نام پژوهشگر: حمید اجتهادی
حدیث السادات نقاش حسینی محمود ذکایی
در تحقیق حاضر اثر غلظت های کروم سه ظرفیتی(cr+3) بر رشد ومیزان جذب آن به وسیله میسلیوم قارچ خوراکی پلوروتوس استراتوس بررسی شد.تحقیقات علمی نشان داده است که عنصر کروم در بهبود عمل انسولین و کاهش قندخون در بیماران مبتلا به دیابت نقش مهمی دارد . هدف عمده تحقیق شناسایی آستانه تحمل قارچ نسبت به غلظت های cr3+ و انباشت آن در میسلیوم قارچ پلوروتوس به منظور واردسازی قارچ مزبور در رژیم غذایی انسان به عنوان یک منبع کروم دار طبیعی در بهبود متابولیسم گلوکوز در بیماران دیابتی بوده است. دراین تحقیق میسلیوم قارچ پلوروتوس استراتوس درمحیط کشت مایع پوتیتودکستروزبراث(pdb) وتیمارهای مختلف cr+3 در محدودهppm 110 -0 در دمایcº 25و5ph= کشت شد. افزایش غلظت cr+3 ازppm85 به بالا باعث کاهش پارامترهای رشد شامل وزن خشک میسلیوم شد. ملاحظه گردید با افزایش غلظت cr+3 در محیط کشت انباشتگی کروم در میسلیوم افزایش یافت به طوریکه در غلظت آستانه ی تحمل(ppm85) میزان کروم میسلیوم gr/100grdw 1/487اندازه گیری شد.افزایش غلظت cr+3 از ppm 85 به بالا موجب کاهش معنی داری در جذب پتاسیم گردیداما تاثیری درجذب فسفر میسلیوم نداشت. بر اساس نتایج به دست آمده آستانه تحمل میسلیوم قارچ پلوروتوس استراتوس نسبت به cr+3 حدودppm 85 به دست آمد.
نجمه سوداگر حمید اجتهادی
چکیده : جنس berberis متعلق به تیره berberidaceae به لحاظ تاکسونومی پیچیده و تغییر پذیر است . این تاکسون دو مرکز تنوع اصلی در اوراسیا و آمریکای جنوبی دارد. در ایران 4 گونه از این جنس گزارش شده است . تاکنون از شمال شرق ایران تنها گونه b. integerrima و تعدادی هیبرید بین این گونه و گونه های دیگر موجود در ایران گزارش شده است. به منظور برطرف کردن مشکلات تاکسونومی این گونه، مطالعات ریخت شناسی، گرده شناسی، کروموزومی و مولکولی بر روی نمونه های جمع آوری شده و نمونه های موجود در هر باریوم های fumh و tari انجام شد. مطالعات ریخت شناسی منجر به شناسایی 3 گونه berberis گردید : دو گونه به عنوان گزارش جدیدی برای خراسان، یک نمونه هیبرید جدید و سه نمونه ناشناخته . برای آنالیز داده های ریخت شناسی 35 صفت رویشی و زایشی انتخاب شد و با استفاده از ماتریس فاصله داده ها، نمودار دو بعدی pcoa رسم گردید. اندازه و شکل دانه های گرده در تاکسون های مورد مطالعه تقریبا یکسان بودند و تفاوت آشکاری بین آنها مشاهده نشد. مطالعات کروموزومی حاکی از تتراپلوئید بودن ( 2n = 56 ) تمامی تاکسون های مورد مطالعه بود. مطالعات مولکولی توسط دو تکنیک rapd برای 18 نمونه و تعیین توالی ناحیه its هسته ای برای 3 نمونه به منظور بررسی روابط بین تاکسون ها انجام شد. تمامی شواهد نشان می دهد که جنس berberis درصد بالایی از دورگه پذیری و پلوئیدی را نشان می دهد.
ژاله حسانی پروانه ابریشم چی
چکیده کروم به عنوان یک فلز سنگین نقش مهمی در متابولیسم گلوکز و کلسترول دارد، لذا استفاده از مواد غذایی حاوی کروم می تواند نقش مهمی در رژیم غذایی انسان ایفا نماید. از طرفی غلظت های بالای کروم می توانند اثرات نامطلوبی بر سیستم های جانوری و گیاهی داشته باشد، لذا پاک سازی محیط از غلظت های بالای این فلز، از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. کلاتورها عواملی هستند که به طور موثری حلالیت فلزات و جذب آنان را توسط گیاه افزایش می دهند، لذا استفاده از آن ها در پالایش گیاهی با اهمیت است. بر این اساس آزمایشی با هدف بررسی تاثیر کلاتورهای edta و اسید سیتریک بر انباشت کروم سه ظرفیتی در گیاه تربچه (raphanus sativus l.) انجام شد. برای این منظور در دو آزمایش جداگانه گیاهچه های 10 روزه تربچه به مدت 4 هفته در شرایط هیدروپونیک دارای غلظت های کروم شامل1، 2، 4 و 6 میلی گرم در لیتر و کلاتورهای edta (1 و 3 میلی گرم در لیتر) (در آزمایش اول) و اسید سیتریک (10 و 100 میلی گرم در لیتر) (در آزمایش دوم) قرار گرفتند. در پایان دوره رشد، خصوصیات مورفولوژی، انباشت کروم در اندام هوایی و ریشه، پرولین، سیستئین و اسیدهای آمینه کل در اندام هوایی گیاهان سنجش شد. نتایج حاصل از بررسی تیمار کروم- کلاتور مشخص نمود که در بالاترین تراز کروم (6 میلی گرم در لیتر)، طول اندام هوایی در حضور 1 میلی گرم در لیتر edta، طول ریشه و سطح برگ در حضور 3 میلی گرم در لیتر edta ، سطح ریشه و نسبت root/shoot در حضور هر دو سطح edta نسبت به شاهد بدون کلاتور، به صورت معنی دار(05/0? (p افزایش یافتند. میزان 10 میلی گرم در لیتر اسید سیتریک در غلظت های مختلف کروم، خصوصیات رشد شامل طول، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه، سطح برگ و ریشه را به طور معنی داری نسبت به شاهد بدون کلاتور افزایش داد. در محیط بدون کروم، غلظت های10 و 100 میلی گرم در لیتر اسید سیتریک تمام صفات مورد بررسی به جز نسبت root/shoot را به صورت معنی داری افزایش داد. بررسی نتایج حاصل از انباشت کروم نشان داد که استفاده از کلاتور edta، تغییرات معنی داری را در میزان تجمع کروم در بافت های گیاهی ایجاد نکرد، اما اسید سیتریک در غلظت های بالای کروم (6 میلی گرم در لیتر) به صورت معنی داری انباشت فلز کروم را در گیاه نسبت به شاهد بدون کلاتور افزایش داد(05/0? (p. edta در غلظت 6 میلی گرم در لیتر کروم، میزان پرولین موجود در اندام هوایی را به طور معنی دار نسبت به شاهد بدون کلاتور کاهش داد. تیمار اسید سیتریک میزان پرولین را تنها در سطح 1 میلی گرم در لیتر کروم افزایش داد. مقدار کل اسیدهای آمینه در اندام هوایی در تیمار 1 میلی گرم در لیتر edta تنها در غلظت 1 میلی گرم در لیتر کروم، معنی دار بود (05/0? (p. غلظت های 10 و 100 میلی گرم در لیتر اسید سیتریک مقدار کل اسیدهای آمینه را در غلظت های 4 و 6 میلی گرم در لیترکروم نسبت به شاهد بدون کلاتور به طور معنی دار کاهش داد (05/0? (p. میزان سیستین موجود در اندام هوایی در غلظت 1 میلی گرم در لیتر edta و در محیط 2 میلی گرم در لیتر کروم نسبت به شاهد بدون کلاتور به صورت معنی دار کاهش یافت، اما سایر تیمارها تغییر معنی داری در مقدار سیستئین ایجاد نکرد. نتایج حاصل از این بررسی تاثیر مثبت کلاتورهای edta و اسید سیتریک را در بهبود مقاومت گیاه نسبت به کروم تایید کرد.
مریم پورمندگاری مهرجردی حمید اجتهادی
این پژوهش جهت بررسی فلور سیانوباکتریایی شالیزارهای اطراف درگز و اثرات متقابل این سیانوباکتری ها بر روی یکدیگر صورت پذیرفت و در طی آن از شالیزارهای 4 منطقه انتخابی در اطراف درگز از خرداد تا شهریور ماه سال 1389، نمونه برداری به عمل آمد. همچنین برخی از عوامل فیزیکو-شیمیایی آب و خاک از قبیل دما، ph، هدایت الکتریکی (ec) و میزان عناصر سدیم و پتاسیم آب مورد سنجش و اندازه گیری قرار گرفتند. نمونه های جمع آوری شده پس از انجام مراحل لازم، به منظور جداسازی، خالص سازی و شناسایی گونه های سیانوباکتریایی، در محیط bg-110 کشت داده شدند. سپس برای شناسایی گونه های رشد یافته در محیط کشت، از آن ها اسلاید موقت تهیه گردید و عکسبرداری انجام گرفت.پس از شناسایی، گونه های خالص سازی شده در محلول دی اکسان تثبیت شدند. در مجموع 13 گونه سیانوباکتریایی متعلق به 8 جنس، 3 خانواده و2 راسته شناسایی شدند که در بین این 8 جنس، دو جنس oscillatoria با 4 گونه و nostoc با 3 گونه، از تنوع گونه ای بیشتری برخودار بودند. پس از شناسایی، به بررسی روابط متقابل این گونه های جلبکی در شرایط آزمایشگاهی و با استفاده از روش کشت بر روی محیط جامد bg-110 پرداخته شد. در این بررسی، گونه nostoc piscinale به عنوان قوی ترین و cylindrospermum mascicola به عنوان ضعیف ترین گونه از نظر تولید متابولیت های ثانویه (آللوکمیکال ها) شناخته شدند. این موضوع که رشد و گسترش این جلبک ها در شالیزارها نسبت به دیگر جلبک ها بیشتر بوده است، به وضوح قابل مشاهده بود. در نهایت، تمامی جفت های جلبکی مورد مطالعه از نظر برهمکنش هایشان در مقابل هم در سه طبقه کلی جایگزینی، بن بستی و مهار متقابل قرار گرفتند.
حنیف خادمی گزنک حمید اجتهادی
جنس artemisia متعلق به تیره کاسنی، زیرتیره asteroideae، قبیله anthemideae و زیرقبیله artemisiinae با حدود 400 الی 550 گونه در جهان و 34 گونه در ایران می باشد. مرکز اصلی پراکنش این جنس در آسیای مرکزی، جنوب غربی آسیا و مناطق مدیترانه ای است. این جنس از نظر تاکسونومی پیچیده است و برای حل این مشکل، مطالعات ریخت شناسی، تاکسونومی عددی، گرده شناسی و فیتوشیمیایی بر روی گونه های موجود در پژوهشکده علوم گیاهی دانشگاه فردوسی مشهد (fumh) و همچنین گونه های موجود در هربایوم دانشکده ی داروسازی دانشگاه علوم پزشکی مشهد و نمونه های جمع آوری شده از استان های خراسان جنوبی، رضوی و شمالی انجام شد. برای انجام مطالعات تاکسونومی عددی 102 صفت کمی و کیفی انتخاب شد و برای تعیین معنی داری صفات از آزمون kruskal- wallis استفاده شد. نتایج حاصل از این آزمون نشان داد که اکثراً صفات کیفی بررسی شده معنی دار بوده اند و صفات کمی از ارزش کمتری برخوردار بودند. برای تعیین معنی داری 6 صفت مورد بررسی در گرده شناسی نیز از آزمون kruskal- wallis استفاده شد. برای گروه بندی بین گونه ها آنالیز مولفه های اصلی انجام شد. نتایج نشان داد که گونه های موجود در شمال شرق ایران بر اساس صفات ریخت شناسی به سه گروه تقسیم می شوند. مطالعات فیتوشیمیایی تا حد زیادی تایید کننده ی نتایج مورفولوژی بودند.
سمیه قایم پناه حمید اجتهادی
سرده erysimum l. با حدود 180 گونه، به قبیله ی erysimeae از تیره ی شب بو (brassicaceae) تعلق دارد و گونه های آن بیشتر در نیمکره ی شمالی و عمدتاً در اروپا-آسیا انتشار دارند. بر اساس فلورا ایرانیکا، این سرده دارای 40 گونه در فلات ایران می باشد که 26 گونه ی آن از کشور ایران گزارش شده است. گونه های این سرده از لحاظ ویژگی های ریخت شناسی بسیار متنوع بوده و بسیاری از مشکلات تاکسونومی مابین گونه های آن به صورت حل نشده باقی مانده است. مطالعه ی کنونی به منظور تعیین مرز میان گونه های این سرده در استان-های خراسان با استفاده از صفات ریخت شناسی، تشریحی، گرده شناسی و بذر صورت گرفته است. به این منظور مطالعات بر روی نمونه های هرباریوم دانشگاه فردوسی مشهد (fumh)، هرباریوم مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان خراسان و نمونه های جمع آوری شده طی فصل رویشی سال 1389 انجام شد. برش گیری در مطالعات تشریحی دمگل آذین و پوسته ی بذر، به روش دستی انجام و برش ها به کمک کارمن زاجی- سبز متیل و سافرانین- فست گرین رنگ آمیزی شدند. مطالعه ی گرده شناسی نیز به روش ارتمن و با استفاده از میکروسکوپ نوری انجام گردید. ماتریس داده ها از 75 صفت ریخت شناسی، 12 صفت تشریحی دمگل آذین، 9 صفت گرده، 6 صفت عمومی بذر، 6 صفت ریز ریخت شناسی سطح بذر و 9 صفت آناتومی پوسته ی بذر تشکیل شد. معنا داری اختلاف صفات ارزیابی شده، با استفاده از آزمون kruskal-wallis h تعیین شد و صفات متمایز کننده به کمک آنالیز های مولفه ی اصلی (pca) و خوشه ای (ca) مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه حدود 12 گونه برای خراسان معرفی و مرز میان آن ها مشخص گردید. دو گونه از این سرده، در این مطالعه برای اولین بار از خراسان گزارش شدند. بر اساس مطالعات ریخت شناسی، ویژگی های گیاهشناسی گونه های این سرده در استان خراسان شرح داده و کلید شناسایی برای آن ها ارائه گردید. نتایج حاصل از مطالعات تشریحی دمگل آذین و گرده با اینکه تفاوت میان گونه ها را نشان داد ولی مطابقت زیادی با مطالعات ریخت شناسی انجام شده بر روی گونه های این سرده نداشت. اما مطالعات بذر (تشریح و ریز ریخت شناسی سطح پوسته ی بذر) تا حد زیادی گونه های این سرده را از یکدیگر تفکیک کرده و نتایج حاصل از مطالعه ی ریخت-شناسی را تأیید نمود.
تکتم آحسانی مهرداد لاهوتی
این آزمایش با هدف بررسی تاثیر غلظت های مختلف کروم بر صفات مربوط به جوانه زنی و رشد رویشی گیاه شنبلیله انجام شد. سطوح مختلف یون cr3+ (mgl-1 5، 4، 3، 2،1، 5/0 و 0) در مرحله ی جوانه زنی به بذر ها و در مرحله ی گیاهچه ای به محلول های غذایی واجد نشاء های شنبلیله ، اضافه شد. هر دو آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی در 4 تکرار انجام شد. شمارش بذرهای جوانه زده به صورت روزانه و نمونه برداری از نشاءها، پس از ده روز انجام شد و سرعت و درصد جوانه-زنی، طول هیپوکوتیل و ریشه چه و وزن خشک هیپوکوتیل و ریشه چه، مورد اندازه گیری قرار گرفت. در مرحله ی رشد رویشی، نمونه برداری از گیاهان پس از 35 روز انجام شد و برخی از صفات مورفولوژیکی و بیوشیمیایی اندازه گیری شد. در مرحله ی جوانه زنی طول هیپوکوتیل در غلظت های بالاتر از 2 و طول ریشه چه در تیمارهای بالاتر از 1 میلی گرم در لیتر کروم نسبت به شاهد، کاهش معنی داری داشتند (p? 0.05). وزن خشک هیپوکوتیل در تیمارهای 4 و 5 میلی گرم در لیتر کروم و وزن خشک ریشه چه در تیمارهای بالاتر از 2 میلی گرم در لیتر کروم به صورت معنی داری نسبت به شاهد کاهش یافت (p? 0.05). در مرحله ی گیاهچه ای،صفات رشد نظیر وزن خشک و طول بخش هوایی در غلظت های بالاتر از 5/0 میلی گرم در لیتر کروم، طول ریشه و وزن خشک ریشه ها در غلظت های بالاتر از 2 میلی گرم در لیتر کروم نسبت به شاهد کاهش معنی داری داشتند (p? 0.05). همچنین کاهش معنی داری در قطر ریشه، سطح ریشه و همچنین طول میان گره ها، در غلظت های بالاتر از 2 میلی گرم در لیتر کروم و تعداد میان گره ها در تیمار های 4 و 5 میلی گرم در لیتر کروم، نسبت به شاهد مشاهده شد (p? 0.05). افزایش میزان انباشتگی پرولین، فعالیت آنزیم پلی فنول اکسیداز در بافت برگی و میزان کروم ریشه در تمام تیمار ها نسبت به شاهد معنی دار بود (p? 0.05). مقدار کلروفیل خام و کلروفیلb در تیمارهای بالاتر از 5/0 میلی گرم در لیتر کروم و کلروفیل a در تیمار های 4 و5 ، نسبت به شاهد، کاهش معنی داری نشان دادند (p? 0.05). مقدار کلسیم برگ و ریشه در تیمارهای بالاتر از 1 میلی گرم در لیترکروم و مقدار پتاسیم ریشه نیز در تیمارهای بالاتر از 3 میلی گرم در لیتر کروم، به صورت معنی داری کاهش یافتند. در تیمارهای 4 و5 میلی گرم در لیتر کروم، افزایش معنی داری در مقدار کروم موجود در بافت برگی نسبت به شاهد مشاهده شد. به طورکلی، غلظت های خیلی کمcr3+ ( mgl-15/0) باعث تحریک رشد گیاه و غلظت های بالای cr3+ (mgl-1 3 ? ) تاثیر منفی بر رشد گیاه شنبلیله دارد و باعث کاهش رشد و متعاقب آن مرگ گیاه، شد
سمیرا حایری حمید اجتهادی
جنس گل قاصد یکی از جنس های مهم تیره مرکبان بوده و تاکنون بیش از 2500 گونه آن از سراسر دنیا گزارش شده است. بر اساس فلور ایرانیکا (van soest 1976) 11 بخش، 55 گونه، 2 زیرگونه و 6 فرم گل قاصد در نقاط مختلف ایران پراکنش دارد که از میان آنها 9 گونه انحصاری ایران می باشد. گل قاصد گیاهی چند ساله با کاربردهای فراوان است که به دلیل هیبریداسیون فراوان، آپومیکسی و همچنین حضور گونه های مشابه یکی از مشکل ترین جنس ها برای تاکسونومیست هاست. گونه های این جنس از لحاظ ویژگی های ریخت شناسی بسیار متنوع بوده و بسیاری از مشکلات تاکسونومی مابین گونه های این جنس به صورت حل نشده باقی مانده است. بررسی منابع نشان می دهد که تاکنون پژوهش های اندکی در مورد گرده شناسی، بذر و سیتوژنتیک گونه های این جنس در جهان صورت گرفته و تحقیق حاضر برای اولین بار در ایران ارائه می گردد. مطالعه ی کنونی با هدف تعیین مرز میان گونه های این جنس در استان های خراسان با استفاده از صفات ریخت شناسی،گرده شناسی، صفات بذر و کاریوتایپ صورت گرفته است. به این منظور مطالعات بر روی نمونه های هرباریوم دانشگاه فردوسی مشهد (fumh) و نمونه های جمع آوری شده طی فصل رویشی سال 1390 انجام شد. در این مطالعه 13 گونه و دو فرم برای خراسان معرفی و مرز میان آن ها مشخص گردید. در بخش مطالعات ریخت شناسی، پس از جمع آوری نمونه ها و شناسایی آنها، نقشه پراکنش گونه ها و کلید شناسایی آنها بر اساس صفات اصلی تهیه گردید. در بخش مطالعات تاکسونومی عددی، 49 صفت کمی و کیفی در گونه های مذکور مورد بررسی قرار گرفت و معنا داری اختلاف صفات ارزیابی شده، با استفاده از آزمون های kruskal-wallis h و one-way anova تعیین شد و صفات متمایز کننده به کمک آنالیز های مولفه ی اصلی (pca) و خوشه ای (ca) مورد بررسی قرار گرفت. مطالعه ی گرده شناسی نیز به روش ارتمن با استفاده از میکروسکوپ نوری و الکترونی انجام گردید. نتایج حاصل از مطالعات گرده با اینکه تفاوت میان گونه ها را نشان داد ولی مطابقت زیادی با مطالعات ریخت شناسی انجام شده بر روی گونه های این جنس نداشت. اما مطالعات بذر (ریز ریخت-شناسی سطح بذر) تا حد زیادی گونه های این جنس را از یکدیگر تفکیک کرده و نتایج حاصل از مطالعه ی ریخت شناسی را تأیید نمود. در بخش مطالعات سیتوژنتیکی، جمعیت های مختلف مربوط به 5 گونه گل قاصد مورد بررسی قرار گرفت و تعداد کروموزوم ها و سطح پلوئیدی آنها تعیین شده و کاریوتایپ و ایدئوگرام مربوطه تهیه گردید. این مطالعات نشان داد که گونه های مورد مطالعه از نظر تعداد کروموزوم در سه گروه دیپلوئید (2n?2x?16)، تریپلوئید (2n?3x?24) و پنتاپلوئید (2n?5x?40) قرار می گیرند. در ادامه طول بازوهای کروموزوم ها اندازه گیری شده و بر اساس جدول لوان و همکاران، نوع کروموزوم ها و مطابق روش استبینز تقارن کاریوتایپی گونه ها مشخص گردید. کلمات کلیدی: taraxacum، ریخت شناسی، گرده شناسی، مطالعه ی بذر، کاریوتایپ، آنالیز مولفه ی اصلی، آنالیز خوشه ای.
فاطمه سخنور حمید اجتهادی
«منطقه ی حفاظت شده ی هلالی» از سال 1376به عنوان منطقه شکار ممنوع و در سال 1385 به منطقه ی حفاظت شده تبدیل گردید. مساحت آن 120719 هکتار و در حدفاصل شهرهای گناباد و بجستان در استان خراسان رضوی واقع شده است. منطقه هلالی در گستره خود ترکیبی از مناطق کوهستانی، دشتی و تپه ماهوری است و بر اساس طبقه بندی اقلیمی دومارتون دارای اقلیم خشک و بیابانی با تابستان های گرم و زمستان های سرد است. با توجه به اهمیت تنوع زیستی در امر حفاظت محیط زیست، این تحقیق به منظور بررسی تنوع گیاهی این منطقه و عوامل موثر بر آن انجام گرفت. در این راستا سه ایستگاه دشتی، تپه ماهوری و کوهستانی و نیز سه عرصه با مدیریت چرای متفاوت انتخاب و عمل نمونه برداری به صورت تصادفی برداشت گردید. در بررسی فلوریستیک این منطقه و با به کارگیری منابع و فلورهای موجود، تعداد 318 گونه ی گیاهی شناسایی شد. این گونه ها متعلق به 205 جنس و 53 تیره هستند. بیشتر گونه ها متعلق به تیره های asteraceae، poaceae و brassicaceae به ترتیب با 53، 30 و 26 گونه هستند. بررسی کورولوژی گونه های منطقه نشان داد که اغلب گونه ها متعلق به ناحیه ایران و تورانی می باشند و تروفیت ها و همی کریپتوفیت ها از مهمترین شکل های زیستی منطقه هستند. مطالعات تنوع زیستی و عوامل فیزیوگرافی موثر بر آن در منطقه نشان داد که ایستگاه کوهستانی دارای بیشترین غنا و کمترین یکنواختی است. جهات شیب در دو ایستگاه تپه ماهوری و کوهستانی تأثیر زیادی در تنوع گیاهی نشان ندادند. در بررسی اثر چرا، بیشترین مقدار تنوع در عرصه چرای متوسط دیده شد. تأثیر مثبت بارندگی بر میزان تنوع نیز از مقایسه ی ایستگاه کوهستانی در دو سال متفاوت از نظر بارندگی اثبات شد. با برازش مدل های توزیع رتبه- فراوانی بر اساس داده های فراوانی، انطباق کل منطقه و نیز ایستگاه های کوهستانی و تپه ماهوری با مدل لگ نرمال تأیید گردید. از طرف دیگر ایستگاه دشتی با مدل لگاریتمی انطباق بیشتری داشت که نمایانگر دخالت و روند روبه تخریب این ایستگاه است.
زهرا رنجبر جمیل واعظی
چکیده جنس سس (cusucta l.) متعلق به تیره پیچک(convolvulaceae) ، با حدود 200 گونه از گیاهان تمام انگل گلداری است که انگل گیاهان زراعی، باغی، وحشی و زینتی می باشد و پراکنش وسیعی در جهان دارد. بر اساس فلورا ایرانیکا جنس cuscuta دارای 24 گونه در فلات ایران است که 17 گونه آن در ایران گزارش شده است که از این میان 6 گونه در خراسان نیز می روید. تحلیل رفتن صفات ریخت شناسی، اندازه کوچک، همسویی این صفات در بین گونه ها و وجود تنوع در این صفات در سطح پایین تر از گونه از مهمترین مشکلات در تعیین مرز های تاکسونومیکی در این جنس است. این مطالعه جهت تفکیک گونه های این جنس در استان خراسان صورت گرفته است. به این منظور مطالعات ریخت شناسی بر روی نمونه های موجود در هرباریوم پژوهشکده علوم گیاهی دانشگاه فردوسی مشهد و هرباریوم مرکز تحقیقات کشاورزی منابع طبیعی استان خراسان و همچنین نمونه های جمع آوری شده در فصل رویشی سال 1390 انجام شد. در مطالعات تشریحی برش گیری به روش دستی انجام شد و مقاطع به روش رنگ آمیزی با آبی تولوئیدین رنگ آمیزی شدند. دانه های گرده به روش ارتمن و با استفاده از میکروسکوپ نوری و الکترونی (sem) مورد بررسی قرار گرفتند. ماتریس داده های حاصل از این مطالعات (41 صفت ریخت شناسی، 16 صفت تشریحی و هشت صفت گرده شناسی) تنظیم شد. آنالیز one-way anova جهت تشخیص صفات کمّی موثر در جدایی گونه ها مورد استفاده قرار گرفته و برای صفات کیفی از آزمون wallis kruskal استفاده گردید. سپس صفات متمایز کننده با آنالیز مولفه های اصلی(pca) و آنالیز خوشه ای (cluster analysis) مورد بررسی قرار گرفتند. شش صفت در ریز ساختار سطح بذر نیز در بین 5 گونه مورد مقایسه قرار گرفت. در مطالعه مولکولی افرادی از دو گونه c. brevistyla و c. epithymum با استفاده از توالیits مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین به منظور انجام یک مطالعه جامع، از توالی های گونه های مختلف cuscuta موجود در بانک ژن نیز استفاده شد. مطالعات ریخت شناسی منتج به شناسایی نه تاکسون (شش گونه و سه واریته) از این جنس در استان های خراسان گردید که از این میان گونه های c. epithymumو c. pedicellata برای اولین بار برای فلور استان خراسان گزارش شدند. در تاکسونومی عددی صفات کیفی تمایز خوبی را در اغلب تاکسون ها ایجاد نمود و کلید شناسایی برای آنها ارائه گردید. نتایج حاصل از مطالعات تشریحی ساقه نیز میان گونه ها تفاوت نشان داد و با مطالعه ریخت شناسی مطابقت داشت. صفات گرده شناسی نیز مانند مطالعه بذر جدایی خوبی در سطح زیرجنس نشان دادند اما در جدایی گونه ها به ویژه در زیر جنسcuscuta چندان کارآمد نبودند. در مطالعه مولکولی، توالی its جدایی خوبی را در سطح گونه ایجاد کرد. همچنین مشکل تاکسونومیکی افرادی که صفات حدواسط دو گونه c. epithymum و c. brevistyla را نشان می دادند، با قرار گرفتن آنها به همراه گونه های مذکور در یک کلاد مشترک، بر طرف شد و مشخص شد که این دو گونه والدین احتمالی این افراد هیبرید باشند. کلمات کلیدی: cuscuta، تاکسونومی عددی، مطالعه تشریحی، گرده شناسی، its.
سمانه شهری محمد جنگجو
در اکولوژی گیاهی، چرای دام به عنوان یک عامل مهم تاثیرگذار بر جوامع گیاهی مطرح است. مهم-ترین نتیجه چرا، تاثیر آن بر الگوهای مکانی پوشش گیاهی است که در نتیجه آن برهمکنش های بین گیاهان نیز تحت تاثیر قرار می گیرد. این برهمکنش ها می توانند باعث حضور یا عدم حضور گونه های خاص در یک جامعه شوند. اهداف اصلی این تحقیق بررسی همبستگی مکانی بین گیاهان در امتداد گرادیان چرا و مطالعه تنوع زیستی گیاهان زیراشکوب در سه سطح بهره برداری مختلف و ارزیابی نقش گیاهان پرستار در حفظ این تنوع در یک مرتع استپی بسیار خشک می باشد. سه سایت نزدیک به هم که از لحاظ شدت چرا متفاوت بودند(قرق- چرای متوسط- چرای شدید) انتخاب و نمونه برداری به صورت سیستماتیک- تصادفی انجام شد. 3 ترانسکت 50 متری به موازات هم و عمود بر جهت شیب در هر سایت استقرار یافت و هر گیاه چندساله ای که در امتداد ترانسکت قرار گرفت به عنوان یک واحد نمونه برداری محسوب شد. و اطلاعات توصیفی جوامع گیاهی (فراوانی، درصد پوشش، ابعاد تاج پوشش و حضور و عدم حضور گونه های گیاهی) موجود در زیراشکوب وفضای باز مجاور هر گیاه بوته ای ثبت شد. جهت ارزیابی تنوع، غنا و یکنواختی به ترتیب از شاخص های شانون، منهینیک و مارگالف، کامارگو، اسمیت و ویلسون و برای محاسبه همبستگی های چندگانه در هر سایت از شاخص نسبت واریانس و برای تعیین نوع و میزان همبستگی مکانی بین جفت گونه ها از آزمون مربع کای بهره گیری شد. بر طبق نتایج به دست آمده، با افزایش شدت چرا سطح تاج پوشش و ارتفاع گیاهان پرستار چندساله کاهش یافت. رابطه رگرسیون بین ارتفاع و سطح تاج پوشش گیاهان پرستار و غنای گونه ای زیراشکوب بررسی شد که تنها در سایت چرای شدید با افزایش ارتفاع گیاهان پرستار غنای گونه ای افزایش یافت. بررسی اثرات متقابل چرای دام و تاج پوشش گیاهان چندساله بر شاخص های تنوع زیستی نشان داد که در سایت چرای شدید تفاوتی بین جامعه گیاهی زیراشکوب و فضای باز مجاور وجود نداشت. در حالیکه در دو سایت چرای متوسط و قرق این اختلاف معنی دار بود. به علاوه شاخص تنوع زیستی و غنای گونه ای در زیراشکوب سایت چرای متوسط به طور معنی-داری از دو سایت دیگر بیشتر بود.نتایج همبستگی ها نیز نشان داد که با افزایش شدت بهره برداری از مرتع، از سایت قرق به سایت چرای متوسط، همبستگی بین گیاهان چندساله و گیاهان زیراشکوب افزایش ولی در سایت چرای شدید کاهش یافت. که این نتایج مطابق با فرضیه منحنی خمیده در اکولوژی است که بیان می کند گیاهان چندساله بیشترین اثر تسهیل را در سطوح متوسط تنش دارند. همچنین با توجه به برابری همبستگی های منفی در هر سه سایت نتیجه گیری می شود که احتمالا رقابت در هر سه سایت برابر بوده است. بیشترین تسهیل در سایت چرای متوسط بوده و با افزایش شدت چرا تسهیل کاهش یافت. در سایت قرق نیز به دلیل عدم بهره برداری از مرتع و وجود گیاهان بیشتر در عرصه، همبستگی های مثبت کمتری بین گیاهان مشاهده شد.
مرضیه بهادران فرشته قاسم زاده
این تحقیق، به منظور مطالعه برخی جنبه های اکولوژی فردی گیاه (moq.) karel ex litw. salsola richteri در مناطقی از خراسان جنوبی انجام شد. در این بررسی ابتدا نقاط پراکنش گیاه مشخص شد. سپس مورفولوژی، فنولوژی، استراتژی تجدید حیات گیاه، فرم زیستی و وضعیت حفاظتی گیاه مورد بررسی قرار گرفت. آناتومی برگ گیاه با استفاده از روش سافرانین- فست گرین مطالعه شد. خصوصیات خاک نظیر ph، ec، ازت کل، میزان فسفر و بافت خاک تعیین شد. سیستم شاخص اکولوژیکی بورهیدی برای تعیین شاخص اکولوژیکی گیاه مورد استفاده قرار گرفت. محتوای آلکالوئید کل برگ های گیاه اندازه گیری شد. میزان فلاونوئید، پرولین و فعالیت آنزیم اسید فسفاتاز در برگ-های گیاه در دو منطقه بشرویه و شاهرخت (شمال غربی و شمال شرقی خراسان جنوبی) سنجش و مقایسه شدند. همچنین اثر آللوپاتی عصاره برگ s. richteri روی سرعت و درصد جوانه زنی گیاه bromus tectorum مطالعه شد. نتایج نشان داد که s. richteri گیاهی چند ساله، پایا و درختچه ای است که از نظر شکل زیستی رانکایر، جزء گروه فانروفیت ها می باشد و تکثیر آن در طبیعت از طریق بذر است. این گونه از نظر وضعیت حفاظتی بر مبنای گروه بندی iucn، در گروه گونه های lc (حداقل نگرانی) قرار می گیرد. s. richteri در خاک غیر شور، سبک و در ph قلیایی از رشد خوبی برخوردار است. بررسی های فنولوژی این گونه نشان داد که جوانه زنی بذر در اواخر اسفند ماه وگلدهی در تیر ماه انجام می شود، سپس در اواخر تیر، گل ها به میوه تبدیل می شوند و بذر دهی در شهریور ماه آغاز می-شود. با توجه به اطلاعات اکولوژیکی به دست آمده و سیستم شاخص اکولوژیکی بورهیدی به s. richteri در مناطق مختلف از لحاظ منبع حرارتی، رطوبت خاک، برهمکنش خاک زیستگاه، میزان ازت، شدت نور در زیستگاه و شوری خاک به ترتیب رتبه 7، 2، 7، 2-1، 9 و 1 تعلق گرفت. غلظت فلاونوئید، پرولین و فعالیت آنزیم اسید فسفاتاز در برگ های گیاه منطقه بشرویه که تحت تنش خشکی بالاتری است، بیشتر بود (p <0.05). میزان آلکالوئید کل برگ-های گیاه، 7/47 میلی گرم آلکالوئید در 100 گرم بافت خشک برگ محاسبه شد. مطالعه خواص آللوپاتیک گیاه s. richteri نشان داد که عصاره آبی آن در 1%، 2%، 3% و 6% (وزنی/ حجمی)، سرعت و درصد جوانه زنی b. tectorum را به طور معنی داری کاهش می دهد (p <0.05). کلمات کلیدی: اکولوژی فردی، salsola richteri، وضعیت حفاظتی، آللوپاتی و خراسان جنوبی.
فاطمه خسروی تبار احمدرضا بهرامی
بومادران (achillea)، گیاهی متعلق به تیره کاسنی ها (asteraceae) است که در طب سنتی در برابر بیماری هایی نظیر التهابات پوستی، اختلالات گوارشی و تسکین زخم ها مورد استفاده بوده است. امروزه ثابت شده است که بسیاری از خواص دارویی عصاره این گیاه، ناشی از فلاونوئیدهای موجود در آن است. تکثیر و مهاجرت سلول های فیبروبلاست یک نقش اساسی در ترمیم زخم های پوستی دارد. هدف این مطالعه، تعیین بهترین روش استخراج ترکیبات فلاونوئیدی از گیاه بومادران، و بررسی اثر آن ها در تحریک تکثیر و مهاجرت سلول های فیبروبلاست، به عنوان مکانیسمی در ترمیم زخم های پوستی بود. در این بررسی، دو گونه achillea eriophora و achillea biebersteinii، از استان های خراسان جنوبی و رضوی جمع آوری شد. استخراج ترکیبات فنلی و فلاونوئیدها، از پودر خشک برگ، گل، ساقه و بخش هوایی این دو گونه با استفاده از دو روش shaking و maceration در دو نوع حلال اتانولی و متانولی انجام شد. محتوی کل فنل و فلاونوئید هر عصاره به روش اسپکتروفتومتری تعیین شد. عصاره حاوی بیشترین میزان فنل و فلاونوئید جهت بررسی خواص بیولوژیکی انتخاب شد. ابتدا اثرات سیتوتوکسیک عصاره مورد نظر با استفاده از تست mtt، بررسی شد. سپس اثر محرک غلظت های غیرسمی عصاره، بر تکثیر سلول های فیبروبلاست با استفاده از یک متد رنگ سنجی، و اثر آن بر مهاجرت سلول های فیبروبلاست با استفاده از متد خراش، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج ما نشان داد که با استفاده از حلال متانولی و روش ماسریشن می توان بیشترین میزان فنل را از برگ a. eriophora و گل a. bibersteinii، و بیشترین میزان فلاونوئید را از برگ هر دو گونه استخراج کرد. از آنجا که a. eriophora، گونه ای اندمیک ایران بود، از عصاره متانولی تهیه شده به روش ماسریشن از برگ این گونه، جهت مطالعات بیولوژیکی استفاده شد. این مطالعه نشان داد که غلظت های کم این عصاره (g/mlµ 6/1-1/0) محرک تکثیر سلول های فیبروبلاست، و غلظت های متوسط آن (g/mlµ 30-1)، محرک مهاجرت این سلول ها هستند. لذا عصاره متانولی برگ a. eriophora، می تواند به وسیله تحریک تکثیر و مهاجرت سلول های فیبروبلاست، در ترمیم زخم های پوستی نقش داشته باشد.
مریم وارسته کجوریان مریم مقدم متین
بومادران (achillea)، گیاهی متعلق به تیره کاسنی ها (asteraceae) است که در طب سنتی در بیماری هایی نظیر التهابات پوستی، اختلالات گوارشی و تسکین زخم ها مورد استفاده بوده است. امروزه ثابت شده است که بسیاری از خواص دارویی عصاره این گیاه، ناشی از فلاونوئیدهای موجود در آن است. گونه های واکنش گر اکسیژن (ros) در بیماری های مختلفی از جمله آرتروز، آب مروارید، سرطان، پیری و دیگر بیماری ها نقش اساسی دارند. از همین رو مهار این عناصر مخرب، می تواند باعث ممانعت از بروز بسیاری از اختلالات باشد. سلول های فیبروبلاست پوستی نیز از جمله سلول های طبیعی بدن هستند که در معرض تخریب توسط ros تولیدی به روش های مختلف قرار می گیرد. برای مثال، اشعه ماورا بنفش و انواع آلاینده های محیطی از جمله منابع تولید ros در پوست هستند. در این مطالعه دو گونه achillea eriophora و achillea biebersteinii از استان های خراسان رضوی و جنوبی جمع آوری شدند. استخراج ترکیبات فنلی و فلاونوئیدی، از پودر خشک برگ، گل، ساقه و بخش هوایی این دو گونه با استفاده از دو روش shaking و maceration، و در دو نوع حلال اتانولی و متانولی انجام شد. محتوای کل ترکیبات فنل و فلاونوئیدی با استفاده از روش اسپکتروفتومتری بررسی شد. عصاره حاوی بیشترین میزان ترکیبات فنلی و فلاونوئیدی جهت بررسی خواص آنتی اکسیدانی استفاده شد. میزان توانایی آنتی اکسیدانی عصاره ها با استفاده از دو روش dpph (محیط محلول در آب) و bcb (محیط محلول در چربی)، تعیین شد. غلظت های غیر سمی عصاره هایی با بیشترین خاصیت آنتی اسیدانی، با استفاده از روش mtt تعیین شدند، و سپس توانایی این عصاره ها در ممانعت از آسیب اکسیداتیو (القا شده توسط پراکسیدهیدروژن) اندازه گیری شد. نتایج ما نشان داد که استفاده از حلال متانولی می تواند بیشترین ترکیبات فنلی را از برگ a. eriophora و گل a. biebersteinii، و بیشترین میزان ترکیبات فلاونوئیدی را از برگ هر دو گونه استخراج کند. عصاره های برگ هر دو گونه که حاوی بیشترین ترکیبات فلاونوئیدی بودند، بیشترین خاصیت آنتی اکسیدانی را نیز نشان دادند. همچنین غلظت 1 میکروگرم در میلی لیتر از عصاره برگ a. biebersteinii نیز که حاوی بیشترین ترکیبات فلاونوئیدی در بین تمام عصاره ها بود، توانایی بیشتری در حفاظت سلول ها نسبت به تنش اکسیداتیو نشان داد.
نازنین ناظم جمیل واعظی
جنس alcea جنسی است جهان شمول؛ شامل 75 گونه و عمدتاً پراکنش وسیعی در جنوب غربی آسیا دارد. بیش از 34 گونه از این جنس برای ایران گزارش شده است که 16 گونه اندمیک می باشد. با هدف درک بهتر روابط گونه ای و همچنین بکارگیری ابزار تاکسونومیکی ارزشمند در مرزبندی تاکسون های مذکور مطالعات ریخت شناسی، تشریحی، ریز ریخت شناسی سطح بذر و مولکولی روی 14 گونه گزارش شده از شمال شرق ایران انجام شد. در مطالعه مرفومتریکی 87 صفت ریخت شناسی(33 صفت کمی و 54 صفت کیفی) ارزیابی شد و از آنالیز های مولفه های اصلی و خوشه، برای جداسازی گونه ها و ارائه کلید استفاده شد. نتایج بیانگر یکنواختی های درون گونه ای بودند که نتوانست مرزبندی گونه ها را به درستی نمایان سازد. بررسی های تشریحی با برش گیری دستی و رنگ آمیزی با آبی تولوئیدین انجام شد. با وجود تفاوتهای نامحسوسی که در خصوصیات تشریحی تاکسونها مشهود بود؛ این مطالعات نیز در تفکیک تاکسونها موثر نبودند و نتایج ریخت شناسی را تأیید کردند. ریز ریخت شناسی سطح بذر با استفاده از میکروسکوپ الکترونی نگاره (sem) مورد بررسی قرار گرفت. یکنواختی ها در الگوهای سطح بذر مشهود بود. نتایج مطالعات مولکولی با استفاده از نشانگر هسته ای ریبوزومی its به روشنی موید مطالعات قبلی بود. همچنین به تک نیا بودن جنس alcea تأکید شد. درنهایت فرضیات تکاملی با توجه به قدمت بالای این تاکسون ارائه شد که همگی بر تنوع گونه ای بالای این تاکسون در راستای سازش پذیری سریع اشاره کردند.
محمد باقر عرفانیان طالعی نوغان احمدرضا بهرامی
هدف اصلی مطالعات تنوع ژنتیکی، شناخت ویژگی های ذاتی و قابل توارث گیاهان و تلاش برای حفاظت از این ویژگی-های ذاتی است. ارس (juniperus polycarpos k.koch) از تیره سرو (cupressaceae)، یکی از مهم ترین گیاهان پرستار در کوهستان های صخره ای خشک و نیمه خشک است. شمال شرق به دلیل داشتن چندین زیستگاه برای این گیاه، یکی از بزرگترین ذخایر ژنتیکی ارس در کشور ایران است. تخریب بیش از حد این گیاه در سال های اخیر، قدرت احیای بشدت ضعیف ارس و نامشخص بودن وضعیت سیستماتیکی آن شرایط ویژه ای را برای این درخت ارزشمند بوجود آورده است. سه نشانگر ریزماهوارک، نشانگر کلروپلاستی rpl32-trnl و نشانگر هسته ای its برای ارزیابی تنوع ژنتیکی و تعیین جایگاه فیلوژنتیکی گونه های ارس شمال شرق ایران در جنس juniperus l. استفاده شد. 20 نمونه که از چهار جمعیت مختلف شمال شرق ایران (لائین، شکراب، گلول و سرانی، و کردینه) نمونه برداری شده بودند، تحت بررسی قرار گرفتند. از میان پنج نشانگر فقط نشانگر its، محصول پی سی آر تولید کرد. میزان تنوع نوکلئوتیدی اندازه گیری شده برای همه این 20 نمونه برابر با 00186/0 بود. جمعیت کردینه با میزان تنوع 00573/0 بیشترین تنوع را داشت و جمعیت های مناطق گلول و سرانی، و لائین فاقد تنوع بودند. نتایج مطالعه فیلوژنتیکی به روش بیزین، نشان داد که ارس های خراسان متعلق به گونه juniperus excelsa m.bieb هستند و گونه j. polycarpos در شمال شرق ایران وجود ندارد. انزوای طولانی مدت جمعیت های ارس شمال شرق از یکدیگر و همچنین نشانه های پلی پلوئیدی و احتمالا دورگه گیری در ارس-های شمال شرق مشاهده شد. کلمات کلیدی: تنوع ژنتیکی، juniperus excelsa، juniperus polycarpos، شمال شرق ایران
زهرا نیکبخت محمد جنگجو
بررسی بانک بذر خاک اطلاعات مفیدی را برای مدیریت و احیاء اکوسیستم های طبیعی فراهم می آورد. در مناطق خشک، برخی گیاهان چند ساله ممکن است سبب تجمع بانک بذر در زیر تاج پوشش خود شده و بذرها را در برابر چرای دام و سایر عوامل محیطی محافظت کنند. این مطالعه با هدف بررسی اثر گیاهان چندساله بر خصوصیات بانک بذر در سطوح مختلف بهره برداری از مرتع، در مراتع کاخک گناباد، انجام شد. سه مرتع مجاور هم با سطوح بهره برداری شدید، متوسط و عدم چرا (قرق) انتخاب و در هر مرتع سه ترانسکت بطور تصادفی مستقر شد. در امتداد هر ترانسکت، نمونه های خاک از عمق صفر تا 5 سانتی متری از زیراشکوب پنج گیاه چندساله و فضای باز مجاور (معادل ابعاد تاج گیاهان پرستار) تهیه شد. برای تعیین تراکم بانک بذر در آزمایشگاه، از روش جداسازی بذرها از خاک استفاده شد. بذرها با استفاده از اطلاعات موجود و منابع معتبر شناسایی گردید، بر این اساس نام جنس، گونه و فرم رویشی گیاهی مربوط به هر بذر، تعیین گردید. خصوصیات مورفولوژیک بذرها شامل اندازه، وزن هزار دانه، رنگ و شکل اندام پراکنش بذرها در آزمایشگاه تعیین گردید. شاخص های تنوع و غنای بانک بذر خاک محاسبه شد. نتایج نشان داد که تراکم بانک بذر در منطقه ی چرای متوسط و چرای شدید بیشتر از منطقه قرق بود. بیشترین و کمترین تراکم بانک بذر به ترتیب در زیراشکوب بوته ورک (rosa persica) و گون (astragalus heratensis) مشاهده شد. تنوع بانک بذر در سایت چرای متوسط و قرق بیشترین مقدار را دارا بود. در هر سه منطقه تراکم و تنوع بانک بذر زیر تاج پوشش گیاهان به طور معنی داری بیشتر از فضای باز بود. افزایش فشار چرا سبب افزایش گیاهان یکساله و کاهش گیاهان چندساله و بوته ای در بانک بذر خاک شد. بذر گندمیان چندساله در همه شدت های چرایی از تراکم بالایی در زیر تاج پوشش گیاهان پرستار برخوردار بود. نتایج نشان داد که بیشترین مکانیسم پراکنش بذرهای مورد مطالعه، مکانیسم پراکنش توسط زوائد بلند بود. به طور کلی این نتایج بیانگر نقش گیاهان چند ساله در حمایت و حفظ غنای گونه ای و پایداری اکوسیستم در شرایط بهره برداری شدید از مراتع استپی است. با وجود این، تحت چرای شدید دام تراکم بانک بذر زیراشکوب افزایش ولی تنوع آن کاهش می یابد که می تواند نشان دهنده تخریب و گسستگی لکه های پوشش گیاهی باشد.
عادله خاور محمد جنگجو
تنوع گیاهی بالا در اکوسیستم مرتع، موجب افزایش پایداری آن در برابر عوامل نامساعد محیطی و ثبات در تولید علوفه می گردد. گیا هان بوته ای مرتع از طریق تاثیر گذاری بر ویژگی های میکروکلیما و خاک زیرتاج خود می توانند بر ساختار و ترکیب پوشش گیاهی و تنوع اکوسیستم تاثیر بگذارند. گیاهان آللوپات با آزادسازی مواد آللوشیمیایی به محیط اطراف خود ممکن است باعث کاهش تنوع گیاهی اکوسیستم شوند. این مطالعه با هدف بررسی اثر آللوپاتی بر تنوع، انبوهی و بیوماس گیاهان مرتعی، در مراتع آبمال، سرخس، خراسان رضوی، ایران انجام شد. بدین منظور دو بوته ی دست کاشت تاغ (haloxylon persicum ) و آتریپلکس (atriplex canescens) و دو گونه ی علفی چندساله، خودرو و مهاجم اسپند ( peganum harmala) و شن بوته (ammothamnus lehmanni ) انتخاب شد. در مرتع، پلاتهایی (معادل ابعاد تاج گیاهان) بطور تصادفی و بصورت جفتی در زیراشکوب و فضای باز مجاور آنها مستقر شد. تمامی گیاهان موجود در پلات شناسایی و شمارش شد. بیوماس هوایی آنها قطع و به تفکیک گونه به آزمایشگاه منتقل، خشک و توزین گردید. میزان نور در زیراشکوب گیاهان و در فضای باز و درجه ی دما در سطح و عمق خاک اندازه گیری شد. نمونه هایی از عمق صفر تا 10 سانتی متری و 10-40 سانتی متری خاک زیراشکوب و فضای باز مجاور تهیه و درصد وزنی رطوبت، ویژگی های شیمیایی(اسیدیته، هدایت الکتریکی، میزان عناصر نیتروژن، کربن آلی) و فیزیکی(بافت) خاک آنها اندازه گیری شد. بیوماس کلی و متوسط بیوماس و شاخص های تنوع گیاهان موجود در زیراشکوب و فضای باز محاسبه شد. بر اساس نتایج، تنوع، انبوهی و بیوماس کلی گیاهان در زیرتاج گیاهان آللوپات کمتر از فضای باز مجاور بود. ولی متوسط بیوماس در زیراشکوب گیاهان آللوپات بیشتر از فضای باز بود. بیشترین و کمترین تنوع گیاهی و انبوهی به ترتیب در زیراشکوب شن بوته و تاغ مشاهده شد. بیشترین بیوماس کل و متوسط بیوماس در زیراشکوب گونه ی اسپند اندازه گیری شد. کمترین بیوماس کل در زیراشکوب گونه ی تاغ و کمترین بیوماس متوسط در زیراشکوب گیاهان شن بوته و تاغ مشاهده شد. در بین چهار گونه مورد مطالعه، تاغ و آتریپلکس توانایی بیشتری در تسهیل شرایط میکروکلیمایی داشتند. اثرات منفی کشت گونه های آتریپلکس و تاغ و اسپند( هدایت الکتریکی، اسیدیته) بر متغیرهای شیمیایی خاک بیشتر از اثرات مثبت(نیتروژن، ماده آلی ) آن تعیین شد؛ درحالی که اثرات مثبت گونه ی شن بوته بیشتر از اثرات منفی آن ارزیابی شد. این اختلافات را می توان به اثر دگرآسیبی این گونه ها بر محیط اطراف خود مرتبط دانست. نتایج نشان داد که بیشترین اثر منفی (بر تنوع، انبوهی و بیوماس کل، و خصوصیات خاک) در زیر تاج تاغ و کمترین اثر در زیر گونه ی شن بوته مشاهده شد. براساس نتایج این پژوهش، گیاهان آللوپات باعث کاهش تنوع و انبوهی گیاهان مرتعی در زیر تاج خود نسبت به فضای باز مجاور می شوند. با وجود این، از نتایج چنین استنباط می شود که گیاهانی که مقاومت زیادی به مواد آللوپات دارند و یا قادرند دوره ی زندگی خود را طوری سازگار کنند که از آللوپاتی گیاهان دیگر آسیب زیادی نبینند، می توانند از اثرات میکروکلیمایی آنها بهره مند شده و بیوماس و بقاء بیشتری نسبت به گیاهان فضای باز داشته باشند.
زهره پورقربان حمید اجتهادی
آللوپاتی ریزجلبک های سبز نسبت به ماکروفیت ها مطالعات کم تری را به خود اختصاص داده است. scenedesmus از ریزجلبک های سبز رایج در زیستگاه های آب شیرین است و معمولاً به فرم کلنی های 4 سلولی یافت می شود. پس از جمع آوری نمونه ها و تشخیص گونه های scenedesmus، گونه هایی از آن که بیش ترین فراوانی را داشتند مورد مطالعه قرار گرفتند. در مجموع 9 گونه scenedesmus از زیستگاه های آب شیرین حومه ی مشهد تشخیص و نام گذاری شد و 1 گونه نیاز به بررسی های بیش تری برای شناسایی دارد. از میان گونه های شناسایی شده، 5 گونه گزارش جدیدی برای فلور جلبکی ایران محسوب می شوند. به منظور بررسی اثرات آللوپاتی دو گونه ی scenedesmus acutus meyen و (turpin) de brébisson scenedesmus quadricauda بر 4 جلبک سبز تک سلولی از کشت همراه این جلبک ها تحت شرایط کنترل شده ی آزمایشگاهی استفاده شد. شمارش سلول ها توسط لام هموسیتومتر و آنالیز آماری داده ها با روش آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون توکی انجام شد. نتایج نشان داد که دو گونه ی s. acutus meyen و s. quadricauda (turpin) de brébisson رشد گونه های chlorella vulgaris beyerinck، chlorella sp.، oocystis solitaria wittrock و chlamydomonas sp. را به شدت مهار می کنند. بنابراین، نتیجه می گیریم که حساسیت جلبک های سبز تک سلولی به گونه های scenedesmus می تواند ترکیب و فراوانی آن ها را در جوامع آب شیرین تحت تأثیر قرار دهد.
سمانه سماعیل پور حمید اجتهادی
منطقه حفاظت شده سرانی با مساحت حدود 18144هکتار در فاصله 75کیلومتری شهر شیروان، استان خراسان شمالی در شمال شرقی ایران قرار دارد. این منطقه از سال 1350تاکنون گاهی به عنوان منطقه حفاظت شده و گاهی به عنوان پارک ملی شناخته شده است و در این مدت بارها محدوده آن تغییر کرده است.این منطقه از شمال هم مرز با کشور ترکمنستان قرار داردو از نظر توپوگرافی بسیار متغیر و یک منطقه کوهستانی به شمار می رود.بر اساس طبقه بندی اقلیمی دومارتن، دارای اقلیم نیمه خشک می باشد. این منطقه دارای زمستان های سرد و تابستان های معتدل بوده و سرما و یخبندان در آن از آبان ماه آغاز و تا اوایل اردیبهشت ماه ادامه می یابد.با توجه به اهمیت تنوع زیستی در امر حفاظت محیط زیست، این تحقیق به منظور بررسی و مقایسه ی تنوع زیستی گیاهی این منطقه انجام گرفت. در این راستا دو ایستگاه دشتی و کوهستانی، انتخاب و نمونه برداری با استقرار واحد های نمونه برداری به صورت تصادفی در دو مرحله ی قبل و بعد از چرای دام انجام شد. مساحت منطقه مورد مطالعه در این پژوهش 5235 هکتار بود که در واقع منطقه ی تحت گلول را شامل می¬شود. در بررسی فلوریستیک این منطقه و با به کارگیری منابع و فلورهای موجود، تعداد218 گونه ی گیاهی شناسایی شد. بیشترین گونه ها متعلق به تیره هایasteraceae و fabaceaeبه ترتیب با 36 گونه و 19 گونه هستند. بررسی کورولوژی گونه های منطقه نشان داد که اغلب گونه ها متعلق به ناحیه ی ایران و تورانی می باشند و همی کریپتوفیت ها از مهمترین شکل های زیستی منطقه هستند. مطالعات تنوع زیستی و عوامل فیزیوگرافی موثر بر آن در منطقه نشان داد که ایستگاه کوهستانی دارای تنوع بیشتری نسبت به منطقه دشتی است. جهات شیب، تفاوت معنا داری در تنوع گیاهی منطقه نشان ندادکه این امر به دلیل اینست که با توجه به اینکه دامنه ارتفاعی منطقه محدود بوده، بنابراین جهت شیب تاثیر زیادی روی تنوع نگذاشته است، زیرا شیب زمانی می¬تواند بر روی تنوع تاثیر گذار باشد که تغییرات ارتفاع منطقه زیاد باشد، به نحوی که باعث توزیع غیر یکنواخت جریان هوا و رطوبت در شیب های منطقه شود. در بررسی اثر چرا،میزان تنوع در دو مرحله ی قبل و بعد از چرای دام تفاوت معنا داری نشان نداد، که این امر می تواند به علت مدیریت چرای مناسب و ورود کنترل شده دام ها به منطقه باشد. در بررسی اثر درجه شیب، درجه شیب تند به طور معناداری نسبت به درجات شیب کم و متوسط، کاهش یافته بود، در واقع افزایش شیب منطقه، موجب کاهش یافتن مواد غذایی خاک به علت آب شویی زیاد و نیز کاهش رطوبت در دسترس گیاه شده و در مجموع سبب کاهش تنوع گونه ای می شود. کلمات کلیدی:فلور، کورولوژی، شکل زیستی، شاخص های تنوع
سیده زهرا موسوی پارسایی جمیل واعظی
گل جالیز (orobanche) بزرگترین جنس در میان گیاهان انگلی کامل تیره یorobanchaceae است. در فلورا ایرانیکا این جنس شامل 2 بخش ( osperoleon wallr.وtrionychon wallr.) با47 گونه برای فلات ایران، 36 گونه برای ایران و 5 گونه برای منطقه خراسان است که بخش osperoleon اکنون به عنوان بخش orobanche شناخته شده است. گونه های مختلف این جنس از نظر ریخت شناسی بسیار مشابه و از طرفی دارای صفت های انگشت شماری برای اندازه گیری هستند. آبداربودن و فقدان کلروفیل و بنابراین تغییر فرم زیاد نمونه های هرباریومی خصوصا از جهت تغییر رنگ و ظرافت های جام گل، استفاده از صفتهای غیر افتراقی مثل خصوصیات ساقه، برگه (براکته) و یا فلس، باعث تفکیک و شناسایی های ناقص و گاه اشتباه در این جنس شده است. در مطالعه تاکسونومی عددی این تاکسون، از?? صفت کمّی و ?? صفت کیفی، بدون در نظر گرفتن صفت گمراه کننده ی رنگ استفاده شده است. بر خلاف سایر مطالعات از جزئیات صفت گل و کاسه-گل، طول و عرض لوب وسطی لبه ی پایینی، فاصله قاعده تا خمیدگی و خمیدگی تا انتهای گل، عرض جام گل قبل، در محل و پس از خمیدگی، عرض لبه بالایی و پایینی گل، طول بلندترین و کوتاه ترین دندانه و طول برگه نسبت به لوله کاسه و بسیاری از صفات مقایسه ای دیگر بین دو جزء پیرامون که در بسیاری از فلورها چشم پوشی شده، استفاده و بر این مبنا برای جنس orobanche و به عبارتی دو بخش orobanche و trionychon، 20 گونه تحت چهار گروه برای خراسان شناسایی شد. در سایر مطالعات به منظور مقایسه گونه های فوق العاده مشابه و دارای برگک بخش trionychon با یکدیگر و نیز گونه ی جدید .o. sp از مطالعات گرده شناسی، تشریحی و بذر استفاده گردید. در مطالعات تشریحی، صفات حاصل از برگه و برگک کارامدتر بوده و تفکیک بالایی را برای گونه های مورد مطالعه ایجاد کردند. بر مبنای مطالعات گرده شناسی با در نظر گرفتن تیپ شکاف، دو گروه فاقد شکاف و نیز گرده هایی با انواعی از شکاف سه شکافی (متقارن) تا سه شیاره (متقارن) را می توان برای بخش trionychon تفکیک نمود. با توجه به طول محور قطبی و استوایی، شکل کلی گرده و لوب ها و تزئینات سطح گرده، 5 گروه قابل تفکیک است که این گروه بندی با گروه بندی حاصل از 156 صفت مربوط به مطالعات ریخت-شناسی، تشریحی، سطح گرده و بذر هم راستا است. در مطالعات بذر این بخش نیز بر مبنای قابل رویت بودن دیواره ی پری کلینال داخلی از میان دیواره ی پری کلینال خارجی و حضور منقار، و نیز قابل رویت نبودن دیواره ی پری کلینال داخلی و عدم حضور منقار دو گروه را در این بخش می توان تفکیک کرد.
زهرا خوش زبان محمود ذکایی
جلبک ها تولیدکننده های اولیه موادآلی در محیط های آبی اند که حلقه اولیه و اصلی زنجیره های غذایی را تشکیل می دهند. به عنوان مهمترین گروه جلبک ها می توان جلبک های سبز را نام برد که بیشترین تعداد جنس و گونه، به همراه بالاترین پراکنش جهانی را دارا می باشند (guiry and guiry, 2014). قدمت شناخت و استفاده از جلبک ها به2000 سال پیش می رسد. شناسایی جلبکها به صورت علمی ظاهرا از اواسط قرن هجدهم شروع شد. در سال 1754 میلادی "لینه" نام متداول ولی غیررسمی جلبک را ابداع نمود (bold et al., 1985). امروزه در کشورهای پیشرفته بیشتر جنبه های کاربردی جلبک ها مطالعه می شود و فهرست های گونه ای موجود در رابطه با تغییرات عوامل محیطی و آلودگی ها مورد ارزیابی قرارمی گیرند. مطالعات اولیه قابل توجه در زمینه فلور جلبکی ایران در سالهای 1338 تا 1340 توسط l?ffler انجام شد (l?ffler, 1959 &1961). بر اساس مطالعات اخیر، فهرست سیستماتیک جلبکی احتمال وجود 1304 گونه و 1559 فراگونه یا زیرگونه جلبک را در ایران نشان می دهد (zarei -darki, 2009). در محیط های آبی مختلف، فراوانی و تنوع هر یک از جوامع جلبکی و نقش آنها متفاوت است. در محیط های دریایی و آب های شیرین ساکن مانند دریاچه ها و برکه ها اهمیت فیتوپلانکتون ها بیشتر است. گر چه تعداد قطعی آن ها مشخص نیست لیکن در مجلات علمی معرفی گونه های جدید به طور مرتب صورت می گیرد. خصوصیات متنوع و شرایط گوناگون زیست در جلبک ها، آن ها را برای کاربردهای مختلف تجاری مورد هدف قرار داده است. تحقیقات بسیاری که امروزه انجام شده از اهمیت اقتصادی و کاربردی جلبک های میکروسکوپی در صنایع دارویی، غذایی، تولید انرژی و ... پرده برداشته است. هم اکنون در بسیاری از کشورهای صنعتی جلبک ها در حد بسیار وسیع کشت و تولید می شوند. (افشارزاده 1382؛ bhakuni& rawat, 2005 و hallman, 2007). ترکیب و دینامیک جوامع جلبکی تحت تأثیر برهم کنش بین اعضای این جوامع و همچنین تحت تأثیر فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی محیط است. بیشترین تأثیر جلبک ها بر یکدیگر و بر سایر ارگانیسم ها و نیز تاثیر سایر ارگانیسم ها بر جلبک ها، از طریق مواد شیمیایی و درواقع برهم کنش آللوپاتی است (irfanullah & moss, 2005). این برهم کنش ها به اثرات مفید و یا مضر ترکیبات منتشرشده توسط یک گونه بر روی گونه دیگر اشاره دارد که هم در محیط های خشکی و هم در محیط های آبی اعم از آب شیرین و شور روی می دهند. در زیستگاه های آبی تمام ارگانیسم های تولیدکننده اولیه (سیانوباکتری ها، میکرو و ماکروجلبک ها وهمچنین نهان دانگان) قادر به تولید و انتشار ترکیبات فعال آللوپاتی هستند. (hu & hung, 2008). متابولیت های آلی (آللوکمیکال های) رها شده از یک ارگانیسم می تواند رشد سایر ارگانیسم ها را تحریک یا مهار کند. این برهم کنش های آللوکمیکال یک دلیل مهم سازگاری در بسیاری از اجتماعات زیستی می باشند. ترکیبات آللوکمیکال یا به طور فعال ترشح شده یا تحت تاثیر فرایندهای تاثیرپذیر به وجودمی آیند. سلول های جلبکی، زخم در بافت های گیاهی یا پوسیدگی، اپی فیت ها و فیتوپلانکتون ها در مجاورت گیاه دهنده می توانند جز این عوامل تاثیرگذار باشند. مطالعات متعدد انجام شده از سال 1920 حاکی ازروابط رقابت آمیز بین ماکروفیتها و فیتوپلانکتون می باشند. آللوپاتی مکانیسم مهمی در تعاملات بین ماکروفیت های غوطه ور و فیتوپلانکتون ها در دریاچه های کم عمق است. گونه های فیتوپلانکتون حساسیت های مختلفی در برابر ترکیبات آللوشیمیایی از خود نشان می دهند. به عنوان مثال، سیانوباکتری ها و دیاتومه ها از جلبک های سبز حساس ترند (xiao et al., 2009). گیاه ceratophyllum demersum l. (چنگال آبی یا علف شاخی) قادر به تولید و انتشار ترکیبات آللوپاتی می باشد که باعث اثرات مهاری در برخی از گونه های سیانوباکتری سمی و در برخی گونه ها مانند گونه هایی از chlorella سسب تسهیل رشد آنها شده است (kogan & chinnova, 1972). scenedesmus های پلانکتونی عمدتاً در برکه ها و دریاچه های یوتروف یافت می شوند و به ندرت در آب های شور دیده می شوند و دارای توزیع جهانی اند. برخی ازگونه های scenedesmus مقاومت زیادی در برابر آللوکمیکال ها نشان می دهند. مطالعه گونه s. obliquus نشان داد که تحت تأثیر ترکیبات گوگردی آزاد شده از chara contraria و ch. globulariقرارنمی گیرد (mulderij et al., 2003). همچنین مطالعات روی برخی گونه های این جنس نشان داده است که c. demersumرشد آن ها را تسهیل کرده است (xiao et al., 2009). در سالهای اخیر توجه بیشتری به مطالعه آللوپاتی در محیط های آبی که در مدل های اکولوژیکی ور یاضی بیان می شوند، صورت گرفته است. از جمله دلایل این توجه؛ استفاده از گیاهان آللوپات و یا ترکیبات آللوشیمیایی به منظور تجدید اکوسیستم های آبی آسیب دیده، کنترل علف های هرز و بلوم های جلبکی ، حذف موادمغذی از آب و بهبود چشم اندازهای آبی می باشد (erhard, 2006 ; nakai et al., 1999). با توجه به بررسی های انجام شده در زمینه فلور جلبکی و فراوانی گونه های جلبک سبز، و مطالعات اندکی که در زمینه فلور جلبکی ایران انجام شده است، همچنین کاربردهای ارزشمند ریزجلبک ها؛ آزمایش اول این پژوهش با هدف شناسایی گونه های کلونی سبز غیرمتحرک مشهد و حومه انجام گرفت که طی آن نمونه های آب شیرین از چندین ایستگاه جمع آوری و گونه های یافت شده در آنها، با استفاده از کلیدهای مربوطه شناسایی گردید. در آزمایش دوم این پژوهش گونه هایی از جنس scenedesmus خالص سازی شدند و با توجه به اثرات آللوپاتی ماکروفیت ها در سیستم های آبزی، اثر گیاه ceratophyllum demersum l. بر رشد گونه های scenedesmus بررسی شد.
عطیه قاسمی جمیل واعظی
در علم گیاهشناسی، اصولا شباهت مورفولوژی بین اعضاء مختلف، یکی از دلایل وجود سیر تکاملی در تحول گیاهان در دوره های زمین شناسی به شمار می رود و مورفولوژی یکی از کلیدهای اساسی رده بندی است. تاکسونومی گیاهی بر مبنای صفات تولیدمثلی، رویشی، ویژگی های مورفولوژی و آناتومی پایه گذاری شده است. صفات ریخت شناسی، صفات بسیار مهمی در طبقه بندی گیاهان گلدار است و درتهیه کلیدها و شرح گونه ها استفاده می شود. صفات تشریحی نیز مکمل صفات ریخت شناسی است و به عنوان ویژگی های ارزشمند شناخته شده است(jones and luchsinger, 1987). هنگامی که moench(1794) تفاوت های مورفولوژیکی درون phlomis راتشخیص داد و اعتقاد داشت که این خصوصیات به اندازه کافی این تاکسون را به دو گونه مجزا، phlomis و phlomoides تقسیم می کند. این خصوصیات همچنین توسط بسیاری از نویسندگان دیگر نیز تائید شده بود(link1829, bentham 1832-1836, boisser 1789, briquet 1897, kamelin et al., 1990a,b). جنس phlomisیکی از بزرگترین جنس های زیرخانوادهlamioideae است با بیش از 100 گونه شناخته شده در آسیا، شمال و غرب آفریقا و دو مرکز اصلی تنوع جنوب و شرق آسیا و شمال غرب ایران می باشد.جم زاد گونه های این جنس را براساس رنگ جام گل، در زیرگونه های phlomis herba-venti رنگ جام گل بنفش یا یاسی و در phlomis cancellata جام گل سفیدرنگمی باشد، از هم متمایز کرده است و در فلور ایرانیکا براساس درختچه ای و نیمه درختچه ایی( بوته ایی) از هم متمایز کرده است. اگرچه در فلورا ایرانیکا( rechinger, 1989) فقط phlomis herba-venti subsp. kopetdaghensis در شرق ایران پراکندگی دارد، نمونه های جمع آوری شده توسط هرباریوم پژوهشکده علوم گیاهی دانشگاه فردوسی مشهد (fumh) پراکندگی دو زیر گونه دیگر را نیز در شمال شرق ایران نشان می دهد. با توجه به این تضاد تلاش شده است مرزبندی فلورستیکی دقیق تری برای این آرایه ارائه شود. علاوه برآن با توجه به اینکه صفات بیان شده در فلورا ایرانیکا صفات جداکننده دقیق و متمایزی برای جدایی زیرگونه ها بخصوص phlomis herba-venti subsp. kopetdaghensis و phlomis herba-venti subsp. lenkoranica از یکدیگر نمی باشند، سعی شده است با استفاده از روش مورفومتریک (انتخاب تعداد زیادی صفت تعیین کننده) شناسایی دقیق تری برروی این آرایه صورت پذیرد. در این طرح با استفاده از روش های متعدد بیو سیستماتیکی آناتومی گرده و بذر سعی بر این است که بتوان وضعیت تاکسونومی زیرگونه های phlomis herba-ventiرا روشن نمود. گونه ایphlomis herba-venti وph. cancellataیک کمپلکس اند به این دلیل که یک هیبرید phlomis×wendelboi jamzad, hybr. nov. ( phlomis herba-venti subsp. kopetdaghensis×ph. cancellata)هم گزارش شده است و دو جایگاه مشخصی به عنوان گونه دارند
ملیحه حامدیان حمید اجتهادی
کوه های نجفی واقع در حاشیه جنوب غرب مشهد، بخشی از کوهپایه های رشته کوه بینالود در استان خراسان رضوی با مساحت تقریبی 450 هکتار است. با توجه به مطالعات قبلی، این رشته کوه دارای تنوع گونه ای گیاهی بالایی است. در طی سالیان اخیر شهر سازی و تغییر کاربری کوه های نجفی، فشار تخریبی زیادی به منطقه وارد کرده است. این مطالعه برای بررسی تنوع زیستی و شناسایی گونه های گیاهی با استقرار واحدهای نمونه برداری به صورت تصادفی و در جهت های مختلف جغرافیایی و طبقات ارتفاعی مختلف انجام شد. 311 گونه گیاهی از این منطقه جمع آوری شد که در بین این گیاهان 1 گونه باز دانه، 266 گونه نهان دانه دو لپه ای و 44 گونه نهان دانه تک لپه ای تشخیص داده شد. از مجموعه 56 تیره گیاهی در این منطقه، بزرگترین تیره های گیاهی asteraceae (53 گونه)، brassicaceae (27 گونه)، poaceae (24 گونه) و fabaceae (21 گونه) بود. در بین 206 جنس شناسایی شده،l. astragalus (12 گونه) وl. euphorbia (6 گونه) بزرگترین جنس های منطقه بودند. شکل زیستی گیاهی غالب منطقه را تروفیت ها با 43/7 درصد و همی کریپتوفیت ها با 33/8 درصد تشکیل می دهند. در بررسی پراکندگی جغرافیایی گیاهان، منطقه رویشی ایران و تورانی بیشترین فراوانی (62/3 درصد) را به خود اختصاص داده اند و 6/11 درصد گونه ها اندمیک و نیمه اندمیک بودند. مطالعه تنوع زیستی نشان داد که با افزایش ارتفاع از سطح دریا مقادیر شاخص های تنوع زیستی بطور معنی دار (p<0/05) افزایش می یابد. بر این اساس، بیشترین مقادیر شاخص های تنوع زیستی در طبقه ارتفاعی 1450- 1550 متر و کمترین آن در طبقه ارتفاعی 1250- 1350 متر بود. از دلایل کاهش تنوع زیستی در طبقه ارتفاعی پایین، می توان به ساخت و ساز های غیر اصولی، تخریب توسط گردشگران بدون اطلاع و همچنین جمع آوری گیاهان دارویی اشاره کرد. همچنین نتایج این بررسی نشان داد که جهت شیب، تأثیر معنی داری (p<0/05) در غنا و تنوع گونه ای دارد. در بین شیب های جغرافیایی، بالاترین مقدار شاخص های تنوع گونه ای و غنای گونه ای به شیب شمال و سپس به ترتیب مربوط به منطقه مسطح و شیب شرق وکمترین آن مربوط به شیب های جنوبی و غربی است. تنوع بالا در شیب شمالی می تواند به دلیل وجود رطوبت بیشتر و تابش آفتاب کمتر در این جهت باشد.
عالمه مزنگی امید میرشمسی
این تحقیق به منظور بررسی آشیان بوم شناختی و مدل سازی مطلوبیت رویشگاه گونهferula xylorhachis rech.f. در استان خراسان رضوی انجام شد. در این بررسی ابتدا نقاط پراکنش گیاه مشخص شد. سپس فنولوژی، شکل زیستی و وضعیت حفاظتی گیاه مورد بررسی قرار گرفت. آناتومی ساقه، برگ، دمبرگ، دمگل آذین با استفاده از روش کارمن زاجی- سبز متیل مطالعه شد. خصوصیات خاک نظیر ph، ec، caco3، میزان فسفر، میزان پتاسیم، بافت خاک، ازت کل، کربن آلی تعیین شد. سیستم شاخص اکولوژیکی بورهیدی برای تعیین شاخص اکولوژیکی گیاه مورد استفاده قرار گرفت. همچنین پراکنش بالقوه گونه با توجه به لایه های اقلیمی حال و آینده پیش بینی گردید. نتایج نشان داد که f. xylorhachis گیاهی چند ساله، بدون کرک، با یقه ای چوبی، بوته ای، دارای شکل زیستی همی کریپتوفیت که تکثیر آن در طبیعت از طریق بذر صورت می گیرد. این گیاه در خاک غیر شور و دارای بافت سیلت-لومی از تراکم بالایی برخوردار است. بررسی های فنولوژی این گونه گیاهی نشان می دهد که اولین نشانه های رشد و فعال شدن جوانه های رویشی در اواخر فروردین و اوایل اردیبهشت می باشد. گلدهی از اواسط خرداد شروع شده و تا اواسط تیر گل ها به میوه تبدیل می شوند و بذردهی در اواخر مردادماه به اتمام می رسد. از لحاظ حفاظتی در طبقه بندی iucn هیچ اطلاعاتی ثبت نشده و هیچ گونه تصمیم حفاظتی اتخاذ نشده است. با توجه به اطلاعات اکولوژیکی به دست آمده و سیستم شاخص اکولوژیکی بورهیدی به f. xylorhachis در مناطق مختلف از لحاظ منبع حرارتی، رطوبت خاک، برهمکنش خاک زیستگاه، میزان ازت، شدت نور زیستگاه و شوری خاک به ترتیب رتبه 8، 5، 6، 2، 9 و 0 تعلق گرفت. با توجه به بررسی های انجام شده در این مطالعه و تغییرات اقلیمی طی سال های آینده درجه نزدیک به تهدید (nt) برای این گونه پیشنهاد می شود. با توجه به این که این گونه بوم زاد ایران می باشد و از لحاظ دارویی حایز اهمیت است، حفاظت از آن و یافتن عامل اقلیمی موثر بر حضور گونه ضروری به نظر می رسد. مدل سازی پراکنش بالقوه این گونه، بیان می دارد که در آینده ای نزدیک محدوده مناسب برای حضور گونه بسیار کاهش می یابد، زیرا با مقایسه مدل زمان حال با آینده (2040) بسیاری از مناطق مساعد حضورگونه نامساعد خواهند شد.
ملیحه سعیدی فرشید معماریانی
منطقه کوهستانی ژرف با مساحت 800 هکتار، در جنوب شهرستان فریمان، در استان خراسان رضوی واقع شده است. اقلیم منطقه با متوسط دمای سالانه 7/8 درجه سانتی¬گراد و بارندگی سالانه 402 میلی¬متر، براساس روش آمبرژه کوهستانی است. منطقه ژرف با توجه به ویژگی¬های جغرافیایی خاص، تنوع شرایط اکولوژیک و ژئومورفولوژیک و ایجاد شرایط رویشی ویژه¬ برای گیاهان، برای مطالعات تنوع و فلور برگزیده شد. در سال 1393با انجام بازدیدهای مکرر از منطقه در فصل رشد، تمام گونه¬های گیاهی دو منطقه چرا و قرق نمونه¬برداری و شناسایی شدند. گیاهان براساس فلورهای معتبر مختلف شناسایی شد و آنالیزهای تنوع¬زیستی با استفاده از داده¬های موجود انجام گرفت. بررسی فلورستیک منطقه ژرف، حاکی از وجود 252 گونه گیاهی متعلق به 166 جنس و 49 تیره است. بیشترین تعداد گونه¬ها به تیره¬های asteraceae، fabaceae و poaceae تعلق دارند. همی کریپتوفیت ها (با ٪7/41) و تروفیت ها (با ٪5/32) از مهم ترین شکل¬های زیستی منطقه، بر اساس روش رانکایر هستند. بررسی پراکنش جغرافیایی گونه های منطقه نشان داد که آرایه های متعلق به منطقه رویشی ایران و تورانی (٪62) در منطقه غلبه دارند. ٪6/15 گیاهان این منطقه اندمیک و نیمه اندمیک هستند. مقادیر شاخص تنوع شانون برای کل منطقه ژرف، بر اساس داده های فراوانی و تاج پوشش به ترتیب 4/41 و 4/72 است. مطالعه تأثیر چرا بر تنوع نشان داد که در بخش قرق تنوع گونه¬ای بطور معنادار (p کمتر از 05/.) کمتر از بخش تحت چرا است. چرای متوسط تنوع گونه¬ای را افزایش داده است. این می¬تواند به دلیل کاهش غالبیت گونه¬ها و افزایش مواد آلی خاک مانند نیتروژن و فسفر حاصل از فضولات حیوانی در بخش چراشده باشد. مقایسه تنوع در جهات مختلف شیب با استفاده از شاخص¬های تنوع شانن، سیمپسون، مارگالف و اسمیت و ویلسون نیز تفاوت معنی¬داری (p کمتر از 05/.) بین جهات مختلف شیب نشان داد و بیشترین تنوع در دامنه¬های شرقی و کمترین تنوع در دامنه¬های جنوبی تعیین شد. که این می¬تواند به دلیل رطوبت بیشتر و دریافت انرژی نورانی کمتر در دامنه¬های شرقی و رطوبت کمتر در دامنه¬های جنوبی باشد.
سعیده شفیعی نیک پروانه ابریشم چی
گونه گیاهی d. kopetdaghense از جمله گونه های گیاهی جنس dorema d. don با نام فارسی کندل از تیره چتریان (apiaceae یا umbelliferae) می باشد که در فلورا ایرانیکا، از آن به عنوان مترادف گیاه d. hyrcanum koso-pol. نام برده شده است و بر اساس مطالعات فیلوژنتیک اجنی و همکاران (2008) این دو گونه گیاهی باید به عنوان گونه های جدا حفظ شوند. در پژوهش حاضر، اکولوژی فردی و فیتوشیمی گونه گیاهی dorema kopetdaghense pimenov در استان خراسان رضوی بررسی شد. به این منظور به شناسایی گونه های همراه و بررسی مشخصات رویشگاه، مرفولوژی، فنولوژی، فرم زیستی و استراتژی تجدید حیات گیاه پرداخته شد و ساختارهای کمی از جمله تراکم، بسامد، درصد پوشش و ارزش اهمیت گونه ها مورد اندازه گیری قرار گرفت. همچنین گرده شناسی، آناتومی، عدد کروموزمی و درصد جوانه زنی گیاه نیز مورد مطالعه قرار گرفت. از آنجایی که دو گونه d. ammoniacum و d. aucheri جزء گیاهان دارویی با ارزش ایران به شمار می آیند و همچنین برای دیگر گونه های بررسی شده این جنس خواص دارویی ذکر شده است (اثنی عشری و همکاران، 2011 ؛ نبوی و همکاران، 2012)، این احتمال وجود دارد که گیاهdorema kopetdaghense نیز از جمله گیاهان دارویی ارزشمندی باشد که تقریباً ناشناخته مانده است. لذا جهت بررسی میزان اهمیت آن در زمینه درمانی ابتدا باید فیتوشیمی گیاه مورد مطالعه قرار بگیرد. در این پژوهش، فیتوشیمی گیاه به دو صورت کیفی و کمی جهت بررسی محتوی برخی متابولیت های ثانویه موجود در برگ، گل، میوه و بذر گیاه و تغییر میزان ترکیبات فنلی (فلاونوئیدها)، طی مراحل رشد و نمو صورت پذیرفت تا بهترین زمان در دوره زندگی گیاه برای استفاده بهینه از مواد موثره آن مورد ارزیابی قرار بگیرد. گونه گیاهی d. kopetdaghense گیاهی چند ساله تا ارتفاع بیشتر از 3 متر می باشد که بر اساس نتایج بدست آمده، در اقلیم های خشک تا نیمه خشک، در محدوده ارتفاعی 1910- 1263متر از سطح دریا و در تمام جهات شیب رشد می کند. به طور میانگین، متوسط دما سالانه در رویشگاه های این گیاه 13/5 درجه سانتی گراد و میانگین بارش سالانه 256 میلیمتر می باشد. این گیاه در خاک هایی غیرشور و کمی قلیایی، با مقدار نیتروژن کل و پتاسیم قابل جذب بالا رشد می کند. از بررسی و مقایسه نحوه جوانه زنی گیاه d. kopetdaghense با گیاه d. ammoniacum ، این طور نتیجه می شود که هر دو این گونه ها برای جوانه زنی به دماهای پایین نیاز دارند و با افزایش درجه حرارت از درصد جوانه زنی بذرها کاسته می شود. بهترین شرایط برای جوانه زنی مطلوب، دمای 4-3 درجه سانتی گراد و مدت زمان حداقل 45 روز می باشد. با توجه به بررسی های فیتوشیمی انجام گرفته بصورت کیفی بر گونه گیاهی d. kopetdaghense ، این گیاه نیز مانند گونه گیاهی d. aucheri ، دارای فلاونوئید، تانن و ساپونین و فاقد آلکالوئید می باشد. بر اساس نتایج بدست آمده از این پژوهش، حداکثر مقدار فنل در میوه ها و حداکثر مقدار فلاونوئید در برگ ها مشاهده می شود که به ترتیب مقدار میانگین آنها 20/55 و 17/05 گرم در 100 گرم بافت خشک گیاه می باشد.
مجتبی درودی حمید اجتهادی
مطالعه حاضر در ارتفاعات دررود در دامنه¬های جنوبی رشته¬کوه بینالود، در فاصله 30 کیلومتری شمال شرق نیشابور در خراسان رضوی انجام شد. محدوده مورد بررسی دارای حداقل ارتفاع 1650 و حداکثر ارتفاع 2650 متر بالاتر از سطح دریا می باشد. در بررسی پوشش گیاهی منطقه به منظور شناسایی و معرفی فلور، بررسی شکل زیستی و پراکنش جغرافیایی، تعداد 294 گونه گیاهی متعلق به 183 جنس و 47 تیره جمع¬آوری و شناسایی شد که از این تعداد 23 گونه بوم¬زاد ایران هستند. تیره¬های asteraceae، fabaceae و poaceae به ترتیب با 36، 24 و 20 گونه دارای بیشترین تعداد گونه بودند. بزرگترین جنس¬های گیاهی منطقه astragalus l. با 17 گونه، allium l. و polygonum l. هرکدام با 7 گونه بودند. همی¬کریپتوفیت¬ها با 76/37 درصد و تروفیت¬ها با 31/32 درصد مهمترین شکل¬های زیستی منطقه به روش رانکایر بودند. بررسی پراکنش جغرافیایی گونه¬ها نشان از غلبه عناصر ایران و تورانی با 66 درصد از کل گونه¬های شناسایی شده را داشت. شاخص¬های عددی و پارامتری برای چهار جهت جغرافیایی، طبقات ارتفاعی، منطقه در قبل و بعد چرا و منطقه گردشگری کنترل نشده و کنترل محاسبه شد. در بررسی چهار جهت جغرافیایی، شیب شمالی دارای بالاترین غنا و تنوع و شیب جنوبی دارای کمترین غنا و تنوع بود. دو طبقه میانی ارتفاع بیشترین غنای گونه¬ای را نسبت به دو طبقه دیگر نشان دادند. در ارتباط با چرای دام، غنای گونه¬ای و تنوع در قبل چرا بیشتر از مرحله بعد چرا بود. ولی بر اساس شاخص¬های یکنواختی، منطقه در بعد چرا دارای یکنواختی بیشتری نسبت به مرحله قبل چرا داشت. همچنین برای منطقه گردشگری کنترل نشده شاخص¬های تنوع، غنا و یکنواختی مقدار¬های کمتری نسبت به منطقه کنترل را نشان داد.
سیما بردبار ناصر مهدوی شهری
چکیده ندارد.
نصرت قمی بهبهانی پروانه ابریشم چی
چکیده ندارد.
آمنه خسروی مرتضی بهنام رسولی
عرق ضمن دفع دمای اضافی از بدن، مقداری آب و مواد زاید نیز دفع می کند. از آنجا که میزان فشارخون به حجم خون و در واقع به حجم آب بدن و آن نیز به محتوای الکترولیتی آن بستگی دارد، در این تحقیق برای اولین بار ضمن بررسی خطوط پوستی افراد مبتلا به هایپرتانسیون، منافذ کانال های غدد عرق در مواضع آناتومیکی مشخص و یکسان، شمارش و با مقایسه آن با افراد سالم، به وجود یا عدم وجود رابطه بین اختصاصات درماتوگلایفیکی و بویژه تعداد منافذ کانال های غدد عرق با بیماری هایپرتانسیون پرداخته شد. به این منظور 75 نفر از زنان هایپرتانسیو نژاد فارس ساکن در استان خراسان رضوی (با میانگین سنی 60 سال) تحت نظر پزشک، که بمدت طولانی دارای فشارخون بالا بوده و در زمینه ابتلا به این بیماری سابقه فامیلی داشتند، انتخاب و از نوک انگشتان و مواضع سه خطی های a,b,c,d هر دو دست آنان عکسبرداری شد. بدین منظور از میکروسکوپ دیجیتال مدل dino-lite puls am-313 استفاده گردید. تمام عکس ها با بزرگنمایی70 برابر تهیه شدند و با نرم افزار مخصوص میکروسکوپ دیجیتال در تمامی عکس ها دایره ای به مساحت80/16– 50/12 میلی متر مربع مشخص و تعداد منافذ کانال های غدد عرق در این مساحت شمرده شد و نتایج در نرم افزارهای آماری excel و minitab مورد تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج حاصل نشان می دهند که در مورد انگشتان اشاره و حلقه ای دست راست و چپ و همچنین انگشت کوچک دست چپ بین وضعیت افراد (سالم یا بیمار) و نوع الگوهای خطوط پوستی ارتباط وجود دارد(p<0.05) . همچنین میانگین تعداد منافذ در موضع سه خطی هایa,c,d در کف دو دست در هر دو گروه تفاوت معنی داری با هم ندارند. در عین حال میانگین تعداد این منافذ در نوک انگشتان هر دو دست و موضع سه خطی b دست راست در افراد بیمار بطور معنی داری از افراد سالم کمتر می باشد. علاوه بر این دست چپ و راست در هر دو گروه از نظر تعداد منافذ در موضع سه خطی ها با هم متقارن هستند (p>0.05). بنابراین احتمالاً در افرادی با سابقه فامیلی ابتلا به هایپرتانسیون، آنالیز الگوهای درماتوگلایفیکی و بررسی توزیع منافذ کانال های غدد عرق در نوک انگشتان و مواضع سه خطی های کف دست می تواند در تشخیص اولیه افراد با استعداد ابتلا به این بیماری کمک نماید و بررسی الگوهای درماتوگلایفیکی و تعداد منافذ کانال های غدد عرق می تواند به عنوان یک تست غربالگری زودهنگام برای تشخیص افراد در معرض خطر این بیماری مورد استفاده قرار گیرد که این خود از نظر پیش آگاهی جهت مراقبت های تغذیه ای حائز اهمیت می باشد.
زهرا نظری فرخ قهرمانی نژاد
بخش gamosepalum در جنس alyssum از تیره شب بو قرار دارد. در فلورا ایرانیکا از این بخش تنها گونه alyssum baumgartnerianum از منطقه زشک واقع در خراسان برای ایران گزارش گردیده است. در این مطالعه بیوسیستماتیک و پراکنش گونه های این بخش در خراسان مورد بررسی قرار گرفت. در مجموع 1 گونه جدید برای دنیا شرح داده شد و 8 گونه جدید برای فلور ایران گزارش گردید. همیچنین کلید شناسایی برای گونه های این بخش در خراسان ارائه گردید. در مطالعات ریخت شناسی در مجموع 32 صفت کمی و کیفی به منظور آنالیز تاکسونومی عددی مورد بررسی قرار گرفت. سپس با استفاده از نرم افزار ntsys و روش upgma، دندروگرام فنتیکی برای گونه های موجود ترسیم گردید. در دندروگرام حاصل دو سری connata و libera در کلاد های جداگانه قرار گرفتند. مطالعات تشریحی دم گل آذین، مرز تمام گونه ها را با یکدیگر مشخص ساخت. مطالعات گرده شناسی نشان داد که صفات کمی دانه های گرده برای جدا نمودن مرز گونه های این بخش از یکدیگر مناسب هستند. در بخش مولکولی به منظور تعیین روابط فیلوژنتیکی گونه ها با یکدیگر، قطعه its در برخی از گونه ها تقویت و سپس تعیین توالی گردید. توالی های بدست آمده ویرایش و سپس همردیف سازی شدند. تفاوتی بین گونه ها از لحاظ توالی مورد نظر مشاهده نگردید. بطور کلی داده های مورفولوژی، گرده شناسی و آناتومی، گونه های درون این بخش را به خوبی از یکدیگر تفکیک می کنند.
صدیقه برگ پور مهرداد لاهوتی
خشکی یکی از عوامل بسیار مهم و موثر بر رشد و نمو گیاهان می باشد که سبب تغییرات فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی زیادی در گیاه می گردد. تشخیص وضعیت رشد گیاهان دارویی در شرایط مختلف آبیاری و تنش خشکی می تواند راهنمای کشت گیاهان مقاوم در مناطق خشک یا کم آب باشد. به منظور شناسایی مکانیزمهای مقاومت به تنش خشکی در گیاه دارویی اسفرزه plantago psyllium l.)) آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در مرحله گیاهچه ای اعمال شد. برای اعمال تنش از پلی اتیلن گلایکول 6000 در محیط کشت هیدروپونیک با پتانسیل های مختلف خشکی شامل صفر(شاهد)،8/1-، 2-، 2/2-، 4/2- بار استفاده شد. پس از چهار هفته نمونه های گیاهی جهت سنجش پارامترهای مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی مانند طول ریشه، طول ساقه، نسبت طول بخش هوایی به ریشه، وزن خشک ریشه، وزن خشک بخش هوایی ، وزن تر ریشه ، وزن تر بخش هوایی، نسبت وزن تر و خشک بخش هوایی به ریشه ومیزان تجمع پرولین در اندامهای مختلف، محتوی کلروفیل و میزان جذب عناصر معدنیk و caوp وna مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تنش خشکی بر کلیه صفات مورفولوژیکی موثر بود و همه آنها را کاهش داد بطوریکه بیشترین کاهش صفات فوق در تیمار4/2- بار مشاهده شد. در حالیکه با افزایش تنش نسبت طول ریشه به اندام هوایی افزایش یافت. در مورد تمامی فاکتورهای رشدبه جزء نسبت طول ریشه به اندام هوایی تفاوتهای معنی داری در سطح احتمال 5درصد مشاهده گردید. همچنین نتایج نشان داد که با افزایش تنش خشکی میزان انباشت پرولین در بخش هوایی و ریشه افزایش یافت بطوریکه محتوای پرولین در تیمار 4/2- بار، در برگها به مقدار 9/82 درصد ودر ریشه ها به مقدار7/76 درصد نسبت به شاهد افزایش نشان داد. تنش خشکی به طور معنی داری سبب کاهش محتوی کلروفیلa(1/81درصد) b(1/79 درصد) و مجموع کلروفیل(79درصد) شد. نتایج نشان داد که جذب عناصر معدنی k وcaوp با افزایش تنش خشکی کاهش یافت ولی جذب سدیم تا سطح خشکی 2/2- بار افزایش یافت و در 4/2- بار کاهش نشان داد.
مریم سادات عراقی شهری فرشته قاسم زاده
انتشار وسیع آنتیموان در محیط زیست ناشی از فرایندهای طبیعی و فعالیت های انسانی می باشد. آنتیموان فلزی سنگین و سمی برای گیاهان، جانوران و انسان می باشد. مطالعات انجام شده بیانگر وجود مقادیر سمی آنتیموان در مناطق ارغش و چلپو در شرق ایران می باشد. کشاورزی در این مناطق عمدتاً کشت هندوانه است. این پژوهش به منظور بررسی تأثیر آنتیوان بر فعالیت های رشد و نموی گیاه هندوانه انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی با سه تکرار در مرحله گیاهچه ای اعمال شد. گیاهچه ها در محیط کشت هیدروپونیک (هوگلند-آرنون) حاوی غلظت های مختلف آنتیموان ( 0، 25/.، 0/5، 0/75، 1، 1/5، 2، 3، 4، 6 و 8 میلی گرم در لیتر sb-edta ) رشد کردند. بعد از 4 هفته نمونه های مورد نظر از بافت های برگ و ریشه گیاهان برداشت شدند و میزان انباشت آنتیموان هم در ریشه ها و هم در اندام های هوایی اندازه گیری شد. علاوه بر آن، در این آزمایش اثر غلظت های مختلف آنتیموان سه ظرفیتی بر میزان رشد (طول ریشه و بخش هوایی، وزن تر و خشک ریشه و بخش هوایی)، مقدار کلروفیل و میزان برخی عناصر معدنی (کلسیم، سدیم، پتاسیم و فسفر) و نیز محتوای پرولین بررسی گردید. نتایج نشان داد که افزایش غلظت آنتیموان در محیط کشت، وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی، طول ریشه و طول بخش هوایی را به طور معنی داری (0/05=a)کاهش داد. آنتیموان به طور معنی داری سبب کاهش رنگیزه های فتوسنتزی و عناصر معدنی شد. همچنین محتوای پرولین ریشه و بخش هوایی با افزایش غلظت آنتیموان به طور معنی داری افزایش یافت. به طور کلی آنتیموان فلزی سنگین است که در مناطق آلوده می تواند روی محصولات کشاورزی به صورت قابل ملاحظه ایی تأثیر بگذارد، بنابراین به کار بردن راهبردهایی به منظور حذف آن از محیط زیست ضروری می باشد.
اعظم مقام نیا پروانه ابریشم چی
آشنایی با روابط متقابل بین گیاهان (رقابت یا تسهیل) برای شناخت تاثیر نسبی آنها بر فرآیندهای عملکردی اکوسیستم مفید است و این آگاهی ها در جهت اهداف مدیریت پوشش گیاهی مراتع قابل استفاده می باشد. در این تحقیق تعادل بین اثر رقابت و تسهیل بین گیاه بوته ای درمنه خراسانی و گیاه علفی چندساله بروموس کوپه داغی بررسی شد. نمونه برداری از گیاهان در حالتی که هرکدام به تنهایی در منطقه می روئیدند و هم چنین در وضعیتی که بروموس در زیراشکوب بوته درمنه رشد کرده بود، انجام شد. اولین نمونه برداری در مرحله رشد رویشی بروموس (خرداد ماه) که مقارن با اوایل رشد رویشی درمنه است و سپس در مرحله بذردهی بروموس (مقارن با اواخر رشد رویشی درمنه در تیر ماه) و در نهایت در مرحله گل دهی درمنه (شهریور ماه) از مراتع بهارکیش واقع در قوچان انجام شد. درصد وزنی رطوبت نسبی خاک در سه عمق 5، 20 و 35 سانتی متر، اندازه گیری و با هم مقایسه شدند. از طرف دیگر، پارامترهای فیزیولوژیکی مانند میزان تبخیر و تعرق، هدایت روزنه ای، تثبیت دی اکسید کربن،کارآیی مصرف آب، مقدار رنگیزه های فتوسنتزی (کلروفیلa، کلروفیلb، کلروفیل کل و کاروتنوئیدها) جهت بررسی تاثیر مجاورت دو گیاه بر میزان فتوسنتز و هم چنین مقدار پرولین، مالون دی آلدئید، آب اکسیژنه و فعالیت آنزیم پراکسیداز به عنوان معیاری از شدت تنش در برگ درمنه و بروموس (تنها و یا مجاور هم)، مورد سنجش قرار گرفتند. علاوه بر آن، میزان عناصر معدنی( سدیم، پتاسیم، کلسیم و فسفر) موجود در اندام هوایی دو گیاه نیز با هم مقایسه شدند. نتایج حاصل از اندازه گیری رطوبت خاک نشان داد که در مرحله رشد رویشی (خرداد ماه)، گیاه درمنه شرایط رطوبتی مساعدی را برای استقرار و بقاء پایه های بروموس واقع در زیراشکوب خود نسبت به بروموس های واقع در فضای باز فراهم کرد ولی کاهش رطوبت در مرحله رشد زایشی(تیر ماه) موجب رقابت بین دو گیاه جهت کسب رطوبت خاک شد. نتایج حاصل از بررسی پارامترهای فیزیولوژیکی نیز داده های مربوط به رطوبت خاک را تایید کرد. در خرداد ماه کاهش معنی داری در میزان کلروفیلa، کلروفیل کل و پروتئین و افزایش قابل ملاحظه ای در مقدار پرولین، مالون دی آلدئید و آب اکسیژنه در پایه های بروموس واقع در فضای باز نسبت به بروموس های همراه درمنه مشاهده شد که نشانه کمتر بودن شدت تنش (تنش آب و اکسیداتیو) وارد بر بروموس های زیراشکوب درمنه نسبت به بروموس های تنها می باشد. در حالی که بررسی پارامترهای مذکور در تیر ماه نشان داد که پایه های بروموس واقع در زیراشکوب درمنه تحت تاثیر رقابت ناشی از کمبود آب، تنش بیشتری را تحمل می کنند. هم چنین، تنش آبی در تیر ماه منجر به کاهش جذب فسفر توسط بروموس های واقع در زیراشکوب درمنه شد. از طرف دیگر نتایج نشان دادند که حضور گیاه بروموس در زیراشکوب درمنه، از ابتدای مرحله رشد و نمو تا انتها (خرداد تا شهریور ماه) تاثیر منفی بر پارامترهای فیزیولوژیکی این گیاه دارد. در مجموع به نظر می رسد که رشد گیاه بروموس در یک ارتباط تعادلی با گیاه درمنه بین دو فرآیند رقابت و تسهیل قرار دارد، که این تعادل ممکن است متناسب با شرایط محیطی و مراحل رشد و سازش های فیزیولوژیکی گیاه، به سمت رقابت یا تسهیل تغییر جهت دهد. اثر تسهیل درمنه بر استقرار بروموس در ابتدای رشد به صورت تعدیل دمایی و رطوبتی در میکروکلیما شروع می شود ولی در انتهای دوره رشد و نمو، روابط بین دو گیاه به سمت رقابت برای رطوبت خاک تغییر می کند.