نام پژوهشگر: علی ستاریان
مهرداد زرافشار مسلم اکبری نیا
جنس داغداغان (celtis) از راسته urticales و متعلق به خانواده ulmaceae- celtidaceaeمی باشد که از دیدگاه اکولوژیکی دارای ارزش فراوانی بوده و درسلسله جبال البرز و زاگرس پراکنش دارد. از گونه های داغداغان علاوه بر تولید چوب صنعتی، برای حفاظت آب و خاک، جنگلداری شهری و جذب حیات وحش نیز استفاده می شود. وجود شباهت های مورفولوژیکی زیاد و عدم مطالعه جامع صفات، سبب بروز ابهاماتی در رده بندی این جنس گردیده است . تحقیق حاضر با مطالعه تعداد نمونه هرباریومی بیشتر و دقیق تر در هرباریوم مرکزی ایران( tari)، چهار گونه نامبرده شده از جنس داغداغان (celtis australis l., c. caucasica willd, c. glabrata stev ex planch, c. tournefortii lam) در فلور مربوط به خانواده نارون را مورد مطالعه بیوسیستماتیک قرار داده است. در این راستا صفات ماکرو و میکرو مورفولوژیکی برگ و میوه به انضمام مطالعه دانه گرده مورد ارزیابی قرار گرفت. به منظور مطالعه صفات برگ و میوه از استریومیکروسکوپ و میکروسکوپ الکترونی (sem) استفاده شد. ارزیابی دانه گرده طبق روش استولیز و مشاهده با میکروسکوپ نوری و همچنین میکروسکوپ الکترونی انجام شد. نتایج حاکی از آن است که صفات ماکرو و میکرو مورفولوژیکی آندوکارپ میوه به همراه صفت حضور و عدم حضور کرک در سطح رویین و زیرین برگ بهترین صفات تشخیصی در این جنس هستند ولی جدایی دو گونه c. caucasica و c. tournefortii در فلور نارون را تایید نمی کند. در مطالعه دانه گرده دو نوع دانه گرده شناسایی شد. به طور کلی نتایج تحقیق حاضر کلید شناسایی ارائه شده در فلور نارون را بطور کامل مورد بازنگری قرار داده است و دو گونه c. caucasica و c. tournefortii به عنوان مترادف معرفی می گردد.
امیر کردعلیوند وحیده پیام نور
چکیده به منظور بررسی ریخت شناسی برگ و میوه توس در رابطه با تنوع ژنتیکی بین رویشگاهی با استفاده از نشانگرهای ماکرو و میکرومورفولوژیکی، 3 رویشگاه در جنگل های هیرکانی شناسایی و از هر رویشگاه 30 پایه درختی، به صورت تصادفی و با فاصله حداقل 100 متر از یکدیگر انتخاب و نمونه های برگ و میوه جمع آوری گردید. با بررسی صفات ریختی برگ و بذر با استفاده از آنالیز واریانس آشیانه ای و تجزیه خوشه ای تنوع بین جمعیتی زیادی در این 3 رویشگاه مشاهده شد. در تجزیه به مولفه های اصلی صفات تعداد دندانه بین دومین و سومین رگبرگ، طول دمبرگ، فاصله پایه برگ تا پهن ترین نقطه برگ، عرض برگ در 9/0 طول برگ، تعداد رگبرگ ها، شکل نوک برگ، فاصله بین رگبرگ ها، و عرض باله بذر، صفات مهم برای تفکیک گونه های موجود در رویشگاه ها تشخیص داده شدند. برای تست صحت کار از آنالیز تشخیص استفاده شد که درستی کار را به اثبات رساند. در ادامه این فاز از تحقیق برای بررسی میزان تأثیر پذیری صفات از محیط از پلاستیسیتی استفاده شد که تقریباً همان صفاتی که صفات تفکیکی شناخته شده بودند، در این آنالیز نیز به عنوان صفاتی که بیشتر تحت تأثیر ژنتیک گونه (پلاستیسیتی کمتر) به شمار می روند. در فاز دوم این تحقیق صفات میکرومورفولوژیک روزنه، دانه گرده و کرک با استفاده از میکروسکوپ نوری و الکترونی مورد بررسی قرار گرفت. 3 نوع روزنه شامل: پاراستیک، آنموستیک و سیکلوستیک شناسایی شد که تیپ پاراستیک تیپ غالب بوده و از نظر موقعیت قرارگیری نسبت به سلولهای همراه، بالاتر بودند. برای انجام مطالعات گرده شناسی از روش استولیز استفاده شد و نوع دانه گرده در این سه رویشگاه مشابه و از نظر شکل، کروی کشیده (prolate spheroidal )، سه منفذی (tri- porate) با اندازه متوسط تشخیص داده شد. از نظر صفت کرک تفاوت قابل ملاحظه ای در این 3 رویشگاه مشاهده گردید. به طوری که نوع کرک در رویشگاه سیاه مرزکوه از نوع کرک غده ایی و گونه roth. betula pendula، رویشگاه سنگده کرک رشته ای کوتاه و گونه b. litwinowii doluch و رویشگاه شهرستانک کرک رشته ای بلند و کوتاه و گونه b. pubescens ehrhتشخیص داده شد. بنابراین با توجه به کلید های شناسایی موجود این صفت می تواند نسبت به سایر صفات در تشخیص تنوع ژنتیکی ارجحیت داشته باشد. کلمات کلیدی: توس، تنوع ژنتیکی، نشانگرهای مورفولوژیک، روزنه ، کرک، استولیز، دانه گرده
مریم ملاشاهی حبیب علی محمدیان
آلودگی هوا از پیامدهای فعالیت بشر، به ویژه در قرن بیستم است که آثار مستقیم و غیر مستقیمی بر انسان و محیط پیرامون آن دارد. شهر تهران یکی از آلوده ترین شهرهای جهان بشمار می رود. این تحقیق با استفاده از یک روش نوین تحت عنوان مغناطیس سنجی، به بررسی برخی عناصر آلوده کننده هوا در برگ گونه های درختی موجود در فضای سبز شهری تهران می پردازد. این عناصر توسط دود ناشی از کارخانه ها و وسائط نقلیه روی سطوح برگی رسوب می-کنند. برگ های درختان به دلیل داشتن سطوح وسیع قابلیت جمع آوری این گردو غبارها را دارند. نمونه گیری در مهرماه 1389 و در طی 15 روز صورت پذیرفت. برای این کار از تقسیمات شهری شهرداری تهران(مناطق 22 گانه) استفاده شد. در مرحله بعد با استفاده از نتایج بدست آمده اقدام به پهنه بندی میزان آلودگی هوا در مناطق بیست و دو گانه شهر تهران شد. نمونه های برگی سه گونه توت (morus alba)، زبان گنجشک ((fraxinus rotundifolia و کاج تهران (pinus eldarica ) و نمونه های خاک از 100 نقطه واقع در مناطق بیست و دو گانه شهر جمع آوری گردید. سپس نمونه ها در کیسه های پلاستیکی بسته بندی شد و قبل از انجام آزمایش، در دمای °c5 نگهداری شدند. در مرحله بعد نمونه ها در فضای باز خشک شد و بعد از پودر کردن در داخل قوطی های cm3 6 قرار داده شد. بعد از آماده سازی اولیه نمونه ها، میزان پذیرفتاری مغناطیسی (susceptibility) در آنها اندازه گیری شد. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان می دهد که در بین مناطق 22 گانه مناطق 9، 11، 12، 14 و 15 واقع در مرکز و جنوب شرق تهران جزء آلوده ترین مناطق به شمار می آیند. این مناطق به دلیل بالاتر بودن جمعیت در واحد سطح آنها از ترافیک وسائط نقلیه بیشتری نسبت به دیگر مناطق برخوردار هستند. همچنین با توجه به نتایج پژوهش، گونه توت بیشترین جذب آلودگی را در بین گونه های بررسی شده داشته است. به طوری که متوسط بالاترین میزان پذیرفتاری در سیستم si در گونه توت برابر(m3 kg-1)6-10×498 می باشد. علاوه بر این بیشترین تمرکز انواع فلزات در قسمت های مرکزی، جنوب و جنوب شرق تهران است. هم چنین در بین عناصر مختلف بیشترین آلودگی مربوط به عناصر al و fe بوده به طوری که حتی کمترین میزان غلظت عنصر آهن(773 میلی گرم بر کیلوگرم در منطقه 3)، از حد استاندارد آن (300 میلی گرم بر کیلوگرم) بالاتر می باشد. نتایج تحقیق نشان داد که در مقایسه با دیگر روش های پایش آلودگی هوا روش مغناطیس سنجی جهت بررسی میزان آلودگی هوا، با استفاده از برگ های گیاهی روشی ساده، غیر مخرب و مقرون به صرفه بوده که حتی نسبت به سطوح کم آلودگی نیز از حساسیت بالایی برخوردار است.
سمیه گنجی هرسینی مجید محمد اسمعیلی
چکیده: جهت بررسی اثرات تکرار برش و کود نیتروژن بر ویژگی های عملکردی قیاق (sorghum halepense)، آزمایشی در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه گنبد کاووس به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با دو عامل سطوح برش و کود نیتروژن در شش تکرار اجراشد. همچنین قبل از آغاز فصل رویش، قطعه زمینی که دارای پوشش قیاق بود در حاشیه دانشگاه گنبد کاووس محصور و 71 پایه آن انتخاب و نشانه گذاری شدند. سپس در قالب طرح بلوک های کاملا تصادفی در دو آزمایش جداگانه با سه تکرار کود و دو تکرار برش انجام شد. عامل برش شامل برش مکرر (هر هفته یکبار)، برش متوسط (هر دو هفته یکبار)، برش کم (هر سه هفته یکبار) و بدون برش (برش فقط در پایان آزمایش) و تیمار کود نیتروژن نیز در چهار سطح (بدون کود، 100 ، 200 و 300 کیلو گرم کود در هکتار) بود. نتایج نشان داد که اثر برش و کود بر ارتفاع بوته، تعداد ساقه های هوایی (پنجه )، تعداد ریزوم، طول ریزوم، تعداد گره ها، ماده خشک اندام های هوایی، ماده خشک ریزوم، ماده خشک ریشه، ماده خشک کل، تخصیص ماده خشک در اندام های هوایی، تخصیص ماده خشک در ریشه و سرعت رشد نسبی معنی دار بود. اثر متقابل کود و برش بر کلیه ویژگی های عملکردی به غیر از فاصله میان گره ها، ماده خشک ریزوم، تخصیص ماده خشک در اندام های هوایی و تخصیص ماده خشک در ریزوم معنی دار بود. نتایج آزمایش مزرعه نشان داد که تنش ناشی از برش بر صفات مورد بررسی از جمله تعداد ساقه های هوایی، ارتفاع بوته و ماده خشک کل اثر معنی داری دارد. نتایج حاصل از تجزیه کواریانس کود نیتروژن نشان داد که تاثیر معنی داری بر خصوصیات مورد بررسی نداشت. بنابراین، برش می تواند یک راهکار عملی برای کنترل این گونه مهاجم در سطح مزارع بشمار آید. لذا این گونه به عنوان یک گونه با تحمل کم در برابر عامل برش می باشد. فاکتور های کیفی و میزان گلیکوزید های سیانوژنیک در چهار مرحله فنولوژیکی (رشد رویشی، قبل از گلدهی، گلدهی، بذر دهی) اندازه گیری شد. مقایسه میانگین ها نشان داد که بیشترین درصد ماده خشک قابل هضم، درصد پروتئین خام، درصد خاکستر و انرژی متابولیسمی مربوط به مرحله رشد رویشی می باشد. گیاه در مرحله رویشی دارای 1/0 درصد گلیکوزید های سیانوژنیک می باشد، میزان این ترکیب در اواخر مرحله رویشی به 5- 10×2 درصد رسید. بنابراین، مرحله گلدهی بهترین کیفیت علوفه را داشت. کلمات کلیدی: برش، تحمل، ساقه های هوایی، ماده خشک، ریزوم، مراحل فنولوژی
اکرم احمدی حسن سلطانلو
درخت آزاد، zelkova carpinifolia، یکی از درختان جنگلی در معرض تهدید است که به بیماری جهانی مرگ نارون مبتلا شده است. این بیماری توسط قارچ ophiostoma novo-ulmi ایجاد میشود. این تحقیق به منظور جداسازی، شناسایی و تعیین خصوصیت ژنهای پاسخ دهنده در برهمکنش درخت آزاد و قارچ o. novo-ulmi با استفاده از روش cdna-aflp انجام گرفت.
حزب الله پورگلستانی مجید محمد اسمعیلی
به منظور بررسی و مقایسه عملکرد کمی و کیفی کشت مخلوط و خالص چند گونه ی مرتعی، آزمایشی در سال زراعی 92-1391 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه گنبد کاووس به اجرا در آمد. الگوی کاشت (تیمار ها) در 5 سطح و شامل کشت خالص festuca ovina l، festuca arundinacea schreb، medicago scutellata l، agropyron elongatum jose و کشت مخلوط چهار گونه به نسبت 25 درصد از هر یک بود. تجزیه واریانس نشان داد که اثر الگوی کاشت بر صفات عملکرد علوفه خشک، و عملکرد بذر در سطح یک درصد معنی دار است. نتایج نشان داد که بیشترین عملکرد علوفه با 01/2018 کیلوگرم در هکتار مربوط به تیمار کشت مخلوط و کمترین عملکرد با 96/416 کیلوگرم در هکتار مربوط به تیمار f. ovina بود. بیشترین عملکرد بذر 34/969 کیلوگرم در هکتار مربوط به تیمار m. scutellata بود. مقایسه میانگین تیمارهای الگوی کاشت نشان داد که حداکثر ماده خشک قابل هضم مربوط به تیمار کشت خالص m. scutellata با 45/64 درصد و حداقل این صفت نیز مربوط به تیمار کشت خالص a. elongatum با 54/49 درصد بود. بیشترین درصد کربوهیدرات های محلول در آب متعلق به تیمار کشت خالص m. scutellata با 18/13 درصد و حداقل این مقدار به گونه a. elongatum با 07/6 درصد تعلق داشت. حداکثر پروتئین خام مربوط به تیمار کشت خالص m. scutellata با 55/20 درصد و حداقل این صفت مربوط به تیمار کشت خالص f. ovina با 83/11 درصد بود. حداکثر فیبر خام مربوط به تیمار a. elongatum با 39/46 درصد و حداقل آن مربوط به تیمار کشت مخلوط با 32/37 درصد بود. مقایسه میانگین تیمارهای الگوی کشت نشان داد که حداکثر خاکستر علوفه مربوط به تیمار کشت خالص f. arundinacea با 83/9 درصد و حداقل این صفت نیز مربوط به تیمار کشت خالص m. scutellata با 45/7 درصد بود. نسبت برابری زمین (بر اساس وزن خشک علوفه) برای گونه های مورد بررسی برابر با 18/1 یعنی ler>1 بود که این نتیجه نشان می دهد کشت مخلوط بهتر از کشت خالص بوده است.
موسی کم مجید محمداسمعیلی
پوشش گیاهی بخش مهمی از ساختار اکوسیستم¬های مرتعی را تشکیل می¬دهد، لذا بررسی و مطالعه آن به ¬منزله نخستین گام در جهت شناخت علمی و دقیق از پدیده¬ها و وقایع در حال وقوع در اکوسیستم¬های مرتعی می¬باشد. چرای دام عمومی¬ترین نوع کاربری زمین در این اراضی بوده و دارای پتانسیل بالا در تغییر اجزاء اکوسیستم¬های مرتعی می¬باشد. بدون تردید چرای دام علاوه بر تأثیری که می¬تواند بر توده گیاهی اندام¬های هوایی داشته ¬باشد، می¬تواند بر توده گیاهی زیرزمینی و رشد و توسعه ریشه¬ها نیز مؤثر باشد. به این منظور اثر قرق بر روی زی¬توده گندمیان دائمی مراتع گمیشان در شمال غرب استان گلستان مورد بررسی قرار¬ گرفت. جهت نمونه ¬برداری، پس از تعیین مناطق معرف در داخل و خارج قرق، در هر یک از مناطق 5 ترانسکت 100 متری به صورت موازی و به فاصله 20 متر از همدیگر مستقر شدند. روی هر ترانسکت دو نقطه تصادفی تعیین و سپس از نزدیکترین پایه¬های گیاهی به نقاط مذکور 10 پایه انتخاب شدند. به گونه¬ای که در مجموع ازهر یک از گونه¬ها 100 پایه برداشت شد. نتایج مقایسه میانگین¬ها با آزمون t دو نمونه مستقل نشان داد که بین دو گونهaeluropus lagopoides وpuccinellia distans از نظر زی¬توده کل، زی¬توده هوایی، زی¬توده زیر ¬زمینی، تعداد ساقه در هر گیاه، ارتفاع گونه، طول گل¬آذین، طول وعرض برگ، طول ریشه¬ی گونه p.distans و تراکم در دو منطقه قرق و خارج قرق اختلاف معنی¬دار (01/0(p< وجود دارد. همچنین از نظر طول ریشه¬ی گونه a. lagopoides و در¬صد پروتئین خام دو گونه در دو منطقه قرق و خارج از نظر آماری اختلاف معنی¬دار وجود نداشت
عبدالخالق قوجق دردی مجید محمداسمعیلی
تنش غرقابی اثرات مورفولوژیک و فیزیولوژیک مهمی بر گیاهان دارد. غرقاب شدن خاک زمانی رخ می دهد، که خاک با آبیاری بیش از حد، بارندگی زیاد و یا زهکشی ضعیف روبرو شده باشد. به منظور بررسی اثر ارتفاع و دوره غرقابی بر روی خصوصیات مورفولوژیک و فیزیولوژیک دو گونه مرتعی jancus maritimus و schoenoplectus triqueter آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در گلخانه دانشگاه گنبد کاووس در سال 1391- 1392 انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل ارتفاع غرقاب در چهار سطح (شاهد، هم سطح آب ، 10 سانتی متر زیر سطح آب و20 سانتی متر زیر سطح آب) و دوره غرقاب در سه سطح ( 10 روزه، 20روزه و 30 روزه) بود. نتایج ارزیابی صفات ریشه و ریزوم در گونه j. maritimus نشان داد که در سه دوره غرقاب اثر متقابل دوره غرقاب و ارتفاع غرقاب بر روی همه صفات مورد نظر (طول ریشه، تعداد ریزوم، طول ریزوم، تعداد میانگره، وزن خشک ریشه، وزن خشک ریزوم، تعداد ساقه های هوایی، میزان پرولین، میزان کلروفیل و وزن خشک اندام هوایی) به غیر از صفت حجم ریشه در سطح یک درصد معنی دار بود. در بین صفات مورفولوژیک غرقابی بیشترین تاثیر را روی ریشه و تعداد ساقه های هوایی گذاشته است و بیشترین مقادیر برای صفات ریشه در تیمار هم سطح به دست آمد. تنش غرقابی بر روی تعداد ساقه های هوایی تاثیر گذار بوده است و در سه دوره غرقاب بیشترین تعداد ساقه هوایی در تیمار هم سطح آب مشاهده شد. در گونه s. triqueter نیز اثر متقابل دوره غرقاب و ارتفاع غرقاب بر روی تمام صفات به غیر از حجم ریشه در سطح یک درصد اثرات معنی داری از خود نشان می دهد. اثر تنش غرقابی بر روی صفات ریشه و ریزوم در گونه s. triqueter یکسان می باشد ولی در این گونه بیشترین تاثیر تنش غرقابی بر روی تعداد ساقه های هوایی مشاهده شد به طوری که در سه دوره غرقابی 10، 20 و 30 روزه بیشترین تعداد ساقه هوایی در تیمار 10 سانتی متر مشاهده شد.
زهره عزیززاده علی ستاریان
لکه اکولوژیک گیاهی به عنوان سطحی از چشم انداز باعث تجمع منابع در اکوسیستم می شود، لذا مطالعه خصوصیات لکه های گیاهی ضروری است. لکه های گیاهی همواره تحت تاثیر افزایش فشارهای محیطی و مدیریتی مانند خشکسالی طولانی مدت و افزایش چرا قرار می گیرند. این فشارها تاثیر خود را با تغییر در اندازه، شکل و فراوانی لکه های گیاهی، نمایان می سازند. به منظور بررسی اثر عوامل فیزیکوشیمیایی خاک بر روی استقرار لکه های گیاهی این تحقیق در مراتع گمیشان، استان گلستان در هر یک از سه منطقه شامل قرق، شدت چرای کم و شدت چرای سنگین دام سه ترانسکت 50 متری قرار داده شد. نتایج تحقیق نشان داد که مهم ترین پارامترهای خاکی موثر بر طول، عرض و ارتفاع لکه گیاهی، هدایت الکتریکی، اسیدیته خاک است. همچنین طول و عرض و ارتفاع لکه گیاهی با سیلت، نیتروژن کل، فسفر و کربن آلی خاک همبستگی مثبت و با شن، رس، آهک، پتاسیم، اسیدیته و هدایت الکتریکی خاک همبستگی منفی دارد. نتایج بررسی اثر میکروتوپوگرافی بر استقرار لکه گیاهی نشان داد که رابطه بین میکروتوپوگرافی با سه پارامتر طول، عرض و ارتفاع لکه های گیاهی و با پارامتر هدایت الکتریکی خاک در منطقه قرق معنی دار بود. میکروتوپوگرافی در منطقه با شدت چرای متوسط و چرای سنگین، با طول و عرض لکه گیاهی و همچنین با هدایت الکتریکی، اسیدیته، پتاسیم ، سیلت و شن آهک و فسفر خاک رابطه معنی داری داشتند. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که سه عامل هدایت الکتریکی، اسیدیته و میکروتوپوگرافی از مهم ترین پارامترهای موثر بر استقرار لکه های گیاهی در منطقه است.
رحمان بردی کر مجید محمد اسمعیلی
این تحقیق با هدف بررسی تاثیر چرای دام بر روی برخی خصوصیات بانک بذر خاک در مراتع گمیشان، از توابع استان گلستان انجام شد. نمونه¬برداری از بانک بذر خاک در اوایل زمستان 1391 انجام گردید. در هر منطقه معرف 5 ترانسکت 100 متری و در طول هر ترانسکت از 10 پلات چهار متر¬مربعی استفاده گردید. برای نمونه¬برداری بانک بذر خاک، در مرکز هر پلات 4 متر¬مربعی قاب 20*20 سانتی¬متری کار گذاشته و خاک داخل آنها از دو عمق 0 تا 5 و 5 تا 10 سانتی¬متری برداشت گردیده و در مجموع از هر منطقه با 50 پلات، نمونه خاک گرفته شد. نمونه¬های خاک 3 ماه در یخچال در دمای 3 تا 5 درجه سانتی¬گراد قرار داده شدند. نمونه¬ها پس از تیمار سرما جهت کشت به گلخانه منتقل شده و به روش جوانه¬زنی مورد بررسی قرار گرفتند. برای بررسی آثار چرا، عمق و اثر متقابل آنها بر تراکم، غنا گونه¬ای، تنوع گونه¬ای و تشابه بانک بذر خاک با پوشش روزمینی از glm استفاده شده و آزمون مقایسه میانگین¬ها به روش lsd صورت گرفت. برای آنالیز داده¬ها از نرم¬افزار spss استفاده شد. نتایج نشان داد که تراکم، غنا، تنوع گونه¬ای و تشابه بانک بذر خاک با پوشش روزمینی در منطقه قرق به¬طور معنی¬داری بیشتر ازمنطقه چرا¬شده بود. همچنین آنالیز آماری نشان داد که تراکم، غنا، تنوع گونه¬ای و تشابه بانک بذر خاک با پوشش روزمینی در عمق 5-0 به¬طور معنی-داری بیشتر از عمق 10-5 سانتی¬متری بود. به طور کلی می¬توان نتیجه¬گیری کرد که قرق باعث بهبود وضعیت پوشش گیاهی در بانک بذر خاک گردیده است.
زهره محمودزاده تیلمی علی ستاریان
رشد و تولید گیاهان در اکوسیتم ها و رویشگاه های طبیعی، تحت تاثیر عوامل مختلف محیطی ازجمله ارتفاع از سطح دریا قراردارد. فراسیون) marrubium vulgarel. ) یکی از گونه های با ارزش دارویی و صنعتی موجود در مراتع ایران و متعلق به خانواده نعناعیان است. این تحقیق به منظور بررسی اثر عوامل اکولوژیک بر کمیت و کیفیت اسانس گیاه دارویی فراسیون در مراتع چهارباغ واقع در استان گلستان انجام شد. ابتدا با روش پیمایش صحرایی رویشگاه های گیاه مورد مطالعه در منطقه شناسایی شدند و مراحل مختلف حیاتی گیاه دارویی فراسیون در مراتع چهارباغ تعیین گردید. نمونه برداری از اندام های هوایی گیاه مورد نظر به منظور اندازه گیری کمیت و کیفیت اسانس و نیز نمونه برداری از خاک در محل رویش گیاه برای اندازه گیری پارامترهای فیزیکی و شیمیایی خاک در زمان گلدهی کامل گیاه و در اواخر خرداد ماه در چهار نقطه ارتفاعی منطقه صورت گرفت. نمونه های گیاهی پس از خشک شدن در هوای آزاد، به روش تقطیر با بخار آب و با استفاده از تجهیزات کلونجر اسانس گیری شدند و سپس درصد بازده روغن اسانس بر اساس روش استاندارد محاسبه شد. جهت شناسایی ترکیبات اسانس از دستگاه gc-ms استفاده شد. نتایج نشان داد که بیشترین میزان بازده اسانس متعلق به ارتفاع 1674متر و برابر با 33/3 درصد و کمترین کمیت آن به ارتفاع 2328 متری و به میزان 83/0 درصد تعلق داشت. از طرفی بیشترین مقدار ترکیبات اسانس به ارتفاع2328 متر، ترانس کاریوفیلن (64/18 درصد ) وکمترین آن به 1674 متر (51/0درصد) تعلق داشت. بررسی های آماری نشان می دهد که بین ارتفاع از سطح دریا و بازده اسانس گیاه فراسیون همبستگی منفی و معنی دار وجود دارد. همچنین همبستگی منفی و معنی داری بین اسیدیته ، فسفر، رطوبت و درجه حرارت خاک با درصد مواد موثره دارویی وجود دارد
فرزانه مقبل اصفهانی علی ستاریان
جنس افرا (acer) از تیره aceraceae می¬باشد که از دیدگاه اکولوژی دارای ارزش فراوانی بوده و سطوح وسیعی را در جنگل¬های شمال می¬پوشاند. در این پژوهش برای اولین بار در ایران، ریزریخت شناسی صفات برگ (کرک و روزنه)، دانه گرده (شامل شکل دانه گرده و تزیینات آن) و میوه 9 گونه و یک زیرگونه افرا شامل پلت ( acer.velutinum subps velutinum)، کرب (a.campestre)، شیردار (a.cappadocicum)، چناری (a.platanoides)، هیرکانی (a.hyrcanum)، مازندرانی (a.mazandaranicum)، کرکو (a.monsspesulanum)، زینتی (a.negundo)، سرخ (a.palmatum) ابلق (a.negundo subsp variegatum) ارزیابی شده است. پس از نمونه¬گیری از پایه¬های طبیعی، آماده سازی نمونه¬های برگ، گرده، میوه انجام شد و سپس با کمک میکروسکوپ نوری و الکترونی مورد مطالعه قرار گرفتند. در مجموع 3 نوع کرک، 5 تیپ روزنه؛ 4نوع شکل گرده، 4نوع الگوی تزییناتی گرده، 4 نوع شکل آندوکارپ میوه، 8 نوع الگوی تزییناتی سطح آندوکارپ در گونه¬های مورد مطالعه شناسایی شد. در فاز دوم پژوهش با بررسی صفات کمی و با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه آنوا و تجزیه خوشه¬ای تنوع بین گونه¬ای زیادی مشاهده شد. در تجزیه به مولفه¬های اصلی، زاویه بال بذر تا خط افق، عرض بال بذر، ابعاد اندوکارپ، فاصله دو شیار گرده از یکدیگر، طول قطر استوایی دانه گرده، محیط روزنه و مساحت روزنه صفات مهم برای تفکیک گونه¬های موجود تشخیص داده شد. برای تست صحت کار از آنالیز تشخیص استفاده شد که درستی کار را به اثبات رساند. در ادامه این فاز از پژوهش، برای بررسی میزان تاثیرپذیری صفات از محیط، از پلاستیستی استفاده¬شد که تقریبا همان صفاتی که صفات تفکیکی شناخته شده بودند در این آنالیز نیز به عنوان صفاتی که بیشتر تحت تاثیر ژنتیک گونه هستند به شمار رفت. در انتها ارزش تاکسونومی صفات مورد بررسی در این جنس تایید شد.
ابوالفضل جعفری اکبر نجفی
طراحی شبکه حمل و نقل مرحله ای مهم از اجرای طرح های جنگلداری است، به خصوص زمانی که اهداف مختلف در تناقض با یکدیگر باشند. در این تحقیق به منظور بهینه سازی طراحی شبکه جاده های جنگلی بر مبنای اهداف متناقص محیط زیستی و اقتصادی، ابتدا یک مدل مبتنی بر برنامه ریزی عدد صحیح با هدف مکان-یابی دپوهای اقتصادی ارائه گردید. مدل مورد نظر با استفاده از سه روش شامل الگوریتم ژنتیک، تبرید شبیه-سازی شده و هیبریدی از این دو الگوریتم حل شد. نتایج حاصل بیانگر کارایی الگوریتم هیبرید، نسبت به دو الگوریتم دیگر و روش دستی بود. نتایج الگوریتم هیبرید نسبت به نتایج الگوریتم ژنتیک، الگوریتم تبرید شبیه-سازی شده و روش دستی به ترتیب کاهش 5/7، 6/11 و 8/19 درصدی را در هزینه های چوبکشی نشان داد. در مرحله بعد، ابتدا دپوهای شناسایی شده به عنوان نقاط اجباری مثبت در طراحی شبکه جاده جنگلی در نظر گرفته شدند و سپس با ارائه یک مدل مبتنی بر برنامه ریزی عدد صحیح و حل آن با یک الگوریتم چندهدفه مسیریابی مبتنی بر الگوریتم بهینه سازی کلونی مورچگان اقدام به طراحی یک شبکه از جاده های جنگلی در منطقه مورد مطالعه شد. بر مبنای اهداف متناقض محیط زیستی و اقتصادی، یک جبهه از جوابهای بهینه از اجرای الگوریتم به دست آمد. نتایج مقایسه با دو سناریو طراحی دستی نشان داد که الگوریتم چند هدفه ارائه شده در این تحقیق قابلیت بالایی در کاهش هزینه های ساخت و نگهداری جاده و اثرات محیط زیستی دارد. بر اساس نتایج به دست آمده، الگوریتم تا حد 5/12، 8/3 و 1/67 درصد قادر به کم کردن هزینه های ساخت و نگهداری جاده، حساسیت به لغزش و فرسایش است. نتایج به دست آمده از این تحقیق می تواند به عنوان راهنمایی در مدیریت بهینه بلند مدت مناطق جنگلی و توسعه روش های کارآمد طراحی شبکه جاده مورد استفاده قرار گیرد.
سمیه حسن نژاد چافجیری علی حشمت پور
چکیده با توجه به اهمیت سیلاب، موضوع نحوه اولویت بندی زیر حوزه ها و پوشش گیاهی بر روی خاک لسی حوزه آبخیزمراوه تپه مورد مطالعه قرار گرفت.فرایندغیر آمایشیتبدیلاراضیمرتعیبهدیمکاریبویژه در مناطق لسیونحوهتأثیرآنبرپدید هی سیل و فرسایشازمعضلاتیاستکهبرای رفع آن بایدبه دقتموردبررسیقرارگیرد.فراوانی وقوع سیل در سال های اخیر در حوزه آبخیزمراوه تپه استان گلستان حاکی از این است که اکثر حوزه های مجاور در شرایط مشابه در معرض تهاجم سیلاب های ادواری و مخرب قرار دارند. از این نظر شناسایی اصولی مناطق خطرساز و سیل خیز در داخل حوزه آبخیز از جمله مقدمات بسیار مهم در کنترل سیل و کاهش خسارات ناشی از آن محسوب می گردد. هدف این مطالعه بررسی نقش مدیریت پوشش گیاهی و اولویت بندی در تولید رواناب در مناطق سیل خیز حوزه است. بمنظور اجرای روش موردنظر ابتدا حوزه آبخیزمراوه تپه که شامل 3 واحد هیدرولوژیکی است انتخاب گردید از میان 3 زیر حوزه a ,b ,c زیر حوزه c سهم بیشتری در تولید رواناب دارد مدنظر قرار گرفت. پس از تعیین خصوصیات فیزیکی کل حوزه و زیر حوزه ها و اجرای مدل هیدرولوژی اچ ام اس با کاربرد روش تکرار حذف زیر حوزه، میزان تاثیر هر یک از زیرحوزه ها در تولید سیل خروجی به دست آمد. نتایج نشان داد استفاده از سناریو های پیشنهادی می تواند باعث ارتقا وضعیت مرتع و بهبود شماره منحنی گردد. همچنین نتایج نشان داد که با استفاده از این روش می توان کانون های تولید سیل را در سطوح مورد نظر با توجه به سهمی که در تولید رواناب خروجی حوزه دارند، مشخص کرد. کلمات کلیدی: حوزه آبخیز، رواناب سطحی، اولویت بندی، هک اچ ام اس
سعید شعبانی باریس مجنونیان
چوبکشی زمینی می تواند خاک و توده جنگلی را تحت فشار قرار دهد، که درجه تاثیر آن بستگی به متغیر های مدیریتی و شرایط محلی دارد. مطالعه حاضر، سطح و اندازه آسیب وارده به خاک و توده را با استفاده از داده های جمع آوری شده از 39 منطقه تحت چوبکشی، با استفاده از پنج تکنیک مدلسازی شامل مدل خطی تعمیم یافته، مدل جمعی تعمیم یافته، درخت رگرسیون و طبقه بندی، جنگل تصادفی و درخت رگرسیون تقویت شده در جنگل جمند نوشهر پیش بینی کرده است. در این تحقیق 351 پلات دایره ای شکل با سطحی معادل 314 متر مربع قبل از شروع بهره برداری در منطقه پیاده شد. شرایط محلی شامل مشخصات توده (تیپ جنگل، تعداد در هکتار)، عوارض محیطی (شیب، جهت، ارتفاع از سطح دریا، میزان ناهمواری، شکل زمین)، خصوصیات فیزیکی و مکانیکی خاک (درصد سنگ و سنگریزه، درصد رطوبت خاک، بافت خاک، شاخص مخروطی، مقاومت برشی) و متغیر های مدیریتی شامل ابزار چوبکشی (سنتی، اسکیدر) و حجم چوب آلات برداشت شده در هکتار به عنوان متغیر های پیشگو مورد ارزیابی قرار گرفتند. کوبیدگی، شیاری شدن و جابجایی عمودی خاک، صدمه به درختان سرپا و زادآوری نیز به عنوان متغیر های پاسخ بعد از چوبکشی ثبت شدند. مصادیق هر یک از آسیب ها مطابق پروتوکول اروپا در هر پلات ثبت شد. به منظور ارزیابی بهترین مدل از شاخص سطح زیر منحنی استفاده گردید. نتایج نشان داد مدل جنگل تصادفی بهترین عملکرد را برای پیش بینی هر پنج نوع آسیب دارد و بعد از آن مدل درخت رگرسیون تقویت شده قرار داشت. مطابق مدل جنگل تصادفی، متغیر های درصد رطوبت خاک، مقاومت برشی، شاخص مخروطی، درصد سنگ و سنگریزه به همراه حجم چوب آلات برداشت شده تاثیر زیادی بر آسیب خاک بر جا گذاشتند. بعلاوه شیب، تعداد در هکتار، ابزار چوبکشی و حجم چوب آلات برداشت شده بیشترین اثر را در پیش بینی وقوع صدمه به درختان باقیمانده و زادآوری داشتند. از نتایج مدل برگزیده تحقیق (جنگل تصادفی) برای مکان یابی صدمه به خاک و توده استفاده شد. در نهایت هر یک از آسیب های کوبیدگی، شیاری شدن، جابجایی خاک، و صدمه به درختان باقیمانده و زادآوری بصورت جداگانه در محیط gis مکان یابی گردید.