نام پژوهشگر: سید محمد موسوی شرقی
سید محمد موسوی شرقی حمید علامی
این تحقیق سوالات بخش شنیداری آزمونهای بین المللی بسندگی زبانی تافل و آیلتس را با نگرشی منظور شناسانه مورد مطالعه قرار میدهد. در این تحقیق سعی شد تا حوزه های مختلف دانش منظورشناسی به کار رفته در این دو آزمون مشخص شود. همچنین تلاش شد تا مشخص گردد تا چه میزان این آزمونها توانایی سنجش دانش منظورشناسی آزمون دهندگان را دارند و کدام یک از این دو آزمون بیشتر دانش منظورشناسی را می سنجند. برای دستیابی به این اهداف، تعداد سیصد مورد از سوالات آزمون تافل و دویست و هشت مورد از سوالات آزمون آیلتس جمع آوری و مورد بررسی قرار گرفتند. آزمونهای آیلتس از کتابهایی که برای آمادگی جهت آزمون در کتابفروشیها موجود میباشد برگرفته شده است. اما سوالات تافل همان سوالاتی هستند که در فاصله سالهای 1995 تا2004 مورد استفاده قرار گرفته شده بودند. در این تحقیق مواردی از سوالات مورد استفاده قرار گرفتند که مکالمه ای بودند. از تحقیق یونگ (2002) برای مشخص کردن حوزه های دانش منظورشناسی به کار رفته در هر سوال استفاده شده است. او معتقد است که دانش منظورشناسی از پنج قسمت تشکیل شده است.: (1) توانایی انجام اعمال کلامی، (2) توانایی انتقال و تفسیر معنای غیرلفظی، (3) توانایی انجام عملکردهای مودبانه، (4) توانایی انجام عملکردهای گفتمانی و (5) توانایی استفاده از دانش فرهنگی. داده ها به دو صورت کمی و کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. چندین آزمون مربع خی برای مشخص کردن تفاوت بین اجزای دانش منظورشناسی در آزمون تافل، وهمچنین در آزمون آیتس انجام گرفت. بعلاوه برای مقایسه اجزای دانش منظور شناسی به کار رفته در آزمونهای آیلتس و تافل از آزمون مربع خی استفاده شده است. بعلاوه از آزمون همبستگی اسپیرمن برای سنجش میزان پایایی تحقیق استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که این دو آزمون بسندگی توانایی سنجش دانش منظور شناسی زبان آموزان را دارند. با اینحال، در آزمون تافل نمونه های بیشتری از دانش منظورشناسی به کار رفته است که نشان دهنده این واقعیت است که آزمون تافل توانایی بیشتری در سنجش دانش منظورشناسی آزمون دهندگان را دارد.