نام پژوهشگر: حشمت امیدی
فاطمه گنجی ارجنکی علیرضا مرشدی
گندم یکی از مناسب ترین گیاهانی است که می تواند در مزارع دیم کم بازده و در زمان بروز تنش خشکی کشت وکار شود و بر این اساس شناخت بیشتری از تنوع مقاومت ارقام گندم در مقابل خشکی و نقش عوامل مختلف در افزایش مقاومت گیاه به این تنش مورد نیاز است. در آزمایش اول، دمای پوشش گیاهی 108 رقم گندم با 48 رقم دابل هاپلوئید تحت شرایط تنش آبی مزرعه مقایسه شد. تنش آب در مزرعه تفاوت زیادی را بر دمای پوشش گیاهی ارقام گندم گذاشت به طوری که این تفاوت برای نشان دادن تنش کافی بود. تفاوت دمای پوشش گیاهی بین 48 رقم دابل پاپلوئید گندم بسیار اندک بوده ولی بین 108 رقم تفاوت دمایی بیشتری مشاهده شد. نتایج نشان داد که دمای پوشش گیاهی، شاخص مطمئنی برای نشان دادن تغییرات دمایی پوشش گیاهی گندم بوده و بنابراین دمانگار مادون قرمز می تواند به عنوان ابزار تصویری برای نمایش دادن دمای برگ یا پوشش گیاهی، تحت شرایط کمبود آب در مزرعه مورد استفاده قرار گرفته و انتخاب ارقام متحمل به خشکی با استفاده از دمای پوشش گیاهی در رابطه با تغییرات تنش آب خاک می تواند مورد بحث قرار گیرد. آزمایش دوم به منظور بررسی تنش خشکی بر صفت های فیزیولوژیک و مورفولوژیک تعدادی از ژنوتیپ های مهم و شناخته شده گندم، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر در شهرستان کرج انجام گردید. تیمارهای آزمایش شامل شش رقم گندم سرداری، کویر، وریناک (به عنوان ارقام مقاوم) و قدس، مرودشت و تجن(به عنوان ارقام حساس) بودند و تنش خشکی از طریق قطع آبیاری در مرحله گلدهی صورت گرفت. نتایج آزمایش نشان داد که میزان پتاسیم و سدیم، محتوای نسبی آب، دمای پوشش گیاهی، هدایت روزنه ای و میزان کلروفیل ارقام مقاوم و حساس با یکدیگر تفاوت داشت و بنابراین می توان از آن ها برای انتخاب ارقام متحمل به خشکی استفاده نمود. آزمایش سوم بصورت فاکتوریل در قالب بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در گلخانه انجام گرفت و تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از تنش خشکی (شاهد، قطع آبیاری در زمان به ساقه رفتن، قطع آبیاری در زمان به سنبله رفتن و قطع آبیاری در هر دو مرحله) و ارقام گندم (سرداری، کویر، وریناک، قدس، مرودشت و تجن). نتایج آزمایش نشان داد که میزان کلروفیل، کاراتنویید و فلورسانس کلروفیل ارقام مقاوم و حساس با یکدیگر تفاوت داشت و بنابراین می توان از آن ها برای انتخاب ارقام متحمل به خشکی استفاده نمود. مطالعات آزمایشگاهی بصورت فاکتوریل در قالب بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در آزمایشگاه موسسه نهال و بذر کرج انجام گرفت. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند تنش خشکی(سطوح پلی اتیلن گلایکول 0، 45/0-، 77/0-، 03/1- و 44/1-) و ارقام گندم (سرداری، کویر، وریناک، قدس، مرودشت و تجن). نتایج مطالعات آزمایشگاهی در مورد صفات جوانه زنی نشان داد که تنش خشکی کلیه ی صفات مورد بررسی شامل سرعت و درصد جوانه زنی، طول ریشه چه و ساقه چه، وزن خشک گیاهچه و نسبت وزن خشک ریشه چه به ساقه چه را به طور معنی داری تحت تأثیر قرار داد . نتایج آزمایش نشان داد که، رقم تجن در شرایط تنش شدید (44/1-) وکویر در شرایط تنش متوسط(77/0-) مقاوم ترین ارقام به تنش خشکی، و رقم سرداری بیشترین حساسیت را به تنش خشکی نشان داد.
سیده نسیبه سیدیان علیرضا مرشدی
چکیده: گندم مهم ترین گیاه زراعی است که بخش عمده تولید کالری وپروتئین مورد نیاز مردم جهان را تأمین می کند. امروزه رسیدن به ظرفیت واقعی تولید گیاهان زراعی به دلیل دخالت عوامل محدود کننده آسان نیست. بخش قابل توجهی از سطح اراضی کشاورزی در معرض شور شدن قرار دارند. ارقام بومی و لاین های برخاسته از آنها منابع با ارزشی به شمار می آیند. شناسایی و استفاده از این ذخایر ژنتیکی تنها راه جبران کاهش عملکرد گندم های زراعی تحت این شرایط می باشد. بنابراین ارزیابی گندم های بومی و انتخاب آنها می تواند در شناخت ژنوتیپ های مقاوم به شوری بسیار موثر واقع شود. در این تحقیق روش های ارزیابی تحمل به شوری آزمایشگاهی، گلخانه ای و مزرعه ای بوده اند. ارزیابی های مزرعه ای در قالب دو آزمایش انجام شد که در ابتدا دمای کانوپی 108 رقم بومی و اصلاح شده رایج کشور به همراه 48 رقم دابل هاپلوئید با استفاده از دوربین مادون قرمز مورد ارزیابی قرار گرفتند. بررسی تصاویر به دست آمده از دوربین مادون قرمز نشان داد که بین ارقام مقاوم و حساس به شوری تفاوت وجود داشت و به طور کلی ژنوتیپ های مقاوم به شوری دمای کانوپی بالاتری را نسبت به ژنوتیپ های حساس نشان دادند. این نتایج نشان داد که دمای کانوپی شاخص مطمئنی برای ارزیابی تحمل به تنش ارقام بوده و نقش مهمی را در یافتن اساس فیزیولوژیکی عملکرد دانه گندم ایفا می کند. در آزمایش دوم 3 رقم گندم به نام های بم، اکبری و سیستان در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و در دو مکان مزرعه کرج و مزرعه تحقیقاتی میلشبار اردکان یزد مورد آزمایش قرار گرفتند. این آزمایش به منظور تکمیل نتایج آزمایش های دیگر و مقایسه ارقام بااعمال تنش شوری در مزرعه انجام گرفت و مشاهده شد که برای تمامی صفات اندازه گیری شده جز صفت میزان کلروفیل بین محیط مطلوب (بدون تنش) و دارای تنش، اختلافات معنی داری وجود داشته است که نمایانگر تفاوت بین سطوح شوری و امکان گزینش ارقام با توجه به صفات مذکور بوده است. آزمایش گلخانه ای به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام گرفت. عامل شوری در سه سطح شامل شوری 0، 8 و 12 دسی زیمنس و عامل رقم با شش رقم گندم در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که شوری بر ارتفاع گیاه، وزن خشک اندام هوایی، اجزای عملکرد، وزن هزار دانه، محتوای نسبی آب، میزان کلروفیل، میزان عناصر و میزان فلورسانس کلروفیل اثر معنی داری داشت ولی بر عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت تاثیری نداشت. آزمایش جوانه زنی نیز به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. عوامل آزمایش شامل شوری در سطوح صفر، 45/0- ، 77/0- ، 03/1- و 44/1- مگاپاسکال و شش رقم گندم بودند. پس از گذشت 8 روز صفاتی نظیر طول ریشه چه، طول ساقه چه، وزن خشک ریشه چه، وزن خشک ساقه چه، درصد جوانه زنی و متوسط زمان جوانه زنی در تیمارهای مختلف اندازه گیری شد. نتایج این آزمایش نشان داد که رقم بم در شوری متوسط و رقم سیستان در شرایط تنش شدید تحمل بیشتری نسبت به سایر ارقام از خود نشان دادند و رقم قدس حساس ترین رقم از نظر صفات اندازه گیری شده بود. در کل می توان چنین نتیجه گیری کرد که با اعمال شوری در غلظت-های مختلف و با مشاهده تفاوت معنی دار صفات و بررسی پارامترهای مختلف ارقام در تحمل این تنش می توان برنامه های اصلاحی را با دقت بیشتری جهت بهبود صفات کمی و کیفی ارقام انتخاب شده اجرا نمود. به این ترتیب از حجم زیاد کار و مواد آزمایشی که عملیات گسترده زراعی و اصلاحی را می طلبد، کاسته می شود.
فرهاد باقری حسین ترابی
استفاده از مواد افزودنی نظیر زئولیت و لیگنین از طریق تاثیر بر واکنش شیمیایی محلول خاک باعث بهبود کارایی مصرف کود فسفره می شود. به همین منظور دو آزمایش با هدف بررسی تاثیر اصلاح کودی دی آمونیوم فسفات بر فسفر قابل مصرف خاک در آزمایش اول به صورت طرح کاملا تصادفی، و اجزاء عملکرد و راندمان جذب فسفر در آزمایش دوم به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در سال زراعی 90 - 1389 در مزرعه پژوهشی دانشگاه شاهد در منطقه جنوب تهران به اجرا درآمد. ترکیب تیماری شامل تهیه نسبت های زئولیت (0z0= و 15 z1=و 30 z2=درصد)، لیگنین (0 l0= و 10 l1= درصد) و اسید سولفوریک (0a0= و 20 a1= درصد) بر پایه وزن خشک فسفات آمونیوم بود. صفات مورفولوژیک وزن خشک اندام هوایی، تعداد برگ، طول تاسل و روند مقدار فسفر قابل جذب خاک طی چهار ماه و همچنین فسفر اندام هوایی گیاه در مرحله پرشدن دانه ها اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که استفاده از مواد زئولیت، لیگنین و اسید سولفوریک در ترکیب کود فسفات آمونیم در مقایسه با شاهد سبب افزایش فسفر قابل دسترس خاک در طول دوره رشد گیاه شد(p<0.01) بطوریکه دسترسی به فسفر ترکیب z0l1a1 نسبت به تیمار شاهد 7/13 درصد افزایش نشان داد. همچنین ترکیب تیمار کودی بر میزان فسفر گیاه، وزن خشک و سطح برگ از نظر آماری تاثیر معنی دار(p<0.01) داشت بطوری که بیشترین مقدار فسفر اندام هوایی در مرحله پرشدن دانه ها از ترکیب تیماری z1l0a1p2 و کمترین میزان آن از تیمار شاهد بدست آمد. به طور کلی نتایج نشان داد که ترکیب تیماری زئولیت، لیگنین و اسید سولفوریک با تاثیر بر واکنش های شیمیایی محلول خاک و کاهش تثبیت فسفر مانند واکنش کمتر یون فسفات با کلسیم، می توانند باعث بهبود جذب فسفر کود دی آمونیوم فسفات خاک های آهکی شوند.
علی اسماعیلی منزه حشمت امیدی
چکیده ندارد.
لیلا جعفرزاده حیمه حشمت امیدی
همیشه بهار(calendula officinalis l.) یکی از گیاهان دارویی شناخته شده می باشد که امروزه از گل و عصاره آن استفاده فراوانی در صنایع داروسازی و صنایع آرایشی و بهداشتی می شود. به منظور بررسی تاثیر تنش خشکی و کود زیستی نیتروژنه (نیتروکسین) بر عملکرد گل، اجزاء عملکرد، محتوی ترکیبات محلول و شاخص های بیوشیمیایی گیاه دارویی همیشه بهار، مطالعه ای در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شاهد واقع در جنوب تهران انجام گرفت. این آزمایش به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار و در سال زراعی 89-90 اجراگردید. فاکتورهای آزمایش شامل خشکی به عنوان فاکتور اصلی (1- پتانسیل رطوبت خاک 5/0 اتسفر به عنوان شاهد و ظرفیت زراعی(fc)، 2- پتانسیل 5/3 اتمسفر به عنوان تنش ملایم، 3- پتانسیل 5/6 اتمسفر به عنوان تنش نسبتاً شدید و 4- پتانسیل 10 اتمسفر به عنوان تنش شدید) از مرحله 4 برگی و کاربرد کود زیستی نیتروژن به عنوان فاکتور فرعی (1- شاهد (بدون اعمال تیمار)، 2-اختلاط دو لیتر در هکتار کود زیستی نیتروژنه همراه با آب آبیاری و 3- تلقیح دو لیتر در هکتار کود زیستی نیتروژنه به صورت بذرمال) در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که خشکی بر تمام صفات به جز محتوی نسبی آب تاثیر معنی داری داشت؛ کود زیستی نیز بر تمامی صفات به جز ارتفاع بوته، محتوی نسبی آب و شاخص برداشت تاثیر معنی داری گذاشت. بر هم کنش دو عامل نیز نشان داد که تمام صفات به جز محتوی نسبی آب و شاخص برداشت تحت تاثیر این دو تیمار قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن بود که بیشترین عملکرد گل (46/574 کیلوگرم در هکتار) و میزان عصاره (79/22 درصد) در شرایط پتانسیل رطوبت خاک 5/0 اتمسفر حاصل شد. همچنین بیشترین ارتفاع بوته (11/27 سانتیمتر) و محتوی رنگیزه های فتوسنتزی (59/17 میلی گرم بر گرم برگ تر) نیز در تنش ملایم (5/3 اتمسفر) حاصل شد و محتوی پرولین در تیمار آبیاری مطلوب (ظرفیت مزرعه)، 47 درصد کمتر ازخشکی نسبتاً شدید (5/6 اتمسفر) بود. با افزایش سطح خشکی محتوی آنتوسیانین (23%)، کاروتنوئید (71%)، قندهای محلول (36%) و رنگیزه های فتوسنتزی (63%) افزایش یافتند. اما افزایش این ترکیبات نتوانست از کاهش عملکرد گل و عصاره جلوگیری کند. بیشترین ارتفاع بوته، عملکرد گل، محتوی پرولین و مقدار عصاره گل از کاربرد کود زیستی به صورت بذرمال حاصل شد. به طور کلی نتایج نشان داد که گیاه دارویی همیشه بهار می تواند همگام با کاربرد 2 لیتر کود زیستی نیتروژنه به صورت بذرمال سطوح نسبتاً شدید خشکی (5/6 اتمسفر) را تحمل نماید.
اعظم السادات یوسفی دازمیری عبدالامیر بستانی
ایران با دارا بودن منابع عظیم نفت و پالایشگاه های فراوان همواره در معرض آلودگی خاک و آب به نفت و مشتقات آن می باشد. از جمله روشهای پالایش خاک و پسابهای آلوده به ترکیبات نفتی استفاده از تکنیکهای اکسیداسیون به کمک روشهای شیمیایی است. یکی از این تکنیکها واکنش شیمیایی فنتون می باشد. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر مقادیر مختلف هیدروژن پراکسید و تیمارهای مختلف آهن در پالایش خاکهای آلوده به نفت با استفاده از روش فنتون می باشد. بدین منظور تعداد ده نمونه خاک از اطراف پالایشگاه نفت تهران برداشته و پس از آماده سازی و تعیین برخی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی با دو سطح 10 و 20 درصد از نفت خام در سه تکرار آلوده شدند. این خاک ها پس از رسیدن به شرایط تعادل با استفاده از روش شیمیایی فنتون و با اعمال مقادیر 006/0، 009/0، 012/0، 018/0، 059/0، 088/0 اکی والان از غلظت هیدروژن پراکسید تیمار شدند. همچنین در تیمارها از آهن به عنوان کاتالیزور به سه حالت فاقد کود آهن( شاهد)، فروسولفات به عنوان منبع آهن معدنی و سکوسترین به عنوان منبع آهن آلی مورد استفاده قرار گرفت. قالب آماری آزمایش بصورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی بود. در نتایج تجزیه واریانس، اختلاف میان منبع آهن، تعداد اکی والان و حجم پراکسید هیدروژن مصرفی، نمونه های مختلف خاک و اثرات متقابل کاملاً معنی دار شدند(p<0.01). نتایج نشان دادند که در تمام غلظتهای پراکسید هیدروژن راندمان حذف آلودگی در تیمار 10 درصد بالاتر از تیمار 20 درصد می باشد(p<0.01). از سوی دیگر بیشترین راندمان پالایش در خاکهایی با مقادیر پایین رس و ماده آلی صورت پذیرفت. بطور کلی نتایج نشان داد که کاربرد ترکیب آهن بصورت سکوسترین، استفاده از پراکسید هیدروژن در حجم بالا و غلظت متوسط در کاهش آلودگی نفتی و پالایش خاک نقش مهمی دارد. کلمات کلیدی: آلودگی نفتی، پالایش خاک، اکسیداسیون شیمیایی فنتون
سید رضا سیدی حسین امیرشکاری
به منظور حذف هم پوشانی زمان برداشت کلزا و نشای برنج در استان گیلان و ارائه راهکارهای مناسب به منظور کاهش میزان تلفات عملکرد از طریق ریزش دانه کلزا، آزمایشی با عنوان "اثر محلول پاشی اتفون و تاریخ برداشت، بر عملکرد، ریزش و درصد روغن دانه کلزا، رقم هایولا 401" به صورت فاکتوریل اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در در مزرعه پژوهشی موسسه تحقیقات برنج کشور واقع در شهرستان رشت در سال زراعی 91-90 اجرا شد. فاکتورهای اصلی شامل بر همکنش محلول پاشی اتفون در دو سطح (مصرف280 گرم در هکتار و عدم مصرف) و زمان محلول پاشی در سه سطح (همزمان با خورجین دهی، همزمان با شروع پر شدن دانه وهمزمان با تکمیل پر شدن دانه) و فاکتور فرعی شامل تاریخ برداشت در سه سطح شامل(رسیدن فیزیولوژیک بر مبنای تغییر رنگ ساقه اصلی، 10 روز بعد از رسیدن فیزیولوژیک و 20 روز پس از رسیدن فیزیولوژیک) در نظر گرفته شد. نتایج تجزیه آماری نشان داد که اثرات ساده محلول پاشی و زمان محلول پاشی بر صفات مرتبط با رسیدگی (زمان رسیدن، زمان خورجین دهی تا رسیدن) در سطح احتمال 1 درصد معنی دار بود، به طوری که محلول پاشی اتفون (با میانگین زمان رسیدن11 /192 روز) دارای اختلاف معنی داری نسبت به تیمار شاهد (03/200 روز) بود. نتایج نشان داد محلول پاشی در زمان خورجین دهی (با میانگین زمان رسیدن 66/194 روز) زمان مناسب تری نسبت به سایر زمان های محلول پاشی از نظر این صفت بود. اثر ساده تاریخ برداشت بر تعداد خورجین در بوته، وزن هزار دانه، صفات مرتبط با رسیدگی، عملکرد دانه، درصد روغن و عملکرد روغن در سطح احتمال 1 درصد و بر قطر دانه در سطح احتمال 5 درصد معنی دار بود. اثر متقابل دو گانه زمان محلول پاشی و تاریخ برداشت بر صفات عملکرد دانه و عملکرد روغن در سطح احتمال 1 درصد معنی دار بود. اثر متقابل دو گانه محلول پاشی و تاریخ برداشت بر صفات درصد روغن و عملکرد روغن در سطح احتمال 1 درصد و بر عملکرد دانه در سطح احتمال 5 درصد معنی دار بود. اثر متقابل سه گانه محلول پاشی و زمان محلول پاشی و تاریخ برداشت بر صفت میزان ریزش دانه در سطح احتمال 5 درصد معنی دار بود. محلول پاشی اتفون در زمان خورجین دهی با دارا بودن کمترین میزان ریزش دانه (89/202 کیلوگرم در هکتار) و کاهش بیشتر طول دوره رشد و نمو کلزا به عنوان بهترین تیمار آزمایشی در این تحقیق معرفی می گردد.
سعید راستی حشمت امیدی
به منظور بررسی تاثیر تاریخ کشت و خشکی بر عملکرد دانه و اجزاء عملکرد گیاه دارویی بالنگو شیرازی مطالعه ای در مزرعه گیاهان دارویی دانشگاه شاهد واقع در 30 کیلومتری جنوب تهران انجام گرفت. این آزمایش به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار و در سال زراعی 91-90 اجرا گردید. فاکتورهای آزمایش خشکی از مرحله شروع گلدهی به عنوان فاکتور اصلی و تاریخ کاشت به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. عامل خشکی شامل 1- متوسط پتانسیل رطوبت خاک در حد ظرفیت زراعی به عنوان شاهد (fc)، 2- پتانسیل 5/3 اتمسفر به عنوان تنش ملایم، 3- پتانسیل 5/6 اتمسفر به عنوان تنش نسبتا شدید و 4- پتانسیل 10 اتمسفر به عنوان تنش شدید و عامل تاریخ کاشت زمان 1- دمای کشت 25 اسفند( معدل دمای هوا 9/9 درجه سانتی گراد )، 2- کشت 24 فروردین( دمای هوا 5/16 درجه سانتی گراد ) و 3 - کشت 15 اردیبهشت(دمای هوا 1/22 درجه سانتی گراد ) اعمال گردید. نتایج نشان داد که تاریخ کاشت بر ارتفاع بوته، تعداد شاخه ی زایشی، تعداد کپسول روی ساقه، تعداد کپسول حول محور هر گره، عملکرد دانه و محتوای رنگیزه های فتوسنتزی و محتوی نسبی رطوبت گیاه تاثیر معنی داری (p?0.01) داشت. شش هفته تاخیر در کشت سبب کاهش عملکرد دانه به میزان 17/42 درصد شد. خشکی بر همه صفات بجز تعداد کپسول بارور، تعداد کپسول حول هر گره و ارتفاع بوته تاثیر معنی دار (p?0.01) داشت. عملکرد دانه به هنگام قرار گرفتن گیاهان در معرض کم آبی 5/3 ، 5/6 و 10 اتمسفر به ترتیب به میزان 8/4، 17/18 و 74/32 درصد نسبت به ظرفیت زراعی (5/0 اتمسفر) کاهش یافت. بر هم کنش خشکی با تاریخ کشت نیز بر عملکرد دانه معنی-دار (p?0.01) بود و بیشترین و کمترین عملکرد دانه در تاریخ کشت 25 اسفند با آبیاری مطلوب (3/886 کیلوگرم در هکتار) و تاریخ کشت 15 اردیبهشت با خشکی شدید (3/254 کیلوگرم در هکتار) بدست آمد. به عبارت دیگر به ازاء هر هفته تاخیر در کشت گیاه عملکرد دانه حدود 12 درصد کاهش داشت. نتایج بدست آمده حکایت از آن دارد که قندهای محلول تحت شرایط تنش کم آبی تا تنش نسبتاً شدید در گیاه بالنگو شیرازی افزایش می یابد. بنابراین، مطابق با نتایج بدست آمده گیاه بالنگو شیرازی به تاریخ کاشت حساس است و بهترین عملکرد خود را در شرایط کشت اسفند- فروردین و خشکی ملایم ( 5/3 اتمسفر ) بدست می آورد.
ندا صفاری انارکی عبدالامیر بستانی
به منظور بررسی تاثیر کمپوست زباله شهری (mswc) بر تجمع فلزات سنگین سرب، نیکل و کادمیوم در خاک و گیاه ذرت علوفه ای، آزمایشی در مزرعه پژوهشی دانشگاه شاهد به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک کامل تصادفی (rcbd) با دو عامل مقادیر مختلف کمپوست زباله شهری (صفر، 30،15 و 60 تن بر هکتار) و تعداد دفعات اعمال کمپوست (اعمال یک یا دو مرتبه کمپوست) در سه تکرار اجرا شد. نتایج نشان داد که کمپوست زباله شهری باعث تغییر معنی دار برخی خصوصیات خاک مثل ph، کربن آلی و هدایت الکتریکی شد به طوری که ph، در تیمار 60 تن بر هکتار کمپوست زباله شهری در مقایسه با شاهد، حدود یک واحد کاهش یافت. نتایج نشان داد افزودن کمپوست زباله شهری به خاک باعث افزایش معنی دار سرب و نیکل کل و قابل عصاره گیری با dtpa در خاک گردید، به طوری که مقدار سرب و نیکل کل در تیمار60 تن بر هکتار در مقایسه با شاهد به ترتیب 6/38، 1/27 درصد و سرب و نیکل قابل دسترس در تیمار مذکور در مقایسه با شاهد 1/89 و 9/321 درصد افزایش یافت. در تمام تیمار های خاک و گیاه مقدار کادمیوم کم تر از حد تشخیص دستگاه جذب اتمی بود. تعداد دفعات اعمال کمپوست نیز بر تجمع سرب و نیکل در خاک تاثیر معنی داری داشت به طوری که تیمار هایی که دو سال متوالی کمپوست دریافت کرده بودند، بیش از تیمار هایی که تنها یک سال کمپوست به آن ها افزوده شده بود، سرب و نیکل تجمع کردند، این افزایش در مورد غلظت نیکل و سرب کل به ترتیب 4/4 و 2/7 درصد بود. فاکتور دسترسی زیستی نیکل و سرب نیز با افزایش سطوح و دفعات اعمال کمپوست زباله شهری به طور معنی دار افزایش یافت. در مورد تجمع فلزات مذکور در گیاه ذرت، نتایج نشان داد که ریشه بیش از اندام هوایی فلزات سنگین را جذب کرده است، این تجمع درمورد نیکل بیش از سرب بود به طوری که غلظت سرب و نیکل ریشه در تیمار 60 تن بر هکتار با دو مرتبه اعمال کمپوست در مقایسه با شاهد به ترتیب 3/94 و 9/198 درصد افزایش یافت، این مقادیر در تیمار مشابه برای اندام هوایی به ترتیب 9/122 و 1/828 درصد بدست آمد. فاکتور انتقال نیکل با افزایش سطوح و دفعات کمپوست افزایش معنی دار نشان داد ولی این فاکتور برای سرب تغییر معنی داری با افزودن کمپوست نداشت.
آرزو کیایی حشمت امیدی
تنش شوری یکی از عوامل مهّم کاهش رشد و عملکرد گیاهان زراعی به خصوص در مناطق خشک و نیمه خشک می باشد. از سوی دیگر نیتروژن نیز به عنوان یکی از مهمترین عناصر غذایی پرمصرف، اصلی ترین عامل محدود کننده تولید محصولات زراعی بوده و کمبود آن در مناطق خشک و نیمه خشک احساس می شود. این مطالعه به منظور ارزیابی تحمّل به شوری و تأثیر منابع مختلف کودهای نیتروژنه و نحوه اعمال آن بر گیاه دارویی بالنگو در دو آزمایش جداگانه در سال 1391-1392 صورت گرفت. آزمایش اول در قالب طرح کامل تصادفی در سه تکرار با 5 تیمار شوری (شاهد، 40، 80، 120 و 150 میلی مولار) در آزمایشگاه گیاهان دارویی و آزمایش دوَم به صورت فاکتوریل با دو عامل منبع نیتروژنی (هوگلند، 0: 100، 25 : 75، 50 :50، 75 :25 و 0 : 100 نیترات به آمونیوم) و شوری (شاهد، 40، 80، 120و 150 میلی مولار) و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار و به صورت گلخانه ای انجام گرفت. اثر شوری بر صفات درصد و سرعت جوانه زنی، میانگین مدت زمان جوانه زنی و واریانس جوانه زنی، تعداد گیاهچه نرمال و غیر نرمال، طول ریشه چه و ساقه چه، وزن تر و خشک ریشه چه و ساقه چه بنیه بذر معنی دار شد. با افزایش شدت شوری تعداد گیاهجه های نرمال و بیوماس کل گیاهچه به ترتیب 23/9 و 91/78 درصد کاهش یافت. همچنین وزن خشک ریشه چه و ساقه چه و طول گیاهچه به ترتیب 4/76، 79 و 8/42 درصد کاهش یافت. صفات محتوای پرولین، قند، رنگیزه های فتوسنتزی، محتوای عناصر سدیم و پتاسیم اندام هوایی و فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز و خصوصیات مورفولوژیکی وزن تر و خشک اندام زمینی و وزن تر و خشک اندام هوایی تحت تاثیر شوری و منبع تغذیه نیتروژن بودند.از سوی دیگر افزایش نسبت نیتروژن آمونیومی باعث کاهش وزن تر و خشک اندام زمینی و اندام هوایی گیاه بالنگو شد. با افزایش نسبت نیتروژن آمونیومی وزن خشک اندام هوایی معادل 9/64 و وزن خشک اندام زمینی معادل 37/38 درصد و وزن خشک کل گیاه معادل 59/57 درصدکاهش یافت که این نشان دهنده ثر سوء آمونیوم بر روی گیاه بالنگو بوده است.
معصومه محمدی حسنعلی نقدی بادی
چکیده ندارد.
لیلا لطف الهی حشمت امیدی
کاربری صحیح اراضی پایه و اساس آینده¬ای سالم و موفق برای نژاد بشر است، بنابراین استفاده از اراضی مطابق با ظرفیت آن، به¬منظور برآوردن نیازهای حال و آینده انسان می¬تواند موجب حفظ اکوسیستم زمین گردد. به¬منظور ارزیابی تناسب اراضی برای کاشت نباتات مختلف لازم است نیازهای آن از نظر شرایط آب و هوایی و خصوصیات خاک مشخص شوند. نیازهای مورد اشاره به¬صورت جداولی جداگانه برای اقلیم و خاک توسط سایس طراحی و سطوح محدودیت پارامترهای مختلف برای برخی گیاهان زراعی و باغی تعیین شده است، اما این جداول تاکنون برای گیاهان دارویی تهیه و تدوین نشده است. نظر به اینکه امروزه گیاهان دارویی از نظر اقتصادی دارای ارزش بالایی هستند و در طب سنتی و مدرن صنعتی مورد استفاده و بهره¬وری قرار می¬گیرند. توسعه سطح زیر کشت گیاهان دارویی بدون شناخت نیازمندی¬های خاکی و آب و هوایی آنها امکان پذیر نمی¬باشد. از این رو هدف این تحقیق تهیه جدول نیازمندی¬های برخی خصوصیات خاکی از قبیل شوری، ph، کربن آلی، گچ، آهک و سنگریزه که عمدتاً از خواص ذاتی خاک هستند، می¬باشد. برای نیل به هدف تعیین شده آزمایش¬های گسترده¬ای در گلخانه دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه شاهد صورت گرفت. تیمارهای مورد نظر به دو روش هیدروپونیک و گلدانی اعمال گردید. تیمارهای اسیدیته و شوری به-روش هیدروپونیک در قالب طرح بلوک¬های کاملاً تصادفی و تیمارهای گچ، آهک، سنگریزه و ماده آلی در قالب طرح بلوک¬های کاملاً تصادفی و تأثیر متقابل آهک و گچ به¬روش گلدانی در قالب طرح فاکتوریل بر پایه طرح بلوک¬های کامل تصادفی در سطوح مختلف تیمار با سه تکرار انجام شد. برای اجرای آزمایش هیدروپونیک از محلول غذایی %50 هوگلند استفاده گردید. خصوصیاتی از قبیل ارتفاع بوته، طول ریشه، وزن تر و خشک بخش هوایی، وزن تر و خشک ریشه، حجم ریشه، طول و عرض برگ، قطر ساقه، وزن تر و خشک گل، تعداد گل در بوته اندازه¬گیری شد. مقایسه میانگین¬ها نشان داد که ph مناسب برای گیاه ریحان سبز حدوداً 4/6 می¬باشد. ماکزیمم عملکرد در تیمارهای شوری، کربن آلی، کربنات کلسیم، سولفات کلسیم و سنگریزه به¬ترتیب حدوداً در 4 دسی¬زیمنس بر متر، 3 درصد وزنی،کمتر از 19 درصد وزنی، 4/9 درصد وزنی و 15 درصد حجمی به¬دست آمد. نتایج بدست آمده نشان داد که ph مناسب برای گیاه بابونه آلمانی حدوداً 8 می¬باشد. ماکزیمم عملکرد در تیمارهای شوری، کربن آلی، کربنات کلسیم و سنگریزه به¬ترتیب حدوداً کمتر از 2 دسی¬زیمنس بر متر، 6 درصد وزنی، کمتر از 17 درصد وزنی و 30 درصد حجمی می¬باشد. بنابراین بر اساس نتایج به دست آمده، جدول نیازمندی¬های خاکی برای دو گیاه ریحان سبز و بابونه آلمانی تهیه، تدوین و ارائه گردید.
مولود سمیعی ولوجردی عبدالامیر بستانی
به منظور بررسی اثر کمپوست زباله شهری تهران بر تجمع عناصر آهن و منگنز در خاک و گیاه و تعیین غلظت این دو عنصر در هریک از اشکال سهل¬الوصول برای گیاه (تبادلی و پیوند یافته با کربنات¬¬ها)، متصل به اجزای اکسیدهای آهن-منگنز، ماده آلی و نیز باقیمانده، در خاک تحت کشت دو گیاه سوپر انباشتگر اسفناج و تربچه، آزمایشی در مزرعه پژوهشی دانشگاه شاهد به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک کاملاً تصادفی (rcbd) با دو عامل مقادیر مصرف کمپوست زباله شهری (صفر، 30،15 و 60 تن بر هکتار) و دفعات مصرف (افزودن یک یا دوساله کمپوست) در سه تکرار اجرا شد. نتایج نشان داد با افزایش سطوح کمپوست، غلظت آهن و منگنز کل و قابل استخراج با dtpa و موجود در هر پنج فرکشن، افزایش یافت به طوریکه کمترین و بیشترین مقادیر آهن و منگنز در تمامی اشکال به ترتیب در تیمار شاهد و تیمار 60 تن کمپوست بر هکتار مشاهده شد. نتایج نشان داد که در تمام تیمارها، غلظت منگنز موجود در اشکال قابل دسترس برای گیاه (قابل استخراج با dtpa، تبادلی و پیوند یافته با کربنات¬ها)، بیش از آهن بود. برهم¬کنش سطوح کمپوست زباله شهری و دفعات اعمال آن بر آهن و منگنز قابل دسترس نشان داد که تغییرات آهن و منگنز قابل دسترس در خاک در رابطه با آهن بیشتر از منگنز می¬باشد. برای مثال قابلیت دسترسی آهن برای گیاه در تیمارهای سال دوم 15، 30 و 60 تن کمپوست بر هکتار نسبت به شاهد به ترتیب 6/2، 74/3 و 75/3 برابر و نسبت به همین سطوح در سال اول 15/2، 3/2 و 2 برابر افزایش یافت. این افزایش برای منگنز در سطوح 15، 30 و 60 تن بر هکتار کمپوست مصرفی در سال دوم نسبت به شاهد به ترتیب 35/1، 43/1، 45/1 برابر و نسبت به همین سطوح در سال اول به ترتیب 23/1، 27/1 و 20/1 برابر بود. بر اساس نتایج حاصل از جزء¬بندی آهن به روش عصاره¬گیری دنباله¬ای تسیر و همکاران، ترتیب جزءهای آهن در تمامی نمونه¬ها به صورت باقیمانده> پیوند یافته با اکسیدهای آهن-منگنز> پیوند یافته با مواد آلی> پیوند یافته با کربنات¬ها> تبادلی به دست آمد که کمترین و بیشترین غلظت آهن در هریک از این اشکال به ترتیب به تیمارهای شاهد و دوسالانه 60 تن کمپوست بر هکتار تعلق داشت. این روند در رابطه با منگنز به صورت باقیمانده> پیوند یافته با اکسیدهای آهن-منگنز> پیوند یافته با کربنات¬ها >> پیوند یافته با مواد آلی > تبادلی حاصل شد که در آن جزء باقیمانده (re) در سال اول و دوم به ترتیب با درصدی در محدوده 04/43-28/34 و 48/49- 28/34، نسبت به سایر اجزا غالب می¬باشد. غلظت منگنز موجود در جزء پیوند یافته با اکسیدهای آهن-منگنز (fm) در هر دو سال قابل توجه بود. مقادیر منگنز موجود در جزء پیوند یافته با اکسیدهای آهن-منگنز به دنبال افزایش سطوح و بالا بردن دفعات مصرف کمپوست، کاهش یافت. در این بین سهم جزء تبادلی (ex)، در سال اول برای تیمارهای شاهد، 15، 30 و 60 تن کمپوست بر هکتار به ترتیب برابر است با 37/0، 38/0، 45/0 و 46/0 درصد از مجموع همه فرکشن¬های عصاره¬گیری شده و در سال دوم مصرف کمپوست در همه تیمارها به علت افزایش بیش¬تر سهم سایر جزءها از کل، بسیار کمتر به دست آمد. سهم قابل توجه جزء پیوند یافته با کربنات¬ها (ca) برای منگنز برای تیمارهای کمپوست با سطوح 0، 15، 30 و 60 تن بر هکتار در سال اول به ترتیب 74/22، 53/24، 99/24 و 47/22 و در سال دوم 74/22، 21/20، 4/21 و 52/19 درصد بوده است. جزء پیوند یافته با مواد آلی منگنز نیز (om)، در مصرف یکساله مقادیر 49/0 تا 55/0 درصد و در مصرف دوساله کمپوست 52/0 تا 69/0 درصد را به خود اختصاص داد. تاثیر اعمال کمپوست زباله شهری، دفعات اعمال کمپوست و اثر متقابل آنها بر فاکتور دسترسی زیستی آهن و منگنز نیز در سطح یک درصد معنی دار شد. این شاخص درسال دوم نسبت به سال اول برای آهن و منگنز به ترتیب 5/12 و 4/11 درصد کاهش یافت. اثر کمپوست زباله شهری بر آهن و منگنز موجود در برگ اسفناج، ریشه و برگ تربچه در سطح یک درصد و برای ریشه اسفناج در سطح پنج درصد معنی¬دار شد. اثر دفعات اعمال کمپوست برای ریشه اسفناج (p≤0.05) و برگ اسفناج (p≤0.01) معنی¬دار و برای ریشه و برگ گیاه تربچه غیر معنی¬دار گردید. کمترین و بیشترین غلظت این دو عنصر در هر دو گیاه به ترتیب مربوط به شاهد و تیمار 60 تن بر هکتار بود.
زهرا سادات مدنی جابر کریمی
بادرنجبویه (mellissa officinalis l.) یکی از گیاهان دارویی مهم دنیا بوده که به دلیل دارا بودن ترکیب های معطر خاص موجود در اسانس آن، در صنایع دارویی و غذایی کاربرد فراوانی دارد. ده جمعیت به منظور بررسی تنوع ژنتیکی خصوصیات فنوتیپی و ژنوتیپی گیاه دارویی بادرنجبویه مورد آزمون قرار گرفتند. خصوصیات جوانه زنی بادرنجبویه شامل طول ساقه چه، طول ریشه چه، وزن تر گیاهچه، وزن خشک گیاهچه، درصد جوانه زنی، ضریب جوانه زنی، میانگین مدت زمان جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، واریانس جوانه زنی، همگنی جوانه زنی و شاخص جوانه زنی از طریق طرح کاملا تصادفی با 4 تکرار بررسی شدند. ارزیابی دو روش مختلف استخراج dna مبتنی بر ctab در ده جمعیت گیاه دارویی بادرنجبویه انجام شد. در هر روش، سه نمونه در قالب طرح کاملا تصادفی، انتخاب و غلظت dna استخراج شده با استفاده از دستگاه نانودراپ و ژل الکتروفورز آگارز مورد مقایسه قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، بین جمعیت های مورد مطالعه اختلاف معنی داری از نظر همه صفات جوانه زنی مشاهده شد. طول ریشه چه با طول ساقه چه، وزن خشک گیاهچه، درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، واریانس جوانه زنی و شاخص جوانه زنی همبستگی مثبت و معنی دار در سطح احتمال 1 درصد داشت. براساس نتایج تجزیه خوشه ای صفات جوانه زنی با استفاده از ضریب مربع فاصله اقلیدسی ده جمعیت به سه گروه تقسیم شدند. تجزیه واریانس تفاوت معنی-دار در سطح احتمال 1 درصد بین این دو روش استخراج dna نشان داد. با توجه به نتایج، روش 2 استخراج dna که مبتنی بر استفاده از ذغال فعال بوده است، دارای بهترین کیفیت و مناسب ترین روش با بالاترین بازده استخراج پیشنهاد می گردد. ارزیابی مولکولی جمعیت های بادرنجبویه با 20 نشانگر issr انجام گرفت که از میان آن ها 11 نشانگر چند شکلی نشان دادند و نتایج 4 نشانگر به صورت تک شکل و 5 نشانگر نیز نوار تولید نکردند. بیشترین شاخص شانون، تنوع ژنی نی، میزان اطلاعات چندشکلی pic)) و میزان یکنواختی جمعیت ها در نشانگر issr-6 مشاهده شد. این نشانگر را میتوان به عنوان بهترین و موثرترین نشانگر issr از میان نشانگرهای مورد مطالعه این تحقیق برای تنوع ژنتیکی بادرنجبویه معرفی نمود. در ارزیابی تجزیه ساختار، جمعیت ها، به دو زیر جمعیت تقسیم شدند، زیر جمعیت اول شامل جمعیت های قزوین، شیراز، ملارد، رودبار و هریف بود. جمعیت های همدان، پاکان بذر و دهکده کرج در زیر جمعیت دوم قرار گرفتند و اصفهان و هیر علاوه بر زیرجمعیت اول بخشهایی از ژنوم خود را با زیرجمعیت دوم مشابهت داشتند. بر اساس تجزیه خوشه ای انجام شده بر مبنای داده های مولکولی نشانگر issr، جمعیت ها در سه گروه قرار گرفتند که در گروه اول جمعیت های هیر، شیراز، رودبار، اصفهان، هریف، قزوین و ملارد، در گروه دوم جمعیت های پاکان بذر و همدان و در گروه سوم جمعیت دهکده کرج گزارش شدند.
مجید امیرزاده گرو حشمت امیدی
هندوانه ابوجهل (citrullus colocynthis) یکی از مهمترین گیاه دارویی است که دارای خواص دارویی زیادی می باشد. این گیاه بومی نواحی خشک و به خصوص شنزارها است. به منظور بررسی اثر تیمارهای مختلف آزمایشی در قالب فاکتوریل با دو عامل خراش دهی بذر (شامل اسید سولفوریک 98% به مدت 5/4 دقیقه، کاغذ سمباده، آب داغ 90 درجه سانتی گراد و شاهد) و پرایمینگ ( شاهد، هیدروپرایم 24 ساعت، نیترات پتاسیم 3/0 درصد به مدت 24 ساعت، جیبرلیک اسید 300 پی پی ام به مدت 24 ساعت ) هر کدام در 4 سطح و 4 تکرار در سال 1393 در آزمایشگاه تکنولوژی بذر دانشگاه شاهد انجام گرفت.