نام پژوهشگر: منصوره صرامی فروشانی
منصوره صرامی فروشانی همایون فرهادیان
باتوجه به اینکه نیمی از جمعیت جهان را زنان تشکیل می دهند، برای دستیابی به توسعه ضروری است زنان مانند مردان در فرایند توسعه مشارکت کرده و به طور کامل از نتایج آن بهره مند شوند ولی متاسفانه از بسیاری جهات در فرایند توسعه ، زنان مورد غفلت قرار گرفته اند و به آنان توجهی در خور و شایسته آنان نمی گردد. در کشور های در حال توسعه ، فرصت های شغلی برای زنان بسیار ناچیز است. نرخ متوسط اشتغال زنان به حدود نصف مردان می رسد. حمایت از زنان و آموزش آنان و همچنین مهارت سازی و توانمند ساختن زنان بعنوان قشر تاثیر گذار و انتقال دهنده فرهنگ و ارزشها ، امری است که باید در برنامه ریزیهای تصمیم گیران و سیاستگذاران مورد توجه قرار گیرد. بررسی وضعیت اشتغال زنان در کشور نشان می دهد که تا پایان سال (1389) 8/3میلیون نفر زن در بخشهای مختلف اشتغال داشته اند. براساس سرشماری مرکز آمار (1385) حدود 22 میلیون نفر از جمعیت کشور در نقاط روستایی زندگی می کنند که از این میان 23/11 میلیون نفر آ نها مرد و 89/10 میلیون نفر زنان تشکیل می دهند. براساس آمارهای موجود، زنان روستایی در صنایع تبدیلی 50%، تولید محصولات زراعی و دامی 22%، صنایع دستی 75% و در امور مربوط به کاشت، داشت و برداشت به ترتیب 25، 24، 4/26 درصد مشارکت دارند. همچنین در امور دامداری 23 درصد، چرای و مراقبت دام 42 درصد و 100 درصد کل پرورش طیور را در روستا انجام می دهند. بررسی عوامل تاثیر گذار بر اشتغال زنان و نحوه تاثیر گذاری فرآیند توسعه برکم و کیف کار آنان از دیگر موارد نظری می باشد. نظر به اینکه ماهیت اشتغال در مناطق روستایی غالباً بر بهره گیری از منابع طبیعی از جمله زمین متکی است، لذا عمده اشتغالات زنان نیز در کشاورزی و فعالیتهای وابسته بدان متمرکز می باشد که بالطبع دارای ویژگیهای خاص خود است بدین ترتیب مطالعه جایگاه اشتغال زنان در تولید روستایی و سهم آنان در اقتصاد اهمیت می یابد. مطالعات انجام شده در جوامع، نشان می دهند که متاسفانه هر چه فقر در یک جامعه بیشتر شود، بار مشکلات آن به صورت تصاعدی روی دوش زنان است و زنان سهم بیشتری از این فقر بر دوش می کشند و این مساله دردناکی است که توسط فائو، یونسکو و سازمان های بین اللملی و تشکل های فعال در امور زنان پیگری شده و مورد توجه قرار گرفته است(عمادی،1380). که یکی از عوامل عقب ماندن زنان از برنامه های توسعه، نبود شناخت کامل از توانمندهای آنان است. در این راستا، این مطالعه درصدد است تا ضمن بررسی تاثیر پروژه های اشتغال زایی زنان روستایی بر معیشت پایدار خانوار در استان مر کزی، به بررسی عوامل موثر بر توانمندسازی زنان روستایی و اشتغال و جایگاه آنان به عنوان یک عنصر مهم در خانواده مورد بررسی قرار گیرد. پژوهش حاضر به منظور بررسی تحلیل عوامل موثر بر دستیابی زنان روستایی به معیشت پایدار در استان مرکزی می باشد. این تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل تمام زنان روستایی عضو پروژه های اشتغالزایی استان مرکزی که در دوره های آموزش شغلی شرکت کرده و شاغل شده اند می باشد(n=420). با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی بطور متناسب تعداد150 نفر به عنوان حجم نمونه آزمایشی و 100 نفر به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بود که روایی آن با استفاده از نظر جمعی از متخصصان تایید شد. تعیین پایایی ابزار تحقیق با انجام آزمون مقدماتی و با استفاده از نرم افزار spssنسخه 18محاسبه شد و مقدار آلفای کرونباخ 89/. به دست آمد.بر اساس نتایج تحقیق، دوره های آموزشی پروژه های اشتغال بیشترین تاثیر را بر روی ایجاد اشتغال، ایجاد نگرش مثبت مردان به توانایی های زنان و درامد برای خانواده داشته است. همچنین نتایج آزمون t نشان داد که زنان عضو پروژه های اشتغال زایی در مقایسه با گروه شاهد از نظر میزان مشارکت در تصمیم گیریهای امور زندگی از توانایی های بیشتری برخوردار می باشند. تحلیل همبستگی بین متغیرهای سن، درآمد، پس انداز و اشتغال زایی با توانمندی زنان روستایی درسطح 1درصد معنی دار و متغیراشتغالزایی بیشترین تاثیر را بر توانمندی زنان روستایی داشته است. همچنین نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که 4/54 درصد واریانس توانمندی زنان روستایی را سن، سطح تحصیلات، پس انداز و اشتغال تبیین نموده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که عواملی همچون; سرمایه اجتماعی، توانمندی ، مشارکت درتصمیم گیریها،درآمد، پس انداز، سیاستهای حمایتی، نقش مردان و سطح تحصیلات، 60 در صد از تغییرات معیشت پایدار را تبیین و اثر مثبت و مطلوبی برخانوارهای تحت پوشش پروژه های اشتغال زایی داشته است. در تبیین مدل علی تحقیق، توانمندی بیشترین اثر مستقیم (60% ) بر دستیابی به معیشت پایدار رادر بر داشت.