نام پژوهشگر: بابک ظهیری
بابک ظهیری یعقوب فتحی پور
سرخرطومی یونجه، hypera postica (gyllenhal) (coleoptera: curculionidae)، یکی از زیان بارترین آفات یونجه، medicago sativa l.، در جهان به شمار می رود. به منظور بررسی دینامیسم جمعیت این آفت در شهرستان همدان، پارامتر های دموگرافیک آن در آزمایشگاه (در محدوده ی دمایی 9 تا 37 درجه ی سلسیوس) و در مزرعه (طی سال های 1383 تا 1386) مورد بررسی قرار گرفت. نمو جنینی در دمای ثابت 9 و 37 درجه ی سلسیوس مشاهده نشد، اما تخم ها در محدوده ی دمایی 5/11 تا 0/36 درجه سلسیوس تا مرحله ی حشره ی کامل پیش رفتند، هرچند نزدیک به دو انتهای این دامنه مرگ و میر بالایی مشاهده شد. توزیع مدت زمان نمو تمام مراحل نارس سرخرطومی یونجه به ویژه در دما های میانی به سمت زمان طولانی تر چولگی نشان داد. سهم ثابت زمان های صرف شده در مراحل تخم، لارو و شفیره بیانگر هم ریختی نرخ نمو این گونه در محدوده ی دمایی 0/14 تا 5/31 درجه سلسیوس می باشد. تفاوت معنی داری بین مدت زمان نمو نر ها و ماده ها در دما های مورد آزمون مشاهده نشد. نرخ نمو مراحل نارس سرخرطومی یونجه به عنوان تابعی از دما با دو مدل خطی و 23 مدل غیرخطی برازش داده شد. دمای آستانه ی پایین نمو و ثابت گرمایی برای 5، 50، 95 و 100 درصد ظهور هر یک از مراحل نارس با مدل خطی برآورد شدند. در این تحقیق تفاوت آماری معنی داری بین دو مدل خطی مرسوم و ikemoto وجود نداشت. تخمین هایی از دمای بهینه، آستانه ی پایین و آستانه ی بالای نمو با مدل های برگزیده ی غیرخطی logan-6/lactin-2، analytis-3/briere-2 و analytis-3/briere-2 به ترتیب برای مراحل تخم، لارو و مجموع مراحل نارس به دست آمد. دوره ی پیش از تخم ریزی، دوره ی تخم ریزی و طول عمر ماده به طور معنی داری با افزایش دما در محدوده ی مورد آزمون کاهش یافتند. متوسط نرخ بقای روزانه ماده های بالغ (lx) با پارامتر های shape و scale توزیع فراوانی weibull توصیف شد. میانگین نرخ باروری روزانه (mx) نیز به عنوان تابعی از زمان با مدل های enkegaard و analytis برازش داده شد. مقادیر انتروپی جدول زندگی در دامنه ی 5/31-0/14 درجه سلسیوس کوچکتر از 5/0 بود که دلالت بر منحنی بقای نوع i slobodkin دارد، هرچند انتروپی بزرگتر از 5/0 در دمای 5/11 درجه سلسیوس متناظر با منحنی بقای نوع iii بود. الگوی گنبدی نامتقارن نرخ ذاتی افزایش طبیعی (rm) در واکنش به دما با مدل های غیرخطی analytis/allahyari و analytis/briere-2 برازش داده شد و تخمین هایی از دما ی بهینه، آستانه ی پایین و آستانه ی بالای رشد جمعیت بر آورد شد. مدل manly-1997 به عنوان مناسب ترین مدل برای توصیف نوسانات فراوانی جمعیت مراحل زیستی سرخرطومی یونجه شناخته شد. تجزیه ی پارامتر های جداول زندگی multiple decrement (به دست آمده از سه مزرعه طی سه سال) به روش «سنتی» و «مشارکت در ?» عوامل کلیدی متفاوتی را به نمایش گذاشت که ناشی از حساسیت متفاوت ? به تغییر پذیری پارامتر های دموگرافیک مراحل مختلف نموی سرخرطومی یونجه می باشد. در روش سنتی، klii (مرگ لارو های دوره ی دو ناشی از همه ی عوامل تلفات) و در روش مشارکت در ?، نرخ تخم ریزی ماده ها در متر مربع (b2&3) به عنوان عوامل کلیدی معرفی شده و مورد بحث قرار گرفتند. در میان تمام عوامل تلفات تنها kli-z (مرگ لارو های دوره ی یک ناشی از قارچ بیمارگر)، klii و klii-z (مرگ لارو های دوره ی دو ناشی از قارچ بیمارگر) وابسته به تراکم عمل کرده و بقیه ی عوامل مستقل از تراکم جمعیت تحت تاثیر بودند. یافته های فوق ممکن است در ساخت مدل های کارآمد فنولوژیک و دینامیسم جمعیت این آفت مشارکت نمایند.
محمدعلی سلیمانی محمد خانجانی
کنه قهوه ای پابلند درختان میوه، acari: tetranychidae)) bryobia rubrioculus scheuten یکی از آفات مهم درختان گیلاس و آلبالو در همدان (غرب ایران) محسوب می شود. پارامتر های زیستی و دموگرافیک کنه از جمله طول مراحل مختلف زیستی، میزان باروری و پارامترهای رشد جمعیت پایدار تحت شرایط آزمایشگاهی و در دماهای ثابت (15، 5/17، 20، 5/22، 25، 5/27، 30، 5/32، 5/33 و 5/34 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±60 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی) مورد بررسی قرار گرفت. نمو جنینی در دمای 5/34 درجه سلسیوس مشاهده نشد اما تخم ها در محدوده دمایی 15 تا 5/33 درجه سلسیوس تا مرحله کنه کامل پیش رفتند، هر چند در نزدیک به دو انتهای این دامنه مرگ و میر بالایی مشاهده شد. کل مدت زمان نمو مراحل نارس در دماهای 15 و 5/32 درجه سلسیوس به مدت 66/1±68/62 و 20/0±26/14 روز به دست آمد. نرخ نمو مراحل نارس این کنه به عنوان تابعی از دما با مدل خطی ایکموتو و تاکای و مدل-های غیر خطی برازش داده شد. با استفاده از مدل خطی، آستانه دمایی پایین کنه قهوه ای روی آلبالو برای مراحل رشدی قبل از بلوغ و ثابت دمایی، به ترتیب 991/8 درجه سلسیوس و 3/361 روز-درجه تعیین شد. تخمین هایی از دمای بهینه، آستانه پایین و آستانه بالای نمو با مدل های برگزیده (هیلبرت و لوگان، آنالیتیس1/ اللهیاری و لوگان6) برای مجموع مراحل نارس به دست آمد. بیش ترین و کم ترین مدت زمان زنده مانی کنه در دماهای 15 و 5/32 درجه سلسیوس بود (به ترتیب 14/2±50/83 روز و 39/0±78/24 روز). نرخ خالص تولیدمثل کنه از 15 تا 5/17 افزایش و از 5/17 تا 5/32 کاهش یافت. نرخ ذاتی افزایش جمعیت کنه قهوه ای، بین دماهای 15 تا 30 درجه سلسیوس افزایش داشت ولی از 30 تا 5/33 درجه سلسیوس کاهش یافت. نتایج این بررسی نشان داد که دما روی نرخ بقا تأثیر دارد اما اثر چشم گیری بر نرخ باروری ندارد. متوسط نرخ بقای کنه های بالغ با مدل ویبول در همه دماهای مورد بررسی، برازش داده شد. نرخ ناخالص باروری نیز به عنوان تابعی از زمان، با مدل چند جمله ای برازش شد. بیش ترین و کم ترین مقدار امید به زندگی در 5/17 و 5/32 درجه سلسیوس به ترتیب 1/62 و 69/17 روز مشاهده شد.
فاطمه خزایی محمد خانجانی
نوسان فصلی جمعیت مگس گیلاس ragoletis cerasi (l.)، روش های مختلف کنترل و اثر زمان کاربرد هر یک از این روش ها در باغات گیلاس شهرستان صحنه، استان کرمانشاه مورد بررسی قرار گرفت بدین منظور در اردیبهشت سال 1388 و 1389 کارت های زرد و جلب کننده استات آمونیوم در ارتفاع 2-5/1 متری تاج درختان نصب گردید و مگس های شکار شده توسط تله ها هر دو روز یک بار شمارش شد. در برخی تیمار ها علاوه بر تله های زرد تأثیر شخم و یا یک مرحله سم پاشی با حشره کش دیکلروس ارزیابی گردید. نتایج نشان داد که در دو سال متوالی زمان ظهور مگس های بالغ بسته به میانگین دمای روزانه هوا و رطوبت خاک، متفاوت بود. به طوری که در سال اول، اولین مگس های بالغ در تاریخ 4 خرداد و در سال دوم،در 29 اردیبهشت صید شدند. در روش هایی که از بیشترین کارت زرد و یا تله جلب کننده استفاده شد بهترین تأثیر را در میزان شکار انبوه داشتند از طرفی بهترین روش کنترل آفت در این منطقه مربوط به تیمار هایی بود که همزمان از شخم و تله جلب کننده و یا بیش از 6 کارت در جهات مختلف تاج درخت استفاده شده بود. تأثیر سم پاشی یک مرحله ای با اثر نصب 6-3 کارت (بسته به تنوع ارقام گیلاس در باغ های مختلف) تقریباً برابر بود. در سال دوم کمترین میزان خسارت مربوط به روشی بود که همزمان با نصب تله جلب کننده، یک مرتبه سم پاشی انجام شد. کارایی شخم در کاهش خسارت با اثر نصب 3-2 کارت تقریباً برابر بود. به طور کلی مشخص شد که در همه باغ ها تعیین تعداد کارت برای کنترل موثر آفت به سن و گستردگی تاج درخت و نیز تراکم جمعیت آفت بستگی داشت.
پریسا رفیعیان نجف آبادی محمد خانجانی
طی بررسی هائی که جهت جمع آوری و شناسائی فون کنه های باغات میوه در شهرستان نجف آباد در سال های 1391-1390 انجام شد مجموعا، 17 گونه متعلق به 14 جنس و 8 خانواده جمع آوری و شناسائی شد که 1 گونه برای اولین بار از ایران معرفی گردید که با (*) مشخص شد، و تعداد 2 گونه برای اولین بار در دنیا شناسائی و توصیف گردید که با علامت (**) مشخص شده-اند. لیست گونه های گزارش شده بر اساس طبقه بندی راسته و خانواده به قرار زیر می باشد: order prostigmata family tetranychidae (tetranychus urticae koch, 1836, bryobia rubriocuclus (scheuten) van eyndhoven, 1956). family caligonellidae (molothrognathus baharriensis ueckermann & khanjani, 2002, molothrognathus mehrnejadi liang & zhang 1997, neognathus terrestris summers & schlinger, 1955 ). family raphignatidae (raphignatus protaspus n. sp., raphignatus hecmatanaensis khanjani and ueckermann, 2002). family tydeidae (lorryia near brusti (momen& sinha, 1991), tydeus near electus kuznetzov,1973). family cryptognatidae (cryptognatus sp**, favognathus sp**). family trombidiidae (monothrombium simplicium zhang & nourbakhsh, 1995). family stigmaeidae (stigmaeus boshroyehensis khanjani et., al, 2010, stigmaeus pilatus kuznetzov 1978, eustigmaeus sp*berlese 1910). family cheyletidae (acaropsella kulagini (rohdendorf, 1940), cheletogenes ornatus (canestrini & fanzago) 1876)..
محمدرضا امین محمد خانجانی
کنه hypoaspis aculeifer (canestrini) در داخل خاک نقش مهمی در کنترل حشرات،کنه¬ها، نماتودها و قارچها خاکزی دارند. این کنه بسیار پلی فاژ است بدین لحاظ پارامتر¬های زیستی و دموگرافیک این کنه از جمله طول مراحل مختلف زیستی، میزان باروری و پارامترهای رشد جمعیت پایدار تحت شرایط آزمایشگاهی و در دماهای ثابت (15، 16، 5/17، 20، 5/22، 25، 5/27، 30، 5/32، 5/33 و35 ) درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 10%±60% و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی روی طعمه rhizoglyphus echinopus (fumouze and robin) مورد بررسی قرار گرفت. نمو جنینی در دمای 35 درجه سلسیوس مشاهده نشد و در دمای 5/33 تا مرحله پروتونمف و در دمای 15 تا مرحله دئوتونمف و حتی در 6 مورد تا استراحت سوم پیش رفتند ولی بالغ نشدند اما تخم¬ها در محدوده دمایی 16 تا 5/32 درجه سلسیوس تا مرحله کنه کامل پیش رفتند، هر چند در نزدیک به آستانه¬ی بالایی و پایینی مرگ و میر بالایی مشاهده شد. کل مدت زمان نمو مراحل نارس در دماهای 16 ،30 و 5/32 درجه سلسیوس به مدت 68/0±80/30 ، 09/0±66/8 و19/0±86/9 روز به دست آمد. نرخ نمو مراحل نارس این کنه به عنوان تابعی از دما با مدل خطی ایکموتو و تاکای و مدل¬های غیر¬خطی برازش داده شد. با استفاده از مدل خطی، آستانه دمایی پایین کنه hypoaspis aculeifer برای مراحل رشدی قبل از بلوغ و ثابت دمایی برای ماده، به ترتیب 8/10 درجه سلسیوس و 3/169 روز-درجه و برای نر 2/11 درجه سلسیوس و ثابت دمای 1/163 روز-درجه تعیین شد. تخمین¬هایی از دمای بهینه، آستانه پایین و آستانه بالای نمو با مدل¬های برگزیده (آنالیتیس1/ اللهیاری، آنالیتیس 2، آنالیتیس 1، آنالیسیس 3 ) برای مجموع مراحل نارس به دست آمد. نرخ خالص تولیدمثل کنه از 16 تا 5/22 افزایش و از 5/22 تا 5/27 کاهش یافت و سپس در 30 درجه افزایش و در 5/32 درجه کاهش داشت. نرخ ذاتی افزایش جمعیت کنه شکارگر، بین دماهای 16 تا 30 درجه سلسیوس افزایش داشت ولی از 30 تا 5/32 درجه سلسیوس کاهش یافت. نتایج این بررسی نشان داد که دما روی نرخ بقا و نرخ باروری تأثیر دارد اما اثر چشم¬گیری بر نرخ باروری در دماهای بالای 20 درجه سلسیوس ندارد. متوسط نرخ بقای کنه¬های بالغ با مدل ویبول در همه دماهای مورد بررسی، برازش داده شد. نرخ ناخالص باروری نیز به عنوان تابعی از زمان، با مدل چند¬جمله¬ای برازش شد. بیش¬ترین مقدار امید به زندگی در 5/17 و 16 درجه سلسیوس و کم-ترین مقدار آن مربوط به 5/27 و 30 درجه سلسیوس است.
الهام امین افشار محمد خانجانی
در این پژوهش جدول زندگی کفشدوزک هفت¬نقطه¬ایcoccinella septempunctata (l.) با تغذیه از شته گلسرخ macrosiphum rosae(l.) مورد مطالعه قرار گرفت. پارامتر¬های زیستی کفشدوزک هفت¬نقطه¬ای از جمله طول مراحل مختلف زیستی، باروری و پارامترهای رشد جمعیت پایدار تحت شرایط آزمایشگاهی و در دماهای ثابت (14، 25 و 31) درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±60 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی روی شته گلسرخ مورد بررسی قرار گرفت. نرخ ذاتی افزایش جمعیت(rm) کفشدوزک هفت¬نقطه¬ای در دمای 25 و 31 درجه سلسیوس 17/0 و 18/0، نرخ خالص تولیدمثل (r0) 55/187 و 74/76 ، نرخ متناهی افزایش جمعیت (λ) 18/1 و20/1 و میانگین طول دوره نسل (t) کفشدوزک 78/30 و 32/23 روز محاسبه شد. هیچ کفشدوزکی در دمای c014 موفق به تخمگذاری نشد، بنابراین بالاترین میزان کل باروری و متوسط نرخ باروری برای دمای 25 و کمترین آن در 14 درجه سلسیوس بود. متوسط کل باروری در دمای 25 و 31 درجه سلسیوس، 46/307 و 8/125 (تخم/ ماده) محاسبه گردید. نتایج نشان داد که متوسط طول عمر مراحل مختلف کفشدوزک از تخم تا شفیره در 14 درجه سلسیوس طولانی¬ترین روز و در 31 درجه سلسیوس کوتاهترین روز را داشته است. متوسط نرخ بقای کفشدوزک¬های بالغ با مدل ویبول در هر سه دمای مورد بررسی، برازش داده شد. نرخ ناخالص باروری نیز به عنوان تابعی از زمان، با مدل چند¬جمله¬ای برازش شد. بیش¬ترین مقدار امید به زندگی در 14 درجه سلسیوس و کم¬ترین مقدار آن در 31 درجه سلسیوس برآورد گردید.
هدیه شرربار بابک ظهیری
شب¬پره مینوز گوجهفرنگی با نام علمی tuta absoluta meyrick یک گونه چندخوار است که از گیاهان خانواده سولاناسه تغذیه میکند. مشاهدات اولیه تفاوت در میزان آسیب آفت را روی ارقام مختلف بادمجان نشان داد. در این مطالعه مقاومت 15 ژنوتیپ بادمجان solanum melongena l شامل قصری دزفول، پابلند یزد، محلی جهرم، شندآباد، دستگرد اصفهان، سرخون بندرعباس، چاه بلند نیشابور و قلمی ورامین، بلک¬بیوتی، بلکی، یلدا، لیدی، لیندا، لیما و کیم تحت شرایط آزمایشگاهی و گلخانهای در دمای1±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±60 درصد و دوره نوری (طبیعی اردیبهشت تا تیر) 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی طی دو آزمون انتخاب آزاد و غیرآزاد، به عنوان یکی از گونههای میزبان این آفت مورد بررسی قرار گرفت. در آزمون انتخاب آزاد که به دو صورت ترجیح تخمگذاری آزمایشگاهی و ترجیح تخمگذاری گلخانهای انجام گرفت، ژنوتیپها در تمام روزهای آزمایش، از نظر تعداد تخمهای گذاشتهشده شبپره مینوز دارای تفاوت معنیداری بودند. آزمون انتخاب غیرآزاد نیز به دو صورت ترجیح تخمگذاری غیرانتخابی و بررسی شاخصهای زیستی شبپره مینوز شامل طول دوره جنینی، طول دوره لاروی، طول دوره شفیرگی، درصد مرگومیر تخم، لارو و شفیره، وزن شفیرگی و نسبت جنسی مورد بررسی قرار گرفت که تجزیه واریانس یک طرفه با استفاده از این شاخصها (جز وزن شفیرگی و نسبت جنسی) وجود اختلاف معنیداری را به نمایش گذاشت (p<0.01). ژنوتیپهای بادمجان براساس تمام صفات اندازهگیری شده در هریک از آزمونها تجزیه کلاستر شدند و به طور کلی در سه گروه مقاوم (کیم)، نیمهمقاوم (بلاکبیوتی و بلاکی) و نیمهحساس (سایر ژنوتیپها) جای گرفتند. تفاوتهای مشاهدهشده بین ارقام میتواند در طراحی برنامههای مدیریت شبپره مینوز گوجهفرنگی در سیستمهای کشت بادمجان مورد استفاده قرار گیرد.
لیلا ایران نژاد بابک ظهیری
شب پره مینوز گوجه فرنگی tuta absoluta (meyrick) (lepidoptera: gelechiidae) یکی از مهم ترین و مخرب ترین آفات گوجه فرنگی در آمریکای جنوبی و مرکزی و اروپا محسوب می شود. با وجود اینکه این آفت به تازگی وارد ایران شده است، اما باعث خسارت سنگینی به گل خانه ها و مزارع گوجه فرنگی شده است. هدف از این تحقیق بررسی مقاومت آنتی زنوزی و آنتی بیوزی 12 رقم گوجه فرنگی اهلی به این آفت در شرایط آزمایشگاهی بود. دو آزمون با این ارقام گوجه فرنگی پایه ریزی شد. در آزمون اول که در قالب طرح کاملآً تصادفی با سه تکرار برای هر رقم انجام شد، ترجیح تخم گذاری حشرات ماده با جمعیت های مختلف در چهار روز مورد بررسی قرار گرفت. نرخ تخم گذاری برای هر کدام از ارقام و جمعیت ها، مورد بررسی قرار گرفت. در آزمایش دوم که در قالب طرح کاملاً تصادفی با پنج تکرار برای هر رقم بود، سازوکار آنتی بیوز مورد بررسی قرار گرفت. هر تکرار با 11 تخم شب پره مینوز گوجه فرنگی آلوده و هر تخم روزانه ردیابی شد و شاخص های زیر مورد بررسی قرار گرفت: طول دوره تخم، لارو و شفیره، مرگ ومیر مراحل تخم، لارو و شفیره، وزن شفیره، نسبت جنسی، میزان آسیب و تعداد مینوزها. ارقام مورد مطالعه از نظر نرخ تخم گذاری، طول دوره های تخم، لارو و شفیره، وزن شفیره، میزان آسیب و تعداد مینوزها دارای تفاوت معنی دار بودند. بر اساس این تحلیل ها سه رقم موبیل، ریوگرند و کال-جی-اِن تری در مقایسه با سایر ارقام از خود مقاومت بیش تری نشان دادند.