نام پژوهشگر: زینب اخوان

تحلیل اثر عوامل سازمانی بر مشکلات فرآیند اشتراک-گذاری در مدیریت دانش مطالعه موردی: دانشگاه تربیت مدرس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده مهندسی صنایع 1391
  زینب اخوان   محمد اقدسی

سال های زیادی است مدیریت دانش به عنوان ابزاری مهم برای سازمان ها به منظور افزایش بهره وری و کیفیت به کار می رود. اما آنچه در دهه اخیر توجه برخی پژوهشگران را به خود جلب نموده است، مدیریت دانش در دانشگاه ها می باشد. از طرفی اشتراک گذاری دانش یکی از مهم ترین و پر چالش ترین مرحله از مراحل مدیریت دانش دانسته شده است. دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی در جستجوی دستیابی به مزیت رقابتی پایدار و برای رسیدن به آنها از نوآوری هایی بهره برده اند. کاربرد مدیریت دانش به عنوان یکی از ابزارهای کارآمد در دانشگاه است. هدف این پژوهش بررسی موانع بر سر راه دانشگاه ها در فرآیند انتقال دانش است. پژوهش حاضر با روش توصیفی به مطالعه دیدگاه های اعضای جامعه دانشگاهی؛ اعضای هیات علمی و دانشجویان، نسبت به موانع اشتراک گذاری دانش در دانشگاه و میزان اهمیت هر یک در دانشگاه تربیت مدرس پرداخته است. جامعه آماری پژوهش کلیه اعضای هیات علمی و دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس می باشند. این پژوهش در 3 مرحله انجام شده است. در تحقیق حاضر، در مرحله اول با مطالعه ادبیات در زمینه مدیریت دانش به اهمیت شناسایی مشکلات دانشی پی بردیم. در ادامه به بررسی مشکلات دانشی در هر 4 مرحله مدیریت دانش پرداختیم. در این مرحله با دسته بندی مشکلات دانشی، مرحله اشتراک دانش به عنوان پرچالش ترین مرحله انتخاب شد. تا با استفاده از یکی از مدل های پایه ای مطرح در زمینه مدیریت دانش در دانشگاه ها و با استفاده از پرسشنامه، میزان اهمیت هر یک از موانع اشتراک دانش در دانشگاه تربیت مدرس را به دست آوریم. یافته های حاصل از این تحقیق نشان می دهد از میان موتورهای مطرح در مدل پیکولی در زمینه مدیریت دانش دانشگاهی، موتور پژوهش که اعضای آن اساتید و دانشجویان دکتری هستند، از دیگر موتورها در اشتراک دانش صحیح در دانشگاه نقش با اهمیت تری دارند.

شناخت و بررسی شاخص های طراحی بسته بندی مواد غذایی رژیمی کودکان زیر 7 سال
پایان نامه دانشگاه الزهراء علیها السلام - دانشکده هنر 1393
  زینب اخوان   احمد ندایی فرد

می دانیم که رژیم های غذایی زیادی وجود دارد ، در هر یک از این رژیم ها ، مواد غذایی متفاوتی گنجانده می شود که متناسب با هدف تغذیه ای کاربران آن است . با وجود انگیزه ای که هر دسته از این کاربران برای مصرف این مواد غذایی دارند ، اما گاهی موارد جانبی مثل کیفیت دسترسی به این مواد غذایی، نوع مصرف، و نوع تجربه ی استفاده، تمایل آن ها را به استفاده یا تکمیل رژیم موردنظر کاهش می دهد . یکی از مواردی که می تواند تصویر ذهنی مثبتی در مصرف کنندگان مواد غذایی ایجاد کند و آن ها را تشویق به مصرف نماید، بسته بندی است که علاوه بر انجام وظایف اصلی یک بسته بندی، می تواند امکان یک تجربه جدید در مصرف و ترغیب مصرف کننده به استفاده و تکمیل رژیم غذایی را هم فراهم آورد ، به خصوص اگر مصرف کنندگان این رژیم غذایی کودکان باشند . هدف از این پژوهش، استخراج ویژگی های لازم برای بسته بندی مواد غذایی رژیمی، و تعیین فاکتورهایی بود که در ایجاد جذابیت بسته موثرترین نقش را دارا هستند، تا با به کارگیری آن ها در طراحی، بتوان تجربه ی جدیدی را در مصرف ایجاد کرد و تمایل به استفاده و تکمیل رژیم غذایی در کودکان زیر 7 سال را به وجود آورد. برای این منظور لازم بود که دیدگاهی راجع به برخی جنبه های بسته بندی، ویژگی های سنی گروه هدف، رژیم های غذایی، و رویکردهای طراحی مرتبط با موضوع (طراحی تجربه ، احساس گرا و خوشایند)، پیدا کنیم. سپس با توجه به دیدگاه به دست آمده ، پیش فرض هایی برای تعیین فاکتورهای موثر احتمالی شکل گرفت که برای تایید یا عدم تایید این پیش فرضها، آزمایشاتی در قالب مصاحبه از گروه هدف صورت گرفت و با تحلیل داده های بهدستآمده، فاکتورهایی را به عنوان عناصر اصلی و مهم در طراحی استخراج کردیم. برای دستیابی هر چه بهتر به این فاکتورهای اصلی در طراحی ، نیاز به راهکارها و راهنماهایی بود که در ادامه ی پژوهش در قالب چند بند، به عنوان یک توصیه نامه تدوین شد ، و مبنای ارزیابی ایده های اولیه قرار گرفت. در نهایت با در نظرگرفتن فاکتورهای اصلی طراحی و راهکارهای به دست آمده، یک نمونه بسته بندی طراحی شد.