نام پژوهشگر: ساجد طیبی
ساجد طیبی کاوه لاجوردی
موضوعِ این رساله مفردانگاری درباره ی اندیشه ها است. مطابقِ نظریه های مفردانگارانه اندیشه های ما درباره ی اشیاء و هویاتِ جهان از دو نوعِ اندیشه های توصیفی و اندیشه های مفرد است. پرسش اصلی ای که این رساله به آن می پردازد نحوه ی تمییز اندیشه های توصیفی از اندیشه های مفرد است. برای این منظور، با رویکردی تاریخی سه دیدگاهِ مختلف در پاسخ به این پرسش مورد معرفی می شود و مورد بررسیِ انتقادی قرار می گیرد. در این دیدگاه ها، به ترتیب معرفی در رساله، تمییز اندیشه های مفرد از توصیفی بر اساس تمایزهایی در محتوا (فصلِ 1)، رویه های گزارش اندیشه ها (فصل های 2 و 3)، و سازوکارِ روان شناسیکِ دخیل در اندیشدن به آنها (فصلِ 4) انجام می گیرد. مطابقِ دیدگاهِ نخست، اندیشه های توصیفی اندیشه هایی اند که محتوای آنها گزاره ای عام است و اندیشه های مفرد اندیشه هایی اند که محتوای آنها گزاره ای مفرد است. مطابقِ دیدگاهِ دوم، اندیشه های توصیفی اندیشه هایی اند که تنها می توان آنها را به نحوِ معطوف به قضیه گزارش کرد و اندیشه های مفرد اندیشه هایی اند که می توان آنها را معطوف به شیء گزارش کرد. مطابقِ دیدگاهِ سوم، اندیشه های توصیفی اندیشه هایی اند که اندیشیدن به آنها تنها به بهره گیری از مفاهیم و ترکیب آنها در ذهن صورت می گیرد و اندیشه های مفرد اندیشه هایی اند که در اندیشیدن به آنها پرونده ای ذهنی به کار بسته می شود. در فصلِ 1، ضمنِ معرفیِ راسل به مثابه ی بنیان گذارِ مفردانگاری، نشان داده شده است که چگونه تعهد او به دیدگاهِ نخست عملاً او را به توصیف انگاری سوق داده است؛ یعنی دیدگاهی که بر اساس آن همه ی اندیشه های درباره ی اشیاء اندیشه هایی توصیفی اند. در فصلِ 2، به معرفیِ خاستگاه های تمایز معطوف به شیء/معطوف به قضیه در گزارش های اندیشه در آثارِ کواین و کپلن و مسأله ی صدور پرداخته شده است. در فصلِ 3 مشخصاً به دیدگاه های مختلف درباره ی مسأله ی صدور اختصاص دارد و تلاش شده است نشان داده شود که صدورِ نامقیّد پاسخی درخور به این مسأله است. همچنین از این دیدگاه در مقابلِ انتقاد کریپکی دفاع شده است. اگر صدورِ نامقیّد درست باشد، تمییز اندیشه های مفرد از توصیفی بر اساس رویه های گزارش (دیدگاهِ دوم) ناکام خواهد بود. در فصلِ 4 ضمنِ معرفیِ نظریه ی پرونده های ذهنیِ رکانتی، به رویکرد او در توصیفِ اندیشه های توصیفی از مفرد بر اساس این نظریه پرداخته شده است و، با تمرکز بر مورد اندیشه های اول شخص، نشان داده شده است که این دیدگاه از عهده ی یکی از مهم ترین مسائلِ ناظر بر اندیشه های مفرد، یعنی مسأله ی ارتباطِ اندیشه های مفرد، بر نمی آید.