نام پژوهشگر: بهنام قاسمی
سید حامد موسوی بهنام قاسمی
هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط بین میزان قوس طولی داخلی کف پا با برخی از عوامل آمادگی جسمانی و حرکتی در پسران دانش آموز 12 تا 14 سال بود. نمونه آماری این تحقیق از میان 500 نفر از دانش آموزان پسر دوره راهنمایی انتخاب شدند. ابتدا از تمامی آزمودنی ها آزمون نقش کف پا به عمل آمد و قوس کف پای آزمودنی ها با استفاده از شاخص استاهلی (staheli index (si)) به صورت کمی طبقه بندی شدند. سپس با توجه به محدودیت هایی که محقق در نظر گرفته بود تعداد 90 نفر با میانگین و انحراف معیار سن 82/0±13 سال، وزن 19/7±47 کیلوگرم و قد 086/0± 54/1 متر در سه گروه 30 نفره، گروه 1)آزمودنی های با قوس کف پای 44/0>si، گروه 2) آزمودنی های با قوس کف پای 44/0>si>89/0 و گروه 3) آزمودنی با قوس کف پای 89/0<si، به صورت هدفمند طبقه بندی شدند. سپس از هر گروه آزمون دوی 1600 متر ایفرد جهت به دست آوردن استقامت قلبی ـ تنفسی، آزمون دوی رفت و برگشت 9×4 متر ایفرد جهت به دست آوردن چابکی، آزمون تعادلی ایستادن روی یک پا جهت سنجش تعادل ایستا و آزمون تعادلی گردش ستاره (sebt) جهت سنجش تعادل پویا به عمل آمد. نتایج نشان داد که بین میزان قوس کف پا با استقامت قلبی ـ تنفسی رابطه معنی دار و مثبت وجود دارد(014/0p= ؛ 259/0r=). همچنین ارتباط معنی دار و مثبت بین میزان قوس کف پا با تعادل پویا وجود دارد(000/0p= ؛ 408/0r=) ولی بین میزان قوس کف پا با چابکی (146/0p= ؛ 154/0-r=) و تعادل ایستا (608/0p= ؛ 055/0r=) رابطه معنی داری وجود ندارد. این تحقیق نشان می دهد که میزان قوس طولی داخلی کف پا با عوامل آمادگی جسمانی و حرکتی ارتباط خاص داشته است. با این وجود نباید کودکان را از فعالیت های جسمانی و حرکتی محروم کرد. اما لازم است توصیه های حرکتی خاصی را برای به حداقل رساندن عوارض ثانویه ارائه داد. واژه های کلیدی: قوس طولی داخلی کف پا، استقامت قلبی ـ تنفسی، چابکی، تعادل ایستا، تعادل پویا، آزمون نقش کف پا، شاخص استاهلی
ساره سعیدی بهنام قاسمی
هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی تغییرات لوردوز کمری و کمردرد در دوران بارداری و تأثیر 8 هفته تمرینات اصلاحی بر لوردوز و کمردرد زنان پس از زایمان است. به همین منظور، 34 زن باردار (سن: 24/2±07/26، قد: 46/4±85/162 و وزن: 07/1±27/58) نخست زای مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی زنان و زایمان شهرستان شاهین شهر و حومه به طور تصادفی انتخاب شدند که 4 نفر از آن ها به دلیل برخی مشکلات دوران بارداری از مطالعه ی حاضر حذف شدند. ابزار مورد نیاز تحقیق شامل پرسشنامه ی استاندارد کیوبک برای سنجش دردکمر و خط کش منعطف به منظور ارزیابی زاویه ی قوس کمر بود. 2 هفته پس از زایمان 15 نفر از زنان به طور داوطلب علاقه مند به شرکت در برنامه ی ورزشی شدند و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. متأسفانه به دلیل عدم دسترسی به برخی از آزمودنی ها پس از زایمان، 12 نفر برای گروه تجربی و 13 نفر برای کنترل باقی ماندند. برای تجزیه و تحلیل آماری از آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل ضریب همبستگی پیرسون برای ارزیابی همبستگی بین کمردرد و تغییرات لوردوز کمری و وزن در دوران بارداری، رابطه ی بین تغییرات لوردوز کمری با وزن در دوران بارداری و همچنین آنالیز واریانس ویژه ی داده-های مکرر برای بررسی تأثیر حرکات اصلاحی بر کمردرد و لوردوز کمری پس از زایمان در دو گروه استفاده شد. نتایج نشان داد که، کمردرد و لوردوز کمری در دوران بارداری افزایش معناداری یافته و رابطه ی معنادار و مثبتی بین افزایش دردکمر و تغییرات لوردوز کمری (971/0r=) و وزن در دوران بارداری (988/0r=) و همچنین افزایش لوردوز کمری و تغییرات وزن (968/0r=) در دوران بارداری وجود دارد (05/0>p). به علاوه تمرینات اصلاحی پس از زایمان می تواند، عاملی موثر در کاهش لوردوز کمری و کمردرد باقی مانده از دوران بارداری باشد(05/0>p). واژگان کلیدی: بارداری، لوردوز کمری، کمردرد، تمرینات اصلاحی.
پرستو نوری بهنام قاسمی
تعادل جزء نیازهای اساسی جهت انجام فعالیت های روزمره می باشد، که در فعالیت های ایستا و پویا نقش مهمی را ایفا می کند. هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر یک دوره تمرین عملکردی بر تعادل ایستا، پویا و راه رفتن زنان سالمند سالم بود.30 زن که همگی از سلامت عمومی برخوردار بودند بطور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند و به طور تصادفی به دو گروه کنترل با میانگین سن(4/2±72/73)، قد(4/7±156)، وزن (62/3±25/67) و bmi (52/1 ±4/29) و آزمایش با میانگین (9/1±1/71)، قد (5/2 ±151)، وزن(5/3 ±2/64) و bmi(03/1 ±7/27) تقسیم شدند. یک روز قبل از شروع تمرینات، آزمون های عملکردی شامل تست های شارپند رومبرگ (تعادل ایستا با چشم باز وبسته)، تست زمان برخاستن و نشستن (تعادل پویا)، مقیاس برگ(تعادل ایستا و پویا) و مقیاس تیتنی (راه رفتن) در هر دو گروه کنترل و تجربی به عمل آمد. سپس گروه تجربی به انجام یک دوره تمرین عملکردی 12 هفته ای ( سه جلسه در هفته) پرداختند. در حالی که در این مدت از گروه کنترل خواسته شد که فعالیت های روزانه خود را حفظ کنند. پیش از اتمام دوره تمرینی در هفته ششم در همان محیط از هر دو گروه کنترل و تجربی از تست های مورد نظر آزمون میانی به عمل آمد. در شش هفته دوم تمرینات برای گروه تجربی ادامه یافت، پس از اتمام دوره تمرینی، پس آزمون برای هر دو گروه اجرا گردید. برای محاسبه میانگین و انحراف استاندارد سن، قد، وزن و bmi آزمودنی ها و نیز گزارش نتایج اندازه گیری های هر دو گروه از آمار توصیفی و برای تعیین اختلاف بین پیش آزمون - آزمون میانی، و پیش آزمون - پس آزمون از آزمون اندازه گیری های مکرر و برای مقایسه دو گروه از t مستقل در سطح معنی داری 05/0 استفاده شد. نتایج نشان داد که 12 هفته تمرین عملکردی بر تعادل ایستا[با چشم باز (000>p) و بسته (000>p)]، تعادل پویا(000>p)، امتیاز مقیاس برگ(000>p) و مقیاس تیتنی (000>p) تأثیر معنی داری داشته است. از طرفی در مقایسه تأثیر 6و 12 هفته تمرین مشخص شد که 12 هفته تمرین در تمامی تست های انجام شده تأثیر بیشتری داشته است.
ملیحه اژنگ خلیل خیام باشی
هدف از تحقیق حاضر مقایسه تاثیر تمرینات اصلاحی و تمرین با استفاده از فیزیوبال در اصلاح عارضه کایفوزیس پشتی و متعاقب آن بهبود ظرفیت حیاتی در دانش آموزان دختر بوده است. روش شناسی: تعداد44 نفر از دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی که دچار کایفوزیس پشتی بودند، بصورت تصادفی جهت انجام پژوهش انتخاب شدند. آزمودنی ها بر حسب میزان انحنای پشتی در سه گروه همتا سازی شدند. گروه تجربی یک (15 نفر) که تمرینات اصلاحی را با استفاده از فیزیوبال انجام دادند، گروه تجربی دو (14 نفر) که تمرینات اصلاحی را بدون استفاده از فیزیوبال و به روش متداول انجام دادند ودر گروه کنترل (15 نفر) هیچگونه برنامه تمرینی اعمال نشد. تمرینات به مدت 12 هفته، هر هفته سه جلسه انجام گرفت و پس از پایان 36 جلسه تمرین از کلیه آزمودنی ها پس آزمون گرفته شد. داده ها با استفاده از خط کش منعطف و اسپیرومتر دیجیتالی جمع آوری شد. نتایج حاصل از تحلیل واریانس ها نشان داد در پس آزمون بین میزان انحنای پشتی و ظرفیت حیاتی آزمودنی ها در گروه های تجربی با گروه کنترل رابطه معنی دار وجود دارد، ولی بین گروه تجربی یک با گروه تجربی دو در پس آزمون اختلاف معنی داری مشاهده نشد، نتایج بدست آمده نشان داد تدوین و اجرای تمرینات اصلاحی با استفاده از فیزیوبال و هم بدون استفاده از فیزیوبال می تواند در اصلاح و بهبود عارضه کایفوزیس پشتی و افزایش ظرفیت حیاتی دانش آموزان دختر،موثر باشد.
منصوره عارفی بهنام قاسمی
هدف: هدف این تحقیق بررسی تأثیر سه روش آروماتراپی، ماساژ و آروماتراپی- ماساژ بر میزان اضطراب حالتی و درد عضلانی ورزشکاران آمادگی جسمانی دختر شهر اصفهان بود. روش: 32 بازیکن شرکت کننده در مسابقات دهه ی فجر سال 1390، با میانگین سن 37/22 سال، میانگین قد 44/164 سانتی متر و میانگین وزن 94/56 کیلوگرم، به شیوه ی در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی به گروه های مساوی ، کنترل، آروماتراپی، ماساژ و آروماتراپی- ماساژ تقسیم شدند. ابزار به کار رفته جهت جمع آوری اطلاعات لازم شامل اسطوخودوس، پرسشنامه مشخصات فردی، پرسشنامه های اشپیلبرگر و درجه بندی ذهنی درد و کوفتگی عضلانی تالوگ بود. برای تحلیل داده ها، آزمون های کالموگروف- اسمیرنوف، t همبسته، t مستقل، آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد بین میزان اضطراب حالتی و درد عضلانی قبل و بعد از مداخله تفاوت معنی داری وجود داشت (05/0p<). بحث و نتیجه گیری: از این تحقیق می توان نتیجه گرفت که آروماتراپی، ماساژ و آروماتراپی- ماساژ از مداخلات درمانی موثر برای کاهش میزان اضطراب حالتی قبل از مسابقه و درد عضلانی پس از مسابقه در ورزشکاران می باشند
زهرا اکبری گندمانی بهنام قاسمی
چکیده مقایسه دو روش تمرینی سنتی و تمرین با فیزیو بال در اصلاح کیفوز و لوردوز دانش آموزان دختر 12 تا 14 سال منطقه گندمان مقدمه و هدف: هدف از این تحقیق مقایسه دو روش تمرین سنتی و تمرین با فیزیوبال در اصلاح عارضه کیفوز و لوردوز دانش آموزان دختر 12 تا 14 ساله منطقه گندمان بود. روش شناسی در این مطالعه تعداد 45 نفر از دانش آموزانی که عارضه لوردوز و 45 نفر از دانش آموزانی که عارضه کیفوز داشتند به طور تصادفی انتخاب شدند و به سه گروه تجربی 1(تمرینات سنتی)، تجربی 2(تمرین با فیزیوبال) و گروه کنترل(بدون تمرین) برای هر عارضه تقسیم شدند.برنامه تمرینی در هر دو گروه سنتی و فیزیوبال برای هر دو عارضه کیفوز و لوردوز شامل کشش عضلات کوتاه شده و تقویت عضلات ضعیف بود. ابزار مورد استفاده شامل صفحه شطرنجی و خط کش منعطف بود. از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) برای توصیف داده ها و از آمار استنباطی(تحلیل واریانس و تعقیبی توکی) جهت تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج تحقیق: نتایج حاصل از تحلیل واریانس و تعقیبی توکی نشان داد که اختلاف معنی داری(p<0/01) بین گروه کنترل و گروه های تجربی 1 و 2 برای هر دو عارضه وجود دارد، اما نتایج نشان داد که کاهش کیفوز و لوردوز در گروه تجربی2(فیزیوبال) بیشتر از گروه تجربی 1(سنتی) بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد که تمرینات اصلاحی با فیزیوبال روش مناسب تری برای اصلاح عارضه کیفوز و لوردوز است و می تواند انگیزه دانش آموزان را برای شرکت در تمرینات اصلاحی افزایش دهد. کلید واژه:کیفوز پشتی، لوردوز کمری، فیزیوبال، حرکات اصلاحی
محمود آیینی بهنام قاسمی
درسالهای اخیر ناحیه مرکزی بدن و تمرینات مربوط به تقویت و ثبات این ناحیه علاقه مندان بسیاری را درحوزه های مختلف پیدا کرده است. ناحیه کمر- لگن-ران با عضلات اطراف آن به عنوان ناحیه مرکزی بدن خوانده می شود و با توجه به این که موقعیت آناتومیکی مرکز ثقل در این ناحیه واقع شده است و حرکات آدمی از آنجا ناشی می شود، ثبات این ناحیه اهمیت زیادی دارد. هدف این پژوهش بررسی مقایسه یک دوره برنام? تمرینی ثبات مرکزی بر تعادل سالمندان بود. در این مطالعه نیمه تجربی،30 نفر سالمند (میانگین سن60/6±43/68 سال، میانگین قد 07/0±52/1سانتی متر، میانگین وزن 19/12±9/68 کیلوگرم) به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند و به صورت تصادفی به سه گروه تجربی ثبات مرکزی (10 نفر)، گروه تجربی سنتی(10 نفر) و گروه کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. تعادل ایستا با تست شارپند رومبرگ یکطرفه و تعادل پویا با تست برخاستن و رفتن اندازه گیری شد. گروه تجربی برنام? تمرینی ثبات مرکزی را به مدت 8 هفته و3بار در هفته انجام دادند. برای بررسی دادها از آزمون تحلیل واریانس در اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی مقایسه چند گانه(lsd) استفاده شد.میانگین تعادل با شارپند رومبرگ با چشم باز و بسته (زمان بر حسب ثانیه) در پیش آزمون به ترتیب 88/1±24/3 ،79/0± 45/2 به 41/3±82/7، 89/1±62/5 رسید که افزایش معنی دار و میانگین تست برخاستن و رفتن از 48/2±37/11به 47/1±15/7رسید که کاهش معنی داری نسبت به هشت هفته قبل تمرین نشان داد (05/0>p). با توجه به یافته های این تحقیق می توان چنین جمع بندی نمودکه به طور کلی تمرینات ثبات مرکزی می تواند تعادل ایستا و پویا را درسالمندان بهبود بخشد و می توان درکنار برنامه های تمرینی دیگر از آن استفاده کرد.
سید کمال عبداللهی منش بهنام قاسمی
اختلالات اسکلتی عضلانی یکی از مهم ترین موضوع های سلامت شغلی در دنیای امروز میباشد.پیشگیری از بروز این اختلالات مستلزم ارزیابی و اصلاح وضعیتها با استفاده از روشهای تجزیه و تحلیل و ارزیابی اختلالات اسکلتی عضلانی می باشد. owas یکی از روشهای ارزیابی وضعیت بدن در هنگام انجام کار است. این روش بر اساس یک طبقه بندی پیچیده و سیستماتیک وضعیتهای کاری که توأم با مشاهدات و وظایف کاری می باشد پایه گذاری شده است که از آن در کاهش ریسک فاکتورهای ارگونومیکی استفاده می گردد. هدف تحقیق طراحی سیستم نرم افزاری شناسائی، ارزیابی و کنترل عوامل ریسک ارگونومیکی کارگران و شاغلین و تعیین وضعیت بدنی غالب در آنها و پیش بینی عوارض ناشی از عوامل ریسک ارگونومیکی بر قسمت های مختلف بدن با استفاده از نرم افزار owas می باشد. برای اجرای تحقیق ابتدا مطالعه اجمالی و کلی بر روی روش owas انجام پذیرفت و شناخت کافی و کامل این روش بدست آمد سپس با کمک و راهنمای نرم افزار نویس خبره برنامه این روش بصورت هوشمند تهیه گردید. سپس به ارزیابی آزمودنیها پرداخته و در نهایت به مقایسه نرم افزار طراحی شده با نتایج بدست آمده از ارگونومیست پرداختیم. جامعه آماری این تحقیق شامل 18 کارگر در فازهای مختلف کاری که دارای سابقه کار بین 5 تا 10 سال و سن 25 تا 34 سال انتخاب شدند. طبق هماهنگی های انجام شده با مدیریت محترم شرکت فرش الماس کویر کرمان و با توجه به محدود بودن جامعه ی آماری، تعداد 18 کارگر در فازهای کاری مختلف به شیوه ی در دسترس به عنوان جامعه ی آماری درنظر گرفته شدند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق، دیاگرام هایی از پوسچر اندام های گوناگون جهت ارزیابی، جدول هایی برای امتیازگذاری مواجهه با ریسک فاکتورهای اختلالات اسکلتی – عضلانی، ابزارهای قدرتمندی همچون دلفی 2012 که یکی از نرم افزارهای قدرتمند در زمینه طراحی وپیاده سازی برنامه های کامپیوتری می باشد، بانک اطلاعاتی پارادوکس که صدها هزار رکورد را می تواند در خود ذخیره کند، یک دستگاه کامپیوتر بهمراه متعلقات کامل، چک لیستهایی جهت تست نرم افزار و دقت و کارائی و پایائی آن، نرم افزار آماری اکسل و spss . نتایج نشان داد که سامانه طراحی شده صرف نظر از نوع کمیتی که سنجش می کند قادر است نتایج مشابه را در اندازه گیری که در نوبتهای مختلف و زمانهای متفاوت از آن کمیت انجام می شود تولید کند (تکرار پذیری نتایج) و دارای صحت اندازه گیری مشخص و نتایج قابل تفسیری را دراختیار بگذارد.
بهناز علی نقی پور بهنام قاسمی
از زمان های گذشته ، رابطه متقابل فعالیت های جسمی و حالتهای روانی، مورد توجه دانشمندان جهان بوده است. دانشمندان یونان باستان و فیلسوفان اسلامی، به ارتباط میان روان و بدن اعتقاد داشتند (1). امروزه پیشرفت تکنولوژی از یک سو زمینه ساز بسیاری از بیماری های جسمی ناشی از فقرحرکتی بوده و از سوی دیگر باعث گردیده بسیاری از اختلالات روانشناختی ازجمله تشویش، تنش، اضطراب و استرس ناشی از استفاده و گسترش تکنولوژی جدید افزایش یابد. افسردگی یک اختلال روانی است که گروهی از محققین آن رایک احساس ناامیدی و دلمردگی می دانند. به عبارت دیگر افسردگی احساس بیمارگونه غم و اندوه است که با درجاتی از رکود واکنش ها همراه است (2،3). بدون در نظر گرفتن نژاد و طبقه و موقعیت اجتماعی، افسردگی می تواند در هر فردی بروز نماید اما در فرهنگ های مختلف به شکل های گوناگون تظاهر می نماید. علایم خاص آن عدم رضایت، از دست دادن انرژی و علا یق، اعتماد به نفس پایین، احساس غم ، تغییر در اشتها و الگوی خواب است که در مردان، زنان و کودکان و سالمندان با تفاوت ها وشباهت هایی همراه است . امروزه افسردگی به صورت یک اپیدمی جهانی در نظر گرفته می شود، زیرا در حدود 121 میلیون نفر در سراسر جهان از افسردگی رنج می برند و حدود 10 درصد افراد حداقل یک دوره افسردگی را در طول یک سال از زندگیشان تجربه نموده اند (4). افسردگی از نظر بالینی یک نشانگان(سندرم) است و یکی از اختلالات مهم و رایج در عصر ماست. تحقیقات نشان می دهد قریب 75 درصد افرادی که در موسسات درمانی بستری می شوند دچارافسردگی هستند (5). امروزه سالمندان با افزایش امید به زندگی دارای سریع ترین رشد در بین گروه های جمعیتی در جهان هستند. حدود 10 درصد جمعیت جهان را سالمندان (افرادبالای 65 سال) تشکیل می دهند. دربعضی جوامع این رقم به 30درصد می رسد. در در بین بیماریهای مختلف این دوران اختلالات روانی به خصوص افسردگی اهمیت ویژه ای دارد. در خصوص پیش بینی سازمان بهداشت جهانی در مورد بار بیماری (مجموعه سال های ازدست رفته عمرکه فرد در اثر مرگ زودرس یا نوعی ناتوانی که شخص را از داشتن یک زندگی سالم محروم می کند) در بین بیماری های مختلف افسردگی تا سال 2020 رتبه اول یا دوم را خواهد داشت (6). نقش فعالیت بدنی در آرامسازی وایجاد شادی براساس گزارش های محققان مشهود است. به طوری که کوپر اسمیت اظهار می دارد، ورزشکاران از پایداری هیجانی واعتماد به نفس بالایی برخوردارند و نسبت به خود و زندگی تصورات مثبتی دارند و عوامل شخصیتی آنان نیز به نحو بارزی رشد یافته است (7). همچنین تمرینهای آمادگی جسمانی باعث تحریک ترشح اندورفین و افزایش آن می شوند که موجب احساس راحتی، تحمل فشار تمرین و ایجاد حالت شادی و سرخوشی می شود. از طرف دیگر تمرین های آمادگی جسمانی توجه شخص را از موارد منفی به موارد مثبت و آرامش دهنده معطوف می دارد و نیزکسب بدنی متناسب تر و موزن تر منتج از فعالیت بدنی اعتماد به نفس بیش تری به شخص می دهد و تصور از خود را بهبود می بخشد که این ها بر کاهش افسردگی و اضطراب تأثیرمی گذارند (8 ،9).
مرضیه ادهمی منصور صاحب الزمانی
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر هشت هفته بازی های اصلاحی بر میزان کایفوز وضعیتی و استقامت عضلات پشتی دختران دوره ی راهنمایی بود. آزمودنی های این تحقیق را 32 نفر از دانش آموزان دختر دوره ی راهنمایی، دارای قوس کایفوز وضعیتی 45 تا50 درجه که به صورت تصادفی انتخاب شدند تشکیل دادند. 16 نفر با میانگین و انحراف معیار سن: 87/12 و 71/0 ، قد: 19/153 و 83/1 و وزن: 91/49 و 21/2 (در گروه تجربی ) و 16 نفر با میانگین و انحراف معیار سن: 88/12 و 71/1، قد: 88/152 و 21/2 و وزن: 03/49 و 54/3 (در گروه کنترل) قرار گرفتند. در این تحقیق نیمه تجربی با استفاده از فرم اطلاعات شخصی، اندازه ها شامل: سن، قد، وزن، میزان قوس کایفوز وضعیتی و استقامت عضلات پشتی ثبت شد.از آزمون تی مستقل، تی وابسته، ویلکاکسون و یومان- ویتنی جهت تجزیه و تحلیل داده ها در سطح معنی داری ?<0/05 استفاده شد. در میزان ناهنجاری کایفوز افزایش یافته قبل و بعد از بازی های اصلاحی در گروه تجربی تفاوت معنی داری وجود داشت (p=0/001 ). همچنین در اندازه های استقامت عضلات پشتی گروه تجربی قبل و بعد از اجرای بازی های اصلاحی (p=0/001 )، بین میزان قوس کایفوز گروه تجربی بعد از اجرای بازی های اصلاحی با گروه کنترل (p=0/001 )، و بین استقامت عضلات پشتی گروه تجربی بعد از اجرای بازی های اصلاحی با گروه کنترل (p=0/001 ) تفاوت معنی داری مشاهده شد. نتایج بر آمده از تحقیق حاکی از تاثیر گذاری مثبت بازی های اصلاحی بر کایفوز افزایش یافته و استقامت عضلات پشتی است.
مهدی جوادپور بروجنی بهنام قاسمی
عارضه کیفوز یکی از رایج ترین ناهنجاری های پوسچرال و از علل مهم تأثیر گذار بر پاتولوژی یک چهارم فوقانی بدن بوده، که محققان به طور معمول بر اساس تئوری کندال، و با تجویز تمرینات سنتی (مشتمل بر حرکات کششی در قسمت قدامی-فوقانی تنه و تمرینات قدرتی در ناحیه خلفی ستون فقرات) ، اقدام به اصلاح وضعیتی مبتلایان می کنند. با این وجود، شواهد علمی معتبر در ارتباط با میزان اثربخشی مطلوب اینگونه تمرینات ناچیز است. هدف از این تحقیق مقایسه تأثیر یک برنامه 8 هفته ای تمرینات اصلاحی سنتی، با تمرینات اصلاحی در آب همراه با ماساژ درمانی، بر ناهنجاری کایفوز وضعیتی بوده است. بدین منظور تعداد 45 دانش آموز دوره راهنمائی مبتلا به کیفوز با میانگین زاویه کیفوزی بالاتر از 42 درجه، به صورت تصادفی، از بین 1357 دانش آموز انتخاب شدند. سپس به سه گروه کنترل(گروه اول) گروه تمرین سنتی(گروه دوم) و گروه تمرین در آب همراه با ماساژ درمانی(گروه سوم) تقسیم شدند. آنگاه آزمودنی های گروه دوم و سوم به مدت 8 هفته، هر هفته سه جلسه و هر جلسه 60 دقیقه در تمرینات اصلاحی ویژه خود شرکت کردند، در حالی که گروه کنترل به فعالیت های روزانه و عادی خود ادامه دادند. تمرین اصلاحی گروه دوم شامل 4 نوع حرکت اصلاحی رایج برای درمان کیفوز بود که در دو حرکت از رول فومی برای تمرین استفاده می شد. تمرین ویژه اصلاحی که برای گروه سوم در نظر گرفته شده بود، شامل گرم کردن عمومی، حرکت آزاد در آب، 3 ست متناوب حرکات اصلاحی شبه کرال پشت، ماساژ ویژه اصلاحی برای درمان کیفوز (خارج از آب) و در پایان سرد کردن عمومی بدن بود. از خط کش منعطف برای اندازه گیری زاویه کایفوز آزمودنی ها استفاده، و میانگین آن در پیش از آزمون و پس آزمون محاسبه شد. یافته های تحقیق با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی (آزمون کوواریانس، t وابسته، t مستقل، کلموگروف اسمیرنوف و lsd) بین پیش و پس آزمون، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج نشان داد که میانگین زاویه کایفوز آزمودنی ها به طور معنا داری پس از شرکت در برنامه تمرینات اصلاحی سنتی و ویژه (آب درمانی همراه با ماساژ درمانی) ، کاهش یافته است. همچنین یافته ها نشان داد که تمرینات اصلاحی آب درمانی همراه با ماساژ درمانی، اثربخشی بیشتری از تمرینات اصلاحی سنتی دارد، به طوری که میانگین زاویه کایفوز آزمودنی ها در گروه سوم به میزان 62/5 درجه پس از آزمون کاهش یافته است، در حالی که این میزان در گروه سنتی برابر با 71/3 درجه بود. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که تمرینات اصلاحی سنتی در مقایسه با تمرینات اصلاحی ویژه از اثربخشی مطلوبی در کاهش میزان زاویه کایفوز افراد مبتلا برخوردار نیستند، در حالی که که این تاثیر در تمرینات اصلاحی گروه سوم بسیار چشمگیر است .
محمد علی صالحی بهنام قاسمی
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس یا (ام. اس) یک بیماری خود ایمنی پیشرونده و مزمن سیستم عصب مرکز ی است که مغز و نخاع را درگیر می کند و به وسیله ی تخریب غلاف میلین سلول های عصبی و تشکیل جوشگاه مشخص شده باعث ایجاد اختلال در هدایت جریان های عصبی والکتریکی می شود. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر تمرینات ترکیبی مقاومتی فزاینده و کششی pnf بر تعادل ایستا و پویای زنان و مردان مبتلا به مولتیپلاسکلروزیس بود. روش بررسی: جامعه آماری این پژوهش شامل مردان و زنان 55-20 سال مراجعه کننده به انجمن ام اس استان اصفهان بودند که پس از معاینه ی پزشک متخصص مغز و اعصاب و پس از اخذ رضایت نامه و تعیین میزان اختلال های نورولوژیک و ناتوانی های جسمانی بیماران برای قرار گرفتن در پروتکل ورزشی بطور در دسترس انتخاب و با استفاده از روش تصادفی (قرعه کشی) در دو گروه کنترل و تجربی آقایان، شامل گروه های کنترل (15n=) و تجربی (15n=) و خانم ها شامل، گروه های کنترل (20n=) و تجربی (20n=) قرار گرفتند. بعد از انجام پیش آزمون، گروه های تجربی به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه به انجام تمرینات ترکیبی مقاومتی فزاینده و کششی pnf پرداختند، در حالی که گروه های کنترل فقط پیگیری شدند. برای اندازه گیری تعادل ایستا از تست شار پندرومبرگ و تعادل پویا نیز با استفاده از تست زمان برخاستن و رفتن اندازه گیری شد. به منظور بررسی فرضیه مطرح شده در مورد اثر تمرینات ترکیبی مقاومتی فزاینده و کششیpnf بر روی تعادل ایستا (با چشم باز و چشم بسته) و تعادل پویا در آقایان و خانم ها از مدل تحلیل کواریانس با اثر ثابت استفاده شده است. نتایج: آزمودنی ها دارای میانگین سنی 15-9±9-38 سال، معیار ناتوانی edss?6، وزن 27/9±12/71 کیلوگرم و قد 07/5±45/169 سانتی متر بودند. در این مطالعه مشخص شد که تمرینات ترکیبی مقاومتی فزاینده و کششی pnf بر روی تعادل ایستای آقایان تاثیر معناداری داشته است و منجر به بهبود وضعیت آن ها در حفظ تعادل ایستا شده است. همچنین، بین هشت هفته تمرینات ترکیبی مقاومتی فزاینده و کششی pnf بر روی تعادل ایستا و پویای مردان و زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس تقریباً اختلاف معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده موید تاثیر معنادار تمرینات ترکیبی مقاومتی فزاینده و کششی pnfدر تعادل ایستا با چشمان باز و همین طور تعادل پویا می باشد، ولی در مورد تعادل، تعادل ایستا با چشمان بسته بهبودی معنادار نبود.
صدیقه صالحی بهنام قاسمی
چکیده: مقدمه:. سکته مغزی یک نقص نورولوژیک ناگهانی وموضعی ناشی از ضایعه های ایسکمیک یا هموراژیک درمغز است که عملکرد قسمتی از بدن و درک فیزیکی از وضعیت بدن را تغییر میدهد . یکی از علل عمده مرگ و ناتوانی در تمام جوامع سکته مغزی است و شایع ترین عارضه ناشی از سکته مغزی همی پلژی یا همی پارزی است.هدف از این پژوهش، مقایسه هشت هفته تمرین درآب و بیرون ازآب بر تعادل و عملکرد راه رفتن بیماران زن مبتلا به سکته مغزی بود. مواد و روش ها: تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی و پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق را کلیه بیماران زن مبتلا به سکته مغزی مراجعه کننده به مطب های متخصصین مغزو اعصاب شهر نجف آباد تشکیل دادند. تعداد 36 زن مبتلا به سکته مغزی(بامیانگین سن1 8/53، قد13/166، وزن 68/65 ، به صورت هدفمند و داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در 3 گروه شاهد(12 نفر) و تمرین درآب(12نفر) وتمرین بیرون از آب(12) قرار گرفتند.آزمودنی های گروه تمرین درآب بمدت هشت هفته،هر هفته سه جلسه 60 دقیقه ای به انجام فعالیتهای تعادلی درآب پرداختند، و گروه تمرین بیرون از آب نیز بمدت هشت هفته، هر هفته سه جلسه و هر جلسه 60 دقیقه توسط پروتکل مشابه به انجام فعالیت در بیرون از آب پرداختند. در حالی که بیماران گروه شاهد در این مدت فقط پیگیری شدند و هیچ فعالیت بدنی موثری را تجربه ننمودند. در ابتد و انتهای دوره، تعادل بیماران توسط مقیاس تعادلی ایستا، پویا و عملکرد راه رفتن ارزیابی شد. داده ها با استفاده از آزمون tهمبسته و آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون lsdدر سطح(05/0 p?) و با استفاده از نرم افزار spssورژن 19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که اعمال برنامه ی تمرین درمحیط آب و بیرون از آب می تواند باعث بهبود تعادل ایستا ، پویا و عملکرد راه رفتن در بیماران مبتلا به سکته مغزی شود(05/0 p?). همچنین تفاوت معنی داری بین داده های پس آزمون آزمودنی های گروه تمرین درآب و بیرون ازآب با گروه کنترل در آزمون های تعادل ایستا، پویا و عملکرد راه رفتن دیده شد(05/0 p?). با این حال تفاوت معنی داری بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه کنترل مشاهده نشد(05/0? p). همچنین تفاوت معنی داری بین دو گروه تمرین درآب و بیرون از آب در آزمون های تعادل ایستا با چشم باز(002/0p=) با چشم بسته(009/0p=)، پویا (000/0p=)و عملکرد راه رفتن(015/0p=) مشاهده شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که تمرین درآب و بیرون از آب می تواند به عنوان یک روش درمانی مفید و موثر در جهت بهبود تعادل و عملکرد راه رفتن بیماران مبتلا به سکته مغزی مورد استفاده قرار گیرد. نتایج همچنین نشان داد که تمرین در آب نسبت به تمرین بیرون ازآب تأثیر بیشتری بر بهبود تعادل و عملکرد راه رفتن این بیماران دارد.
آرمان دهقانی قهفرخی بهنام قاسمی
مقایسه نیمرخ آنتروپومتریکی و پوسچرال کشتی گیران فرنگی و آزادکار نخبه و آماتور
مینا قاسمی مبارکه اکبر اعظمیان جزی
مقدمه: استئوآرتریت یکی از شایع ترین اختلالات عضلانی- اسکلتی است. هورمون های استروژن، gh و igf-1 پلاسما با سلامت مفاصل در ارتباط هستند. تمرینات ورزشی نیز بر تغییرات سطوح این هورمون ها تأثیر دارند. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر یک دوره تمرین ورزشی مقاومتی بر سطوح gh، igf-1 و استروژن و تعادل ایستا و پویای زنان یائسه مبتلا به استئوآرتریت زانو بود. روش شناسی: جامع? آماری این پژوهش زنان سالمند مبتلا به استئوآرتریت زانو بودند که به صورت در دسترس و هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه کنترل (10 نفر) و تجربی (11 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی ها حرکت های تمرین مقاومتی را به مدت 12 هفته، 3 جلسه در هفته (حدود 45 دقیقه)، با شدت 60 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه خود، 8 تا 12 بار تکرار می کردند. آن ها به مدت 1 تا 3 دقیقه بین هر ست استراحت داشتند. برای تعیین تفاوت های درون گروهی از آزمون t همبسته و برای بررسی تفاوت های بین گروهی از آزمون t مستقل استفاده شد. داده ها در سطح معنی داری کم تر از 05/0 مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج:اجرای 12 هفته تمرین ورزشی مقاومتی به افزایش معنی دار سطوح سرمی gh (035/0=p) (بین گروهی) و igf-1 (درون گروهی) (008/0=p) پلاسما منجر شده است. سطح استروژن پلاسما در مقایس? بین گروهی معنی-دار (025/0=p) و در مقایس? درون گروهی در گروه تجربی غیرمعنی دار (729/0=p) و در گروه کنترل معنی دار بود (002/0=p). هم چنین این تمرینات موجب بهبود تعادل ایستا شد (006/0p=)، اما بر تعادل پویا تأثیر معنی داری نداشت. نتیجه گیری: به نظر می رسد که مـیتـوان تمرین ورزشی مقاومتی را بــه عنــوان یــک روش کمک دارویــی موثر در کنترل و مدیریت بهینه بیماری استئوآرتریت مورد توجه قرار داد. هم چنین، تمرینات ورزشی مقاومتی تحقیق حاضر باعث بهبود تعادل ایستا در این افراد شد.
الهام شارقی بروجنی بهنام قاسمی
چکیده مقدمه: با توجه به تنوع شیوه های درمانی برای کمردرد، هنوز توافق نظر درباره ی موثر ترین روش درمانی وجود ندارد. هدف از انجام این پژوهش، مقایسه تاثیر تمرینات پیلاتس و مکنزی بر درد و سلامت عمومی زنان مبتلا به کمردرد مزمن می باشد. مواد و روش ها: در این مطالعه 36 بیمار زن مبتلا به کمردرد مزمن انتخاب شدند. 12 بیمار در گروه تجربی مکنزی (میانگین سنی 92/46 سال)، 12 بیمار در گروه تجربی پیلاتس(با میانگین سنی17/44) و 12 بیمار در گروه کنترل (میانگین سنی08/44) قرار داده شدند. گروه تجربی پیلاتس به مدت شش هفته، سه جلسه در هفته و هر جلسه یک ساعت در تمرینات شرکت کردند. گروه تجربی مکنزی نیز تمرینات مکنزی را به مدت 20 روز به صورت روزانه و به مدت یک ساعت انجام می دادند. گروه کنترل تمرینات خاصی انجام نمی دادند. سلامت عمومی تمام آزمودنی ها با پرسشنامه سلامت عمومی(ghq28) و درد توسط پرسشنامه درد مک گیل اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل در سطح معناداری 05/0 استفاده گردید. نتایج: نتایج نشان می دهد که بعد از شش هفته تمرین درمانی، بین گروه پیلاتس و مکنزی بر کاهش درد اختلاف معناداری وجود ندارد (p=0.327). ولی میزان سلامت عمومی گروه پیلاتس (p=0.036) نسبت به گروه مکنزی بهبود داشته است. بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش شش هفته تمرین پیلاتس و مکنزی سبب کاهش درد در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن می شود ولی بین تاثیر این دو شیوه بر درد تفاوت معناداری وجود ندارد و هر دو شیوه تاثیر یکسانی داشته اند. هم چنین شش هفته تمرین پیلاتس و مکنزی موجب بهبود سلامت عمومی می گردند، لیکن با توجه به میانگین تغییرات سلامت عمومی بعد از تمرین درمانی، با احتیاط می توان گفت تمرین پیلاتس تاثیر بیشتری بر بهبود سلامت عمومی دارد. در نهایت می توان گفت تحقیقات بیشتری نیاز است تا بهترین مدت و شیوه درمانی بر کاهش درد و بهبود سلامت عمومی بیماران مبتلا به کمردرد معلوم شود. کلید واژه ها: تمرینات پیلاتس، تمرینات مکنزی، درد، سلامت عمومی، کمر درد مزمن
بهنام غلامی بروجنی بهنام قاسمی
پیش زمینه و هدف: عقب ماندگی ذهنی یکی از رایج ترین معلولیت های ذهنی است که حدود 3 درصد از جمعیت جهان را تشکیل می دهند. هدف از این تحقیق مقایسه تاثیر برنامه تمرینی ثبات مرکزی و برنامه تمرینی زنجیره حرکتی بسته بر تعادل دانش آموزان کم توان ذهنی بود. مواد و روشها: در این مطالعه که بر روی 45 دانش آموز پسر کم توان ذهنی در سه گروه (کنترل، 15 کم توان ذهنی با میانگین سنی 11/3 ± 23/11 سال، قد 51/7 ± 148 سانتی متر، وزن 13/5 ± 26/35 کیلوگرم)، (ثبات مرکزی، 15 کم توان ذهنی با میانگین سنی 25/2 ± 53/11 سال، قد 02/7 ±150 سانتی متر، وزن 08/7 ± 12/42 کیلوگرم) و (زنجیره حرکتی بسته، 15 کم توان ذهنی با میانگین سنی 25/2 ± 53/11 سال، قد 02/7 ±150 سانتی متر، وزن 08/7 ± 12/42 کیلوگرم) گروه های تجربی 8 هفته و هفته ای سه بار برنامه تمرینی ثبات مرکزی و زنجیره حرکتی بسته را انجام دادند. در پیش آزمون و پس آزمون تست شارپند رومبرگ برای اندازه گیری تعادل ایستا و تست برخاستن و رفتن برای اندازه گیری تعادل پویای سه گروه مورد بررسی قرار گرفت. از آزمون تحلیل واریانس برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: بین تعادل ایستا با چشم باز (005/0p=) و تعادل ایستا با چشم بسته (000/0p=) گروه تمرینی ثبات مرکزی و گروه کنترل تفاوت معنی داری مشاهده شد. همچنین بین گروه زنجیره حرکتی بسته و کنترل در تعادل ایستا (چشم باز (007/0p= ) و چشم بسته (002/0 p=)) تفاوت های معنی داری مشاهده شد؛ اما بین گروه های ثبات مرکزی و زنجیره حرکتی بسته در تعادل ایستا (چشم باز (910/0p=) و چشم بسته (420/0 p=)) تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در آزمون تعادل پویا بین گروه های ثبات مرکزی و کنترل (000/0p=)، زنجیره حرکتی بسته و کنترل (006/0p=) و همچنین گروه های ثبات مرکزی و زنجیره حرکتی بسته (002/0p=) تفاوت معنی دار مشاهده شد. بحث و نتیجه گیری: برنامه تمرینی ثبات مرکزی و زنجیره حرکتی بسته تعادل ایستا و پویای دانش آموزان کم توان ذهنی را بهبود می بخشند و از این برنامه ها می توان برای بهبود تعادل دانش آموزان کم توان ذهنی استفاده کرد. واژه های کلیدی: کم توان ذهنی، ثبات مرکزی، زنجیره حرکتی بسته، تعادل ایستا، تعادل پویا
نسیم مختارگندمانی بهنام قاسمی
هدف از اجرای این تحقیق بررسی و مقایسه تأثیر تمرینات پیلاتس و تمرینات ترکیبی(شامل تمرینات کششی pnf و تقویتی شکم) بر لوردوزیس کمری و قدرت عضلات شکم زنان غیر ورزشکار 25 تا 35 سال بود. 45 نفر خانم با میانگین سنی 24/5±29 که درجه لوردوز آنها بالای 02/54 درجه بود و طی شش ماه گذشته فعالیت ورزشی منظمی نداشتند انتخاب شدند و به صورت همگن به سه گروه پیلاتس، ترکیبی(شامل تمرینات کششی pnfو تقویتی شکم) و گروه کنترل تقسیم شدند.تمرینات به مدت هشت هفته، بصورت سه جلسه در هفته و هر جلسه یک ساعت انجام شد، درجه لوردوز کمری بوسیله خط کش منعطف و قدرت عضلات شکم نیز به وسیله تست دراز و نشست اندازه گیری شد.برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس ( ( spss16استفاده شد. نتایج نشان داد بین قوس کمری و قدرت عضلات شکم نمونه ها قبل و بعد از تمرینات پیلاتس و تمرینات ترکیبی تفاوت معنی داری وجود دارد، همچنین بین تأثیر تمرینات پیلاتس و تمرینات ترکیبی بر لوردوز کمری (59/85=f، 001/0=p) و قدرت عضلات شکم (81/246=f، 001/0=t) نمونه های تحقیق تفاوت معنی دار وجود دارد. با توجه به نتایج داده ها میتوان گفت تمرینات پیلاتس روش مناسب تری برای اصلاح عارضه لوردوزیس و تقویت عضلات شکم میباشد
حسین صادقی ده چشمه بهنام قاسمی
تقویت عوامل موثر در حفظ تعادل می تواند به عنوان یک راهبرد اساسی در درمان مشکلات تعادلی سالمندان باشد. هدف از این تحقیق مقایسه تاثیر تمرینات زنجیره حرکتی بسته و تسهیل عصبی عضلانی گیرنده عمقی بر تعادل و حس عمقی مفصل مچ پای مردان سالمند می باشد. از بین 380 نفر مرد سالمند واقع در شهرستان فارسان، 45 نفر به طور تصادفی به 3 گروه 15 نفره تقسیم شدند که ( میانگین سن 04/7±88/69 سال، میانگین قد19/5±64/166 سانتی متر و میانگین وزن 80/4±29/70 کیلوگرم) بود که به طور داوطلبانه دراین تحقیق شرکت نمودند. میزان خطا در بازسازی زوایای مفصلی مچ پا در حرکت های اینورشن و اورشن و تعادل ایستا با تست شارپند رومبرگ و تعادل پویا با تست تست برخاستن و رفتن اندازه گیری شد. دو گروه مداخله، تمرینات زنجیره حرکتی بسته و تسهیل عصبی عضلانی گیرنده عمقی را در مدت 45دقیقه و طی هشت هفته و هر هفته 3 جلسه انجام دادند و گروه کنترل فعالیتهای روزانه را انجام دادند. نتایج تحلیل واریانس یکطرفه نشان داد که در اختلاف میانگین میزان خطا در بازسازی زوایای مفصلی هر سه گروه در زوایای(اینورژن 5،10،15 و اورژن 10،15) و اختلاف میانگین تعادل ایستا و پویای هر سه گروه تفاوت معنی داری وجود داشته است(05/0p?). اما در اورژن 5 درجه تفاوت معنی داری وجود نداشته است(05/0p?)؛ همچنین نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که گروه تمرینات زنجیره حرکتی بسته تاثیر گذاری بیشتری و تفاوت معنی داری نسبت به دو گروه دیگر داشته است(05/0p?). از یافته های تحقیق حاضر می توان نتیجه گرفت که تمرینات زنجیره حرکتی بسته به دلیل تحمل وزن تاثیر گذاری بیشتری را نسبت به تمرینات تسهیل عصبی عضلانی گیرنده عمقی بر بهبود حس عمقی مفصل مچ پای مردان سالمند می تواند داشته باشد.
بهنام قاسمی محمد بومری
منطقه مورد مطالعه بیدستر در 157 کیلومتری جنوب زاهدان قرار دارد. در این منطقه واحدهای سنگی از کرتاسه تا کواترنری برونزد دارند و غالباٌ شامل سنگ های رسوبی و آذرین می شوند . سنگ های آذرین بیدستر به صورت خروجی و درونی تشکیل شده اند. سنگ های خروجی که به شکل گدازه و آذرآواری دیده می شوند شامل آندزیت داسیت، آندزیت، داسیت و ریولیت هستند و سنگ های درونی دایک می باشند. بافت های این سنگ ها پورفیری و گرانولار است. کانی های اصلی این سنگ ها پلاژیوکلاز، هورنبلند، بیوتیت و کوارتز و کانی های فرعی آنها آپاتیت، اسفن و مگنتیت می باشند. در تصاویر ماهواره-ای، منطقه مورد مطالعه از مکان کانی زایی به اطراف یک سیر دگرسانی از سریسیت تا پروپیلیتیک را نشان می دهد. ارتباط کانی زایی در ارتباط با کانسار اپی ترمال می باشد.کانی زایی مس در این منطقه به دو صورت هیپوژن و سوپرژن رخ داده است. کانی سولفیدی زون هیپوژن عمدتاٌ پیریت و کالکوپیریت هستند، کانی های زون سوپرژن که از دگرسانی و اکسیداسیون کانی های هیپوژن تشکیل شده اند. کانی های کربناتی مس (مالاکیت و آزوریت)، هیدروکسیدهای آهن (لیمونیت و ژاروسیت) می باشند. مجموعه مورد مطالعه تحت تاثیر دگرسانی های درون زاد و برون زاد قرار گرفته است. دگرسانی اصلی درون زاد و برون زاد شامل دگرسانی پروپیلیتیک، آرژیلیک، سریسیت، سیلیسی و کلریت است. دگرسانی پتاسیک به ندرت در رخنمون ها مشاهده می شود. بررسی های ژئوشیمیایی در این سنگ ها نشان می دهد که آن ها از نظر سری ماگمایی جزء سری کالک آلکالن هستند. الگوی تغییرات عناصر جزئی و کمیاب خاکی که به ترتیب نسبت به مورب و کندریت به هنجار شده اند نشان می دهد که مقادیرlree و lile به ترتیب از مقادیر hree و hese به مراتب بیشتر است. مقادیر بالاتر lree و lile به ترتیب در مقایسه با مقادیر hree و hese، وجود آنومالی منفی در عناصر zr ، ti آنومالی مثبت در عناصرk, rb ,sr حاکی از شکل گیری نمونه های مورد مطالعه در محیطی مرتبط به حاشیه فعال قاره ای است. سنگ های مورد مطالعه از یک ماگمای بازالتی که از ذوب بخشی یک پوسته اقیانوسی فرو رو حاصل شده به وسیله فرایند هضم و تبلور تفریقی (afc) تشکیل شده اند.
مهسا مردانی بهنام قاسمی
تعادل به عنوان شاخصی برای تعین میزان استقلال سالمندان در انجام فعالیتهای روزمره محصوب می شود . هدف اصلی این پژوهش، بررسی تأثیر 12 هفته تمرینات تکواندو بر تعادل پویا و ایستا و کیفیت زندگی زنان سالمند بود. بدین منظور 30 نفر از زنان سالمند شهر اصفهان به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها به روش تصادفی ساده به دو گروه کنترل (با سن 290/4±60/63 سال ، وزن 06/6±26/71 کیلوگرم، قد 78/4±167سانتی متر) و تجربی (با سن 870/4±64 سال، وزن 82/4±80/72کیلوگرم ،قد 33/4±60/166سانتی متر) تقسیم شدند. تعادل پویای آزمودنی ها به وسیله تست تعادل y ، تعادل ایستا به وسیله تست شارپند رومبرگ یک طرفه و کیفیت زندگی با پرسشنامه کیفیت زندگی 26سوالی(اعتبار91/0 و پایایی 89/0) قبل و بعد از برنامه تمرینی اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، از روش های آمار توصیفی و آزمون t مستقل در سطح معنی داری 05/0 استفاده شد. نتایج نشان داد، تفاوت معناداری در تعادل ایستا با چشمان باز(000/0 p=) و بسته( 001/0 p=) بین دو گروه زنان وجود داشت. تعادل پویا در حالت خلفی خارجی تفاوت معناداری بین دو گروه داشت(p=0/001). کیفیت زندگی بین دو گروه زنان تفاوت معنی داری داشت(p=/001). در کل می توان به این نتیجه رسید که تمرینات تکواندو بر تعادل ایستا و کیفیت زندگی زنان سالمند به نسبت تعادل پویا اثر بیشتری دارد.
مریم کمالی بهنام قاسمی
مقدمه و هدف: زاویه لوردوز کمری بالا یکی از ناهنجاری های شایع در بین دانشجویان دختر می باشد و دستیابی به یک برنامه اصلاحی مناسب با هدف کاهش زاویه لوردوز کمری همواره مورد توجه بوده است، لذا هدف از این مطالعه مقایسه تأثیر دو روش تمرینات اصلاحی سنتی و تمرینات اصلاحی آکادمی ملی طب ورزش آمریکا (nasm) بر اصلاح عارضه لوردوز کمری دانشجویان دختر بود. روش شناسی: در این مطالعه نیمه تجربی تعداد 400 نفر از دانشجویان دختر 18 تا 22 ساله دانشگاه شهرکرد به عنوان نمونه اولیه با استفاد از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و توسط صفحه شطرنجی و خط کش منعطف غربالگری شدند. در پایان تعداد 45 نفر از آن ها که دارای زاویه انحنایی بیش از 30 درجه بودند و به صورت تصادفی در سه گروه تمرینات سنتی، تمرینات nasmو کنترل قرار گرفتند. گروه های تجربی به مدت 8 هفته، هفته ای 3 جلسه و هر جلسه 60 دقیقه در تمرینات شرکت کردند و گروه کنترل نیز فعالیت های عادی زندگی خود را ادامه دادند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه (anova) و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد ( 05/0>p). نتایج تحقیق: نتایج تفاوت معنی داری را در پس آزمون گروه ها نشان داد ( 05/0>p). به طوری که در مقایسه پیش آزمون و پس آزمون، کاهش معنی داری در زاویه لوردوز کمری گروه تمرینات سنتی (قبل 48/53، بعد 08/49) و گروه تمرینات nasm (قبل40/53، بعد 12/42) مشاهده شد (05/0>p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این تحقیق، به درمانگران و متخصصین حرکات اصلاحی توصیه می شود با توجه به این که تمرینات اصلاحی nasm تأثیر بیشتری در کاهش زاویه لوردوز کمری دانشجویان داشتند، این تمرینات را در اولویت تمرینات اصلاحی به منظور کاهش لوردوز کمری قرار دهند. کلید واژه ها: لوردوز کمری، تمرینات اصلاحی سنتی، تمرینات اصلاحی nasm
صا دق رفیعی شهرکی حسن دانشمندی
چکیده ندارد.
بهنام قاسمی ابوالحسن شاکری
حفظ اموال تاریخی، فرهنگی که اصطلاحا آثار باستانی نامیده می شوند از دیرباز مورد توجه دولتها بوده و در سراسر دنیا، موضوعی برای کنوانسیونهای متعدد قرار گرفته است. آثار به جای مانده از گذشتگان ، ریشه در فرهنگ و آداب و رسوم جوامع بشری دارند و ازطریق آنها، می توان علل ظهور یا سقوط دولتها یا پیشرفت و عدم پیشرفت علمی، فرهنگی و ... آنها را دریافت . علاوه بر این ، حفظ آثار مذکور ، عامل مهمی در جلوگیری از نفوذ فرهنگ بیگانه محسوب می شوند. درکشور ایران، اقدام قانونگذار کیفری در حفظ اینگونه آثار تا جایی پیشرفته است که حتی تعرض به این آثار ولو اینکه از سوی مالکین آنها باشد، جرم تلقی نموده و مستوجب کیفر می داند. نکته ای که در این میان ابهام دارد، عدم تعریف دقیق از اموال تاریخی-فرهنگی است که از سوی قانونگذار نیز مسکوت مانده است. بر قانونگذار نیز ایرادی وارد نیست زیرا گستره و وسعت مفهوم تاریخ و فرهنگ موجب بروز چنین مشکلی شده است و اقدامی که از سوی قانونگذار در این زمینه صورت پذیرفته است ارائه نمودن برخی ویژگیها است که موجب تشخیص آثار باستانی از سایر اموال می گردد(مانند داشتن قدمت صدساله و از این قبیل اوصاف) در کشور ایران قوانین متعددی در باب حفظ آثار باستانی در مقررات کیفری مشاهده می شود لیکن در حال حاضر قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1357 و بند 8 ماده 47 قانون تعزیرات مصوب سال 1362 قابلیت اجرایی دارند که البته خالی ازایراد و اشکال نیز نمی باشند. در این پژوهش سعی بر آن شده است تا ضمن بررسی ارکان متشکله جرم تخریب آثار باستانی، کمبودهایی که در قانون از این حیث وجود دارد مطرح ونحوه رفع آنها نیز بررسی گردند.