نام پژوهشگر: صیفور قادری باینگانی
صیفور قادری باینگانی محمد ابوالفتحی
بررسی روابط و مناسبات استراتژیک آمریکا و روسیه همواره تحت تأثیر شرایط و موقعیت های مختلف در حال تغییر از حالت هماهنگی و همکاری به عدم همکاری و تنش و یا برعکس بوده است. روی کار آمدن روسای جمهور با دکترین های متفاوت و گاه متضاد در هر یک از دو کشور زمینه و عاملی برای ایجاد تغییر در روابط دو کشور بوده است. چرا که از جنگ جهانی دوم به بعد روابط روسیه و آمریکا تحت تأثیر دکترین های منبعث از دو کشور ، زمینه همکاری یا عدم همکاری را فراهم ساخته که این امر نشان دهنده نوع دیدگاه و طرز تفکر یک رئیس جمهور و همکارانش نسبت به کشور مقابل بوده است. دکترین بوش در آمریکا یکی از مهمترین دکترین های چند ساله اخیر بوده است که می توان آن را عامل ایجاد تنش و عدم همکاری بین روسیه و آمریکا در مقطع زمانی پس از 11 سپتامبر 2001 دانست. این دکترین که بیانگر نوع دید و طرز تفکر رئیس جمهور جورج دبلیو بوش و تیم نومحافظه کاری وی به جهان و روابط بین الملل بود و از جمله نگاه وی به کشور روسیه بود، باعث واکنش شدید روسیه و زمینه ای برای عدم همکاری و تنش بین دو کشور را فراهم نمود. تا جایی که دو کشور تا مرحله ای از جنگ سرد جدید بین یکدیگر پیش رفتند که اوج آن را می توان در بحران عراق در مارس 2003 مشاهده نمود. از این جهت است که عامل اصلی در تضاد و تنش بین روسیه و آمریکا در سالهای 2002 تا 2004 را می توان عملکرد دکترین بوش و دولت آن دانست