نام پژوهشگر: مهناز نشتاحسینی

بررسی نظری برهمکنش داروی اکسازپام با نانولوله های کربنی تک دیواره و فولرن 60c با استفاده از تئوری تابعیت چگالی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده شیمی 1390
  مهناز نشتاحسینی   مسعود درویش گنجی

با گسترش روش های رسانش داروئی نوین می توان بدون آسیب رساندن به سایر بافت ها به بیشترین تأثیر پذیری در بدن دست یافت. لذا ابداع و تحقیق در مورد سامانه های دارورسانی حائز اهمیت فراوان است. با پیدایش نانوفناوری، در عرصه ی دارو رسانی می توان از ترکیباتی که در حد نانو هستند مثل نانو لوله ها، فولرن ها، لیپوزوم ها و مایسل ها و.... به منظور ابزارهای مناسب به عنوان حمل کننده های داروئی استفاده کرد. در این پایان نامه، با توجه به اهمیت اختلالات اضطرابی و روش دارودرمانی به عنوان یکی از پرکاربردترین روش های درمان آن، به بررسی فرایند برهمکنش داروی اکسازپام، که از دسته ی بنزودیازپین ها بوده و در درمان اضطراب و بی خوابی بکار می رود، با نانوذرات پرداخته شد. لذا پدیده ی جذب، که به عنوان اولین عامل در سیستم رسانش داروئی دارای اهمیت است، برای سنجش کارائی نانولوله های کربنی تک دیواره (0و7) و (4و4) و فلورن 60c به عنوان حمل کننده های داروئی مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا از نرم افزار سیستا بر پایه ی تئوری تابعیت چگالی و در سطح تئوری تقریب گرادیان تعمیم یافته با تابعیت پردو – بارک - ارنزرهوف و مجموعه پایه ی دوتایی قطبیده استفاده شد. به منظور تحقق این هدف عواملی مانند انرژی جذب، فاصله ی تعادلی، میزان بار انتقال یافته، نمودار چگالی حالت ها و چگالی حالت های تصویر شده و دانسیته ی بار الکترونی کلی مورد بررسی قرار گرفت. انرژی جذب 96/0- کیلوژول بر مول در نتیجه ی قرارگیری اکسیژن کربونیل داروی اکسازپام در فاصله ی تعادلی 94/2 آنگسترومی از اتم کربن فولرن 60c بیانگر جذب فیزیکی ضعیف در پایدارترین پیکربندی اکسازپام – فولرن می باشد. مقادیر انرژی جذب 93/1 و 96/0 کیلوژول بر مول بدست آمده در پایدارترین پیکربندی های حاصل از قرارگرفتن اتم کلر نسبت به پیوند کربن ـ کربن افقی و مورّب به ترتیب در نانولوله های کربنی (0و7) و (4و4) در فاصله ی تعادلی 00/3 آنگسترومی نشان دهنده ی عدم برهمکنش قابل توجه بین این اجزا بوده است. در نهایت می توان گفت این نانوذرات حمل کننده ی مناسبی برای داروی اکسازپام نیستند