نام پژوهشگر: محسن برزگر
احمد رجایی محسن برزگر بفروئی
ترکیبات فنولیک متابولیت های ثانویه در گیاه هستند که دارای اثرات سلامت بخش نیز هستند. با توجه به تاثیر آنتی اکسیدان های سنتزی بر سلامتی انسان، تمایل روز افزون در زمینه جایگزینی آن ها با آنتی اکسیدان های طبیعی وجود دارد. پسته، یکی از محصولات صادراتی مهم کشاورزی ایران می باشد. پوست سبز پسته غنی از ترکیبات فنولیک است. در بین چند رقم آزمایش شده در این تحقیق مقدار ترکیبات فنولیک و خاصیت آنتی اکسیدانی رقم احمد آقایی بیشتر از رقم های دیگر بود. در ادامه روش های استخراج به کمک امواج فراصوتی، استخراج به کمک امواج مایکروویو و روش غرقابی به منظور استخراج ترکیبات فنولیک از پوست سبز پسته استفاده شد و به منظور بهینه سازی شرایط استخراج نیز از روش آماری سطح پاسخ کمک گرفته شد. ضریب تبیین مدل ها برای روش های استخراج به کمک امواج فراصوتی، استخراج به کمک امواج مایکروویو و روش غرقابی به ترتیب 0/95، 0/96 و 0/94 بودند. شرایط بهینه برای استخراج ترکیبات فنولیک از پوست سبز پسته به وسیله روش های غرقابی، استخراج به کمک امواج فراصوتی و استخراج به کمک امواج مایکروویو به ترتیب 20(حجمی/وزنی)، 65 درجه سانتی گراد، 45 دقیقه؛ 20(حجمی/وزنی)، 65 درجه سانتی گراد، 25 دقیقه و 20(حجمی/وزنی)، 65 درجه سانتی گراد، 45 دقیقه بودند. همچنین روش استخراج به کمک امواج فراصوتی بهتر از دو روش دیگر بود. در قسمت بهینه سازی شرایط خالص سازی، مقدار نمونه و میزان حلال شستشو دهنده ی نمونه موثرترین متغیرها در راندمان خالص سازی ترکیبات فنولیک با استفاده از روش استخراج با فاز جامد بودند. در ادامه خواص بیولوژی عصاره ها تعیین شد. عصاه ی آبی خام و خالص شده ی پوست سبز پسته دارای فعالیت آنتی اکسیدانی قوی بوده که حتی در برخی آزمایش ها این مقدار از ترکیبات استاندارد (bht) نیز بیشتر بود. عصاه ی آبی خام و خالص شده ی پوست سبز پسته دارای فعالیت ضد میکروبی روی باکتری های گرم مثبت باسیلوس سرئوس و استافیلوکوکوس اورئوس بودند. همچنین عصاره ی خالص شده ی پوست سبز پسته ی رقم احمد آقایی از خود خاصیت ضد جهش زای در مقابل ترکیب 2-نیتروفلورن نشان داد. در پایان فعالیت آنتی اکسیدانی عصاره ها در روغن سویا بررسی شد. نتایج نشان داد که غلظت های پایین و بالای ترکیبات فنولیک پوست سبز پسته در محیط روغن سویا به ترتیب خاصیت آنتی اکسیدانی و پر اکسیدانی داشتند.
محمد طاهانژاد محسن برزگر
روغن ها و چربی ها نقش بسیار مهمی در تغذیه و سلامتی انسان ایفا می کنند اما این مواد با گذشت زمان و به ویژه تحت شرایط نامطلوب نگهداری اکسید می شوند درنتیجه ارزش تغذیه ای آن ها کاهش یافته و مخاطراتی را برای سلامت مصرف کنندگان به وجود می آورند. لذا استفاده از ترکیبات آنتی اکسیدانی در آن ها ضروری به نظر می رسد. امروزه با توجه به اثبات اثرات نامطلوب آنتی اکسیدان های سنتزی نظیر bha، bht و tbhq بر سلامتی انسان و نیز به دلیل تمایل روز افزون مصرف کنندگان به مصرف ترکیبات طبیعی، تلاش برای جایگزینی نگهدارنده های سنتزی با انواع طبیعی رو به افزایش است. با توجه به این واقعیت که یکی از بهترین منابع آنتی اکسیدان های طبیعی، ترکیبات فنلی موجود در گیاهان است، در تحقیق حاضر به ارزیابی خاصیت آنتی اکسیدانی مواد موثره دو گونه گیاه دارویی اسطوخودوس (lavandula angustifolia mill.) و پنیرک (malva sylvestris l.) در روغن سویا پرداخته شد. در تجزیه اسانس اسطوخودوس با gc/ms، 6 ترکیب عمده آن، لینالول (89/27%)، کامفور (82/10%)، 1و8 سین اُل (05/9%)، لینالول استات (86/8%)، بورن اُل (29/7%) و آلفا ترپین اُل (04/5%) به دست آمد. عصاره پنیرک دارای 5/4 درصد ترکیبات فنلی بر پایه وزن خشک بود. در آزمون dpph°، مقدار ec50برای عصاره پنیرک و اسانس اسطوخودوس به ترتیب 43/7 ± 369 و ppm 1580 ± 35542 به دست آمد. در آزمون abts°+، بیشترین فعالیت آنتی اکسیدانی مربوط به غلظت ppm 5000 پنیرک (بازدارندگی 70%، معادل اسید آسکوربیک با غلظت ppm 45/139) و غلظت ppm 40000 اسانس اسطوخودوس (بازدارندگی 66%، معادل اسید آسکوربیک با غلظت ppm 13/130) به دست آمد. در آزمون بی رنگ شدن بتاکاروتن، بیشترین فعالیت آنتی اکسیدانی (در غلظت 50 تا ppm 10000 از عصاره پنیرک و اسانس اسطوخودوس) مربوط به غلظت ppm 10000 آن ها بود. در آزمون آون ، عصاره و اسانس مورد نظر، توانایی جلوگیری از تولید محصولات اولیه و ثانویه ی اکسیداسیون، در روغن سویای خام را داشتند به طوری که عصاره پنیرک در سطوح غلظتی 400، 600 و ppm 800 معادل با آنتی اکسیدان شیمیایی bha در سطح غلظتی ppm 100 و اسانس اسطوخودوس در سطح غلظتی ppm 800 معادل با آنتی اکسیدان شیمیایی bhtدر سطح غلظتی ppm 200 عمل کرد. با توجه به نتایج به دست آمده، وجود فعالیت آنتی رادیکالی در اسانس اسطوخودوس و عصاره پنیرک به اثبات رسید و به نظر می رسد پس از انجام آزمایش های تکمیلی می توان از اسانس و عصاره مذکور به عنوان آنتی اکسیدان طبیعی در مواد غذایی به ویژه روغن های خوراکی استفاده کرد.
میلاد زنگی آبادی محمدعلی سحری
اکسیداسیون یکی از عوامل اصلی در تغییرات شیمیایی چربی¬هاست که به هنگام فرایند، انبارداری و آماده¬سازی نهایی مواد غذایی حاوی چربی اتفاق می¬افتد. مواد غذایی حاوی چربی¬های چند غیر¬اشباعی مستعدتر به فساد اکسیداتیوی هستند(همانند، روغن¬بزرک). آنتی¬اکسیدان¬های سنتزی و طبیعی هر دو توانایی جلوگیری از فساد اکسیداتیو روغن¬ها را دارا بوده اما از نظر قانونی تنها تعداد کمی مجوز استفاده در مواد¬غذایی، از لحاظ عدم ایجاد سمیت و سایر اثرات جانبی را دارا هستند. نگرانی¬هایی که در سال¬های اخیر به سبب افزودن مواد افزودنی به غذا در جامعه ایجاد شده دانشمندان صنعت غذا را مشتاق به یافتن آنتی¬اکسیدان¬های طبیعی از منابع مختلف کرده¬است. اسانس¬ها منبع طبیعی از ترکیبات فنلی هستند که تحقیقات زیادی در زمینه ارزیابی فعالیت آنتی¬اکسیدانی و ضد¬رادیکالی آن¬ها در حال انجام است. این مطالعه به بررسی فعالیت آنتی¬اکسیدانی دو اسانس آویشن¬شیرازی ¬(¬zataria multiflora) و زیره¬کوهی (¬¬¬-bunium persicum¬) به¬تنهایی و در حالت مخلوط با یکدیگر پرداخته¬است. فعالیت آنتی¬اکسیدانی این دو اسانس در غلظت¬های مختلف با استفاده از آزمون¬های حذف رادیکال dpphو رادیکال کاتیون abts، مهار پراکسید¬¬هیدروژن و قدرت¬کاهندگی ارزیابی شد. در آزمون dpph، ic50 اسانس¬ها به ترتیب برای زیره¬کوهی و آویشن¬شیرازی 1/52 و mg/ml 0/78 بود و همچنین در آزمون¬های abts، مهار پراکسید¬هیدروژن و قدرت¬کاهندگی به¬ترتیب برای زیره¬کوهی و آویشن¬شیرازی 7/50 ،mg/ml 0/11 در آزمون abts، 0/72 و mg/ml 0/31 در آزمون مهار پراکسید¬هیدروژن و در آزمون قدرت¬کاهندگی 2/12 و mg/ml 0/76 به¬دست آمد. همچنین کل محتوای فنلی با روش فولین- سیوکالتو برای آویشن¬شیرازی 322 و برای زیره¬کوهیmg/ml 6/50 محاسبه گردید. پس از محاسبه ic50 هر یک از اسانس¬ها به¬تنهایی، برهم¬کنش اسانس¬ها در حال مخلوط ارزیابی و در نمودار نقاط¬هم¬اثر نمایش داده¬شد. در آزمون dpph، به جز مخلوط زیره¬کوهی با tbhq و آلفاتوکوفرول تمامی مخلوط¬ها اثر هم¬افزایی داشتند. در آزمون abts تنها مخلوط آویشن¬شیرازی با tbhq اثر هم¬افزایی از خود نشان داد. از طرفی در هیچ¬یک از برهم¬کنش¬ها در آزمون مهار پراکسیدهیدروژن و قدرت¬کاهندگی اثر هم¬افزایی مشاهده نشد. بهترین غلظت در کاهش اکسیداسیون روغن¬بزرک برای هر دو اسانس ppm 600 و برای tbhq، ppm 20 به¬دست آمد. در حالت مخلوط نیز غلظت ppm 600 برای اسانس¬ها و ppm 20 برای tbhq بهترین نتایج در به تعویق-انداختن اکسیداسیون روغن¬بزرک بودند.
ابوذر فتحی محمدعلی سحری
نتایج تجزیه gc/ms اسانس مرزه باغی، مواد تشکیل دهنده عمده آن را کارواکرول (5/24%)، تیمول (12/23%)، گاماترپینن (72/20%) و پاراسیمن (52/6%) نشان داد. میزان ترکیبات فنولی اسانس مرزه و عصاره گزنه به ترتیب 27/22 ± 71/293 و 48/16 ± 49/195 mg معادل گالیک اسید در میلی لیتر نمونه به دست آمد. در آزمون dpph°، ic50 اسانس مرزه و عصاره گزنه به ترتیب 01/0 ± 71/0 و mg/ml 02/0 ± 76/1 بود. در آزمون abts°+، غلظت mg/ml 40 عصاره گزنه و غلظت mg/ml 375/0 اسانس مرزه، بیشترین فعالیت آنتی اکسیدانی را داشتند. در آزمون های ftc و ftc-tba، به طور مشابه بیشترین فعالیت آنتی اکسیدانی را به ترتیب غلظت mg/ml 8 اسانس مرزه و غلظت mg/ml 40 عصاره گزنه از خود نشان دادند. در آزمون بی رنگ شدن ?-کاروتن، بیشترین بازدارندگی را غلظت های 1 و mg/ml 2 اسانس مرزه (به ترتیب با 05/1 ± 33/34% و 52/1 ± 86/36%) و غلظت mg/ml 2 عصاره گزنه (11/2 ± 22/26%) نشان دادند. در قسمت دوم این تحقیق، اسانس مرزه و عصاره گزنه در چهار تیمار (5/0، 1، 2 و mg/ml 4) به روغن گلرنگ افزوده شده و اثر آنتی اکسیدانی آن ها با bha و bht به عنوان آنتی اکسیدان سنتزی در دو تیمار (1/0 و mg/ml 2/0) مقایسه شد. نتایج آماری نشان داد که اسانس مرزه در غلظت های 1 و mg/ml 2 تفاوت معنی داری در عدد پراکسید در مقایسه با غلظت mg/ml 2/0 bht نداشته و عصاره گزنه در غلظت mg/ml 1 عدد پراکسید پایین تری در مقایسه با غلظت های 1/0 و mg/ml 2/0 bha و bht داشت. اسانس مرزه در غلظت های 2 و mg/ml 4 تفاوت معنی داری در میزان دی اِن های مزدوج در مقایسه با غلظت mg/ml 1/0 bha نشان نداد، هم چنین عصاره گزنه در هیچ غلظتی اثر آنتی اکسیدانی در مقایسه با bha و bht نداشت. اندازه گیری عدد تیوباربیتوریک اسید نشان داد با افزایش غلظت اسانس مرزه، اثر آنتی اکسیدانی بیشتر شده در حالی که در مورد عصاره گزنه تغییری نداشت، و در تمامی سطوح اسانس مرزه و عصاره گزنه، فعالیت آنتی اکسیدانی پایین تری نسبت به bha و bht داشتند.
حمید وحیدیان محمد علی سحری
سس مایونز از امولسیون های غذایی و از نوع روغن در آب (o/w) بوده و به عنوان چاشنی در غذاهای مختلف به-کار می رود. در این پژوهش، به منظور تعیین فرمول بهینه غذای فراسودمند در ابتدا روغن بزرک (حاوی امگا-3) در سطوح 10، 15 و 20% به عنوان جایگزین روغن سویا در فرمولاسیون مایونز به کار رفت و خواص حسی آن مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد در سطح 15% روغن بزرک از نظر رنگ، بافت، مزه، بو، احساس دهانی و پذیرش کلی در مقایسه با نمونه شاهد اختلاف معنی داری وجود نداشته و بنابراین این درصد برای آزمایش های بعدی استفاده شد. در بخش دوم تحقیق به منظور بررسی اثرات آنتی اکسیدانی دو اسانس آویشن شیرازی و مرزه باغی در فرمول بهینه مذکور از سه سطح 500،1000 و ppm 1500 آن ها و نیز آنتی اکسیدان سنتزی bha در دو سطح 100 و ppm 200 به روغن سس مایونز اضافه شد. نتایج نشان داد که در شاخص های عدد پراکسید و دی اِن های مزدوج، اسانس آویشن شیرازی در سطح ppm 500 نسبت به آنتی اکسیدان سنتزی در جلوگیری از پراکسیداسیون در سس مایونز بهتر عمل کرده، و اسانس مرزه باغی در سطح 1000 و ppm 1500 نیز از آنتی اکسیدان bha در سطح ppm 100 عملکرد بهتری داشته است. در اندازه گیری محصولات ثانویه اکسیداسیون با عدد تیوباربیتوریک اسید، در مورد اسانس آویشن شیرازی در سطح ppm 500 نسبت به آنتی اکسیدان سنتزی bha در سطح ppm 200 تفاوت معنی داری وجود نداشت، هم چنین اسانس مرزه باغی در سطح ppm 1000 از آنتی اکسیدان سنتزی bha در سطح ppm 100 بهتر عمل کرد. در مجموع، نتایج اثر آنتی اکسیدانی و نیز آزمون حسی (عدم اختلااف معنی دار در امتیازهای مزه و بو در مقایسه با شاهد) در مایونز فرموله شده نشان داد که آنتی اکسیدان های طبیعی آویشن شیرازی و مرزه باغی می توانند در فرموله کردن مایونز (حاوی امگا-3 روغن بزرک به عنوان غذای فراسودمند) استفاده شوند تا گامی در پیشبرد سلامت جامعه باشد.
مصطفی معارفیان محسن برزگر
این تحقیق با هدف بررسی امکان جایگزینی بخشی از نیتریت با اسانس های دارچین (cinnamomum zeylanicum) و نعناع فلفلی (mentha piperita) و تأثیر آن بر خصوصیات اکسیداسیونی، میکروبی و رنگ سوسیس صورت گرفت. اسانس های دارچین و نعناع فلفلی با تکنیک gc/ms تجزیه شدند و مشخص شد که مواد تشکیل دهنده عمده اسانس نعناع فلفلی شامل منتول (4/24%)، نئو ایزومنتول (4/23%)، 1و8-سینئول (73/8%) و ترپین-4-ال (67/8%) و مواد اصلی تشکیل دهنده اسانس دارچین ترانس سینامآلدئید (78/47%)، متیل اوژنول (75/6%)، دلتا کادینن (68/4%) و گاما کادینن (13/3%) می باشند. اسانس های نعناع فلفلی و دارچین در سطوح 20، 40 و ppm 60 (به ترتیب با علائم p20، p40، p60 و c20، c40، c60) جایگزین بخشی از نیتریت در فرمولاسیون سوسیس گردید و خصوصیات آنتی اکسیدانی اسانس ها با انجام آزمون های پراکسید و تیوباربیتوریک اسید، خصوصیات ضدمیکروبی اسانس در برابر رشد باکتری کلستریدیوم پرفرینجنس در سوسیس و تغییرات رنگ نمونه ها (شاخص رنگ و ?e) در طی 30 روز نگهداری در شرایط یخچال (oc4) مورد ارزیابی قرار گرفت. مقدار عدد پراکسید نمونه های p20، p40، p60 و شاهد در روز 2 به-ترتیب 03/0?69/0، 01/0?74/0، 05/0?66/0 وmeq o2/kg oil 06/0?73/0 و در روز 30 به-ترتیب 19/0?23/1، 01/0?16/1، 00/0?44/1 و meq o2/kg oil 04/0?09/1 بود که نمونه های p20 و p40 در مقایسه با نمونه شاهد کمترین افزایش پراکسید را نشان دادند. مقدار عدد پراکسید نمونه-های c20، c40 و c60 در روز 2 به ترتیب 14/0?63/0، 05/0?51/0 و meq o2/kg 03/0?63/0 و در روز 30 به ترتیب 05/0?03/1، 01/0?47/1 و meq o2/kg 00/0?44/1 بود که نمونه c20 نسبت به سایر سطوح کمترین افزایش پراکسید را نشان داد. عدد tbars نمونه های p20، p40 و p60 و شاهد در روز 30 به ترتیب 01/0?25/0، 01/0?29/0، 00/0?27/0 و mg mda/kg 02/0?28/0 بود. این مقدار در مورد نمونه های c20، c40 و c60 در روز 30 به ترتیب 00/0?25/0، 00/0?26/0 و mg mda/kg 01/0?27/0 بود که مقادیر عدد tbars نمونه های p20 و c20 با نمونه شاهد دارای اختلاف معنی دار هستند. در مورد شاخص رنگ (hue angle) نیز بهترین نتیجه در پایان زمان نگهداری مربوط به نمونه های p20 (01/0?74/0)، p40 (01/0?79/0) و c20 (01/0?76/0) بود. کمترین اختلاف رنگ کلی (?e) در نمونه های p60، c40 و c60 مشاهده گردید. در طول 30 روز نگهداری سوسیس در شرایط یخچال رشد باکتری کلستریدیوم پرفرینجنس مشاهده نگردید. از لحاظ بو، نمونه c40 دارای امتیاز بالاتری نسبت به نمونه شاهد بود و از لحاظ طعم نمونه های c20 و c40 با نمونه شاهد اختلاف معنی داری نداشتند.
زهره صبوری محسن برزگر
چکیده اکسیداسیون روغن ها و چربی ها در محصولات غذایی حاوی روغن منجر به کاهش خصوصیات حسی و ارزش تغذیه ای این محصولات می گردد، برای جلوگیری از اکسیداسیون روش های متعددی وجود دارد که یکی از این موارد افزودن موادی به نام آنتی اکسیدان است. امروزه به دلیل اثر های نامطلوب آنتی اکسیدان های سنتزی (مانند tbhq, bha و bht) تمایل به استفاده از آنتی اکسیدان های طبیعی رو به افزایش است. زوفا (hyssopus officinalis l.) و سرخارگل (echinacea purpurea l.) دو گیاه دارویی ارزشمند هستند که در درمان بیماری ها بسیار مورد استفاده قرار می گیرند. این تحقیق باهدف جایگزین کردن آنتی اکسیدان های شیمیایی مورد استفاده در کیک با عصاره حاصل از برگ های گیاه زوفا و اندام هوایی گیاه سرخارگل به عنوان آنتی اکسیدان های طبیعی انجام گردید. پایداری حرارتی این دو عصاره در دماها (100، 140 و 180 درجه ی سانتی-گراد) و زمان های (1، 2 و 3 ساعت) مختلف با استفاده از رادیکال dpph مورد بررسی قرار گرفت. همچنین عصاره ها در سه سطح (زوفا در سطوح ppm 500، 1000 و 1500 و سرخارگل در سطوح ppm 1500،1000 و 2000) به کیک اضافه شدند و فعالیت آنتی اکسیدانی آن ها با آنتی اکسیدان سنتزی bha در دو سطح ppm 100 و 200 از طریق تعیین عدد پراکسید و عدد اسید تیوباربیتوریک در روزهای مختلف (1، 5، 8، 15، 30، 45، 60 و 75 روز) مورد مقایسه قرار گرفت. در روش dpph، مقادیر 50ec عصاره های زوفا و سرخارگل به ترتیب ppm 7/4±6/41 و ppm 9/10±0/123 بودند. غلظت های مختلف عصاره ها قادر بودند، به خوبی روند اکسیداسیون را در نمونه های کیک کند نمایند و هر دو عصاره مذکور، توانایی جلوگیری از تولید محصولات اولیه و ثانویه ی اکسیداسیون، در کیک را داشتند، غلظت ppm 1000 هر دو عصاره کمترین میزان پراکسید را نشان داد. فعالیت آنتی اکسیدانی هر دو عصاره بهتر از غلظت ppm 200 bha بود (p<0.01). عصاره های زوفا و سرخارگل خواص ضد میکروبی خوبی در مدت نگه داری کیک داشتند و غلظت ppm 1000 و 1500 عصاره زوفا و غلظت ppm 2000 عصاره سرخارگل کمترین میزان بار میکروبی را داشتند. بررسی خواص حسی نمونه ها نشان داد که نمونه های کیک حاوی هر دو عصاره، خواص حسی (رنگ، بافت، طعم و بو) خود را به خوبی در طی نگه داری حفظ نمودند، و اختلاف معناداری بین نتایج حاصل از ارزیابی نمونه های حاوی عصاره و نمونه کنترل وجود نداشت.
محبوبه خاکی محمد علی سحری
اثر آنتی¬اکسیدانی و ضد¬میکروبی اسانس بابونه شیرازی (matricaria chamomilla l.) و اسانس بهارنارنج (citrus bigadia duh) در کیک طی 75 روز نگهداری ارزیابی شد. برای ارزیابی این مهم، چهار نوع مختلف کیک شامل: کیک¬هایی با سه سطح مختلف از هر اسانس (05/0، 1/0 و 15/0 درصد)، نمونه¬های شاهد 1 کیک تجاری حاوی آنتی-اکسیدان (tbhq) و ضد¬میکروب سنتزی (سوربات پتاسیم) و شاهد 2 کیک¬های فاقد هرگونه آنتی¬اکسیدان و ماده ضد¬میکروب تهیه¬گردید. در تمامی نمونه¬ها عدد پراکسید، اسیدیته، ph، عدد tba، رطوبت، آزمون¬های میکروبی (اشرشیاکلی، سالمونلا، استافیلوکوکوس¬اورئوس، آنتروباکتریاسه، مخمر و کپک) و آزمون حسی (رنگ، طعم، بو و مطلوبیت کلی) در زمان¬های خاص (روزهای اول، هفتم، پانزدهم، سی¬ام، چهل و پنجم، شصتم و هفتاد و پنجم مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که نمونه حاوی اسانس بابونه و اسانس بهارنارنج در غلظت 15/0% در مقایسه با نمونه شاهد 2 (فاقد آنتی¬اکسیدان و ضد¬میکروب) به¬طور معنی¬داری به¬ترتیب دارای خاصیت آنتی¬اکسیدانی و ضد¬میکروبی هستند. اما فعالیت این دو اسانس از فعالیت آنتی¬اکسیدان و ضد¬میکروب سنتزی مورد استفاده (tbhq به¬عنوان آنتی-اکسیدان و پتاسیم سوربات به¬عنوان ضد¬میکروب) ضعیف¬تر است. در ارزیابی حسی، کیک¬های حاوی اسانس بهارنارنج در غلظت 15/0% دارای امتیاز بیشتری نسبت به بقیه نمونه¬ها بود.
بهاره همایونی محمد علی سحری
امروزه به دلیل اثرات مفید اسیدهای چرب بلند زنجیر چند غیراشباعی امگا-3 بر سلامت بشر، فرایندهای جزبه جزسازی اسیدهای چرب روغن ماهی به منظور تولید این ترکیبات با ارزش بالا، اهمیت بسیاری یافته است. تغلیظ اسیدهای چرب امگا-3 (ایکوزاپنتاانوئیک اسید: epa، دوکوزاهگزاانوئیک اسید: dha و آلفالینولنیک اسید: lna) روغن ماهی ساردین رنگین کمان (dussumieria acuta) توسط چهار روش استخراج با سیال فوق بحرانی (در دمای40، 50 و 60 درجه سانتی گراد؛ فشار 150، 250 و 350 بار)، کمپلکس سازی با اوره (در دمای 1، 5- و 10- درجه سانتی گراد)، جزبه جزسازی در دمای پایین در حضور حلال اتانول (در دمای 10، 0 و 5- درجه سانتی گراد) و جزبه جزسازی در دمای پایین در غیاب حلال (در دمای 25، 15 و 10 درجه سانتی گراد) به منظور دستیابی به راندمان بالایی از استخراج و تغلیظ امگا-3 مطالعه گردید. راندمان کلی استخراج و جداسازی روغن تغلیظ شده، راندمان تغلیظ امگا-3، ترکیب درصد اسیدهای چرب اشباع (sfa)، تک غیراشباع (mufa) و چند غیراشباع (pufa) و شاخص های تغذیه ای مهم از جمله نسبت اسیدهای چرب امگا-3 به امگا-6 (?6/ ?3)، اسیدهای چرب چندغیراشباعی به اشباع (pufa/sfa) و نسبت مجموع اسیدهای چرب epa و dha به پالمتیک اسید ((epa+dha/c16 در روغن تغلیظ شده، مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج حاصله از روش سیال فوق بحرانی نشان داد که بالاترین میزان استخراج اسیدهای چرب اشباع و تک غیراشباع و در نتیجه تغلیظ اسیدهای چرب امگا-3 در بافت نمونه ماهی مربوط به شرایط دمایی 60-50 درجه سانتی گراد و فشار 350 بار، بوده است (01/0 p<). در مقایسه و بررسی نتایج حاصله از سه روش کمپلکس سازی توسط اوره، جزبه جزسازی در دمای پایین در حضور حلال اتانول و جزبه جزسازی در دمای پایین در غیاب حلال، مشخص شد که با وجود کمتر بودن راندمان کلی استخراج و جداسازی فاز روغن تغلیظ شده در روش کمپلکس اوره (25%) نسبت به دو روش دیگر (75%)، بالاترین میزان کاهش در مجموع اسیدهای چرب اشباع و بالاترین میزان افزایش در مجموع اسیدهای چرب چند غیراشباع و اسیدهای چرب امگا-3 و در نتیجه بالاترین میزان راندمان تغلیظ امگا-3 (53/47%) نسبت به روغن خام، در روش اوره و تحت شرایط دمایی ?10- قابل مشاهده می باشد (01/0 p<).
شقایق سودی سعید محرمی پور
سوسک برگخوار نارون xanthogaleruca luteola (muller) یکی از آفات کلیدی نارون در سراسر دنیاء محسوب می شود که زمستان را به شکل حشرات کامل در حالت دیاپوز در پناهگاه های امن سپری می کند. در مطالعه حاضر تغییرات نقطه انجماد بدن (scp)، میزان بقاء حشرات در دماهای زیر صفر درجه سلسیوس، تغییرات فصلی قندها و گلیکوژن در طی سال های 1387 و 1388 مورد بررسی قرار گرفت. در هر دو سال نقطه انجماد بدن حشرات کامل فعال به طور معنی داری بالاتر از حشرات کامل زمستان گذران بود. همچنین با پیشرفت دیاپوز تحمل حشرات به سرما در زمستان در ماه های آذر و دی به حداکثر رسید به طوری که در اوایل پاییز (شروع دیاپوز) تنها 35 درصد افراد قادر به تحمل دمای 15- درجه سلسیوس به مدت 24 ساعت بودند در حالی که این میزان در اوایل زمستان (دیاپوز) به بیش از 70 درصد افزایش یافت. پایین ترین میزان تحمل به سرما در حشرات جمع آوری شده در اردیبهشت ماه (100 درصد) مشاهده شد. مقادیر حداقل دمای کشنده در دامنه نقطه انجماد قرار داشت، بنابراین نقطه انجماد بدن شاخص مناسبی برای تخمین سرماسختی حشرات زمستان گذران سوسک برگخوار نارون به شمار می رود. حشرات زمستان گذران قادر به تحمل دماهای نزدیک به نقطه انجماد بودند، اما هیچ یک از حشرات در دماهای پایین تر از نقطه انجماد (مثلاً دمای 20 درجه سلسیوس که در این آزمایش استفاده شد، زنده نماندند. بر اساس این نتایج می توان گفت حشرات زمستان گذران سوسک برگخوار نارون از استراتژی غیر متحمل به یخ-زدگی بهره می برند . مقادیر قندهای الکلی به روش کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا و مقدار گلیکوژن به روش طیف سنجی تعیین گردید. گلوکز، تری هالوز و مایواینوزیتول مهم ترین ترکیبات قندی ساخته شده توسط حشرات کامل زمستان گذران سوسک برگخوار نارون محسوب می شوند که در این میان روند تغییرات مایواینوزیتول بسیار قابل توجه بود. با افزایش مایواینوزیتول مقدار گلیکوژن ذخیره ای به طور معنی داری کاهش یافت. همچنین تغییرات غلظت قندهای الکلی در دمای ثابت 5 و 15 درجه سلسیوس مورد بررسی قرار گرفت. قرار دادن حشرات در دمای 5 درجه سلسیوس تنها منجر به افزایش غلظت مایواینوزیتول شد. در دمای 15 درجه سلسیوس در طول دوره دیاپوز حشرات قادر به ساختن هیچ یک از ترکیبات فوق نبودند. از این نتایج حاصل از این مطالعه می توان نتیجه گرفت که حشرات زمستان گذران سوسک برگخوار نارون به خوبی قادرند با موفقیت سرمای زمستان را در تهران پشت سر بگذارند.
محبوبه جمشیدی محسن برزگر
امروزه از پرتودهی گاما و میکروویو به طور گسترده به منظور حذف آلودگی ادویه ها و گیاهان داروئی استفاده می شود. در این مطالعه اثر پرتودهی گاما و میکروویو بر فعالیت ضداکسایشی و ضد-میکروبی دارچین، زوفا و سرخارگل بررسی شد. بدین منظور همه ی نمونه ها در معرض پرتو گاما در دزهای 10، 15، 20 و 25 کیلوگری قرار گرفتند. دارچین و سرخارگل در توان های 100، 180 و 300 وات به مدت 5 دقیقه و زوفا در توان های 300، 450 و 600 وات به مدت 5 دقیقه تیمار میکروویو شدند و به منظور انجام آزمون های بعدی، عصاره ی هیدروالکلی ( اتانول 50 درصد) نمونه ها تهیه شد. فعالیت ضداکسایشی نمونه های پرتو دیده و کنترل توسط آزمون های حذف کنندگی dpph°، قدرت کاهندگی فریک و بی رنگ شدن بتاکاروتن ارزیابی و محتوای ترکیبات فنولی کل نیز اندازه گیری شد. به منظور اندازه گیری فعالیت ضدمیکروبی از روش رقیق سازی محیط کشت مایع جهت تعیین مقادیر کمترین غلظت بازدارندگی (mic) ریزسازواره های اشریشیاکلی و استافیلوکوکوس اورئوس استفاده شد. در بررسی تاثیر تیمار پرتودهی گاما در دزهای 10، 15، 20 و 25 کیلوگری بر نمونه ها مشاهده شد که پرتودهی اثری بر فعالیت ضد اکسایشی و ضد میکروبی عصاره های دارچین و زوفا ندارد و تنها افزایش فعالیت ضداکسایشی در دزهای بالاتر از 10 کیلوگری در آزمون قدرت حذف کنندگی dpph° در عصاره دارچین مشاهده شد. پرتودهی در دزهای بالاتر موجب افزایش قدرت کاهندگی و میزان ترکیبات فنولی کل در عصاره ی سرخارگل شد و اثری بر فعالیت ضد میکروبی آن نداشت. تیمار میکروویو دارچین و سرخارگل با توان های 100، 180 و 300 وات به مدت 5 دقیقه نشان داد که اثر معنا داری بر فعالیت ضداکسایشی و ضد میکروبی دارچین ندارد. درحالیکه توان 300 وات موجب افزایش فعالیت ضد-اکسایشی و ضد میکروبی عصاره سرخارگل شد. همچنین، تیمار میکروویو زوفا در توان های 300، 450 و 600 وات به مدت 5 دقیقه موجب افزایش فعالیت ضد اکسایشی و ضد میکروبی آن شد. بنابراین، نتایج نشان داد که پرتودهی گاما و میکروویو اثر سویی بر فعالیت ضداکسایشی و ضد میکروبی دارچین، زوفا و سرخارگل ندارند. همچنین، استفاده مناسب از میکروویو می تواند موجب افزایش فعالیت ضداکسایشی و ضدمیکروبی نمونه ها شود.
محمود کوشش صبا کاظم ارزانی
زردآلو یکی از میوه های مهم مناطق معتدله بوده و ایران یکی از خاستگاه های زردآلو ی وحشی و تجاری و دومین تولید کننده این محصول در دنیا پس از ترکیه می باشد زردآلو میوه بسیار فسادپذیر بوده و به سرعت بازارپسندی خود را از دست می دهد. جهت صادرات محصول داشتن اطلاعات کافی در مورد تغییرات حین رسیدن و پس از برداشت و پاسخ ارقام موجود به روش های نگهداری از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بدین منظور رساله حاضر با هدف مطالعه روند تغییرات در مرحله رسیدن محصول و تاثیر کاربرد تیمارهای پلی آمین و کلسیم پس از برداشت و شرایط نگهداری محصول در دمای پایین بر کیفیت محصول مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش از دو رقم زردآلو ی باقری و عسگرآبادی استفاده شد. در آزمایش اول از تیمار 1 میلی مولار پوتریسین و اسپرمیدین و در آزمایش دوم از تیمار 1و3 درصد کلسیم کلراید و 1و3 درصد پروپیونات کلسیم استفاده شد. بعد از اعمال تیمارها نمونه ها در شرایط سردخانه یک درجه سانتی گراد و رطوبت 95 درصد نگهداری شدند و نمونه برداری در زمان های صفر، 1، 7، 14و 21 روز صورت گرفت و نمونه ها پس از خروج از سردخانه 2 روز در دمای اتاق جهت شبیه سازی شرایط رسیدگی و عرضه محصول قرار گرفتند، و جهت بررسی تغییرات برخی پارامتر ها از جمله تغییرات مواد جامد محلول، اسیدیته قابل تیتراسیون، رنگ، سفتی میوه، تولید اتیلن و میزان خسارت سرمازدگی(chilling injury or internal breakdown) به عنوان شاخص های اصلی مورد اندازه گیری قرار گرفت. در آزمایش اول جهت بررسی ارتباط مکانیسم های عمل تیمارها و مطالعه بیشتر تغییرات آنزیم های آنتی اکسیدانت کاتالاز، پراکسیداز، سوپراکسیددیسموتاز و پلی فنول اکسیداز و تغییرات ترکیبات فنول کل مورد ارزیابی قرار گرفت. در آزمایش دوم تغییرات پکتین دیواره سلولی، آنزیم پکتین متیل استراز و تغییرات کلسیم داخلی مطالعه شد. نتایج نشان داد که ارقام مورد مطالعه 7 روز پس از نگهداری در سردخانه علائم خسارت را نشان دادند و تیمارهای مورد استفاده تاثیر معنی داری بر کاهش خسارت و سرعت پیشرفت خسارت داشتند. همچنین تیمارهای پلی آمین به شدت تولید اتیلن را تحت تاثیر قرار داده و در نتیجه از نرم شدن سریع میوه جلوگیری به عمل آوردند. اگرچه برخی خصوصیات کیفی میوه مانند اسیدیته قابل تیتراسیون و مواد جامد محلول تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفتند اما تیمارهای پژوهش تاثیر معنی داری بر شاخص رنگ میوه داشتند و از تغییرات سریع رنگ جلوگیری کردند. میزان فنول به طور نسبی تحت تاثیر تیمار ترکیبات پلی آمین قرار گرفته و آنزیم های آنتی اکسیدانت نیز تفاوت معنی داری با تیمار شاهد داشتند. با اعمال تیمار کلسیم میزان کلسیم داخل میوه افزایش یافت و ارتباط مستقیم بین محتوی کلسیم و سفتی بافت میوه وجود داشت. اگرچه آنزیم پکتین متیل استراز نوساناتی در طول آزمایش در رقم عسگرآبادی داشت اما ارتباط مشخصی بین تیمار کلسیم و تغییرات آن مشاهده نشد. به طور کلی نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تیمار پس از برداشت پلی آمین ها و کلسیم از طریق کنترل تولید اتیلن و تاثیر آن بر برخی آنزیم ها ی ارزیابی شده، نقش چشم گیری در حفظ سفتی بافت، رنگ میوه و کاهش میزان خسارت سرمازدگی داشت.
حبیبه کردساردویی محسن برزگر
اکسیداسیون روغن ها و چربی ها در فرآورده های غذایی حاوی روغن منجر به کاهش ارزش تغدیه ای و ویژگی های حسی این فرآورده ها می گردد. امروزه رویکرد جدیدی برای استفاده از آنتی اکسیدان های طبیعی از جمله اسانس های گیاهی در مواد غذایی به وجود آمده است. دارچین(cinnamon zeylanicum) و آویشن شیرازی (zataria multiflora boiss.) دو گیاه با خواص درمانی فراوان هستند. در تحقیق حاضر از اسانس پوست دارچین و اسانس برگ های آویشن شیرازی به عنوان جایگزین آنتی اکسیدان شیمیایی در کیک استفاده شد. پایداری حرارتی دو اسانس در دماهای(100، 140 و 180 درجه سانتی گراد) و زمان های (1، 2 و3 ساعت) با استفاده از رادیکال? dpphمورد بررسی قرار گرفت. دو اسانس در سطوح 500، 1000و 1500ppm به کیک اضافه شدند و فعالیت آنتی اکسیدانی آن ها با آنتی اکسیدان سنتزی bha در دو سطح 100 و 200ppm از طریق تعیین عدد پراکسید و tba در روزهای مختلف (1، 5، 8، 15، 30، 45، 60 و 75) مورد مقایسه قرار گرفت. در روش dpph مقادیر ec50 اسانس آویشن شیرازی و دارچین به ترتیب 2/2±67/4026 و 57/15±01/2605 ppm بود. غلظت های مختلف اسانس ها قادر به کاهش سرعت اکسیداسیون بوده و تولید محصولات اولیه و ثانویه اکسیداسیون را کاهش دادند. با توجه به تعیین اثرات آنتی اکسیدانی، ضد قارچی و نتایج ارزیابی حسی اسانس های مورد بررسی، می توان نتیجه گیری کرد که غلظت 500ppm اسانس های دارچین و آویشن شیرازی اثر آنتی اکسیدانی مشابه 200ppm bha داشتند و از ویژگی ضد قارچی و مقبولیت حسی مناسب برخوردار بودند. در مجموع غلظت 500ppm، به عنوان غلظت بهینه ی اسانس دارچین و آویشن شیرازی در کیک شناخته شد.
یاسمین سلیمانیان بروجنی محمد علی سحری
روغن ماهی به عنوان مهمترین منبع اسیدهای چرب چند غیر اشباعی (pufa) بلند زنجیر در نظر گرفته می شود که در سلامتی انسان نقش به سزایی دارند. روش های مختلفی جهت تولید روغن از ماهی وجود دارد و مشخص شده است که ویژگی های روغن به دست آمده به شیوه استخراج بستگی دارد. بنابراین در قسمت اول این مطالعه تاثیر روش های مختلف استخراج (بلای و دایر، سوکسله و کاهش مرطوب) بر بازده و کیفیت (ترکیب اسیدهای چرب و میزان کلسترول) روغن جدا شده از ماهی ساردین رنگین کمان (dussumieria acuta) پرداخته شده است. بیشترین درصد استخراج روغن (3/2%) در روش سوکسله به دست آمد. اما از نظر آماری اختلاف معنی داری (01/0>p) در مقایسه با روش بلای و دایر (8/1%) نداشت. بیشترین و کمترین میزان اسیدهای چرب اشباع (sfa) به ترتیب در روش های سوکسله و بلای و دایر مشاهده شد. مقدار sfa در روش کاهش مرطوب مابین دو روش دیگر بود. میزان امگا-3، اسیدهای چرب چند غیر اشباعی و شاخص های مهم تغذیه ای از جمله نسبت اسیدهای چرب امگا-3 به امگا-6 (6?3:?)، اسیدهای چرب چندغیراشباعی به اشباع (pufa/sfa) و نسبت مجموع اسیدهای چرب epa و dha به پالمتیک اسید ((epa+dha/c16 و میزان کلسترول در روغن به دست آمده در روش بلای و دایر نسبت به دو روش دیگر بیشتر بود. در بخش دوم این مطالعه به منظور بررسی کارایی تبلور در دمای پایین جهت تغلیظ pufa به شکل تری آسیل گلیسرول در روغن فانوس ماهی (benthosema pterotum)، متغیرهای این فرایند (دما، مراحل جز به جز سازی، سرعت سرد کردن، هم زدن و افزودن هسته اولیه تشکیل بلور) تا رسیدن به شرایط بهینه مورد ارزیابی قرار گرفتند. بازدهی کلی استخراج و جدا سازی بخش مایع، بازده و غلظت اسیدهای چرب چند غیر اشباعی و همچنین شاخص های مهم تغذیه ای در نمونه های روغن تغلیظ شده مورد مقایسه قرار گرفت. نهایتاً جز به جز سازی دو مرحله ای در دماهای 5 و 0 درجه سانتی گراد به صورت سرد کردن آرام توام با هم زدن و افزودن هسته منجر به دستیابی بخش مایعی با راندمان %35 حاوی 46 گرم در 100گرم اسیدهای چرب چند غیر اشباعی با بازدهی %5/51 شد که مقدار pufa نسبت به روغن اولیه 50% افزایش یافته بود. مقایسه ویژگی های شیمیایی و فیزیکی نشان داد که شاخص های عدد یدی، عدد صابونی و اندیس شکست در تغلیظ شده نهایی به طور معنی داری (01/0>p) بیشتر از روغن ماهی اولیه بود. اما در مقابل میزان کلسترول، نقطه ذوب و محتوای چربی جامد در بخش تغلیظ شده کاهش یافته بود. بررسی غلظت فلزات سنگین در این بخش نشان داد که میزان جیوه ( ppm05/0>) کمتر از حد قانونی بوده اما مقدار کادمیوم و سرب از حد آستانه تعیین شده توسط اتحادیه اروپا تجاوز می کرد.
الهام ملکی محسن برزگر
امروز تهیه کنسانتره با کیفیت بالا یک میل جهانی است. کنسانتره با کیفیت خوب باید دارای رنگ و ظاهر مناسب و کیفیت تغذیه ای مناسب باشد. هدف پژوهش عبارتست از تعیین اثر چند روش شفاف سازی و تغلیظ آب انار بر محتوای آنتوسیانین و پایداری رنگ آب انار که میوه بومی ایران است. آب آنار به روش کلاسیک و همچنین توسط اولترافیلتراسیون شفاف سازی شد، سپس آب انارهای شفاف به سه روش( هیتر، فر مایکروویو و دستگاه روتاری وکیوم) تغلیظ گردیدند. سطح 6 نوع آنتوسیانین توسط hplc و پارامترهای رنگی cil*a*b* در طی چهارماه نگهداری در ?18- پایش گردیدند. نتایج نشان داد که شفاف سازی کلاسیک و اولترافیلتراسیون هر دو مقدار آنتو سیانین های را کاهش می دهند. زمان نگهداری و تیمار اولترافیلتراسیون باعث کاهش آنتوسیانین کل می شوند اما اثر اولترافیلتراسیون معنادار نیست. بیشترین میزان آنتوسیانین کل در کنسانتره های حاصل از روتاری وکیوم و کمترین آن در نمونه های تهیه شده با هیتر مشاهده شد. نرخ کاهش آنتوسیانین ها در تمام کنسانتره ها در طول زمان نگهداری بسیار کندتر از سایر مطالعات بود زیرا نگهداری حالت انجماد انجام شد در حالیکه در تحقیقات پیشین دمای نگهداری بالاتر بود. همچنین مشخص شد که در شرایط سخت تغلیظ( مانند تغلیظ با هیتر که دارای طولانی ترین زمان و بالاترین دماست) اثر شفاف سازی محو می شود. ببنابراین حفظ اثر شفاف سازی بر محتوای آنتوسیانینعمیقا به شرایط تغلیظ وابسته است. برخی از پارامترهای رنگ آبمیوه تغلیظ شده تغییرات معنی داری در طی زمان نگهداری نداشته است که شامل b* و کروما می باشند. سایر پارامترها از قبیل l*، a*، tcdو زوایه hue مدل های معنی داری برای تغییراتشان دارند. در طی زمان نگهداری lکاهش یافت و a* تفاوت رنگ کل رنگ در تمام کنسانتره ها افزایش یافت.
زهرا قرایی محمد حسین عزیزی
استفاده از خمیر منجمد انتخابی اقتصادی جهت تولید نان است. اما انجماد بر ساختار خمیر و کیفیت نان حاصل، اثرات نامطلوبی می گذارد. استفاده از هیدروکلوییدها می تواند باعث بهبود کیفیت نان حاصل از خمیر منجمد شود. در این تحقیق تاثیر هیدروکلوییدهای ثعلب وکتیرا بر کیفیت نان بربری حاصل از خمیر منجمد بررسی گردید. خمیرها از آرد ستاره، با دو صمغ کتیرا و ثعلب در دو سطح 5/0% و 1 % تهیه شدند و آزمون های فارینوگراف و اکستنسوگراف روی خمیرها انجام شد. خمیرها در دمای ?30- منجمد شده، سپس به فریزر 18- تا ?20- منتقل شدند. خمیرهای منجمد در زمان های 1 و 3 هفته، از انجماد خارج و از آن ها نان بربری تهیه شد. پس از انجام ارزیابی حسی، نان ها برای انجام ارزیابی بیاتی در یک دوره 1 تا 5 روزه، بسته بندی شده و در شرایط محیطی نگهداری شدند. نتایج آزمون اکستنسوگراف در فاکتور تغییرات انرژی، مقاومت به کشش و ضریب کشش ، تفاوت معنی-داری را بین نمونه کنترل (بدون صمغ) و نمونه های حاوی کتیرا نشان داد. در نتایج فارینوگراف نیز تفاوت معنی داری در جذب آب نمونه کنترل و سایر نمونه ها مشاهده شد. زمان گسترش خمیر نمونه حاوی 1% کتیرا به میزان قابل ملاحظه ای نسبت به نمونه کنترل بیشتر بود. علاوه براین، زمان مقاومت خمیر نمونه های حاوی کتیرا نسبت به نمونه کنترل، افزایش معنی داری داشت. نتایج ارزشیابی کیفی نان های حاصل از خمیر منجمد حاوی صمغ و بدون صمغ نشان داد، تمامی تیمارهای اعمال شده، سفتی و نرمی بافت نان و قابلیت جویدن را نسبت به نمونه کنترل، بهبود بخشیدند. در ارتباط با بو و طعم، نمونه های حاوی کتیرا با نمونه کنترل تفاوت معنی داری نداشتند، اما نمونه-های حاوی ثعلب به طور معنی داری امتیاز کمتری نسبت به نمونه کنترل داشتند. افزودن 1% کتیرا و یا 5/0% ثعلب در فرمولاسیون خمیر منجمد، می تواند منجر به تعویق بیاتی نان تا روز سوم نگهداری شود. مدت زمان نگهداری در انجماد، فاقد اثر معنی داری بر بیاتی نان بود. در نهایت ، افزودن 1% کتیرا در فرمولاسیون خمیر منجمد می تواند باعث بهبود ویژگی های رئولوژیکی خمیر و کیفیت نان بربری حاصل از خمیر منجمد شود.
نیره حامدی سعید محرمی پور
فیزیولوژی سرماسختی در سه گونه کفشدوزک شکارگر (goeze) hippodamia variegata، brumus octosignatus (gelber) وl. coccinella septempunctata در طی سال های 88-91 بررسی شد. هر سه گونه به طور ماهانه از پناهگاه-های زمستانه از لابلای بوته های گرامینه در کو ه های اطراف روستای قلی آباد از توابع شهرستان کبودرآهنگ جمع آوری شدند. پس از انتقال به آزمایشگاه نقطه انجماد بدن، تحمل به دماهای زیر صفر، میزان ترکیبات ضدیخ، گلیکوژن، چربی و اسیدهای چرب غشا ارزیابی شدند. به علاوه، نقش سرعت سرد شدن و مدت زمان سرمادهی روی میزان تحمل کفشدوزک ها به سرما بررسی شد. همچنین اثر دماهای مختلف در سنتز ترکیبات ضدیخ و مصرف احتمالی گلیکوژن مورد بررسی قرار گرفت. از آنجایی که این گونه ها در دوره زمستان گذرانی نقطه انجماد پایینی داشته و در اثر قرارگیری در دمای نقطه انجماد بدن حدود 80 درصد جمعیت پس از 5/2 ساعت و تمام جمعیت پس از 24 ساعت از بین می رفتند، جزو حشرات حساس به یخ زدگی تقسیم بندی شدند. تحمل به دماهای زیر صفر با کاهش دمای محیط زمستان گذرانی افزایش می یافت. مهمترین ترکیبات ضدیخ در این حشرات گلوکز، مایواینوزیتول و گلیسرول بود. این ترکیبات با کاهش دمای محیط افزایش یافته و با گرم شدن تدریجی هوا مجددا کاهش یافتند. ترکیبات ذخیره ای بدن که علاوه بر سنتز ترکیبات ضدیخ از آن ها در تولید انرژی جهت مهاجرت و جستجو برای یافتن پناهگاه مناسب استفاده می شد، گلیکوژن و چربی بود. این دو ترکیب قبل از شروع زمستان-گذرانی به میزان زیادی ذخیره و با پیشروی زمستان گذرانی مصرف می شدند. افزایش میزان اسیدهای چرب غیراشباع به اشباع غشاء نیز از دیگر راه های مقابله با آسیب های ناشی از کاهش دمای محیط بود. این ترکیب تا آذر ماه که تقریبا دمای محیط به حداقل میزان خود رسید ادامه یافت و سپس تا پایان زمستان که دمای محیط به تدریج افزایش می یافت، ثابت ماند. از مهمترین اسیدهای چرب که در تغییر این نسبت نقش داشتند، اسید چرب غیر اشباع اولئیک (c18:1) و اسید چرب اشباع استئاریک (c18:0) بود. به طور کلی این کفشدوزک ها قادر به تحمل 10 درجه سلسیوس پایین تر از کمترین دمای ثبت شده محیط بودند. بنابراین، در شرایط کشور ما به راحتی قادرند زمستان را با حداقل تلفات سپری کنند. ازآنجایی که تمامی تغییرات و سازش ها وابسته به دمای محیط بودند، بنابراین مهاجرت به ارتفاعات و پناهگیری در لابلای بوته های مرتعی برای کاهش نوسان های دمایی در طی دیاپوز برای این حشرات ضروری به نظر می رسد.
زهرا هادیان حمیدرضا مقیمی
شواهد موجود نشان می دهند که ایکوزاپنتاانوئیک اسید (epa) و دوکوزاهگزاانوئیک اسید (dha) جهت پیشگیری از اختلالات متعدد به ویژه بیماری های عروقی قلب و التهابی مفید می باشند و مکمل lovaza، از ساال ها قبل توسط fda تایید شده است. اسیدهای چرب امگا 3 به دلیل درجه غیراشباعی بالا به اکسیداسیون بسیار حساس هستند و این موضوع موجب از دست دادن ارزش تغذیه ای و ایجاد طعم غیرقابل پذیرش توسط مصرف کنندگان می گردد. مطالعات اخیر نشان می دهند که نانولیپوزوم ها یک فناوری موثر برای درون پوشانی ترکیبات زیست فعال، افزایش پایداری و زیست فراهمی آنها محسوب می شوند. هدف از این تحقیق تولید و ارزیابی نانولیپوزوم های حاوی اسیدهای چرب امگا 3 بود. در این راستا در مطالعه حاضر، به منظور دستیابی به فرمولاسیون مناسب اثر ترکیبات لیپیدی و روش های ساخت روی ویژگی های فیزیکوشیمیایی حامل نانولیپوزومی حاوی dha و epa ارزیابی شد. علاوه براین، پایداری فیزیکوشیمیایی لیپوزوم حاوی dha و epa بعد از افزودن ?- توکوفرول و نگهداری در دماهای مختلف مورد بررسی قرار گرفت و نتایج با یکدیگر مقایسه شد. فرمولاسیون لیپوزومی با ترکیب epa:dha:dppc با نسبت مولی 70:20:10 به عنوان فرمول بهینه در نظر گرفته شد. پس از تهیه لیپوزوم به روش آب پوشانی فیلم نازک لیپیدی، از روش های مختلف اکستروژن، سونیکاسیون میله ای، حمام و سونیکاسیون میله ای و حمام تواماً به منظور کاهش اندازه ذرات استفاده شد. یافته های مرحله مقدماتی این تحقیق نشان داد که علیرغم شباهت مقادیر میانگین اندازه ذرات، توزیع اندازه ذره ای و پتانسیل زتا، کارایی درون پوشانی dha و epa در نانولیپوزوم های تهیه شده به روش سونیکاسیون میله ای افزایش معنی داری نسبت به روش اکستروژن داشت (05/0p<). در مرحله بعدی تحقیق فرمولاسیون بهینه لیپوزومی در حضور ?-توکوفرول (5 مول درصد)، متیل پارابن (2/0 درصد وزنی- حجمی) و پروپیل پارابن (02/0 درصد وزنی- حجمی) به روش سونیکاسون میله ای تهیه شد. فرمول نهایی تایید شده پس از بارگذاری اسیدهای چرب در سه زمان صفر، 1 و 3 ماه نگهداری در دماهای ?°4، ?°30 و ?°40، از نظر ویژگی های فیزیکوشیمیایی مورد بررسی قرار گرفت. میانگین اندازه و پتانسیل زتا فرمولاسیون لیپوزومی حاوی ?- توکوفرول در طول نگهداری در دمای ?°40 به مدت 90 روز افزایش یافت و ازکارایی درون پوشانیdha و epa کاسته شد. برعکس، نگهداری این نانولیپوزوم ها در دمای ?°4 پایداری قابل توجهی را از نظر میانگین اندازه، پتانسیل زتا وکارایی درون پوشانی اسیدهای چرب dha و epa در مدت 90 روز نشان دادند (05/0p<). مقادیر پراکسید و ترکیبات فرار اندازه گیری شده در لیپوزوم های فاقد ?-توکوفرول به عنوان تابعی از زمان نگهداری در دماهای مختلف در مدت 90 روز، دارای افزایش قابل ملاحظه ای بودند. این ناپایداری در خواص ترمودینامیک لیپوزوم ها نیز مشاهده شد. تصاویر میکروسکوپ الکترونی عبوری با قدرت تفکیک بسیار بالای تهیه شده از لیپوزوم های نگهداری شده در دماهای مختلف حداقل بعد از 30 روز نشان داد که نمونه ها دارای توزیع اندازه ذرات هموژن و کروی شکل بودند. نتایج بررسی ساختار لیپوزوم ها تایید کننده نتایج اندازه ذرات آنها بود. در ضمن یافته های این تحقیق نشان داد ویژگی های فیزیکوشیمیایی لیپوزوم حاویdha و epa به عواملی مانند روش ساخت، ترکیب دولایه لیپیدی و روش آماده سازی بسیار وابسته است. بی ثباتی فیزیکی سامانه های نگهداری شده در دمای ?°30 و ?°40 نیز در مقایسه با نگهداری در دمای ?°4 قابل توجه بود. در مجموع نتایج نشان داد که محافظت ازdha و epa با درون پوشانی در لیپوزوم متشکل از dppc و ?-توکوفرول در محدوده زمانی مشخص وجود دارد. در ضمن درون پوشانی توأم dha و epa در نانولیپوزوم های از قبل تهیه شده به روش سونیکاسیون میله ای هم می تواند یک حامل مناسب با کارایی لازم را ارائه نماید.
اسمعیل خالقی نوراله معلمی
با توجه به شرایط اقلیمی خشک و نیمه خشک کشور، استفاده از روشهایی که منجر به کاهش اثرات سوء کمبود آب بر محصولات باغی گردد، دارای اهمیت است. کائولین یکی از مواد ضد تعرق است که طی سال های اخیر استفاده از آن گسترش یافته است. بدین منظور اثر سه سطح مختلف کائولین (0 ، 3 و 6%) و سه سطح آبیاری( 100، 65 و 40 درصد تبخیر و تعرق گیاه (etcrop)) بر خصوصیات مرفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی زیتون رقم دزفول به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با سه تکرار در گلخانه گروه باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس تهران و همچنین آزمایش دیگری به منظور بررسی اثرات غلظت های مختلف کائولین (0 ، 3 و 6%) و دفعات مختلف پاشش (یک بار، دو بار و سه بار پاشش) بر خصوصیات فیزیکی میوه و شاخص های کیفی روغن درختان بالغ رقم زرد در باغ تجاری پیشگامان فسا در طی سال های 1392-1390 به اجراء در آمد. نتایج نشان داد با کاهش مقدار آب از میزان قطر تنه، وزن تر ساقه، وزن خشک برگ، وزن خشک ساقه، وزن خشک ریشه و سطح برگ کاسته شد. کمترین قطر تنه (33/11 میلی متر)، وزن تر ساقه (6/60 گرم)، وزن خشک برگ (25 گرم)، وزن خشک ساقه (45/34 گرم)، وزن خشک ریشه (11/44 گرم) و سطح برگ (6/1390 سانتی متر مربع) مربوط به تیمار 40% تبخیر و تعرق گیاه بود. تعداد برگ، ارتفاع، وزن تر برگ و ریشه در گیاهان تیمار شده با کائولین در مقایسه با گیاهان تیمار نشده با کائولین در سطوح آبیاری 65 و 40 درصد تبخیر و تعرق گیاه از مقادیر بالاتری برخوردار بود. همچنین با کاهش مقدار آب میزان محتوی نسبی آب برگ و پتانسیل آب ساقه کاسته شد. علاوه بر این نتایج نشان داد که در گیاهان اسپری شده با کائولین (3 و 6%) و تحت رژیم آبی 65 و 40% تبخیر و تعرق گیاه محتوی نسبی آب برگ، پتانسیل آب ساقه، میزان فتوسنتز، میزان هدایت روزنه ای، غلظت دی اکسید کربن بین سلولی در مقایسه با گیاهان تیمار نشده از مقدار بالاتری برخوردار بود در حالی که از نظر کربوهیدارت محلول کل، مقدار آبسیزیک اسید، مقدار آنزیم پراکسیداز و پرولین کمتر بود. نیتروژن و پتاسیم برگ در گیاهان تحت رژیم آبیاری 65 و 40% تبخیر و تعرق گیاه در مقایسه با گیاهان با آبیاری کامل کمتر بود. نتایج آزمایش دوم نشان داد که کائولین و دفعات پاشش تاثیری بر خصوصیات فیزیکوشیمیایی میوه در طی دو سال آزمایش نداشت. تیمار کائولین موجب افزایش کلروفیل و کاروتنوئید و میزان فنول روغن و سبب کاهش عدد یدی، ارزش پراکسید و k232 و k272 روغن شد. با محلول پاشی کائولین تغییراتی در پروفیل اسیدهای چرب روغن زیتون در طی دو سال آزمایش دیده شد. بطوری که بیشترین مقدار نسبت اولئیک اسید به لینولئیک اسید، اسیدهای چرب تک غیر اشباع به چند اشباع و کمترین مقدار لینولئنیک اسید، ، لینولئیک اسید مربوط به روغن های استخراج شده از درختان تیمار شده با کائولین 3% توام با سه بار پاشش بود. بنابراین با توجه به نتایج می توان انتظار داشت استفاده از کائولین در باغات زیتون کشور ممکن است سبب تعدیل تنش خشکی و کاهش اثرات سوء کمبود آب شده و همچنین می تواند باعث افزایش کارایی فتوسنتز برگ گردد. همچنین استفاده از کائولین در این آزمایش سبب بهبود وضعیت ترکیب اسید چرب روغن و بهبود شاخص های کیفی روغن شود که این مساله می تواند سبب افزایش پایداری اکسیداتیو و عمر انبارداری روغن گردد.
حسن برزگر محمد حسین عزیزی
به منظور بهبود خصوصیات فیلم های بر پایه نشاسته، همچنین تولید بسته بندی فعال با توانایی حفظ محصولات نانوایی، در این تحقیق، فیلم فعال نانوکامپوزیتی نشاسته– مونت موریلونیت (نانورس)، تولید و خصوصیات آن برای استفاده در صنایع غذایی مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور ابتدا مخلوط نشاسته و چهار سطح مختلف از مونت موریلونیت (0، 1، 3 و 5 درصد، بر پایه وزن خشک نشاسته ) با سه سطح مختلف گلیسرول (20، 30 و 40 درصد، بر پایه وزن خشک نشاسته) فرموله و خصوصیات فیزیکی و مکانیکی آن ها اندازه گیری و فیلم بهینه انتخاب شد. افزودن نانورس تا سطح 5 درصد ، باعث بهبود مقاومت کششی و نفوذپذیری به بخار آب گردید. همچنین نتایج حاصل از آزمون پراش پرتو ایکس و میکروسکوپ الکترونی عبوری، نشان داد که ذرات نانورس به صورت مطلوبی در زمینه بسپاری نشاسته پخش شده اند. در ادامه تاثیر امواج فراصوت بر خصوصیات فیلم بهینه بررسی شد. نتایج حاصل نشان داد که کاربرد این امواج، باعث بهبود قابل توجهی در خصوصیات مکانیکی و نفوذپذیری گردید. همچنین بهترین زمان اعمال امواج فراصوت 30 دقیقه تعیین شد. در ادامه، فیلم های فعال نانوکامپوزیتی نشاسته- رس حاوی اسانس دارچین یا پتاسیم سوربات (0، 5، 5/7 و 10درصد، نسبت به وزن خشک نشاسته) تولید و خواص فیزیکی، مکانیکی و ضد میکروبی آن ها مورد بررسی قرار گرفت. جهت بررسی خاصیت ضد میکروبی فیلم ها، از کپک a. niger استفاده گردید. نتایج حاصله نشان داد که مقادیر 5 درصد از هر دو نوع ماده افزودنی خاصیت ضد میکروبی در فیلم حاصله ایجاد نکردند. اما با افزایش غلظت این مواد در فرمولاسیون فیلم ها، خاصیت ضد میکروبی نیز افزایش پیدا کرد. در مقادیر یکسان از هر دو ماده افزودنی، فیلم های حاوی اسانس دارچین دارای اثر ضد میکروبی قوی تری بودند. در ضمن افزودن پتاسیم سوربات به فرمولاسیون فیلم ها، نفوذپذیری آن ها را نسبت به بخار آب افزایش داد. اما افزودن اسانس باعث کاهش نفوذپذیری فیلم ها شد. در مرحله بعد، از فیلم های فعال تولید شده جهت بسته بندی نان حجیم استفاده شد، نتایج آزمایش های مکانیکی، فیزیکی و حسی روی نمونه های نان نشان داد که این فیلم ها توانایی خوبی در جلوگیری از بیاتی و رشد کپک داشتند. در ضمن، فیلم های حاوی اسانس مطلوب تر بودند. در ادامه تأثیر دو عامل (نانورس و دمای نگهداری) بر مقدار آزاد شدن پتاسیم سوربات از فیلم های فعال ارزیابی شد، نتایج نشان داد که در دمای اتاق، مقدار آزاد شدن پتاسیم سوربات بیش از دمای یخچال بود، همچنین سرعت آزاد شدن پتاسیم سوربات در فیلم های نانوکامپوزیتی، کمتر از فیلم های نشاسته ای بود.
محسن برزگر سهراب محمودی
توسعه ی کشت گیاهان داروئی در گرو افزایش قدرت و سرعت جوانه زنی آن ها در مزارع است. گیاه زنیان دارای رشد کند اولیه و جوانه زنی نامنظم است. یکی از جدیدترین روش ها جهت افزایش قدرت جوانه زنی گیاهان استفاده از میدان های مغناطیسی و کاربرد نانوذرات است. در این راستا مطالعه ای با هدف بررسی اثرات احتمالی شدت های مختلف میدان مغناطیسی، مدت زمان های اعمال میدان مغناطیسی، پرایم با نانودی اکسیدتیتانیوم بر روی شاخص های جوانه زنی (در شرایط کنترل شده ی آزمایشگاهی و همچنین در شرایط زوال)، رشد اولیه (تا مرحله گلدهی) و همچنین فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت دخیل در جوانه-زنی بذر گیاه زنیان انجام گرفت. این تحقیق در آزمایشگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند در سال 1391 به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. فاکتور اول شامل نانو پرایم در دو سطح صفر و 200 ppm ، فاکتور دوم اعمال میدان مغناطیسی در 3 سطح 50، 100و 200 میلی تسلا و فاکتور سوم مدت زمان قرارگیری بذور در میدان مغناطیسی در 3 سطح 30، 60 و 120 دقیقه بود. دو تیمار شاهد شامل عدم اعمال میدان مغناطیسی و نانوپرایم و فقط نانو پرایم با ذرات tio2 در آزمایش قرار گرفتند. بذور زنیان جهت اعمال زوال به مدت 48 ساعت در رطوبت اشباع و دمای 40 درجه سانتیگراد قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس صفات نشان داد که در شرایط طبیعی (بدون زوال) و شرایط زوال درصد جوانه زنی بصورت معناداری (p<0/01) نسبت به شاهد افزایش داشت، همچنین هر سه آنزیم آنتی اکسیدانت کاتالاز، آسکوربات پراکسیداز و گلوتاتیون پراکسیداز در بذور تیمارشده با میدان مغناطیسی و نانوپرایمینگ افزایش معنی داری را نسبت به شاهد داشتند (p<0/01). ارتفاع بوته و سطح برگ نیز تحت تاثیر میدان مغناطیسی قرار گرفت و تفاوت معنی داری (p<0/01) را نسبت به شاهد ایجاد کرد، چنانکه در میدان 100 میلی تسلا بیشترین مقادیر برای این دو صفت حاصل شد. به طور کلی بر اساس نتایج بدست آمده میدان مغناطیسی تأثیر معنی داری روی تندش بذر زنیان و رشد آن داشت. کلمات کلیدی: آنزیم آنتی اکسیدانت، شاخص های جوانه زنی، سطح برگ، زوال
وحید نجفی محسن برزگر
در پژوهش حاضر، ساختار اسید چرب و ترکیبات زیست فعال روغن بکر و تصفیه شده زیتون (ارقام لچینو و فرانتویو) مورد مطالعه قرار گرفت. سپس پایداری روغن ها طی فرآیند حرارتی در 180 درجه سانتی گراد اندازه گیری شد. نتایج این پژوهش نشان داد ساختار اسید چرب روغن های مورد مطالعه عمدتاً حاوی به ترتیب انواع تک غیراشباع (mufa، بخصوص اسید اولئیک، c18:1)، اشباع (sfa، بخصوص اسید پالمیتیک، c16:0) و چند غیراشباع (pufa، بخصوص اسید لینولئیک، c18:2) است. شاخص پایداری اکسایشی، عدد دی ان مزدوج، عدد کربونیل، عدد پراکسید و اسیدی نمونه های مورد مطالعه دارای تفاوت های معنی داری بودند. همچنین، ترکیبات استرولی، فنلی و توکوفرولی که پایداری اکسایشی روغن ها و چربی ها را تحت تأثیر قرار می دهند، به طور معنی داری در بین روغن های ارقام زیتون متفاوت بودند. نتایج نشان داد که انجام تصفیه آزمایشگاهی روغن رقم های زیتون بکر باعث کاهش چشمگیری در میزان ترکیبات فنلی، استرولی و توکوفرولی و به تبع آن پایداری اکسایشی آنها می شود. روغن زیتون بکر به علت دارا بودن ترکیبات زیست فعال ( فنلی، توکوفرولی، استرولی) ذاتی خود دارای پایداری اکسایشی بالاتری نسبت به حالت تصفیه شده اش می باشد و این ویژگی کابرد روغن زیتون بکر برای فرایندهای پخت وپز و سرخ کردن مواد غذایی را امکان پذیر می سازد. روغن لچینو بکر پایداری اکسایشی و ترکیبات زیست فعال بیشتری نسبت سایرین داشت، می توان از آن برای فرایندهای حرارتی و همچنین به عنوان روغن سالاد استفاده کرد.
مهری نورعلی محسن برزگر
با توجه به اهمیت رقم زیتون، مرحله رسیدگی و منطقه اقلیمی کشت آن بر کمیت و کیفیت و بالطبع ارزش افزوده روغن حاصل، در مطالعه حاضر تاثیر سه فاکتور فوق (شرایط اقلیمی، دو منطقه قم و گرگان؛ مرحله رسیدگی، 4 و 5 و سه رقم کرونیکی، بلیدی و میشن) روی برخی ویژگی های فیزیکوشیمیایی (اندازه، وزن و نسبت گوشت به هسته، میزان روغن و رطوبت) و ترکیبات کم مقدار اما پر اهمیت آن (ترکیب اسیدهای چرب، فنل های قطبی، استرول ها و توکوفرول ها) در روغن حاصل از نمونه ها بررسی شد. نتایج نشان داد که رقم بلیدی از نوع اولئیک پایین و لینوئیک-پالمیتیک بالا بوده، به علاوه روغن این رقم به علت داشتن کمترین میزان روغن و پلی فنل کل و بالطبع پایین بودن مقاومت اکسایشی ترکیبات فنلی در بین سایر ارقام، جهت روغن کشی در هیچ یک از شرایط اقلیمی مورد بررسی توصیه نمی شود. در مقایسه بین شرایط اقلیمی قم و گرگان با وجود پایین بودن میزان روغن تمامی نمونه ها در منطقه قم، میزان سکویریدوئیدها و پلی فنل کل نمونه ها بالاتر بودند. به علاوه، به علت میزان اولئیک اسید بالاتر و نسبت pufa/sfa پایین تر در نمونه های این منطقه می توان بیان کرد زیتون های این منطقه پایداری اکسایشی بالاتری دارند. با افزایش مرحله رسیدگی از 4 به 5، در هر دو منطقه آب و هوایی، میزان روغن در رقم های کرونیکی و بلیدی کاهش و در رقم میشن افزایش یافت. به علاوه، با افزایش درجه رسیدگی، میزان سکویریدوئیدها، پلی فنل کل، نسبت کمپسترول به استیگماسترول، استرول کل، آلفاتوکوفرول و توکوفرول کل کاهش یافت.
عاطفه توکلی باب اناری محمد علی سحری
نظر به بومی بودن زرشک آبی و اینکه مطالعه ای در خصوص خواص ضداکسایشی روغن هسته آن انجام نشده، لذا هدف از این مطالعه بررسی خواص اکسایشی و فیزیکوشیمیایی روغن هسته زرشک آبی بود. پس از جداسازی هسته از میوه ها، خواص فیزیکوشیمیایی هسته (مقدار روغن، پروتئین، رطوبت، فیبر و خاکستر) و نیز روغن آن پس از استخراج (چگالی، ضریب شکست، عدد اسیدی، عدد یدی، عدد صابونی، مواد غیر صابونی، ترکیب اسیدهای چرب، رنگ، میزان توکوفرول ها، استرول ها، بتاکاروتن، ویتامین های a، d و محتوای فنول کل) بررسی گردید. فعالیت ضداکسایشی روغن هسته با استفاده از آزمون¬های frap و dpph? تعیین گردید و تأثیر آن به¬عنوان ضداکساینده طبیعی در نگهداری روغن سویای بدون ضداکساینده مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد لینولئیک (6?) و لینولنیک (3?) اسید بیش از 75% اسیدهای چرب آن را تشکیل می دهند. روغن هسته زرشک آبی حاوی آلفا و گاما توکوفرول بوده و بتاسیتوسترول، استرول غالب در این روغن بود. علی رغم غیراشباعیت زیاد این روغن، پایداری آن به دلیل بالا بودن میزان ترکیبات فنولیک، استرول ها و توکوفرول ها در حد مطلوب بود. قدرت ضداکسایشی عصاره الکلی این روغن از ضداکساینده های شیمیایی bha و bhtبالاتر ولی از tbhq کمتر بود. روغن هسته زرشک آبی در دو سطح 2 و 5% به روغن سویای بدون ضداکساینده اضافه گردید. آن گاه شاخص های پراکسید، تیوباربیتوریک اسید، دی ان و تری ان های مزدوج و رنسیمت در روزهای 0، 2، 5، 10 و 14 با نمونه شاهد (روغن سویای بدون ضداکساینده) و روغن سویای حاوی ppm 200 tbhq مقایسه شد. نتایج آماری نشان داد که در اکثر روزها روغن هسته زرشک آبی تأثیر معنی داری بر پایداری روغن سویا داشت. بنابراین به نظر می رسد علاوه بر ارزش تغذیه ای روغن هسته زرشک آبی، ترکیبات ضداکساینده آن نیز در حدی است که می تواند مانع از اکسایش روغن سویا شود.
محسن اصغری قاجاری محمدعلی سحری
امروزه استفاده از مواد طبیعی از جمله گیاهان دارویی برای جلوگیری از اکسیداسیون چربی¬ها از اهمیت بالایی برخوردار است. گیاه زرشک آبی (زرافشانی) بومی ایران با نام علمیberberis integerrima یکی از این گیاهان دارویی است. ترکیبات فنولی عصاره آبی-الکلی با hplc شناسایی شد و شامل گالیک اسید، هیدروکسی بنزوئیک، جنتیسیک اسید، هیدروکسیل تیروزول، وانیلین، وانیلیک اسید، سینامیک اسید و آپیجنین بود. در بررسی ویژگی ضداکسایشی عصاره الکلی و آبی با آزمون رادیکال dpph، ic50 به ترتیب، 66/0±75/35 و 85/1±74/46 محاسبه شد. نتایج آزمون frap برای ppm 200 عصاره الکلی و آبی به ترتیب معادل 193/0±911/269 و 177/102 میکرومول fe (ii) بر گرم نمونه محاسبه شد. با روش الکتروریسی، نانو الیاف حاوی عصاره الکلی تولید و ویژگی های آن از قبیل قطر با میکروسکوپ sem (100-150 نانومتر)، تبلور با xrd (5/19-5/20)، مقاومت با dsc (170-190 درجه سانتی¬گراد) و تغییرات پس از الکتروریسی در ساختار نانوالیاف با ftir بررسی شد و نتایج نشان داد که عصاره با الیاف سازگار بود. نتایج آزمون های کاربرد عصاره الکلی و نانوالیاف حاوی آن در روغن سویا با عدد پراکسید، دی ان مزدوج و tba نشان داد که عصاره خالص در غلظت¬های 200، 400و ppm 600 اثر پرواکسیدانی و نانوالیاف حاوی آن، قدرت ضداکسایشی داشت.
حسین میرزائی مقدم محمدهادی خوش تقاضا
در سالهای اخیر، فناوری نانو قابلیتهای بسیار زیادی را در صنعت بستهبندی محصولات کشاورزی ایجاد کرده است. این مطالعه، به منظور امکان سنجی بستهبندی فعال میوه کیوی توسط فیلمهای نانو کامپوزیتی، بررسی خواص فیلمهای تولیدی و میوههای بسته بندی شده با آنها در سه بخش اصلی انجام شد. در بخش اول، امکان استفاده از نانو زئولیت پرمنگنات پتاسیم به عنوان حسگر رسیدگی، بر خواص مختلف میوه کیوی (میزان مواد جامد محلول، ph، رطوبت و سفتی میوه) و ویژگیهای رنگ نانو زئولیت بررسی شد. زمان نگهداری میوه (0، 2، 4 و 6 هفته) و بالشتک نانو زئولیت پرمنگنات پتاسیم حاوی (0، 2/0، 4/0 و 8/0 گرم) به عنوان فاکتورهای اصلی انتخاب گردید. در بخش دوم تحقیق، با استفاده از بسپار پلی اتیلن با چگالی کم، نانو ذرات تیتان (0، 5/0، 1، 2 و 4 درصد وزنی) و ذرات نانو رس (0، 2 و 4 درصد وزنی) فیلمهای نانو کامپوزیتی تولید و سپس خواص مختلف آنها اندازهگیری شد. در بخش سوم تحقیق، اثر سه نوع فیلم بستهبندی، پلی اتیلن خالص (c0t0)، فیلم نانو کامپوزیت حاوی 2% نانو رس و 5/0% نانو تیتان (c2t0.5) و فیلم نانو کامپوزیت حاوی 4% نانو رس و 5/0% نانو تیتان (c4t0.5) و نانو زئولیت پرمنگنات پتاسیم (0 و 2/0 گرم) در طی زمان نگهداری (0، 2، 4 و 6 هفته)، بر خواص مختلف میوه کیوی و رنگ نانو زئولیت بررسی شد. نتایج بخش اول تحقیق نشان داد که سرعت تغییرات خواص مختلف نمونههای دارای بالشتک نانو زئولیت کمتر از نمونههای فاقد بالشتک بود و اثر جرم میوه بر خواص اندازهگیری شده در طی نگهداری معنیدار شد (05/0>p). همچنین بین نمونههای دارای بالشتک از لحاظ خواص مختلف میوه کیوی اختلاف معنیداری مشاهده نشد. در بخش دوم تحقیق، نتایج نشان داد که وجود نانو تیتان در فیلم های تولیدی، میزان جوانه زنی اسپورهای قارچ را کاهش داد که بیشترین میزان بازدارندگی (59%) برای فیلم های حاوی بدون نانو رس و 2 یا 4% نانو تیتان حاصل شد. همچنین با افزایش میزان نانو رس، خاصیت ضد قارچی آن ها کاهش یافت. بررسی میکروسکوپی و نیز تفرق اشعه ایکس بیانگر نحوه پخش صفحات نانو رس در زمینه بسپاری هستند به گونه ای که در ابتدا از الگوی پخش در میان لایه ای پیروی کرده و سپس با افزایش میزان نانو تیتان، ساختار نانو کامپوزیت به الگوی از هم گسیخته نزدیک شد. با افزودن نانو ذرات به زمینه پلی اتیلنی، پایداری حرارتی نمونه های نانو کامپوزیت تولیدی نسبت به پلی اتیلن خالص افزایش یافت که نمونه حاوی 2% نانو تیتان و 2% نانو رس، بیشترین افزایش ( 13) را داشت. با افزودن ذرات نانو تیتان و نانو رس در فیلمهای نانو کامپوزیت تولیدی، نسبت به پلی اتیلن خالص، میزان گرمای ویژه ذوب ( 8/9 برای فیلم c2t2) و گرمای ویژه تبلور ( 11/23 برای فیلم c2t4) کاهش یافت که بیانگر کاهش کلی درجه بلورینگی پلیمر است. همچنین نتایج نشان داد که با افزودن نانو رس (2 و 4%) در نانو کامپوزیت حاوی 2% نانو تیتان، میزان تراوایی گاز دی اکسید کربن نمونه ها برای هر دو سطح نانو رس، نزدیک به 50% کاهش یافت که می توان آن را به حضور و پخش موثر صفحات لایه ای نانو رس در فیلم پلیمری ربط داد. با افزایش میزان نانو رس (تا 4%)، مدول کششی فیلم های تولیدی فاقد نانو تیتان، نسبت به پلی اتیلن خالص، تقریباً 100% افزایش یافت و نمونه های دارای نانو تیتان نسبت به پلی اتیلن خالص دارای مدول کششی بیشتری بودند. در بخش سوم تحقیق، نتایج نشان داد که پس از 6 هفته نگهداری، نمونه های میوه کیوی در بسته بندی با فیلم های نانو کامپوزیت نسبت به نمونه های بسته بندی با فیلم پلی اتیلن خالص، میزان سفتی بیشتر (n 4/7 برای پلی اتیلن خالص و n 6/12 برای فیلم های نانو کامپوزیتی) و میزان مواد جامد محلول کمتری (brix 14 برای پلی اتیلن خالص و brix 76/12 برای فیلم های نانو کامپوزیتی) را دارا بودند. در هر زمان از نگهداری، با افزایش میزان نانو رس در فیلم های بسته بندی، میزان رطوبت، سفتی، میزان مواد جامد محلول و ph نمونه ها تقریباً تغییر معنی داری نداشت. نتایج حاصل از مدل سازی رگرسیونی خطی برای خواص مختلف میوه کیوی در طی نگهداری با فیلم های تولیدی، حاکی از مدل های خطی با r2 مناسب (در اکثر موارد بیشتر از 90/0) بود و سرعت تغییرات خواص مذکور، برای نمونه های بسته بندی شده با فیلم های نانو کامپوزیتی و نمونه های دارای بالشتک نانو زئولیت، کمتر از نمونه های دیگر بود. همچنین نتایج آزمون رنگ سنجی، نشان داد که در طی نگهداری، میزان روشنایی رنگ نمونه ها کاهش و اختلاف رنگ کل، زاویه هیو و کروما افزایش یافت و اثر نوع فیلم بسته بندی بر ویژگی های مذکور معنی دار نشد. بیشترین ضریب همبستگی (77/0)، بین سفتی میوه و اختلاف رنگ کل نانو زئولیت مشاهده شد و روابط خطی حاصل از برازش منحنی برای هر سه نوع فیلم بسته بندی c0t0، c2t0.5 و c4t0.5، به ترتیب با r2، 92/0، 87/0 و 81/0 به دست آمد. نتایج ارزیابی حسی، نشان داد که نمونه های بسته بندی شده با فیلم های نانو کامپوزیتی نسبت به نمونه های بسته بندی شده با فیلم پلی اتیلن معمولی، از لحاظ رنگ و شکل ظاهری و مطلوبیت کلی امتیاز بیشتری را کسب کردند و از نظر این دو ویژگی، بین دو فیلم نانو کامپوزیت c2t0.5 و c4t0.5 اختلاف معنی داری مشاهده نشد (05/0>p).
صدیقه توسلی تالارپشتی محسن برزگر
تحقیق روی میوه انار به عنوان یک محصول فراسودمند، مغذی و دارویی رو به رشد است. لذا توجه به صنایع تبدیلی این میوه بسیار حائز اهمیت است. هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر ترکیب های گازی مختلف اتمسفر اصلاح شده بر خصوصیات فیزیکوشیمیایی و مدت ماندگاری دانه های انار دو رقم تجاری ساوه، ملس و یوسف خانی است. برای این منظور نمونه ها در اتمسفر اصلاح شده با ترکیب های گازی (c) co2 15%، o2 10%؛ (b) co2 10%، o2 15%؛ (a) co2 5%، o2 20%، خلاء و اتمسفر معمولی به عنوان شاهد، بسته بندی و به مدت 15 روز در دمای 4 درجه سانتی گراد نگهداری شدند. در پایان دوره نگهداری، ph تمام نمونه های رقم یوسف خانی کمتر از نمونه تازه بود درحالی که مقدار ph در مورد رقم ملس افزایش یافت و به همین ترتیب، در مورد رقم یوسف خانی، اسیدیته قابل تیتر به میزان قابل توجهی افزایش یافت و این افزایش در مورد رقم ملس هم برای بیشتر نمونه ها مشاهده شد. محتوای مواد جامد محلول دانه های انار رقم یوسف خانی بسته بندی شده تحت اتمسفر اصلاح شده طی دوره نگهداری افزایش و محتوای آن برای دانه های انار رقم ملس کاهش یافت. اتمسفر اصلاح شده باعث کاهش a* نمونه های هر دو رقم طی دوره نگهداری شد اما مقدار b*طی دوره نگهداری افزایش و مقدار l* برای دانه های انار رقم یوسف خانی کاهش و برای دانه های انار رقم ملس افزایش میزان روشنایی را نشان داد. محتوای فنول کل نمونه ها در ابتدا برای هر دو رقم کاهش یافت. پس از این کاهش، محتوای فنول دانه های انار به تدریج تا پایان دوره نگهداری افزایش یافت. محتوای آنتوسیانین کل دانه های انار در پایان دوره نگهداری کاهش نسبت به مقدار اولیه را نشان داده اما در اغلب نمونه ها در انتهای دوره نگهداری، محتوای آنتوسیانین مونومری دانه های انار بسته بندی شده تحت اتمسفر معمولی بیشتر از سایر تیمارها بود. فعالیت ضد اکسایشی رقم یوسف خانی طی دوره نگهداری افزایش یافت، درحالی که فعالیت ضد اکسایشی رقم ملس طی دوره نگهداری کاهش یافت. دانه های انار هر دو رقم تحت تاثیر ترکیب های گازی b و c کمترین بار میکروبی را طی دوره نگهداری نسبت به تیمار خلاء و تیمارهای با سطح اکسیژن بالا نشان دادند.
مرضیه حاجی عبدالرحیم خباز محمد کاظم سوری
گیاه مرزه با نام علمی satureja hortensis از مهم ترین و عمومی ترین گیاهانی است که به صورت سبزی و همچنین دارویی از قدیم الایام استفاده های وسیعی داشته است. امروزه با توسعه ارقام و توده های مورد کشت این گیاه، و از طرف دیگر نقش مواد موثره آن در بهداشت و سلامت انسان، توجه به تغذیه و نیازهای غذایی در پرورش این گیاه ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش نقش سطوح مختلف نیتروژن و پتاسیم بر رشد و نمو گیاه مرزه طی دو آزمایش کشت گلدانی در 5 تکرار و کشت مزرعه ای در 3 تکرار به صورت فاکتوریل مورد بررسی قرار گرفت. سطوح نیتروژن و پتاسیم به صورت کود اوره و سولفات پتاسیم اعمال شد. غلظت های مورد استفاده در کشت گلدانی شامل 0، 100، 200 و 300 میلی گرم بر کیلوگرم برای هر دو عنصر بود. در کشت مزرعه ای سطوح مورد کاربرد نیتروژن و پتاسیم به صورت 0، 100، 200 و 300 کیلوگرم بر هکتار بود. نتایج پژوهش نشان داد که اثرات متقابل سطوح مختلف نیتروژن و پتاسیم بر بسیاری از صفات مرتبط با رشد و نمو گیاه در هر دو کشت گلدانی و مزرعهای در مقایسه با شاهد معنی دار بود. به طور کلی در این تحقیق با افزایش سطوح نیتروژن و پتاسیم بسیاری از صفات مورد مطالعه مانند ارتفاع گیاه، شاخص کلروفیل، تعداد برگ، شاخه جانبی، طول میانگره و ویتامین ث افزایش نشان داد. بیش ترین ارتفاع گیاه در کشت گلدانی در تیمار n2k2 و در کشت مزرعه ای در تیمار n3k3 مشاهده شد. در کشت گلدانی بیش ترین میزان کلروفیل در تیمار n3k3 و در کشت مزرعه ای در تیمار n3k0 بدست آمد. در هردو کشت گلدانی و مزرعه ای با افزایش کاربرد نیتروژن شاخص کلروفیل در گیاهان افزایش یافت ولی این روند در مورد کاربرد پتاسیم در کشت مزرعه ای مشاهده نگردید. از نظر تعداد شاخه های جانبی در گیاه در کشت گلدانی تیمار n0k1 و در کشت مزرعه ای تیمار n3k2 بیش ترین تعداد را داشتند. بیش ترین وزن تر بوته در کشت گلدانی در تیمار n3k2 و در کشت مزرعه ای در تیمار n3k3 بدست آمد. بطور مشابهی از نظر وزن خشک بوته در کشت گلدانی تیمار n3k2 و در کشت مزرعه ای تیمار n3k3 دارای بیش ترین مقادیر بودند. همچنین نتایج نشان داد که وزن تر و خشک گیاه مرزه رابطه مستقیم تری با سطوح کاربردی نیتروژن نسبت به پتاسیم در هردو کشت گلدانی و مزرعه ای نشان داد. بیش ترین مقدار ویتامین ث در کشت گلدانی در تیمار n2k3 بدست آمد و در اثر ساده نیتروژن و پتاسیم بیش ترین مقدار ویتامین ث به ترتیب در غلظت ppm200 و ppm 300 مشاهده گردید. در کشت مزرعه ای بالاترین درصد اسانس در تیمار n3k1 و کم ترین میزان آن در تیمار n1k3 مشاهده گردید. از نظر سطوح نیتروژن، بیش ترین درصد اسانس در تیمار شاهد و برای پتاسیم در تیمارkg/ha100 بدست آمد. بیش ترین مقدار عملکرد اسانس نیز مربوط به تیمار n3k1 بود. افزایش سطوح کاربرد نیتروژن تا 300 کیلوگرم در هکتار باعث افزایش عملکرد اسانس گردید ولی از نظر سطوح پتاسیم غلظت kg/ha100بیش ترین عملکرد اسانس را تولید کرد، و کم ترین عملکرد مربوط به غلظتkg/ha300پتاسیم بود که با تیمار شاهد اختلاف معنی داری نداشت. از نظر میزان فنل کل نتایج نشان داد که تیمار n3k2 دارای بیش ترین میزان فنل کل بود. سطوح مختلف پتاسیم بر این صفت اثر معنی داری نداشتند و سطح چهارم نیتروژن یعنی مقدارkg/ha300 منجر به ایجاد بیش ترین مقدار فنل در گیاه گردید.
شاداب فرامرزی عباس یداللهی
سیب با نام علمی malus domestica borkh. متعلق به خانوادهrosacease و زیرخانواده pomoideae است. ایران به دلیل نزدیکی به منشا پراکنش سیب (آسیای مرکزی)، دارای تنوع ژنتیکی زیادی از ارقام سیب است. سیب های بومی گوشت قرمز و گلاب، دو گروه از سیب های ایرانی هستند که دارای تنوع ریخت شناسی و ژنتیکی قابل ملاحظه ای می باشند. اما در مورد خصوصیات فیتوشیمیایی و سطح پلوئیدی آنها، اطلاعات چندانی در دسترس نیست. در این تحقیق، دو ژنوتیپ سیب گوشت قرمز، چهار رقم سیب گلاب و رقم تجاری ‘گالا’ انتخاب شدند. در آزمایش اول، مهمترین خواص فیزیکی و شیمیایی این دو گروه سیب بررسی شد. در آزمایش دوم، با توجه به اهمیت ترکیبات فنلی، نیمرخ چهار ترکیب فنلی مهم در سیب شامل کلروژنیک اسید، کوئرستین 3-o-گالاکتوزید، کاتچین و همچنین، محتوای فنل کل به روش فولین-سیوکالتو و خاصیت ضد اکسایشی به روش مهار رادیکال آزاد dpph در هر یک از بخش های پوست + گوشت و گوشت ارقام و ژنوتیپ ها تعیین شد. همچنین، نیمرخ آنتوسیانین به طور جداگانه در پوست و گوشت میوه ی سیب گوشت قرمز با روش ms/ms-lc (دوگانه) به دست آمد و در مجموع، 11 نوع آنتوسیانیدین در پوست و گوشت این دو ژنوتیپ شناسایی شد. در آزمایش سوم، به منظور بررسی سازوکار آنزیمی در چرخه ی فنلی سیب گوشت قرمز، فعالیت ویژه ی مهمترین آنزیم های چرخه شامل فنیل آلانین آمونیا لیاز (pal)، چالکون سینتاز (chs)، دی هیدرو فلاونول 4- ریدوکتاز (dfr)، فلاوانون 3- هیدروکسیلاز (f3h یا fht) و فلاونول سینتاز (fls) برای برگ، گوشت میوه و کل اجزای میوه (پوست، گوشت و بذر میوه) در 8 ژنوتیپ سیب گوشت قرمز و معمولی خارجی و در 3 تاریخ مختلف نمونه گیری اندازه گیری شد. براساس نتایج به دست آمده، الگوی فعالیت ویژه ی آنزیمی در اجزای مختلف برگ، گوشت میوه و کل اجزای میوه، در ژنوتیپ های مختلف و در زمان های مختلف متفاوت بود.در آزمایش چهارم، با توجه به تنوع موجود در سطح فیزیکوشیمیایی و فیتوشیمیایی سیب های گوشت قرمز و گلاب، اندازه ژنوم و سطح پلوئیدی آنها که اهمیت زیادی در برنامه های اصلاحی دارد، با استفاده از فلوسایتومتری و رنگ آمیزی پروپیدیوم یدید مشخص شد.
معصومه زمانی ابراهیم محمدی
همزیستی اکتومیکوریزایی، نقش کلیدی را در استقرار و عملکرد درختان در اکوسیستم های جنگلی ایفا می کند. در بخش اول این تحقیق شناسایی برخی قارچ های اکتومیکوریز همراه با درختان بلوط (quercus) -که مهمترین و فراوانترین گونه های درختی موجود در جنگل های کشور را تشکیل می دهند- در شش رویشگاه از جنگل های شمال کشور صورت گرفت. در بازدید از این جنگل ها، نوک ریشه های اکتومیکوریزایی درختان بلوط جمع آوری شد. برای شناسایی مولکولی قارچ ها ناحیه its1-5.8s-its2 با آغازگرهای گونه های قارچی، تکثیر و تعیین توالی شد. سپس تجزیه و تحلیل فیلوژنتیکی آنها با توالی های موجود در پایگاه داده ها با روش بیزی (bayesian method) صورت گرفت. در مجموع 207 سیستم ریشه ای از رویشگاه های مورد مطالعه جمع آوری و 49 تاکسون از قارچ های اکتومیکوریز در میان آنها شناسایی شد که متعلق به 13 جنس، شامل amanita، boletus،cortinarius، hebeloma، hydnum، hygrophorus، inocybe، laccaria، lactarius، lycoperdon، russula، scleroderma و tricholoma بودند. گونه هایی از lactarius، russula و inocybe غالب ترین و متنوع ترین گروه های یافت شده در این تحقیق بودند که این گروه ها از مشخص ترین قارچ های گزارش شده از ریشه بلوط در اکوسیستم های معتدله مختلف می باشند. در بخش دوم این تحقیق برای شناسایی سازوکار های مولکولی احتمالی دخیل در سیگنالدهی، برقراری ارتباط و تعاملات در همزیستی اکتومیکوریزایی و به دست آوردن تصویری شفافتر از عملکرد این همزیستی، تلفیقی از راهکارهای بیوشیمیایی و مولکولی بکار گرفته شد. بدین منظور پس از برقرار نمودن همزیستی در شرایط درون شیشه ای میان قارچ اکتومیکوریز hebeloma sinapizans و گیاهچه های کشت بافتی q. castaneifolia، ارزیابی خصوصیات مرفولوژیکی و فیزیولوژیکی گیاهچه های مایه زنی شده در مقایسه با گیاچه های شاهد و سپس بررسی های بیوشیمیایی و ژنتیکی بمنظور شناسایی ژن ها و متابولیت های دخیل در تشکیل و عملکرد این همزیستی صورت گرفت. در این تحقیق پروتکلی برای ریزازدیادی آزمایشگاهی q. castaneifolia با استفاده از بخش های گره دار و جوانه دار سرشاخه های این گیاه برای نخستین بار معرفی شد. همچنین برای اولین بار در کشور، همزیستی اکتومیکوریزایی در شرایط درون شیشه ای روی گیاهچه های درختی برقرار شد. براساس این نتایج، ایجاد همزیستی اکتومیکوریزایی روی گیاهچه های q. castaneifolia موجب افزایش معنی دار بیومس ساقه، بیومس، سطح و کلروفیل برگ و نیز بهبود محتوای آبی گیاهچه ها شد. بررسی های بیوشیمیایی روی نیمرخ آمینواسیدها (توسط hplc)، قندها (توسط hplc) و اسیدهای چرب (توسط gc-fid) در ریشه های درگیر در همزیستی اکتومیکوریزایی صورت گرفت. مطالعه محتوای اسیدهای آمینه نشان دهنده تجمع آرژینین، سیترولین و آسپارتیک اسید در ریشه های مستقل q. castaneifolia در مقایسه با ریشه های همزیست شده بود. در سیستم ریشه ای میکوریزایی سطح این آمینواسیدها کاهش و به موازات آن غلظت اسیدهای آمینه گلوتامیک اسید، آسپاراژین، گلوتامین و آلانین افزایش یافت. ارتباط این تغییرات و عملکرد همزیستی اکتومیکوریزایی تفسیر شده است. در مجموع غلظت اغلب اسیدهای آمینه در سیستم ریشه ای میکوریزایی افزایش نشان داد. بررسی محتوای قندها نشان دهنده حضور مقادیر بالایی از کربوهیدرات ها در ریشه های اکتومیکوریزایی q. castaneifolia بود که با افزایش ارسال کربن به سیستم ریشه ای میکوریزایی، در پاسخ به درخواست بالای کربن از جانب شریک قارچی همزیستی در ریشه های کلونیزه شده، در تطابق می باشد. اگرچه در ترکیب اسید چرب های غالب موجود در ریشه های اکتومیکوریزایی در مقایسه با ریشه های شاهد تغییری ایجاد نشد و اسید چرب های غالب در هر دو نوع ریشه شامل پالمیتیک اسید و لینولئیک اسید بود، اما تلقیح با قارچ موجب تغییراتی در محتوای اسیدچرب های مختلف ریشه q. castaneifolia شد که دلایل این تغییرات در اثر همزیستی اکتومیکوریزایی تفسیر شده است. بمنظور بررسی نحوه ی تغییر در بیان ژن های گیاهچه های q. castaneifolia طی برقراری همزیستی اکتومیکوریزایی و شناسایی ژن های اختصاصی این همزیستی، از تجزیه cdna-aflp استفاده شد. در مجموع با استفاده از 9 ترکیب آغازگری 153 قطعه مشتق از رونوشت با بیان افزایش یافته در ریشه اکتومیکوریزایی نسبت به ریشه شاهد مشاهده شد که از میان آنها 116 قطعه با موفقیت تعیین تـوالی گـردید. هجـده قطعه شباهتی با توالی های نوکلئوتیدی ثبت شده در پایگاه اطلاعاتی ncbi نشان نداده و بعنوان ژن های جدید بافت همزیست q. castaneifolia/h. sinapizans معرفی می شوند. توالی 63 قطعه دارای همولوژی بالا (>1e-5) با توالی ژن های کد کننده پروتئین های شناخته شده از گروه های مختلفی که در فرآیندهای تغییر مدل دیواره سلـولی، تردد وزیکلی، فعـال سازی تولـید و ترشح متابـولیت های ثانویه، تغـییر در بیوسنتز فلاوونوئیدها، فعال سازی مسیرهای سیگنال دهی و شناسایی افکتورها، تنظیم بیان ژن ها و ترجمه پروتئین ها و نیز ژن هایی که در فرآیندهای همزیستی نظیر تبادلات غذایی، تشکیل ریشه های جانبی و زوال ریشه های مویین نقش دارند، نشان دادند. این نخستین مطالعه ای است که ژن های القاء شونده در اثر همزیستی اکتومیکوریزایی در ریشه های بلوط q. castaneifolia را گزارش می نماید. شناسـایی این ژن ها در ریشـه های همزیست شده میزبان، نتایجی سودمند در جهت روشن سـاختن مکانیسم-های مولکولی کنترل کننده همزیستی اکتومیکوریزایی محسوب می گردد.
مرضیه سیحون محسن برزگر
زعفران (طلای قرمز)، گران ترین ادویه جهان، کلاله های خشک شدهکرکوس ساتیووس است.افزودنی خوراکی رنگ و طعم دهنده به غذا، رنگ کردن منسو جات و کاربرد دارویی در طب سنتی از جمله مصارف زعفران می باشد. با توجه به معایب روش های حرارتی مواد غذایی مانند افت خواص حسی و تغذیه ای و هزینه ی بالا، در چند دهه اخیر تمایل به استفاده از روش های غیر حرارتی مانندپرتودهی افزایش یافته است.پرتو دهی به تنهایی یا همراه با سایر فرایندها می تواند با حفظ طعم، رنگ و بافت، سلامت محصول و مصرف کنندگان را تضمین کرده و انبارمانی محصولرا افزایش می دهد.در این پژوهش اثر پرتو دهی گاما بر ویژگی های فیزیکوشیمیایی زعفران ایرانی(crocus sativus l.) مانندرنگ شامل نمایه هایa*،b*، l*و?eh با هانترلب، مقدار کروسین، کامفرول و سافرانال با دستگاه کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا و میزان بار میکروبی زعفران سه منطقه استان خراسان (قائنات، تربت حیدریه و کلات) بررسی شد.نمونه های زعفران باگاماسل 220در دزهای صفر، 1، 2، 3، 4، 5، و 6 کیلوگری پرتودهی شدند. نتایج بررسی رنگ نشان داد که نمایه های l*، a* و b*در نمونه تیمار شده با دز بهینه نسبت به نمونه شاهد (تیمار پرتوندیده) افزایشداشته است. با توجه به در نظر گرفتن اثرات هر سه زمان صفر، نگهداری بعد از یک و دو ماه بر شاخص های رنگ l*، a* و b*می توان گفت که برای زعفران منطقه قائنات کمینه و بیشینه دز پرتودهی 4 و 6کیلوگری، منطقه تربت حیدریه 1 و 5کیلوگری و کلات 2 و 5 کیلوگری می باشند.با توجه به نتایج مقدارکروسین، کامفرول و سافرانال در سه زمان و سه منطقه مطالعه شده می توان گفت، مقدارکروسین (عامل موثر در رنگ زعفران) در اغلب تیمارهای پرتودیده نسبت به نمونه شاهد افزایش و در برخی بدون تغییر باقی ماند. مقدار کامفرول (از ترکیبات زیست فعال پلی فنولی) در برخی تیمارهای پرتودیده نسبت به شاهد افزایش یا کاهش داشته و در برخی تغییری نداشت. ترکیب سافرانال (جزء اصلی مواد فرار معطر زعفران) در اغلب تیمارهای پرتودیده نسبت به نمونه شاهد افزایش داشت. باتوجه به نتایج آزمون های میکروبی در سه زمان و سه منطقه می توان گفت که دز پرتودهی 3 کیلوگری، دز بهینه ضدعفونی کردن و گندزدایی زعفران بوده و بار میکروبی (شمارش کلی، کپک، مخمر، کلی فرم) تمام نمونه های پرتودیده نسبت به شاهد کاهش داشت.
ادریس آرژه محسن برزگر
هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر فرآوری حرارتی و غیر حرارتی (پرتودهی گاما) بر خواص فیزیکوشیمیایی، ترکیبات زیست فعال و بار میکروبی آب آلبالو طی مدت زمان نگه داری (60 روز) می باشد
بنفشه احمدی لاری سعید محرمی پور
کرم گلوگاه انار مهمترین آفت باغ های انار ایران، به صورت لاروهای سنین مختلف زمستان گذرانی می کند. از این رو باید بتواند برای حفظ جمعیت خود دماهای پایین در فصل زمستان را تحمل و ذخایر انرژی را برای زنده ماندن در طول فصل سرد و همچنین از سرگیری رشد و نمو در فصل رشد و پیش از ظهور گل های انار در بهار به بهترین شکل مدیریت کند. اگرچه سرماسختی می تواند تحمل لاروها را نسبت به دماهای زیر صفر بالا ببرد، اما تطابق فنولوژیکی بالایی که بین این حشره و گیاه میزبان وجود دارد و عدم ظهور پروانه های نسل زمستانه تا اوایل اردیبهشت با وجود این که دما از اواسط اسفند از آستانه رشد لاروها بالاتر می رود، تنها در صورتی امکان پذیر است که لاروها دارای دیاپوز باشند. با بررسی میزان تنفس، ذخایر انرژی و اندازه گیری مغز لاروهای کرم گلوگاه انار برای اولین بار به طور علمی دلایل فیزیولوژیک و چگونگی دیاپوز زمستانه در لاروهای کرم گلوگاه انار به اثبات رسید. اندازه گیری نرخ مصرف اکسیژن در لاروهای زمستان گذران نشان داد این لاروها نه تنها در دماهای محیط، رکود سوخت و سازی دارند، بلکه نگهداری آن ها به مدت 24 ساعت در دمای c° 20 نیز نرخ سوخت و ساز را افزایش نمی دهد. رکود سوخت و سازی، لاروهای زمستان گذران کرم گلوگاه انار را قادر می سازد که منابع انرژی را به بهترین شکل مدیریت و جمعیت را تا بهار سال آینده حفظ کنند. همچنین با بررسی مغز، شاخصی مرفولوژیک برای لاروهای در حال دیاپوز به دست آمد: مغز لاروهای در حال دیاپوزکوچک تر است و در ناحیه لوب های چشمی لکه های بیضی شکل قهوه ای رنگ وجود دارد. بررسی نقطه انجماد و میزان تحمل لاروهای زمستان گذران نشان داد توانایی لاروهای کرم گلوگاه برای تحمل دماهای پایین شگفت انگیز است، چرا که پراکنش این حشره در مناطقی است که به ندرت دمای محیط به مرز نقطه انجماد نزدیک می شود. برای مثال 70 درصد ازجمعیت لاروهای کرم گلوگاه انار که در بهمن ماه جمع آوری شده بودند توانستند دمای c°10- را به مدت 3 ساعت تحمل کرده و زنده بمانند. این در حالی است که دمای هوا در فصل زمستان در مناطق انارکاری به ندرت ممکن است تا این دما پایین برود. به علاوه زمستان گذرانی در داخل انار یک مزیت محسوب می شود، چرا که نوسانات دما در این میکروکلیما نسبت به محیط اطراف کمتر است و مانعی برای نفوذ سرماست. پایین ترین نقطه انجماد برای لاروها c° 5/21- بود و با وجود این که میانگین نقطه انجماد در لاروهای زمستان گذران و لاروهای جمع آوری شده در فصل تابستان تفاوت معنی داری نداشت، اما افزایش ترکیبات محافظت کننده از سرما نظیر گلیسرول و سوربیتول در همولنف و بازآرایی اسیدهای چرب غشاء به خصوص افزایش چشمگیر اسید چرب اولئیک در لاروهای زمستان-گذارن باعث افزایش سرماسختی در این لاروها شد. تلفیق داده های هواشناسی با اطلاعات فیزیولوژیکی به دست آمده در تحقیق حاضر نشان می دهد سرمای زمستان در مناطق انارکاری ایران نمی تواند عامل کلیدی برای کاهش جمعیت این آفت باشد.
صفورا پیرستانی محمدعلی سحری
چکیده ندارد.
احمد احمدنیا محمد علی سحری
چکیده ندارد.
حمیدرضا علی قورچی محسن برزگر
چکیده ندارد.
ندا شهسواری محسن برزگر
چکیده ندارد.
فرنوش عیوقی محسن برزگر
چکیده ندارد.
عفت مروی محمدعلی سحری
چکیده ندارد.
حسن خوش قلب محسن برزگر
چکیده ندارد.
حمیدرضا بلوچی محسن برزگر
چکیده ندارد.
نگین اخلاقی امیری محسن برزگر
چکیده ندارد.
عفت مروتی محمدعلی سحری
به منظور استفادهی بهینهی منابع داخلی روغن خوراکی، در این تحقیق، شش رقم بذر گلرنگ ایرانی، il.iii، محلی اصفهان، اصفهان 14 و اصفهان 28 (از ارقام بهاره)، پدیده یا lrv (از ارقام پائیزه) و pi (از ارقام دیمی) از موسسهی نهال و بذر کرج تهیه و خواص فیزیکوشیمیایی بذر (مقدار روغن، پروتئین، خاکستر، رطوبت، نسبت پوست به دانه) و روغن آن پس از استخراج (عدد اسیدی، عدد یدی، عدد صابونی، ترکیب اسیدهای چرب، رنگ، میزان توکوفرول ها و بتاکاروتن) بررسی گردید. سپس پایدارترین رقم انتخاب شد و تا?ثیر آن به عنوان آنتیاکسیدان طبیعی در نگهداری روغن سویای بدون آنتیاکسیدان مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که روغن گلرنگ ارقام ایرانی از نوع گلرنگ لینولئیک بوده و گلرنگ اولئیک در میان ارقام بررسی شده ملاحظه نشد. روغن گلرنگ ارقام ایرانی حاوی آلفا و بتاتوکوفرول بوده و ایزومرهای گاما و دلتا یافت نشد. با توجه به اینکه دو رقم محلی اصفهان و il.iii بیشترین مقدار توکوفرول و بتاکاروتن را دارا بودند، ایندو به عنوان پایدارترین رقم ها جهت بررسی خواص آنتیاکسیدانی روغن گلرنگ انتخاب و در دو سطح 2 و 5% به روغن سویای بدون آنتیاکسیدان اضافه گردید. آنگاه شاخصهای پراکسید، تیوباربیتوریک اسید و رنسیمت در روزهای صفر، 5، 10 و 15 با نمونهی شاهد (روغن سویای بدون روغن گلرنگ) مقایسه شد. نتایج آماری نشان داد که در اکثر روزها روغن گلرنگ تا?ثیر معنیداری بر پایداری اکسیداتیو روغن سویا نداشته لذا به نظر می رسد ترکیبات آنتیاکسیدانی روغن گلرنگ در حدی که کاملاً مانع از اکسیداسیون روغن سویا شود، نیست.