نام پژوهشگر: عاطفه نیکخو
عاطفه نیکخو یدالله جلالی پندری
چکیده هفت لشکر از جمله نمونه های "طومارجامع نقالان" در عهد قاجار است که توسط نقالی گمنام در سال 1292 هجری قمری کتابت شده است. هفت لشکر در اصل نام یکی از نبرد-روایت های مشهور نقالی است که از روی شهرت و رواج بر یکی ازطومارهای جامع نقالان نیز اطلاق شده است. طومارها از جمله نمونه مذکور، نسخه های منثور و مدونی به عنوان مأخذ نقالان برای داستان سرایی بوده است که نقل های حماسی غالباً از آغاز کار کیومرث تا پایان شهریاری بهمن و همای یا داراب را دربردارد. بررسی جنبه ها و عناصر نمایشی در ادب فارسی، بهره مندی این پهنه گسترده از مایه های دراماتیک را آشکار می سازد. هرچند ادبیات نمایشی به مثابه "نوع" ادبی در ادب کهن فارسی وجود نداشته است اما جنبه های نمایشی در انواع گوناگون شعر و نثر آن به چشم می خورد. جنبه روایی متن، عامل پیوستگی و ارتباط ادبیات و نمایش است. روایت داستان با حرکات نمایشی و قرار گرفتن راوی به جای اشخاص مختلف و تقلید حالات و حرکات آنان، روایت داستانی را به سمت روایت نمایشی هدایت می کندکه به آن" داستان گویی نمایشی" گفته می شود. گرچه نقال، در روایت خود به الگوپذیری از نقل های کهن نظر داشته است امّا دخل و تصرف های ذهنی او، زمینه جهت دهی نمایشی متن را فراهم ساخته است. بهره گیری از این شیوه و کاربرد روایت و حوادث تودرتو به عنوان "اپیزود"، ساختمان نمایش بخشرویدادی "روایت در روایت" و متفاوت با درام اوجگاهی را در طومار جامع نقالان تأیید کرده است. عناصر مختلفی همچون حضور "شخصیت های حادثه محور و کنش زا" به شکل قراردادی و افسانه ای و انواع گوناگون "توصیف های روایی- نمایشی"، از الگوی روایی- بخشرویدادی این تئاتر عامیانه بهره گرفته و ساختمان نمایشی طومار جامع نقالان را تثبیت کرده است. همچنین "گفتگوهای پیش برنده" با ساختاری دراماتیک و بخشرویدادی، "صحنه پردازی"، "تعلیق" و کاربرد دراماتیکی زبان حماسی نیز به کارکرد نمایشی اثر انجامیده است. افزون بر این، ارتباط دوسویه و تنگاتنگ قصه و نمایش درکنار وجود عناصر نمایشی در بطن قصه ها، عامل مهمی در بسط و گسترش داستان ها و ورود عناصر جدید در ساختمان نقل های شفاهی بوده است که کوشش شده تا این عناصر برای خواننده تحلیل شود. واژگان کلیدی: طومار جامع نقالان ، هفت لشکر، ادبیات نمایشی، نقالی، داستان های حماسی