نام پژوهشگر: عبدالحسن میرزایی
عبدالحسن میرزایی ناصر صدقی
شرقشناسی روسی گونهای دیگر از شرقشناسی است که اساسش در آموزههای مارکسیست- لنینیستی قرار دارد. ایران شناسی روسی هم که بخش عمده آن معطوف به مطالعه جامعه ایرانی در عرصه تاریخی است، بخشی از شرقشناسی روسی است. پس از گسترش افکار انقلابی مارکس و انگلس علیه نظام سرمایهداری در سده نوزدهم اروپا، «لنین» بزرگ ترین نقش را در بسط و توسعهی مارکسیسم و تکمیل آن به عنوان یک سیستم فکری در سده بیستم، ایفا کرد. لنین جهت نیل به سوسیالیسم جهانی و غلبه بر امپریالیسم سرمایهداری گذار از مرحله تاریخی سرمایهداری را برای کشورهایی که هنوز به این مرحله نرسیده بودند ضروری ندانسته و معتقد به یک برنامهریزی فعال و انقلابی از طرف روشن فکران حزب پرولتری به عنوان قشر آگاه و انقلابی بود که میتوانستند جوامع مذکور را با الهام از نظام سوسیالیستی شوروی به مرحله سوسیالیسم برسانند. این اندیشه متعلق به عرصه سیاست و رقابتهای سیاسی و ایدئولوژیک شوروی بود، اما بخش مهمی از مبانی فکری آن در عرصه تاریخنویسی رسمی شوروی نمود پیدا کرد. از 1930 به بعد با قدرتیابی استالین، وی اقتصاد، سیاست و تاریخ نگاری را متمرکز کرد. در فوریه 1931 در شهر لنین گراد کنفرانسی تشکیل شد تا نظریه مارکس و لنین را درباره مراحل تاریخی مشخص کنند تا تاریخنویسی جوامع جهان سومی که ایران هم یکی از آنها تلقی میشد هماهنگ گردانند. توسعهی واقعی مارکسیسم در عرصه تاریخ نویسی ایران به عنوان یک جریان فعال و تأثیر گذار فکری- سیاسی، هم زمان با قدرت و حکومت استالین در شوروی است، دورهای که سرآغاز و گسترش آن مصادف با دهههای 20 و 30 شمسی و شکلگیری حزب توده در ایران است. حضور قدرتمند این ایدئولوژی در عرصه مطالعات تاریخی ایران تا تحولات انقلاب اسلامی و دهه60 ادامه مییابد.