نام پژوهشگر: زهرا مولایی مجارشین
زهرا مولایی مجارشین باقر صدری نیا
داستان کوتاه به سبک امروز در ادبیات جهان سابقه ای طولانی ندارد. این نوع ادبی نخستین بار در اواسط قرن نوزدهم به ابتکار ادگار آلن پو (19) نوشته شد. در فاصله ی اندکی پس از او، گوگول (1852-1809) نیز داستان کوتاه نوشت؛ از این رو ادگار آلن پو و گوگول را پدران داستان کوتاه به مفهوم امروزی آن می دانند. پس از آلن پو و گوگول که در کنار موپاسان و تورگینف «پیشکسوتان داستان کوتاه» نام دارند، کسانی چون تورگینف، فلوبر، تولستوی، موآم، همینگوی و فاکنر از معتبرترین نویسندگان داستان کوتاه اند. داستان کوتاه روایتی است به مراتب کوتاه تر از رمان که در آن برشی یا رخدادادی از زندگی یک شخصیت اصلی به نثر بیان می شود و به لحاظ کیفی و کمی با رمان تفاوت هایی دارد. داستان کوتاه دارای مشخصاتی است از قبیل: یک شخصیت اصلی و یک واقعه ی مرکزی دارد که رخدادادها و شخصیت های دیگر در حکم فرع آن محسوب می شوند و در مجموع تأثیر واحدی بر خواننده می نهند و این تأثیر واحد یا وحدت تأثیر ناگهانی حاصل نمی شود، بلکه به تدریج در ضمن مطالعه ی داستان از آغاز تا انجام به خواننده دست می دهد. در فرانسه داستان کوتاه در سال های (1831- 1829) با انتشار کنت های متعددی از مریمه، بالزاک و گوتیه در مجلات کاملاً تثبیت شد، هرچند تحولات اساسی خیلی بعد از این سال ها رخ داد، تحولاتی چون تر و تازگی آثار دوده و عینیت سرد و موشکافانه ی فلوبر و ناتورالیسم گزنده تر آثار موپاسان در دهه ی 1880. گرایش دیگر این نویسندگان تمایل به موضوعات روستایی و مردم ساده و معمولی بود؛ داستان کوتاه از قرار بیش از همه برای ترسیم زندگی محل یا افرادی بود که هرچند در شهر مکان داشتند، در آن جا چون بیگانگان زندگی می کردند. در روسیه هم چیزی مشابه پدیدار شد؛ پس از آن که پوشکین خلق اثر تخیلی را به صورت اثر داستانی کوتاه منثور آغاز کرد، گوگول و تورگینف به آن سمت و سویی خاص دادند. از نویسندگان انگلیسی زبان قرن نوزدهم نه اهالی بریتانیا - که مشغول تدوین رمان های مفصل بودند - بلکه آمریکاییان به داستان کوتاه روی آوردند.» (رید؛ 1379: 35 - 34) اما داستان کوتاه فارسی پدیده ی هنری بدیعی بود که با فاصله ی اندکی از انقلاب مشروطیت در عرصه ی ادبیات به بار نشست. این نوع ادبی خصوصیات منحصر به فردی داشت که آن را از قصه ی عامیانه فارسی و رمان جدا می ساخت. این تمایز هم از لحاظ ساختار و هم از نظر معنایی تشخص داشت. از نظر ساختاری بیشترین تمایز در کمیت و حجم داستان و ایجاز آن بود و به لحاظ محتوایی نیز داستان کوتاه به وقایع روزمره و امور عینی و محسوس و خصوصیت روان شناسی و انسان گرایی روی آورد و گروه ها و طبقات مختلف را در خود جای داد. رئالیسم و روان شناسی عناصری بود که داستان کوتاه فارسی را از قصه های عامیانه متمایز می کرد. در این نوع ادبی نویسنده وظیفه داشت خصوصیات فردی، اجتماع و مردم جامعه را از هر طیف و قشری که باشند، مورد بازشناسی قرار دهد و بدین نحو داستان کوتاه در انحصار طبقه و قشر خاصی قرار نمی گرفت. پرداختن به این مهم توسط نویسندگان نسل اول بود که موجبات اقبال مردم نسبت به این نوع جدید ادبی را فراهم آورد. البته داستان کوتاه به عنوان گونه ای از ادبیات که محصول غرب بود، در ایران باید با تغییراتی مواجه می شد؛ خصوصاً از لحاظ محتوایی و لزوم انجام این تغییرات تجربیات اولین نویسندگانی بود که در این عرصه قلم زدند. در این عصر با وجود اوضاع سیاسی- اجتماعی موجود و لزوم مردمی شدن ادبیات، ادبیات داستانی چون با اوضاع و احوال جدید جامعه ی ایران هماهنگی و همخوانی داشت و تلاش و درگیری انسان امروز را تصویر می کرد و در ضمن حامی مردمان ستمدیده و محروم و زیردست بود، پذیرشی روزافزون و مقبولیتی عام یافت و به عنوان هنری زنده و موثر مقام خود را در ادبیات فارسی تثبیت کرد. در این هنگام رمان و به خصوص داستان کوتاه وسیله ای شد برای پرداختن به ناهنجاری های اجتماعی و افشاگری های سیاسی و جای خود را بین عامه ی مردم و روشنفکران باز کرد. تحولات ادبیات داستانی ایران همسو با تحولات سیاسی و اجتماعی ایران به وجود آمد و نظام جدیدی جایگزین نظامی کهن شد که مهم ترین خصیصه ی آن مردم گرایی بود. دوره ی آغازین و تکوینی داستان کوتاه از سال 1300 با مجموعه ی داستان های کوتاه «یکی بود، یکی نبود» محمدعلی جمالزاده آغاز می شود و تا کودتای 28 مرداد 1332 ادامه می یابد. داستان نویسانی چون محمدعلی جمالزاده، صادق هدایت، بزرگ علوی، صادق چوبک و جلال آل احمد در این دوره ظهور می کنند و مقام پیشکسوتی داستان نویسان فارسی به نام ایشان رقم می خورد. رساله ی حاضر با موضوع «طبقه بندی و تحلیل محتوایی داستان کوتاه از 1300 تا 1332» در 3 فصل تدوین گردیده است که عبارتند از: - فصل اول: کلیات - فصل دوم: داستان های کوتاه سال های 1300 تا 1332 - فصل سوم: نتیجه گیری. فصل اول رساله به دو بخش تقسیم می شود که در بخش اول کلیاتی درباره ی داستان کوتاه، پیشینه ی پیدایش آن، داستان کوتاه ایرانی و عناصر داستان عنوان شده و در بخش دوم دورنمایی از اوضاع سیاسی- اجتماعی دوره ی موردنظر ترسیم شده است. در فصل دوم با انتخاب 6 تن از برجسته ترین نویسندگان نسل اول داستان نویسان (محمدعلی جمالزاده، صادق هدایت، بزرگ علوی، صادق چوبک، محمد حجازی، جلال آل احمد)، از میان آثار داستانی ایشان، آن دسته از داستان های کوتاه آنان که در بازه ی زمانی سال های 1332-1300 انتشار یافته اند، مورد بررسی، طبقه بندی وتحلیل محتوایی قرار گرفته است. در این بخش آثار به تفکیک نویسندگان آن ها در بخش هایی جداگانه بررسی شده است. در خصوص هر نویسنده ابتدا مختصری از زندگی نامه ی او ارائه شده و در ادامه برای هر مجموعه داستان مدخلی در نظر گرفته شده که به معرفی کتاب موردنظر و داستان های موجود در آن می پردازد. به منظور طبقه بندی این آثار داستان های منتخب مورد بازخوانی دقیق قرار گرفته و در خصوص هریک از آن ها چکیده ی داستان، درون مایه، شخصیت ها (شامل شخصیت های اصلی و فرعی)، زاویه دید، زمان و مکان داستان استخراج شده و در فصل مربوطه ارائه می شود. پس از انجام این امر در بخش پایانی که به بررسی آماری عناصر محتوایی داستان کوتاه می پردازد، برای رسیدن به رویکرد صحیح محتوایی ابتدا مطالبی در خصوص شخصیت های داستانی به تفکیک دوره ی زمانی و نیز بر اساس هر نویسنده عنوان می شود که شامل بحث درباره ی جنسیت شخصیت ها و نوع نگاه نویسنده به آن ها، سطح سواد آن ها، طبقه ی اجتماعی شخصیت های موردنظر و ... می شود. سپس برای بررسی آماری جداولی مختص هر کتاب ارائه شده و در آن خصایص سبکی و محتوایی آثار مورد توجه قرار گرفته و آماری از شخصیت های حاضر در داستان ها با تفکیک جنسیت، سطح سواد و طبقه ی اجتماعی ارائه می گردد.