نام پژوهشگر: طاهر عزیزی خالخیلی
طاهر عزیزی خالخیلی عزت اله کرمی
شرایط اقلیم جهان در حال تغییر است که قسمت اعظم این تغییرات در نتیجه فعالیت های بشر است. این تغییرات باعث تشدید نوسانات در شرایط آب و هوایی می گردد. تغییرات و نوسانات اقلیمی می تواند بر بخش های مختلف اعم از کشاورزی، محیط زیست، بهداشت، صنعت و اقتصاد اثرات منفی داشته باشد ولی این تاثیرات بر بخش کشاورزی که به کمترین نوسانات در میزان بارش و درجه حرارت حساس است، بیشتر خواهد بود. هر چند نوسانات اقلیمی شرایط رشد گیاه را تحت تاثیر قرار می دهد ولی تاثیرات آن تنها اقتصادی و زیست محیطی نیست بلکه تاثیرات اجتماعی مثل کاهش فرصت های شغلی را نیز در بر خواهد داشت. بدون شک تغییرات و نوسانات اقلیمی در حال اتفاق افتادن است و در نتیجه تمام جوامع نیاز دارند بیاموزند که چگونه با این تغییرات پیش بینی شده مقابله نموده و سازگار شوند، لذا سازگاری نسبت به نوسانات رایج و بالقوه اقلیمی پیش شرط توسعه پایدار و کاهش دهنده فقر بوده و باید در سیاست گذاری ها لحاظ گردد. تغییرات و نوسانات اقلیمی یک تهدید جدی بخصوص برای معیشت کشاورزان خرده مالک است چون این افراد منابع کافی مثل اعتبارات مالی یا بیمه محصولات برای مقابله و سازگاری با این نوسانات را در اختیار ندارند و تصمیم گیری آنها برای اینکه چه چیزی و چگونه تولید کنند در یک محیطی پر از ریسک صورت می گیرد لذا کشاورزان نیازمند کمک و حمایت هستند تا تصمیمات مناسبی برای سازگاری با نوسانات اقلیمی بگیرند. با داشتن فرض هایی درباره اینکه چگونه افراد و جوامع به نوسانات اقلیمی پاسخ خواهند داد، و تشخیص اینکه چرا گروه های خاص به شکل های گوناگون رفتار می کنند این فرصت را ایجاد می کند تا در این فرآیند مداخله نموده و به آنها کمک نمود تا تصمیمات بهتری بگیرند. لذا این مطالعه با هدف تبیین فرآیند تصمیم گیری کشاورزان برای سازگاری با نوسانات اقلیمی بمنظور ارائه راهکارهای حمایتی مناسب برای بهبود سازگاری و کاهش آسیب پذیری آنها در شهرستان مرودشت استان فارس در چهار فاز طراحی و اجرا گردید. در فاز اول تحقیق (پژوهش توصیفی) که هدف شناسایی وضعیت موجود تصمیم گیری و اقدامات کشاورزان برای سازگاری با نوسانات اقلیمی بود، با استفاده از روش های مطالعه کتابخانه ای و تحقیقات اسنادی، و همچنین با انجام مطالعه عمیق در سطح 2 روستا در منطقه مورد مطالعه و بهره گیری از فن مصاحبه در گروه متمرکز و مصاحبه عمیق و نیمه ساختارمند داده های لازم جمع آوری شدند. از اصول روش نظریه بنیانی به عنوان راهنمای جمع آوری داده ها و ارائه مدل در این فاز استفاده شد. نتایج این فاز نشان داد کشاورزان میزان نوسانات اقلیمی در منطقه را زیاد ارزیابی می کنند و یکسری شرایط زمینه ای (مشکلات مالی و مشکلات اداری) و شرایط مداخله گر (شرایط تولیدی مزرعه، شرایط اقتصادی و میزان اطلاعات و آگاهی) روی راهبردهای سازگاری با نوسانات اقلیمی تاثیرگذار هستند. در فاز دوم تحقیق (پژوهش استنباطی) که هدف ارزیابی مدل نظری تحقیق در سطح شهرستان مرودشت و ارائه الگوی ساختاری بر اساس یافته های تحقیق بود، با بهره گیری از اطلاعات بدست آمده در فاز اول و همچنین مطالعات کتابخانه ای پرسشنامه تحقیق طراحی شد و با استفاده از روش پیمایش در سطح شهرستان مرودشت مدل نظری مورد ارزیابی قرار گرفت و مدل ساختاری ارائه شد. از مهمترین نتایج این فاز شامل: پایین بودن میزان سازگاری کشاورزان منطقه با نوسانات اقلیمی که در هر سه بعد مورد بررسی پایین تر از حد متوسط بود، بر اساس نتایج رگرسیون مهمترین عامل تاثیرگذار روی سازگاری کشاورزان مشاهده نتایج سازگاری سایر کشاورزان بود، میزان ریسک کار کشاورزی در شرایط نوسانات اقلیمی در تمام ابعاد مورد بررسی بالاتر از حد متوسط بود، و همچنین بررسی ادراک کشاورزان نسبت به آینده کار کشاورزی نشان داد کشاورزان آینده مطلوبی برای کشاورزی منطقه متصور نیستند. در فاز سوم تحقیق (پژوهش معیاری) با توجه به نتایج بدست آمده در دو فاز قبلی و همچنین مطالعات کتابخانه ای مسائل و مشکلات موجود سر راه سازگاری کشاورزان با نوسانات اقلیمی و همچنین راهکارهای پیشنهادی برای بهبود شرایط در منطقه مورد مطالعه تعیین شد. از جمله مهمترین مشکلات کشاورزان برای سازگاری با نوسانات اقلیمی شامل مشکلات مالی، کمبود سرمایه، و عدم دسترسی به اعتبارات مناسب دولتی، مشکلات اداری و بروکراسی طولانی سازمان ها برای اعطای تسهیلات مصوّب، همچنین توزیع ناعادلانه تسهیلات و امکانات دولتی بین کشاورزان بود. راهکارهای پیشنهادی برای بهبود سازگاری کشاورزان نیز در سه بعد اطلاع رسانی، مدیریت مزرعه و اداری و مالی ارائه گردید. در فاز چهارم (پژوهش تجویزی) با انجام یک جلسه گروه متمرکز با کارشناسان جهاد کشاورزی شهرستان مرودشت (منطقه مورد مطالعه) نظرات آنها در مورد منطقی و عملی بودن راه کارهای پیشنهادی مورد ارزیابی قرار گرفت و همچنین با یک سوال کلی و بحث باز نظرات آنها در مورد مشکلات و موانع موجود برای سازگاری کشاورزان با نوسانات اقلیمی و راه کارهای پیشنهادی مورد بحث قرار گرفت. بر اساس نتایج، مقایسه میانگین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب راهکارهای پیشنهادی نشان داد اختلاف بین وضعیت موجود و مطلوب تمام راهکارها از نظر آماری معنی دار می باشد که بیانگر لزوم توجه به تمام آنها می باشد. به منظور اولویت بندی میزان نیاز و لزوم توجه به هر کدام از راهکارهای پیشنهادی برای سازگاری با نوسانات اقلیمی از فرمول نیازسنجی بوریچ استفاده شد. همچنین با تحلیل نظرات کارشناسان 12 مشکل عمده برای سازگاری کشاورزان استخراج و تعیین گردیدند. در پایان مدل تجربی تصمیم گیری کشاورزان برای سازگاری با نوسانات اقلیمی ارائه گردید.