نام پژوهشگر: مادح دست مرد
مادح دست مرد محمد جعفر پاک سرشت
خودکارآمدی به باور فرد به توانمندیِ ذهنی و عملی خود در مواجهه با مشکلات اشاره دارد. این مفهوم نخستین بار توسط آلبرت بندورا و از تحلیل انسان شناختی وی درباره ماهیت انسان مشتق شده است. این تحلیل نیز همانند هر تحلیل دیگری مبتنی بر مبانی نظری خاصی است. در این رساله ذیل مبانی روان شناختی خودکارآمدی، مفهوم موجبیت متقابل، مفهوم هشیاری، مفهوم یادگیری، و در نهایت عاملیت انسانی مورد بحث قرار گرفته است. ذیل مبانی اجتماعی، چگونگیِ تأثیرپذیریِ بندورا از اندیشمندان مکتب کنش متقابلِ نمادین در علومِ اجتماعی به عنوان زمینه جامعه شناختی اندیشه های بندورا مورد بررسی قرار می گیرد و در ادامه ذیل مبانی فلسفی، تناسب و ارتباط منطقی خودکارآمدی با مکاتب فلسفی و ارزش و عمل اخلاقی مورد تحلیل قرار می گیرد. در نهایت با روش تحلیل و استنتاج، پیش فرض هایِ هستی شناختیِ و معرفت-شناختی خودکارآمدی انسان استنباط و به سئوالهای پژوهش پاسخ داده می شود. بنابراین این ایده متأثر از رویکردها و مکاتب روان شناختی، جامعه شناختی، و فلسفی است که می توان با استنباط ویژگیهای فرد خودکارآمد از بطن آنها اصول، روشها، و زمینه های تربیتی مناسبی را جهت زمینه سازی برای انتخاب خودکارآمدی به عنوان هدفی تربیتی فراهم کرد. به طور خلاصه خودکارآمدی مفهومی شناختی – اجتماعی است که هسته اصلی آن را عاملیت فردی و اجتماعی، و خطرپذیری تشکیل می دهد و بر مبنای اراده آزاد، عملکرد فرد در زمینه هایِ تربیتیِ انتخاب، تصمیم گیری، و قضاوت صحیح تحت تآثیر قرار می-گیرد.