نام پژوهشگر: ساره رسولی امیر حاجلو اینالو
ساره رسولی امیر حاجلو اینالو زینب نوروزی
قصه گویی قدیم ترین شکل ادبیات است. قبل از اختراع خط نوشتاری، میراث فرهنگی یک ملت تماماً از طریق انتقال شفاهی حفظ می شد. در روزگاران کهن، سنت ها، آداب و رسوم، مفاهیم مذهبی، قهرمانی های ملی و ... به وسیله ی قصه گو از نسلی به نسل دیگر منتقل می شد. منشأ اولیه ی قصه ها در شب های دوردست گم است. قرن ها از عمر قصه های شفاهی می گذشت تا کسی یا کسانی به فکر تدوین یا بازآفرینی آن ها بیفتند. این موضوع در مورد هفت پیکر و هزار و یک شب نیز صادق است. یعنی این دو اثر که دربردارنده ی بسیاری از قصه های عامیانه اند، بی-شک عمر شفاهی شان بسی بیشتر از صورت کتبی و تدوین یافته شان است. قصه های این دو اثر بعد از گردآوری و تدوین توسط نویسندگان با توجه به سبک و نگرش آن ها تغییرات عمده ای یافت. مسئله ای که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است، مقایسه ی عناصر داستان در دو اثر هفت پیکر و هزار و یک شب است. هفت پیکر منظومه ای غنایی است که به شرح داستان زندگی بهرام گور (پنجمین بهرام ساسانی) می پردازد. نظامی در مقام سراینده ی این مثنوی با استفاده از سبک و شیوه ی خاص خود، تعدادی از قصه ها و افسانه های رایج در زمان خود، پیرامون این شاه ساسانی را جمع آوری و به نوعی بازآفرینی می کند. نظامی یکی از مهمترین بخش های این کتاب را به شرح افسانه ی هفت گنبد اختصاص می دهد. عناصر داستان این هفت قصه که هفت شهبانوی حصاری در هفت گنبد برای بهرام بازگو می کنند؛ در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد.