نام پژوهشگر: علی اصغر ابراهیمی ولموزویی

سنتز و تعیین ساختار برخی مشتقات مونو، بیس و تریس فسفرآمید: مطالعه مدلسازی تئوری، بررسی رفتار کئوردیناسیونی و روابط ساختار- فعالیت بیولوژیکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پایه 1393
  علی اصغر ابراهیمی ولموزویی   خدایار قلی وند

در این پژوهش، هفتاد و نه لیگاند جدید مونو، بیس و تریس فسفر آمیدات (تیوآت) (l1-l79) سنتز و با اسپکتروسکوپی ir و 1h, 13c, 31p nmr شناسایی شدند. همچنین خواص ساختاری و بیولوژیکی هشتاد ترکیب (1-80) از مشتقات ذکر شده بالا مورد مطالعه قرار گرفته است. ساختار بلوری ترکیبات l6، l17، l22، l24، l25، l28، l41 و l61 با پرتو ایکس مورد شناسایی قرار گرفت. مطالعه ساختار بلوری ترکیب l41، حضور دو پلی مورف را در شبکه بلوری این ترکیب نشان می دهد. ویژگی های الکترونی پیوندهای هیدروژنی p=o…h–n پلی مورف ها با آنالیزهای nbo و qtaim بررسی شد. کمپلکس های بیس فسفرآمیدی قلع جدید سنتز شد و ساختار بلوری دو کمپلکس c24-1 و c27-1 با بلورنگاری پرتو ایکس مطالعه و ماهیت برهم کنش m–l با آنالیز qtaim به صورت عمدتا الکتروستاتیک با جزئی خصلت کووالانسی مشخص شد. با استفاده از محاسبات dft مطالعات ساختاری، الکترونی، پیوندی و انرژی هر دو کمپلکس انجام شد. در بخش خواص بیولوژیکی، مکانیسمی که برای مهار آنزیم ache انسانـی توسـط آسفـات ارائه شده شامل قفل شدن گروه عاملی p=o در جایگاه چاه اکسی آنیونی و پیوند هیدروژنی گروه عاملی n–h با ser200 است. اختلاط نتایج qsar و docking نشان داد که قطعه nh–p(o) آسفات نسبت به c(o)–nh در برهم کنش با جایگاه استری آنزیم بیشتر تمایل دارد. با اندازه گیری خواص حشره کشی مشتقات طراحی شده آسفات ترکیب 54 با فرمول شیمیایی (c4h4o)2(s)p–nh?–nh?–c(o)nh2 با mm 84/38 = ic50 توانست خود را به عنوان یک حشره کش جایگزین آسفات معرفی کند. در مهار مشتقات تمفوس، معادلات qsar پارامتر بار خالص اتم های فسفر و نیتروژن را عوامل موثر در مهار آنزیم کولین استراز انسانی یافته است. docking نیز برهم کنشهای غیرکوالانسی شامل پیوند هیدروژنی، الکتروستاتیک و هیدروفوبیک را عامل موثر معرفی کرده است. خواص حشره کشی ترکیب l38 با ساختار (c6h5o)2p(o)–n(ch3)–(ch2)2–(ch3)n–p(o)(oc6h5)2 نشان داد که می تواند جایگزین مناسبی برای سم تمفوس باشد. معادلات qsar خواص ضدباکتریایی کمپلکس قلع نیز نشان داده که پارامتر الکتروفیلیسیتی، بار اتم قلع و قطبش پذیری پیوند sn–o در مهار b. cereus نقش اساسی داشته و از سویی دیگر مقدار ارتباط همبستگی قطبش پذیری plsn-o نسبت به qsn بیشتر از رابطه plp=o به qsn می باشد.