نام پژوهشگر: سمیه ولی زاده زارنجی
سمیه ولی زاده زارنجی یوسف نوظهور
گرچه روش تحقیق فلسفی و پژوهش علمی سابقه طولانی در تفکر بشر دارد، به طوری که اندیشه های ارسطو در تدوین منطق صوری را می توان نخستین تلاش برجسته در منضبط ساختن تفکر و تدوین نظام های مختلف استدلال بشمار آورد ، ولی یافتن روش درست و کار آمد در پژوهش های فلسفی و علمی در دوران جدید و پس از تحولات عصر رنسانس اهمیت ویژه ای پیدا کرد. از اواخر دوران قرون وسطی زمزمه هایی در نقد روش غالب اندیشه فلسفی- که عموما بر پایه منطق ارسطویی استوار بود- شنیده می شد و متفکرانی همچون راجر بیکن در قرن چهاردهم میلادی علنا در برابر آن موضع می گرفتند. فرانسیس بیکن در قرن شانزدهم به عنوان منادی دوران جدید ، روش تجربی- استقرایی خود را به روش قیاسی ارسطویی ترجیح می داد ، ولی دکارت به عنوان فیلسوف عقل گرا بهره گیری از روش ریاضی یا هندسه تحلیلی را در تفکر فلسفی وجهه همت خویش قرار داده بود. اسپینوزا ، در دوران حماسی علم عقل گرای جدید و در فضای فلسفه دکارتی ، مطمئن ترین راه برای پرداختن به اندیشه فلسفی را استفاده از روش هندسی می دانست. مساله بنیادین این پایان نامه تبیین ماهیت روش هندسی و تلقی اسپینوزا از آن و ارزیابی میزان پایبندی خود وی به آن روش و توفیق یا عدم توفیق او در آکسیوم گذاری تفکر فلسفی است. فرضیه های اصلی این پژوهش عبارتند از : 1 - بهره گیری از روش هندسی در تفکر فلسفی مسبوق به سابق است. 2 - روش هندسی همواره به عنوان یکی از روش های یقین آور در علوم عقلی مطرح بوده است. 3 - اسپینوزا در استفاده از روش هندسی عمیقا تحت تاثیر دکارت بوده است. 4 - بعد از اسپینوزا ، فیلسوفان دیگر - حتی عقل گرایان - به دلایلی از روش اسپینوزا اعراض کردند و آن را برای مباحث فلسفی مناسب تشخیص ندادند. هدف و غرض اصلی از این تحقیق ، ابتدا روشن ساختن چیستی روش هندسی و سپس نشان دادن نقاط قوت و ضعف آن به عنوان الگویی برای پژوهش و عرضه تفکر فلسفی است.