نام پژوهشگر: عسکر آتش افروز
عسکر آتش افروز منیجه شهنی ییلاق
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه علّی بین باورهای هوشی و عملکرد تحصیلی با میانجی گری هدف های پیشرفت، خودکارآمدی، راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و انگیزش درونی در دانش آموزان بود. در این مطالعه توصیفی-همبستگی، جامعه آماری را کل دانش آموزان پسر پایه سوم رشته ریاضی-فیزیک دبیرستان های دولتی تشکیل دادند که به روش تصادفی چند مرحله ای 400 دانش آموز از بین نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شهر اهواز به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش مقیاس نظریه تلویحی هوش (itis)، مقیاس الگوهای یادگیری انطباقی (pals)، پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (mslq) و مقیـاس تجدیدنظر شده انگیزش تحصیلی هـارتر (r-ham) بودند. ارزیابی مدل پیشنهادی با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام گرفت. جهت آزمون روابط غیر مستقیم از آزمون بوت استراپ در دستور کامپیوتری ماکرو پریچر و هیز استفاده شد. بر اساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی از برازش قابل قبولی با داده-ها برخوردار بود. برازش بهتر از طریق حذف مسیر جهت گیری هدف عملکردگرا به انگیزش درونی و اضافه نمودن مسیر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی به خودکارآمدی به دست آمد. به طور کلی، در مدل پیشنهادی پژوهش، نتایج نشان داد که باورهای هوشی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم از طریق هدف های پیشرفت، خودکارآمدی، راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و انگیزش درونی با عملکرد تحصیلی رابطه دارد. تمامی فرضیه های پژوهش به استثنای مسیر جهت گیری هدف عملکردگرا به انگیزش درونی مورد تأیید قرار گرفتند.
سمیه فردی پور غلامحسین مکتبی
پژوهش حاضر به منظور مقایسه پسران نوجوان بزهکار و عادی از لحاظ ویژگیهای شخصیتی، سبکهای دلبستگی و شیوه های فرزندپروری شهر اهواز انجام شد. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه نوجوانان کانون اصلاح و تربیت شهر اهواز بود که در سال تحصیلی94-1393 به تحصیل اشتغال داشتند. برای آزمون فرظیه ها 130 نفر دانش آموز پسر عادی با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و پس از تهیه لیست اسامی نوجوانان از طریق قرعه کشی از بین 180 نفر نوجوان 120 نفر به صورت تصادفی ساده جهت آزمون فرضیه ها انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه شخصیتی نئو –فرم کوتاه (neo-fei)، پرسشنامه دلبستگی کولینز و رید و پرسشنامه سبک های فرزند پروری بامریند استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری (manova) نشان داد که بین پسران نوجوان بزهکار و عادی حداقل از لحاظ یکی از مولفه های ویژگیهای شخصیتی تفاوت وجود دارد. به علاوه، نتایج تحلیل واریانس یک راهه نشان می دهد که بین نوجوانان بزهکار و عادی برای متغیر روان رنجورجویی تفاوت وجود دارد. نیز بین نوجوانان بزهکار و عادی برای متغیر برون گرایی تفاوت وجود دارد. نیز بین نوجوانان بزهکار و عادی برای متغیر باز بودن نسبت به تجربه تفاوت وجود دارد. نیز بین نوجوانان بزهکار و عادی برای متغیر توافق پذیری تفاوت وجود دارد. نیز بین نوجوانان بزهکار و عادی برای متغیر وجدانی بودن تفاوت وجود دارد. و نتایج تحلیل واریانس چند متغیری (manova) نشان داد که بین پسران نوجوان بزهکار و عادی حداقل از لحاظ یکی از مولفه های سبک های دلبستگی تفاوت وجود دارد. به علاوه، نتایج تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که بین نوجوانان بزهکار و عادی برای متغیر دلبستگی ایمن تفاوت وجود دارد. نیز نشان داد که بین نوجوانان بزهکار و عادی برای متغیر دلبستگی دوسوگرا تفاوت وجود دارد. نیز نشان داد که بین نوجوانان بزهکار و عادی برای متغیر دلبستگی اجتنابی تفاوت وجود دارد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری (manova) نشان داد که که بین پسران نوجوان بزهکار و عادی حداقل از لحاظ یکی از مولفه های سبک های فرزندپروری تفاوت وجود دارد. به علاوه، نتایج تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که بین نوجوانان بزهکار و عادی برای متغیر سبک مقتدرانه تفاوت وجود دارد. نیز بین نوجوانان بزهکار و عادی برای متغیر سبک مستبدانه تفاوت وجود دارد. و در نهایت تحلیل واریانس یک راهه نشان داد بین نوجوانان بزهکار و عادی برای متغیر سبک سهل گیرانه تفاوت وجود ندارد.