نام پژوهشگر: عزیزه زیرک باروقی

تفسیر کاتینگهام از فلسفه دکارت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1390
  عزیزه زیرک باروقی   سید مصطفی شهرآیینی

دکارت به عنوان پدر فلسفه جدید از بزرگترین فلاسفه دوره مدرن به شمار می رود و طبیعی است که در تاریخ فلسفه جدید و معاصر غرب ، جایگاهی بس بزرگ و تأثیرگذار دارد فلسفه او چه در زمان خودش و چه پس از او تا به امروز همواره مورد توجه بوده است و مفسران و شارحان بسیاری از سنتهای فلسفی گوناگون کوشیده اند تفسیری نو از نظام فکری او ارائه دهند . کاتینگهام استاد فلسفه دانشگاه ریدینگ انگلستان از جمله دکارت شناسان زنده و رشناسی است که آثار متعددی درباره ابعاد گوناگون نظام فکری دکارت دارد و تازه ترین ترجمه از مجموعه آثار دکارت در زبان انگلیسی را او به همراه دو دکارت شناس دیگر منتشر کرده اند . کاتینگهام می کوشد تا با نظر به توجه اصلی دکارت به پی ریزی مبانی علم نوین ، فلسفه او را به گونه ای تفسیر کند که او را از حالت یک متافیزیسین محض درآورد و به نوعی نشان دهد که آنچه دغدغه اصلی دکارت را تشکیل می داده است نه پرداختن به مباحث بی حاصل فلسفی بلکه استفاده از فلسفه برای بنیان نهادن مبانی علم بوده است . البته بدیهی است که دکارت به فراست دریافته بود که برای پی افکندن مبانی علم نوین نخست باید طرح فلسفه ای نو دراددازد . ویژگی منحصر به فرد تفسیر کاتینگهام از دکارت این است که او چون مترجم آثار دکارت است با احاطه کامل به تمام ابعاد فکری او و با توجه به آثاری که گاه از نظر دیگر شارحان و مفسران دور مانده است یا کم اهمیت تلقی شده است ، به شرح و تفسیر نظام فکری دکارت می پردازد . ارائه تفسیری نو و متفوت از نظام فکری دکارت که از سویی او را پدر فلسفه جدید می نامند و از سوی دیگر نام او در ردیف نام آورانی مانند گالیله ، بیکن ، کپرنیک و نیوتن در مقام طلایه داران علم جدید قرار می دهند . خواننده فارسی زبان با مطالعه منابع موجود در زبان فارسی درباره دکارت شاید عنوان پدر فلسفه جدید برای دکارت را تا اندازه ای درست دریابد اما نسبت او با علم جدید را چنان که باید و شاید متوجه نخواهد شد.