نام پژوهشگر: صدیقه احراری

نقد مولوی بر صوفی و خانقاه در مثنوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند 1390
  صدیقه احراری   محمد بهنام فر

نقد مولوی بر صوفی و خانقاه در مثنوی مولانا صوفی و عارفی راستین که در دهه های اخیر مورد اقبال وسیع جهانی واقع گردیده است، در مثنوی رویکردی انتقادی به صوفی و خانقاه دارد. او ضمن ستایش صوفیان حقیقی و مردان طریقت، به سان نقادی آگاه و متعهد که به کلی? جوانب موضوع مورد نقد، نظر دارد، در مواضعی دیگر با بیانی تند و بی پروا صوفیان ناصافی و"ابلیسان آدم رو" را به خواننده می شناساند و با هدف آسیب شناسی و اصلاح، از انحرافاتی چون؛ ریا کاری، زرق و سالوس، طبل خواری، بطالت پیشگی، تکدی گری، امرد بازی، طامات بافی و کرامات نمایی پرده بر می دارد. او عارفی عملگراست که در پی شناسایی و کشف ریش? مفاسد و کژیهای فردی و اجتماعی و مبارز? اساسی با آن است. در جستار حاضر، نگارنده پس از بیان کلیاتی دربار? موضوع مورد بحث و مروری بر نقد تصوف، در بخش اصلی رساله به استخراج، بررسی و تحلیل محتوایی شواهد مثنوی در این خصوص – که جنب? خود انتقادی نیز دارد – پرداخته و ضمن آن نشان-داده است که دیدگاه مولانا به عنوان نمایند? تمام عیار عرفان و تصوف می تواند بهترین و موثق-ترین منبع در شناخت این مکتب به حساب آید و در تمیز عرفان اصیل از عرفانهای کاذبی که به بهان? پر کردن خلأ معنوی انسان معاصر ظهور کرده و بر معضلات امروزی بشر افزوده است، کمک فراوانی به علاقه مندان این حوزه بنماید. به علاوه با تحلیل جامعه شناختی انتقادهای مولانا، او را روشنفکری اجتماعی می یابیم که به نوعی در صدد شناسایی و اصلاح ناهنجاریهای جامع? خویش نیز برآمده است. لذا انتقادهای مولوی بر صوفی و خانقاه سوای فواید معرفت شناسی، از دیدگاه جامعه شناسی نیز حائز اهمیّت است.