نام پژوهشگر: علیرضا کاههء
علیرضا کاههء خلیل پروینی
ادبیات داستانی مصر در طی دوره های مختلف شاهد جریانهای متعددی بوده است و این امر منجر به ایجاد گفتمان های جدید و در نتیجه تحولات در محتوا و ساختار آن شده است. این تغییرات در سبک رمانهای مصری را می توان در درک تازه ی نویسندگان از شرایط بوجود آمده از تحولات سیاسی و اجتماعی هر دوره دریافت. پس از انقلاب سال 1952 به رهبری جمال عبدالناصر و پیدایش تغییرات سیاسی و اجتماعی، نسل جدیدی از نویسندگان رمان پا به عرصه نهادندکه در محافل ادبی به «نسل دهه ی شصت» معروف شدند. این گروه از نویسندگان با پیروی از رویکردهای نو، درصدد آن برآمدند تا با ایجاد سبکی متمایز، از سبک عمدتا کلاسیک داستان پردازان نسل گذشته فاصله بگیرند. از جمله این رویکردهای تازه می توان به دو جریان « واقع گرایی نوین» و «الهام گیری از میراث گذشته» اشاره کرد که توانست موضوعات جامعه را در قالب تازه ای بیان کند. از بارزترین نویسندگان این نسل که توانستند به روند این دو جریان کمک کنند و در آثار خود به آفرینش ساختار داستانی جدیدی دست بزنند؛ می توان از «صنع الله ابراهیم» که از رمان نویسان برجسته ی ِمنتسب به جریان اول است نام برد و نیز به «جمال الغیطانی» که در استفاده از میراث گذشته و تاریخ در آثارش توجه داشته اشاره کرد. دو رمان «ستاره اگوست» (1974) اثر صنع الله ابراهیم و همچنین «الزینی برکات» (1974) اثر جمال الغیطانی از مهمترین آثار داستانی آن دوره به شمار میروند که نوآوریهای داستانی در آنها نمود دارد. در رمان نخستین صنع الله ابراهیم توانسته است از طریق ساختار داستانی نو و متمایز، تصویر روشن و کاملی از اوضاع جامعه مصر در آن دوره به دست دهد. همچنین جمال الغیطانی در «الزینی برکات» به آفرینش ساختار داستانی جدیدی دست زده است که پیشنهادی تئوریک در هنر داستان نویسی مبتنی بر اهمیت الهام گیری میراث گذشته در نویسندگی است.