نام پژوهشگر: سمیه فرحبخش

رابطه دین و حکومت در ایران باستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده علوم انسانی 1389
  سمیه فرحبخش   طاهره کمالی زاده

دین و حکومت از دیر باز با یکدیگر تبادل و تعامل داشته اند. و این تعامل وتبادل را در ایران باستان نیز می توان مشاهده کرد و در ایران باستان طرز تفکری که می توان از آن با عنوان فلسفه ی سیاست فروغ خداوندی یاد کرد، توجیه کننده ساختار سیاسی بود. بر اساس این طرز تفکر، اطاعت از حاکم یعنی پادشاه، به این دلیل واجب و ضروری است که او صرف نظر از ویژگی های مختلف از یک خصیصه مهم برخوردار است: خداوند به او "فره ایزدی" عطا کرده است. در ایران باستان رابطه پیوستگی بین دین و حکومت در دوره های مختلف وجود دارد اما شدت و حدت پیوستگی بین آنها در دوره های مختلف با یکدیگر متفاوت است. در دوران مادها پس از آنکه مغان چیرگی یافتند پیوستگی بین دین و حکومت آشکارتر شد. در دوران هخامنشیان، شاهان خود را ظل الله می خواندند و مشروعیت حکومت خود را مرهون اهورامزدا می دانستند و این نشان دهنده ی پیوستگی بین دین و حکومت در این دوره است. در زمان اشکانیان نیز رابطه پیوستگی بین دین و حکومت وجود دارد اما در این زمان شاهان به اندازه ی شاهان هخامنشی قائل به منشأ الهی بودن حکومت خود نبودند و به همین دلیل هم مجلس مهستان در انتخاب شاه کشور دخیل بود. در دوران ساسانیان وحدت سیاسی و ملی ایران زمین، پشتوانه ای آیینی پیدا کرد و کیش زرتشت به آیین یگانه ی سراسر شاهنشاهی تبدیل شد و وحدت سیاسی نیازمند یگانگی آیینی بوده است و در سنت، وحدت سیاسی و وحدت دینی به گونه ای مکمل فهمیده شده است بنابراین در ایران باستان رابطه بین دین و حکومت پیوستگی بوده است.