نام پژوهشگر: علی مطاع کلوانق

تمایز هپاتوژنیک سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان انسانی بر روی داربست هیبرید نانوفیبری پلی کاپرولاکتون/ژلاتین زیست-فعال شده توسط پپتید مقلد زیستی حاوی توالی rgd
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1392
  علی مطاع کلوانق   عباس صاحبقدم لطفی

پیوند هپاتوسیتها به عنوان جایگزینی برای پیوند کامل کبد برای درمان بیماریهای کبدی مطرح شده است. علاوه بر این مدل های برون تن سلول های پارانشیمی کبدی در مطالعات توکسیکولوژی و کبد مصنوعی زیستی اهمیت ویژه ای دارد. دسترسی سریع و پتانسیل نامحدود سلولهای بنیادی با منشا خارج کبدی برای تکثیر و تمایز، این سلولها را گزینه عملی مناسبی برای ایجاد هپاتوسیتها کرده است. سلولهای بنیادی مزانشیمی (msc) توانایی تمایز به انواع سلولها همانند استئوبلاستها، آدیپوسیتها و همچنین هپاتوسیتها را دارند. اخیرا از ماتریکس های نانوفیبری برای ساخت ماتریکس صناعی برای تمایز سلولهای msc به هپاتوسیتها استفاده شده است. در این مطالعه علاوه بر داربست هیبرید نانوفیبری پلی کاپرولاکتون/ژلاتین، از پپتید rgd که بر روی داربست تثبیت شده است، برای تمایز سلولهای msc مغز استخوان به سلولهای شبه هپاتوسیتی استفاده شده است. سلولهای msc به وسیله شاخص های اختصاصی شناسایی شده و توسط فاکتورهای رشد بر روی داربست های فعال شده و فعال نشده به سلولهای شبه کبدی تمایز داده شدند. رفتار سلول ها بر روی داربست های مختلف ارزیابی شده و تمایز سلول ها به وسیله شاخص های ترشحی و سلولی مانند alb، afp، cyp3a4، ck-18، ck-19 و hnf4a و بیان ژن آنها بررسی شده است. یافته های آزمون mtt، رنگ آمیزی dapi و تصاویر sem نشان داد که تثبیت پپتید بر روی داربست خاصیت اتصالی سلول ها و تکثیر آنها را در مقایسه با پلیت کشت سلول به طور چشمگیری افزایش می دهد. همچنین نشان داده شد که بسیاری از شاخص های هپاتوسیتی بالغ همانند ترشح آلبومین و اوره، فعالیت cyp3a4 و همچنین بیان ژن های آلبومین، آلفافیتوپروتئین، سیتوکراتین 18 و hnf4a در سلول های شبه هپاتوسیت تمایز داده شده بر روی داربست فعال شده با پپتید در مقایسه با داربست فعال نشده و پلیت کشت سلولی افزایش دارد. این یافته ها نشان می دهند که داربست نانوفیبری فعال شده با پپتید rgd که ماتریکس خارج سلولی را تقلید می کند، موجب تمایز بهتر سلول های بنیادی مزانشیمی به سلول های شبه کبدی می شود و استفاده از این سلول ها را برای اهداف درمانی و همچنین به عنوان سلول های مدل کبدی مساعدتر می سازد.