نام پژوهشگر: مهدی بارورز
مهدی بارورز سهیلا فغفوری
با توجه به نقش مخاطب، "ادبیات پراپاگاندا" و "سبک شناسی تأثری" دارای ابعاد مشترکی میباشند. در حالی که ادبیات پروپاگاندا، واژه به واژه و سطر به سطر، بر تأثیرگذاری هرچه بیشتر بر خواننده اهتمام می ورزد، سبک شناسی تأثری به دنبال این پرسش است که یک متن "چگونه" بر خوانندهی خود تأثیر میگذارد؟ دیگر آنکه،بر اساس سبک شناسی تأثری "متن" به خودی خود وجود ندارد، مگر آنکه در "زمان مشخص" و در چارچوب یک "اجتماع معناگذار" خوانده شود. پراپاگاندا نیز به خودی خود خنثی و بی تأثیر است مگر آنکه بر "اذهان عمومی" معین و در چارچوب "افکار عمومی" خاصی وارد شود. علاوه بر آن، سبکشناسی تأثری، به منظور مطالعه ی تأثیرات ممکن بر روی مخاطب، تمامی ویژگی های "پیش زبانی" و "زبانی" واژه ها، عبارات و جملات را بررسی می نماید. از طرف دیگر، ادبیات پراپاگاندا با به کارگیری ویژگی های مذکور به عنوان "محرّک"، جهت تلقین اندیشه های از پیش تعیین شده و دریافت واکنش های مورد نظر از جانب مخاطب، به عنوان "پاسخ"، می باشد. در پایان، همان گونه که سبک شناسی تأثری تنها "خواننده ی مقصود" خود را واجد شرایط میداند، هدف ادبیات پروپاگاندا نیز تنها "مخاطب مشمولی" است که اهداف پراپاگاندا برای وی طراحی و تبیین شده است. نویسنده در این مجال سعی دارد مفهوم "سبکشناسی تأثری پراپاگاندا" را به عنوان چارچوبی جدید جهت مطالعه ی ادبیات پروپاگاندا پیشنهاد و مورد بررسی قرار دهد.