نام پژوهشگر: علیرضا فروغی

اثر استفاده از موننسین همراه با منابع مختلف کربوهیدرات بر عملکرد پروار گوساله های نر نژاد براون سوئیس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده کشاورزی 1390
  مهدی عدالتی نسب   علیرضا فروغی

در این مطالعه از 16 راس گوساله نر نژاد براون سوئیس با میانگین وزن اولیه50 ±150 کیلو گرم به منظور بررسی اثرات موننسین و منابع مختلف دانه غلات (جو و تریتیکاله) بر عملکرد پروار آنها استفاده شد. آزمایش در قالب طرح فاکتوریل2×2 با چهار تیمار و چهار تکرار در هر تیمار به مدت 90 روز انجام گرفت. تیمار های آزمایشی مورد استفاده شامل 1) جیره حاوی جو بدون موننسین 2) جیره حاوی جو همراه با موننسین 3) جیره حاوی تریتیکاله بدون موننسیین 4) جیره حاوی تریتیکاله همراه با موننسین، بودند. میزان موننسین مورد استفاده 30 میلی گرم بر هر کیلوگرم ماده خشک جیره بود. وزن کشی گوساله ها به صورت ماهانه، مصرف خوراک به صورت روزانه ثبت و اندازه گیری شد. نمونه گیری از مایع شکمبه با استفاده از لوله مری و نمونه گیری خون از سرخرگ گردنی در پایان هر ماه صورت گرفت. نوع منبع دانه و سطح موننسین اثر معنی داری بر صفات پرواری از جمله اضافه وزن روزانه، ضریب تبدیل خوراک، وزن نهایی و مصرف خوراک روزانه نداشت. غلظت گلوکز و نیتروژن اوره ای خون و ph مایع شکمبه تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. استفاده از موننسین غلظت نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه را کاهش داد ولی معنی دار نبود.

اثرات تعداد وعده های خوراک دهی بر رفتارهای تغذیه ای، تولید و ترکیبات شیر گاوهای شیری براون سوئیس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده کشاورزی 1390
  محمد حسن حیدرزاده   علیرضا فروغی

این آزمایش به منظور بررسی اثرات تعداد وعده های خوراک دهی بر رفتارهای تغذیه ای، تولید و ترکیبات شیر گاوهای شیرده انجام شد. تعداد 20 راس گاو شیری نژاد براون سوئیس با میانگین تولید شیر 2/5 ± 56/26 کیلوگرم و متوسط روزهای شیردهی 24 ± 95/44 تحت شرایط یکسان در قالب یک طرح کاملا تصادفی در دو دوره 25 روزه با دو تیمار آزمایشی انتخاب گردید. تیمارهای آزمایشی دارای ترکیبات و اجزای یکسان (1/16 درصد پروتئین خام و انرژی خالص شیردهی 63/1 مگاکالری در کیلوگرم ماده خشک) شامل 1) تحویل خوراک دو بار در روز در ساعات 8 صبح و 20 شب و 2) تحویل خوراک سه بار در روز در ساعات 8 صبح، 4 بعدازظهر و 12 نیمه شب بود. هر دوره آزمایش شامل 21 روز عادت دهی و چهار روز نمونه گیری از رفتارهای تغذیه ای، تولید و ترکیبات شیر و باقی مانده خوراک بود. نتایج نشان داد که فعالیت خوردن (بصورت دقیقه در روز) و نیز در طول 90 دقیقه ابتدایی بعد از تحویل خوراک (بصورت دقیقه)، کل فعالیت نشخوار و نشخوار بصورت خوابیده، کل فعالیت جویدن، زمان ایستادن بصورت بیکار (بصورت دقیقه در روز)، فاصله زمانی بازگشت از شیردوشی تا خوابیدن در نوبت شب، میانگین طول هر وعده نشخوار (بصورت دقیقه) با افزایش دفعات خوراک دهی بصورت معنی داری افزایش یافت. همچنین درصد پروتئین، نیتروژن کازئینی و پروتئین حقیقی شیر، درصد پروتئین خام خوراک باقی مانده در آخور، تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفت و با افزایش دفعات خوراک دهی بصورت معنی داری افزایش یافت. در حالیکه فعالیت نشخوار ایستاده، خوابیدن بیکار، کل مدت زمان دراز کشیدن و کل مدت زمان استراحت (بصورت دقیقه در روز)، فاصله زمانی بازگشت از شیردوشی تا خوابیدن در نوبت صبح (بصورت دقیقه)، تعداد دفعات نشخوار، درصد اوره شیر، درصد انتخاب از اجزای الک 18/1 میلی متری و درصد ndf خوراک باقی مانده در آخور با افزایش دفعات خوراک دهی از دو به سه بار در روز بصورت معنی داری کاهش یافت. به نظر می رسد با افزایش دفعات خوراک دهی علیرغم افزایش معنی دار ایستادن بصورت بیکار، کل مدت زمان ایستادن تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفته است چرا که این امر فعالیت نشخوار ایستاده را بصورت معنی داری کاهش داده است.

تاثیر فرآیندهای حرارتی تف دادن و اکسترود کردن بر ترکیب شیمیایی، خصوصیات تجزیه پذیری و قابلیت هضم شکمبه ای ـ روده ای ماده خشک و پروتئین خام دانه سویا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده کشاورزی 1390
  حامد خوردوی خراسانی   علیرضا فروغی

در این آزمایش ترکیب شیمیایی، بخشهای نیتروژن دار، فعالیت اوره آز، پروتئین قابل متابولیسم، خصوصیات تجزیه پذیری و قابلیت هضم شکمبه ای ـ روده ای ماده خشک و پروتئین خام دانه سویای خام و عمل آوری شده تعیین شد. در طی فرآیند اکسترود کردن، دانه سویا به مدت 30-20 ثانیه دردمای 150-160 درجه سانتی گراد عمل آوری شد. در فرآیند تف دادن، دانه سویا به مدت 15 دقیقه در دمای 145 درجه سانتی گراد حرارت داده شد و به مدت 45 دقیقه داخل مخزن نگهدارنده جهت ذخیره سازی حرارتی باقی ماند. فراسنجه های تجزیه پذیری نمونه ها پس از انکوباسیون به مدت صفر، 2، 4، 8، 16، 24 و 48 ساعت در شکمبه 2 راس گاو براون سوئیس دارای فیستولا اندازه گیری شد. قابلیت هضم شکمبه ای و بعد از شکمبه ای نیز با انکوباسیون نمونه ها به مدت 12 ساعت در شکمبه و توسط دستگاه شبیه ساز هضم تعیین شد. نتایج نشان داد که میزان پروتئین حقیقی دانه سویا با توجه به کاهش نیتروژن غیر پروتئینی، توسط فرآیند تف دادن و اکسترود کردن افزایش یافت. تف دادن و اکسترود کردن میزان نیتروژن نامحلول در شوینده خنثی دانه سویا را تحت تاثیر قرار نداد. فاکتور ضد مغذی اوره آز دانه سویا توسط فرآیند تف دادن و اکسترود کردن غیر فعال شد که در نتیجه سبب افزایش قابلیت هضم پروتئین روده ای گردید. در اثر فرآیندهای حرارتی میزان پروتئین قابل متابولیسم دانه سویا به طور معنی داری افزایش یافت. فرآیند تف دادن و اکسترود کردن بخش سریع تجزیه و ثابت نرخ تجزیه ماده خشک و پروتئین خام دانه سویا را کاهش داد. همچنین فرآیندهای حرارتی سبب افزایش بخش کند تجزیه و کاهش در تجزیه پذیری موثر ماده خشک و پروتئین خام دانه سویا شد. تف دادن و اکسترود کردن با کاهش در میزان ناپدید شدن شکمبه ای و افزایش قابلیت هضم بعد از شکمبه ای ماده خشک و پروتئین خام دانه سویا سبب بهبود روند تجزیه پذیری دانه سویا شد، بطوری که مکان هضم پروتئین را از شکمبه به روده باریک انتقال داده و سبب افزایش میزان ماده خشک و پروتئین خام قابل هضم در روده شد. افزایش قابلیت هضم در کل دستگاه گوارش نیز نشان می دهد کاهش هضم شکمبه ای دانه سویا تحت تاثیر فرآیندهای تف دادن و اکسترود کردن توسط افزایش قابلیت هضم بعد از شکمبه ای جبران شده است. نتایج این آزمایش نشان داد فرآیندهای حرارتی تف دادن و اکسترود کردن راهبرد مناسبی درکاهش تجزیه پذیری شکمبه ای دانه سویا و تامین پروتئین عبوری مورد نیاز گاوهای شیری می باشد.

تعیین ترکیب شیمیایی و اجزای تجزیه پذیری گیاه مرتعی کهورک (prosopis stephaniana) با استفاده از روش کیسه های نایلونی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده کشاورزی 1391
  محمد امین زاده   علیرضا فروغی

این آزمایش به منظور تعیین ترکیب شیمیایی و خصوصیات تجزیه پذیری گیاه مرتعی کهورک با استفاده از روش کیسه های نایلونی انجام گرفت. نمونه برداری از گیاه مورد نظر از منطقه سرچاه عماری واقع در شهرستان خوسف در 3 کیلومتری شهرستان بیرجند انجام گرفت. نمونه برداری از گیاه کامل در سه مرحله رشد (رویشی، میوه دهی و بذردهی) و از میوه آن در دو مرحله رشد (میوه دهی و بذردهی) صورت گرفت. نمونه های برداشت شده پس از خشک شدن آسیاب شدند. جهت تعیین میزان تجزیه پذیری شکمبه ای ماده خشک، پروتئین خام و فیبر نامحلول در شوینده خنثی از 2 راس گاو مجهز به فیستولای شکمبه ای استفاده گردید و میزان تجزیه پذیری نمونه ها در ساعت صفر، 2، 4، 8، 16، 24، 48 و 72 ساعت اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که بین مراحل رشد گیاه کهورک حداکثر پروتئین خام در سرشاخه (24/13، درصد) و میوه گیاه (88/10، درصد) مربوط به مرحله رویشی بود، که در مورد سرشاخه از نظر آماری بین مراحل رشد اختلاف معنی دار آماری (05/0p< ) وجود داشت. حداکثر میزان خاکستر در سرشاخه مربوط به مرحله بذردهی و در میوه گیاه مربوط به مرحله میوه دهی بود، که اختلاف معنی دار آماری (05/0p< ) در مورد سرشاخه گیاه وجود داشت. حداکثر میزان چربی خام در سرشاخه و میوه گیاه مربوط به مرحله بذردهی بود، که از لحاظ آماری اختلاف معنی داری (05/0p< ) بین مراحل مختلف در سرشاخه و میوه گیاه وجود داشت. با پیشرفت مرحله رشد از میزان پروتئین خام گیاه کاسته شد و بر میزان الیاف نامحلول در شوینده خنثی و اسیدی گیاه افزوده شد. ضرایب تجزیه پذیری بخش سریع تجزیه (a) ماده خشک سرشاخه و میوه گیاه کهورک در مرحله میوه دهی اختلاف معنی داری (05/0p< ) با مرحله بذردهی داشت. ضرایب تجزیه پذیری (a, b, c) الیاف نامحلول در شوینده خنثی میوه گیاه کهورک در مرحله میوه دهی اختلاف معنی داری (05/0p< ) با مرحله بذردهی داشت، اما در سرشاخه گیاه به جز در بخش کند تجزیه (b) در سایر بخش ها معنی دار نبود. ضرایب تجزیه پذیری بخش های a و b پروتئین میوه گیاه کهورک در مرحله میوه دهی اختلاف معنی داری (05/0p< ) با مرحله بذردهی داشت، اما در سرشاخه این اختلاف معنی دار نبود. با پیشرفت مرحله رشد میزان پروتئین خام گیاه کاهش و دیواره سلولی گیاه افزایش یافت،همچنین میزان تجزیه پذیری ماده خشک، پروتئین خام و دیواره سلولی گیاه کاهش یافت.

اثر استفاده از ملاس یا آب‏پنیر بر ارزش غذایی و خصوصیات کیفی سورگوم سیلو شده
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده کشاورزی 1392
  سهیلا شبخوان   مسلم باشتنی

این آزمایش به منظور بررسی اثر ملاس چغندرقند و آب‏پنیر بر ترکیب شیمیایی، خصوصیات کیفی و همچنین تجزیه پذیری سیلاژ سورگوم به روش کیسه های نایلونی انجام شد. گیاه سورگوم در مرحله گلدهی با میانگین 25 درصد ماده‏خشک برداشت شد. آزمایش با سه تیمار و چهار تکرار انجام شد. تیمار های آزمایشی شامل سیلاژ سورگوم بدون افزودنی، سیلاژ سورگوم حاوی 10 درصد ملاس و سیلاژ سورگوم حاوی 10 درصد آب‏پنیر بود. علوفه های مورد نظر در سطل های پلاستیکی به مدت 81 روز سیلو شدند. نتایج نشان داد، مقدار ماده‏خشک به طور معنی داری (05/0p<) با افزودن ملاس افزایش یافت. الیاف نامحلول در شوینده‏خنثی با افزودن ملاس به طور معنی داری (05/0p<) کاهش یافت. مقدار کلسیم، فسفر و سدیم به طور معنی داری در سیلاژ فرآوری شده با ملاس نسبت به سیلاژ فرآوری شده با آب‏پنیر افزایش یافت. مقدار ph و نیتروژن‏آمونیاکی در سیلاژهای عمل آوری شده با ملاس و آب‏پنیر به طور معنی داری (01/0p<) کاهش یافت. افزودن ملاس منجر به افزایش معنی دار (05/0p<) کربوهیدرات های محلول در آب شد. شاخص کیفی سیلاژهای فرآوری شده با ملاس و آب‏پنیر به طور معنی داری (01/0p<) بهبود یافت. افزودن ملاس اثر معنی داری (05/0p<) بر افزایش بخش سریع‏تجزیه ماده‏خشک داشت. بخش سریع‏تجزیه پروتئین خام به طور معنی داری (05/0p<) تحت تأثیر ملاس افزایش یافت. همچنین تجزیه-پذیری موثر فیبر در همه سرعت های عبوری به طور معنی داری (05/0p<) در سیلاژهای فرآوری شده با آب‏پنیر و ملاس افزایش یافت. نتایج تست گاز نشان داد، مقدار تولید گاز به طور معنی داری (05/0p<) در سیلاژ بدون افزودنی بیشتر از سیلاژ حاوی آب‏پنیر بود ولی تفاوت معنی داری با سیلاژ حاوی ملاس نداشت. نتایج این آزمایش نشان داد ملاس و آب پنیر منجر به بهبود کیفیت سیلاژ سورگوم شد.