نام پژوهشگر: محمد خورشیدی چنزق
محمد خورشیدی چنزق سید محمد مهدی جعفری
بررسی عوامل اقتدار و انحطاط مسلمین در ضمن شناخت مقام خلیفه اللهی آدمی و نیازهای فطری او با مطالعه تاریخ تمدن جوامع اسلامی و غور در احوالات پیشینیان، سبب برون رفت از آسیبهای جبرانناپذیر اجتماعی و نیل به اهداف متعالی انسان کامل به عنوان الگوی حیات بخش جهان بشریت خواهد بود. از اینرو تحلیل و بررسی عوامل اقتدار و انحطاط مسلمین در عصر حکومتی امام علی (علیه السلام) به عنوان یک راهبرد موثر دراعتلای جوامع اسلامی جهت نیل به قلههای عزت و اقتدار مطرح میباشد. عوامل اقتدار و انحطاط مسلمین از دیدگاه نهج البلاغه در سه حوز? فرهنگی ـ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مطرح است. در بخش فرهنگی ـ اجتماعی، عوامل اقتدار در پنج موضوع؛ بصیرت، استقامت در مسیر تعالی، عدالت اجتماعی، ایمان و تقوا، عبرت از پیشینیان و عوامل انحطاط در یازده موضوع؛ دنیا طلبی، تبعیت نفس، جدایی از قرآن و عترت (علیهم السلام)، ترک امر به معروف و نهی از منکر، سستی و فساد، فقر و بدعت و نفاق، غفلت از معاد و سازندگی تربیتی مطرح شده است. در بخش سیاسی، عوامل اقتدار در حوزههای سیره حکومتی، رهبری مقتدر، اصول حکومت اسلامی، شایسته سالاری، بازرسی، تشویق و تنبیه، جهاد و عوامل انحطاط در حوزههای استبداد و خودرأیی، تفرقه، سازشکاری و نقش خواص بررسی شدهاند. همچنین در بخش اقتصادی، عوامل اقتدار در بخشهای اصول اقتصادی، سیاستهای اقتصادی (تجارت و صنعت، کار و تولید، تأمین اجتماعی، نظارت بر قیمتها و مالیات)، رفتارهای اقتصادی (تقسیم مساوات سرانه، بخشودگی مالیاتی و اخلاق کارگزاران مالیاتی) و عوامل انحطاط با بررسی موضوعات انحصار گرایی در بازار مسلمین، دست اندازی به بیت المال، احتکار، عدم برخورد قاطع با متخلفان اقتصادی و ضعف در مدیریت به اتمام رسیده است. مهمترین عاملی که در اقتدار و انحطاط مسلمین نقش ایفا مینماید، رشد عوامل اقتدار و انحطاط فرهنگی ـ اجتماعی در نظامهای اسلامی است. بدین معنا که اگر در جامعهای عوامل اقتداربخش فرهنگی، پررنگ، و از سوی دیگر دامن جامعه از ابتلا به عوامل انحطاط رسان فرهنگی مصون بماند، زمینههای انحطاط در سایر بخشهای سیاسی و اقتصادی کم رنگ شده و به طور حتم به قلههای عزت و اقتدار نائل خواهند شد. البته وجود رهبری مقتدر و عدالتپیشه برای تحقق و احیای اصول حکومت اسلامی و به سامان رساندن مشکلات جامعه و مدیرانی شایسته به همراهی مردمان بصیر و شهادت طلب و تمسک عملی به آموزههای قرآن، پیامبر اسلام و اهل بیت (علیهم السلام)، در رسیدن به این مهم ضروری است. از اینرو استبداد حکومتی، رواج ظلم و ستم، وجود تبعیض و بیعدالتی در حوز?های مختلف جامعه، اسباب نارضایتی مردمان و اضمحلال دولتهای اسلامی را در پی خواهد داشت. در اندیشه امام علی (علیه السلام) عدالتورزی در حوز? اقتصاد، رعایت اصول اقتصادی توسط مردمان و حاکمان، اتخاذ سیاستها و رفتارهای اقتصادی مناسب از سوی دولتمردان، نفی انحصارگرایی و اقدامات آسیب رسان در حوز? اقتصاد، سبب مهار چالشها و بحرانهای اقتصادی و ریشهکن نمودن فقر در عرصه جامعه خواهد بود. نکته مهم آنکه علاوه بر نقشی که هر یک از عوامل اقتدار و انحطاط در حوز?های فرهنگی ـ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بر جوامع دارد، باید دانست، مجموع این عوامل همگی با هم موثر در اعتلای جوامع اسلامی یا اضمحلال آن میباشد. یعنی عوامل هر بخش میتواند بر سایر حوز?های مطروحه اثرگذار بوده و مسیر جامعه را در رسیدن به اقتدار یا انحطاط رقم بزند.