب شناخت بهتر و کامل¬تر و دقیق¬تر انواع روایت شده و موجبات شناخت دقیق¬تر و ارزیابی جامع¬تر آن را فراهم می¬کند. این پژوهش مشتمل بر پنج فصل است که در آن پس از تبیین مسأله و اهداف پژوهش، در فصل دو، به ارائه¬ی آرای ریخت¬شناسانه و روایت¬شناسانه¬ی فرمالیست¬ها و ساختارگرایان تا نظریات کلود برمون پرداخته شده است. سپس در فصل سه، شرح مبسوطی از معنای لغوی مقامه و زمینه¬های پیدایش آن در زبان عربی و ورود آن به فارسی در شرایط تکوین نثر فارسی متکلف و مصنوع قرن ششم و مقامه¬نویسان عرب و عجم صورت گرفته است. در فصل چهار مطابفت جزئیات نظریه¬ی برمون با مقامات حمیدی، مورد بحث و بررسی قرار گرفته و در پایان نتایج حاصله از این پژوهش ذکر گردیده که مبین مطابقت کامل این اثر با نظریات ریخت¬شناسانه بوده و نشان می¬دهد مقامات حمیدی، به عنوان یک اثر فرمال و ساختاری، سه مرحله¬ی مورد نظر برمون یعنی مراحل امکان، فرآیند و پیامد را دارا می¬باشد.
سروناز ملک غلامرضا پیروز
پس از جهانی شدن جریان ادبیات پسامدرن، بسیاری از نویسندگان ایرانی نیز نوشتن به سبک و سیاق پسامدرن را آغاز کردند. شمار روزافزون این نویسندگان، به خصوص نویسندگان جوان در دهه ی هشتاد موجب شد ده رمان پسامدرن فارسی دهه ی هشتاد (هم نوایی شبانه ی ارکستر چوب ها از رضا قاسمی، رود راوی از ابوتراب خسروی، فرانکولا از پیام یزدانجو، کتاب اعتیاد از شهریار وقفی پور، بیوتن از رضا امیرخانی، بازی از قاسم کشکولی، مارمولکی که ماه را بلعید از قاسم شکری، آفتاب پرست نازنین از محمدرضا کاتب، شب ممکن از محمدحسن شهسواری و من کاتالان نیستم از هادی خورشاهیان) برای بررسی در این پایان نامه انتخاب شود. ابتدا، طبق نظریه ی لاج، لوئیس و حسن که شگردها و مولفه هایی را برای داستان های پسامدرن برشمرده اند و معتقدند صرف وجود آن ها در یک اثر، آن را وارد حیطه ی پسامدرن می کند، شگردها و مولفه ها از رمان های مورد نظر استخراج و در چهار بخش عناصر داستان، مفهوم، زبان و شکل یا صورت مورد بررسی قرار می گیرد؛ سپس بر اساس نظریه ی عنصر غالب برایان مک هیل که ویژگی داستان های پسامدرن را طرح مباحث هستی شناسانه می داند، مشخص می شود که این شگردها و مولفه ها تا چه حد در برجسته کردن عناصر هستی شناسانه ی اثر نقش دارند. بررسی ها نشان می دهد که همه ی رمان های منتخب، بر اساس نظریه ی لاج، لوئیس و حسن پسامدرن هستند؛ زیرا از بسیاری از شگردها و مولفه هایی که آنان به عنوان ویژگی داستان های پسامدرن نام برده اند، استفاده می کنند، اما از نظر مک هیل، عنصر غالب در رمان های پسامدرن مباحث هستی شناختی است که با استفاده از شگردها و مولفه های پسامدرنیستی، هم مخاطب را با این پرسش های بنیادی مواجه می کند که چه جهانی با چه ویژگی هایی در داستان خلق شده است و نویسنده چگونه با نقض خطوط ثابت هستی شناسی میان این جهان ها، نسبت میان واقعیت و تخیل را به چالش کشیده است، هم از ارائه ی پاسخ قطعی به آن طفره می رود. بر اساس نظر مک هیل، نویسندگان رمان های مورد نظر در برجسته کردن عناصر هستی شناسانه از طریق این شگردها و مولفه ها یکسان عمل نکرده اند. در برخی از این رمان ها، یک یا چند شگرد و مولفه کارایی برجسته کردن عناصر هستی شناسانه را ندارد. در آفتاب پرست نازنین و من کاتالان نیستم از اکثر شگردها و مولفه های پسامدرنیستی در راستای برجسته کردن عناصر هستی شناسانه و به پرسش کشیدن ماهیت جهان های متفاوت درون داستان استفاده نشده یا در شب ممکن از شهسواری، فقط یک شگرد، یعنی حضور شخصیت های واقعی در داستان، فاقد این کارکرد است و در رمان بیوتن نیز هیچ یک از شگردها و مولفه های پسامدرنیستی این کارایی را ندارد. با این حال، دیگر نویسندگان توانستند با استفاده از شگردها و مولفه های پسامدرنیستی که بیش تر شگردهای فراداستانی هستند، مرزهای ثابت هستی شناسی میان جهان واقعی و جهان داستان و جهان های درون داستان را نقض کنند و با قرار دادن خواننده در حالت تعلیق میان باور و ناباوری، به طیف گسترده ای از پرسش های هستی شناختی دامن بزنند.
مائده ملائی دیوکلائی مسعود روحانی
یکی از عناصر مهم و بسیار تعیین کننده در داستان نویسی امروزی پرداختن به شخصیت و شخصیت پردازی است . شخصیت به اشخاص ساخته شده در داستان و نمایشنامه می گویند و شخصیت در اثر روایتی یا نمایشی ، فردی است که کیفیت روانی و اخلاقی او در عمل وی و در آنچه که می گوید و می کند ، وجود داشته باشد . خلق چنین شخصیت هایی را که برای خواننده در حوز? داستان و رمان مثل افراد واقعی جلوه می کنند ، شخصیت پردازی می گویند . در این پایان نامه پس از بیان مقدماتی در باب بیان مسئله و اهداف و روش و پیشینه تحقیق و نیز طرح مباحثی در مبانی نظری تحقیق چون تاریخچه ، انواع ، تعاریف و نظریه های شخصیت و نیز شیوه های شخصیت پردازی ، به بررسی شیوه های شخصیت پردازی در آثار داستانی بهرام صادقی پرداخته شده است . دراین بررسی دریافتیم که شیوه های شخصیت پردازی در هر داستانی متفاوت است . یعنی هر داستانی یک دید کلی نسبت به شخصیت ها می دهد و شخصیت ها به طور جزئی پرداخته نمی شوند . شخصیت ها به صورت غیرمعمول معرفی می شوند . بدون اینکه خواننده وارد جزئیات عمیق روحی آنها شود به صورت بالماسکه معرفی می شوند . در برخی از داستان ها به کمک اظهارنظرهای مستقیم ، هم از طرف راوی داستان و هم از طرف شخصیت ها نسبت به یکدیگر شخصیت پردازی انجام می گیرد و در بعضی دیگر شخصیت ها با رفتار و گفتارشان خود را خواننده معرفی می کنند که توسط نویسنده صورت می گیرد و صادقی برای انجام این کار از عوامل تحلیل شخصیت ( نام ، قیافه ظاهری ، گفتگو و ... ) بهره برده است . واژه های کلیدی : شخصیت ، شخصیت پردازی ، داستان کوتاه ، بهرام صادقی ، سنگروقمقمه های خالی
میترا خسروی منش قدسیه رضوانیان
چکیده ادبیات، جهانی است شامل گونه های متنوع و متفاوتی از پدیده ها که گاه در پیوند با یکدیگر و گاه در تقابل و تعارض با دیگری، برای خود هویتی قابل تعریف می یابند و با مضامین و ساختارهای گوناگونی به صورت گونه های نو و دارای استقلال شکل می گیرند. زندگی نامه ی خودنوشت یکی از گونه های ادبیات است که خصوصیات و انواع مختص به خودش را دارد. داستان نیز انواع گوناگونی را شامل می شود که مشخص و تعریف شده است. یکی از قابلیت های انواع ادبی و ارتباط آن ها با یکدیگر؛ ترکیب انواع با یک دیگر و آفرینش نوعی مستقل است. یکی از مصداق های این تلفیق«زندگی نامه ی خودنوشت داستانی»است. زندگی نامه ی خودنوشت داستانی، نوعی است که نویسنده با بیان مختصاتی از زندگی، شخصیت و اندیشه خود و با استفاده از شگردهای روایی و ابزار داستانی در کنار حوادث تاریخی اثر خویش را پیش می برد. شما که غریبه نیستید اثر هوشنگ مرادی کرمانی، روایتی برساخته از زندگی اش می باشد که هم دارای ویژگی های زندگی نامه ای در محتوای اثر و هم ویژگی های داستانی در ساختار اثر می باشد. که در آن زندگی نامه به عنوان روایت واقعیِ رخ دادهای زندگی نویسنده با داستان به مثابه ی روایتی تخیلی می آمیزد. نویسنده در بیان روی دادهای زندگی به سادگی نمی گذرد بلکه با جزئی پردازی دقیق و روایت صادقانه اش لایه های مختلف زندگی خود را به نمایش می گذارد. دورنمای زنده ای از شرایط فکری و فرهنگی دوره های زندگی اش ارائه می کند و با بخشیدن ساختاری داستانی به زندگی نامه اش، متن را از ویژگی های ادبی و زیبایی شناختی نیز برخوردار ساخته است. اجزای کتاب به راستی زنده هستند و ماجراهایی که بر آن ها می رود همگی زنده و واقعی هستند.از مهم ترین عناصر قابل توجه به سبب ایجاد تمایزی که بین زندگی نامه و داستان می کند دو عنصر شخصیت و زاویه ی دید است. در پژوهش حاضر، در بخش روایی، برساخته بودن، واقع گرا و درمانی بودن اثر آشکار می شود. در بخش تاریخی، دورنمای زنده ای از شرایط فکری و فرهنگی، سنت ها، جغرافیای شهر و روستا و... را برای ما تبیین می کند و هم چنین ضرورت بحث رمان تاریخی مورد توجه قرار می گیرد. و در بخش ادبی، عناصر زیبایی شناختی؛ از جمله نگاه جزءنگر نویسنده، ارتباط صمیمانه با مخاطب و تخیل مورد تحلیل قرار می گیرد و در بخش داستانی عناصر داستان و طنز. در این پژوهش شما که غریبه نیستید نه با نام زندگی نامه و نه داستان، بلکه به روش توصیفی-تحلیلی، معرفی می شود. واژگان کلیدی: روایت زندگی نامه ای، شما که غریبه نیستید، زندگی نامه ی خودنوشت داستانی، هوشنگ مرادی کرمانی
فاطمه اسماعیلی قدسیه رضوانیان
نقد ادبی در دوران معاصر راهکارهای گوناگونی را برای فهم و خوانش متون ارائه داده است. یکی از آن ها، فهم متون از طریق خوانش گفتگویی است. این رویکرد که در آن بر وجود رابطه ی دیالکتیکی میان چهار عنصر: متن، آفریننده، خواننده و جهان پیرامون تأکید می گردد، به عنوان بحثی معرفت شناسانه در مورد تمایز علوم انسانی و علوم طبیعی مورد توجّه قرار گرفت. این نظریّه توسّط میخاییل باختین نظریّه پرداز معروف روسی مطرح شد. کارناوال از جمله مولّفه های نظریّه ی گفتگویی(مکالمه گری) باختین است. کارناوال نوعی خرده فرهنگ انتقادی است که آیین ها و آداب و اخلاق حاکم و هنجارهای رایج را به سخره می گیرد. باختین بارها یادآوری می کند که در طول جشن کارناوال مردم به خود می خندند و این جاست که پای طنز به کارناوال باز می شود. از طرفی طنز یکی از شگردهای انتقاد اجتماعی و سیاسی در جامعه است. از این رو می توان نتیجه گرفت که طنز و کارناوال رابطه ای چندسویه باهم دارند. محمّدعلی جمال زاده در داستان هایش شیوه ی جدید داستان نویسی را بکار برد. او از قالب طنز استفاده کرد و با خلق شخصیّت هایی ساده و عامّی، از اوضاع اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و حتّی ادبی ایران، انتقاد کرد. جمال زاده در پی آن است که مردم غفلت زده را بیدار کند و آنان را از قید و بند سنّت های دست و پاگیر رهایی دهد و به آزادی و دموکراسی رهنمون سازد. او خواهان این است که هم وطنانش به سمت مدرنیسم قدم بردارند. نگارنده ی پژوهش، نظریّه ی کارناوالی باختین را در اثر معروف جمال زاده یعنی «دارالمجانین» برّرسی کرده است. از آن-جایی که این اثر در ژانر طنز نوشته شده و از طرفی یکی از نمودهای اصلی کارناوال طنز است، نتایج مهمّی به دست آمد.
ندا اسماعیلی چوکلایی ناصر رحیمی
در ااین پایان نامه به بررسی گونه ی روایی خاطره داستان در داستان های گلی ترقی پرداخته شده است و تفاوت بین خاطره و داستان و ویژگی های ان دو نیز پرداخته شده است.
مرضیه محمد نژاد فیروز جاه رضا ستاری
در ًگارش ٍ تذٍیی داستای یا رهای، اس ابشار ٍ هصالحی استفادُ هی ضَد، کِ اس آی ب ?ٌَای ?ٌاصز داستاًی ت?بیز هیضَد.اس آیجا کِ ایی ?ٌاصز در ضکلگیزی ٍ قَام داستای، ًقص ?وذُای را ایفا هیکٌذ، هیتَاًذ هبٌای ًقذ بسیاری اس آثار ًَیسٌذگای قزار بگیزداس آیجا کِ در ایی رهای با حجن گستزدُای اس صحٌِّا، ضخصیّتّا ٍ هٌاظز رٍبزٍ ّستین، ًَیسٌذُ اس ساٍیِی دیذ داًای کل ایی رهای اس حیث ضخصیّتپزداسی، ب ضیَُّای هستقین، غیزهستقین، ارائِی درٍی ضخصیّت بذٍی دخالت ًَیسٌذُ ٍ ّوچٌیی ضیَُی گفتٍگَ ٍ فلاشبک ًَضتِ ضذُ است ًاهحذٍد استفادُ کزدُاست تا بتَاًذ با اضزاف بز هاجزای رهای، آی را ب ًحَ هَثزی باسگَیی کٌذ
سارا سعیدی غلامرضا پیروز
چکیده ندارد.
الهه ده نبی قدسیه رضوانیان
چکیده ندارد.
حمیده نوری قدسیه رضوانیان
چکیده ندارد.
زهرا سالاریان قدسیه رضوانیان
« زبان » در مفهوم کلی واژه ، اشاره دارد به توانایی سخن گفتن انسان . « زبان عبارت است از مجموعه ای قواعدکه به آن دستور ( گرامر ) می گویند و نیز تعدادی واژه که واژگان زبان را تشکیل می دهد. » (باطنی،1371 :73)ساخت و چگونگی تغییر و تحولات مربوط به واژه ، نحو و اجزای جمله و آواشناسی در زبان شناسی بررسی می شود . رومن یاکوبسن ( 1982 ـ 1896 ) زبان شناس و منتقد مکتب فرمالیسم و ساختارگرایی ، نظریه ی « زبان شعر» را مطرح کرده است . وی ابتدا نظریه ی ارتباط زبان را مطرح و اعتقاد داشته که کارکرد ادبی پیام ، آگاهی به جنبه ی زبان شناسیک پیام است . به عبارت دیگر پیام در شعر ، تحت تأثیر ویژگی زبان قرار دارد و برای یافتن معنا یا معناهای پنهان در متن باید از بررسی ویژگی های زبانی آغاز کرد ، همچنین باید حضور و قصد مؤلف را کنار گذاشت . نظر یاکوبسن ریشه در بحث هوسرل ( فیلسوف پدیدار شناسی ) و سوسور ( زبان شناس سوئیسی ) دارد ، از نظر آنان مفهوم از مصداق جداست ، یاکوبسن نیز متن ادبی را از محیط و شرایط پدید آمدن آن جدا کرده و در داخل متن ادبی بررسی می کند . در واقع روش بررسی زبان شعر ، روش مطالعات زبان شناختی است ، در شعر به بررسی آوایی ، لغوی ، نحوی و وزنی پرداخته می شود . در این رساله بر اساس تئوری یاکوبسن ، شعرهای پروین اعتصامی مورد تحلیل قرار می گیرند . در فصل اول کلیاتی درباره ی زبان شعر ، مطرح شده ودر فصل دوم ، پیشینه ی مطالعات زبان شناختی و شعر بیان شده ، و در فصل سوم داده های تحقیق شامل پانزده شعر آمده است ، در فصل چهارم ، شعرها از نظر نحوی ، واژگانی و معنایی بررسی شده اند و با توجه به این که بخش زیادی از شعرهای پروین را مناظره ها تشکیل می دهند ، بنابراین مسأله ی گفتگو و ویژگی های آن مطرح است بر این اساس از کنش های گفتاری استفاده شده است. فصل پنجم نتیجه گیری است . بر اساس نتایج به دست آمده اجزای جمله در شعرهای پروین ، جابه جایی زیادی ندارند و در موارد زیادی همانند زبان معیار به کار رفته اند . انواع « و » در شعرها ، طبقه بندی شده از جمله افزایشی ،تقابلی و ... عقل و دین ، محور اصلی بساری از شعرها را تشکیل می دهد و معنی های زیادی متناسب با آن شکل گرفته ، عبارت های کنایی ، استعاره ، تمثیل و طباق در شعرها بسیار است . این پژوهش به روش اثباتی و بر مبنای نظریه ی زبان شناختی یاکوبسن صورت می گیرد .