نام پژوهشگر: مسلم قرایی خضری

بررسی نقاشی مکتب تهران (دوره قاجار) از باب زیبایی شناسی انتقادی- پروژه عملی: "هبوط"
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1390
  مسلم قرایی خضری   محمد کاظم حسنوند

چکیده اگر این فرض را محل مراجعه قرار دهیم که هر آنچه را که در عالم هنر روی می دهد تنها می توان از زاویه ای که بدان نگریسته می شود و این زاویه مختصات مشخصی دارد تحلیل کرد، آنگاه شاید درست باشد که از میان تکثر تعاریف و تحلیل ها من باب هنر یکی را انتخاب و با مرزبندی های آن تعریف به تحلیل بخشی از این عالم پرداخت. ارتباط جامعه شناسی و زیباشناسی از مهمترین رویکردها در قلمرو نظریه پردازی و نقد هنری دوران معاصر است. جامعه شناسی، به عنوان یک رویکرد قرن حاضر و زیباشناسی انتقادی به عنوان متغیر تاثیرگذار بر دانش اجتماعی مذکور، به مسئله مطرح محافل صاحب نظران، نظریه پردازان و منتقدان هنری بدل گشته. حال بررسی یکسری روابط اینچنینی حول یک بره? تاریخی هنری همچون مکتب تهران به گونه ایست که واجب می نماید و پیرامون این رویکرد مطرح سوالاتی شکل می گیرد. مانند: مناسبات مابین مکتب تهران و نگرش زیباشناسی انتقادی چه هستند؟ آیا بطور کلی مکتب تهران ویژگی انتقادی دارد؟ آیا نگرش های انتقادی و اجتماعی دوران قاجار در ساحت نقاشی این دوره نیز حضور پیدا می کند؟ مجموعه سوالات فوق بهانه ای شد که این تحقیق شکل گرفته و ارتباط بین زیباشناسی انتقادی و مکتب اول تهران، با مروری بر آرای اندیشمندان حوزه زیباشناسی انتقادی- مکتب فرانکفورت، دوران قاجار و مکتب نقاشی تهران… مورد بررسی قرار گیرد. نتیجه گیری مقال حاکی از این است که مکتب اول تهران از آنجا که نسبت به دیگر مکاتب سنتی این مرز و بوم مسیری تازه را برای ادامه حرکت خود انتخاب کرد و در این تغییر مسیر آگاه یا ناخودآگاه نگرش هایی را پیشه می کند که بعضاً با نظریه های اندیشمندان زیباشناسی انتقادی منطبق می شود و در جایی دیگر هم سیر متداول نقاشی ایرانی را، به دور از معانیِ امروزینِ مدنیت طی می کند. واژه های کلیدی: مشروطیت، مکتب اول تهران، زیباشناسی انتقادی، مکتب فرانکفورت، مخاطب، اجتماع