نام پژوهشگر: رسول وطن پرست

بررسی میزان آشنایی دبیران مقطع متوسطه با دانش برنامه ریزی درسی در شهر مهاباد درسال تحصیلی89-90
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  رسول وطن پرست   یوسف ادیب

چکیده سازمان آموزش و پرورش نهادی است که در آن سرمایه های انسانی و دارایی های فکری مورد استفاده قرار می گیرد و اعتقاد براین است که برنامه درسی مهمترین عنصر تشکیل دهنده و به منزله قلب آن می باشد. این تحقیق با هدف میزان آشنایی دبیران مقطع متوسطه شهر مهاباد با دانش برنامه درسی با استفاده از روش تحقیق توصیفی – پیمایشی انجام گرفت. جامعه آماری شامل کلیه کلیه ی دبیران مدارس شهر مهاباد در مقطع متوسطه که تعداد آنان 324 نفر می باشد. که با استفاده از فرمول کوکران 174 نفر محاسبه و با به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از آزمون محقق ساخته استفاده شد و مقدار پایایی محاسبه شده برای آزمون با استفاده از روش دو نیمه کردن 819/0 بدست آمد. داده ها بوسیله نرم افزار spss و با استفاده از شاخصهای آماری، آزمون آانالیز واریانس یکراهه و t مستقل و همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند. در این تحقیق نه سوال تدوین شدند که نتایج این تحقیق نشان داد که: میزان آشنایی دبیران دوره متوسطه از چگونگی و به کارگیری موادآموزشی در برنامه های ‏‏‏درسی در حد خوب و کافی است. آشنایی دبیران دوره متوسطه از چگونگی و نحوه انتخاب وبیان اهداف و نحوه ارزشیابی در برنامه درسی در حد متوسطی بوده است. میزان آشنایی دبیران دوره متوسطه با مفهوم برنامه درسی و انواع برنامه درسی؛ محتوا؛ انتخاب روشها و فنون تدریس در برنامه درسی در حد خیلی پایینی بوده و خیلی ضعیف می باشد. میزان شناخت دبیران دوره ی متوسطه از دانش برنامه درسی بر حسب مدرک تحصیلی و جنسیت آنان تفاوت معنی داری وجود ندارد ولی بین میزان شناخت دبیران دوره متوسطه با دانش برنامه درسی و سابقه خدمت آنها رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد.

بررسی میزان آشنایی دبیران مقطع متوسطه شهر مهاباد با دانش برنامه درسی در سال تحصیلی 1390-1389
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  رسول وطن پرست   یوسف ادیب

ضرورت تعلیم و تربیت و در عین حال پیچیدگی و دشواری تعلیم و تربیت واقعی، موضوعی است که همه ملل جهان از آن کم و بیش باخبرند. لذا، هر ملت زنده ای با توجه به سوابق فرهنگی و شرایط اجتماعی خود و متناسب با امکاناتی که در اختیار دارد، نظام خاصی برای تحقق کمال مطلوب هدفهای خویش پی ریزی کرده و پس از فراهم آوردن مقدمات لازم، آن را به موقع به اجرا گذاشته، بدین امید که شاید از این طریق بتواند فرزندان خود را مطابق دلخواه خویش تربیت کند و به تبع آن به بهبود زندگی اجتماعی کمک کند. با این همه، کمتر اتفاق می افتد که نظام تعلیم و تربیت مورد قبول کشوری از هر نظر جوابگوی نیازهای مردم آن کشور باشدبه همین جهت نظام آموزش و پرورش هر کشوری باید به طبیعت آدمی و امکانات و محدودیتهای رشد او و با در نظر گرفتن وضع موجود جامعه مورد نظر و با توجه به کمال مطلوب و هدفهای آن جامعه طرح ریزی شود و نتایج آن به طور مداوم مورد ارزشیابی قرار گیرد (شیرزاد، 1390). بدنبال انقلاب صنعتی و علمی در اروپا آموزش و پرورش نیز دچار تحولات بنیادین در این کشورها شد و به تبع آن در جهان تغییر و تحولات عمده ای در بخش آموزش صورت پذیرفت. بنوعی که دیگر روش های قدیمی و سنّتی آموزش جوابگوی نیازهای جدید بشر نبودند و پارادایم های قدیمی بشر جای خود را به نگرش ها و اندیشه های نو دادند. در اذهان دانش آموزان هزاره سوم میلادی آموزشهای مجازی، اینترنتی و مدارس هوشمند بسیار بهتر از مدارس سنّتی جلوه می کنند. دیگر بچه ها محتوای ثابت و کهنه کتابهای درسی را به عنوان آخرین یافته های علمی نمی پندارند. به نظر، آموزش و پرورش بیشتر از دیگر بخشهای جامعه دچار تحول و دگرگونی شده است. لزوم یک برنامه ریزی دقیق علمی و نهایتا ً اجرای درست آن یکی از الزامات تکامل جوامع بشری است. چون آموزش و پرورش موتور محرک اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی هر کشوری است. امّا باید توجه داشت که صرف برنامه ریزی علمی و دقیق به تنهایی نمی تواند آموزش و پرورش را به سرمنزل مقصود برساند. چون هر برنامه دقیق علمی که در مرحله اجراست که مشکلات خاص خود را نشان می دهد و اگر بدرستی رهبری و هدایت نشود و بااستفاده از مکانیزم بازخورد و پیامد های آن اصلاح و بازسازی نگردد، راه به جایی نمی برد. اگر بخواهیم یک برنامه ریزی دقیق و علمی را اجرا نمائیم بایستی پیوسته و بطور مستمر از سیستم در پایان هر مرحله بازخورد بگیریم و مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و نتیجه آن بازخورد و تجزیه و تحلیل را بعنوان داده های مجدد دوباره وارد سیستم کنیم تا از انحراف برنامه ها از مسیر درست و پیوستار جهت دار آن جلوگیری نمائیم (جوادی، 1389). بررسی روند تحولات برنامه درسی حکایت از این دارد که توجه به برنامه درسی به عنوان یک حوزه تخصصی و بعنوان محصول فرایند برنامه ریزی درسی، عملاً در اوایل قرن بیستم و با انتشار کتاب برنامه درسی توسط فرانکلین بوبیت آ‎غاز شد. در طول این زمان تاکنون محتوای برنامه درسی در اثر تحولات گوناگون، تغییرات بسیاری را پذیرفته و همواره، در خدمت نظامها و حکومتها برای دستیابی به اهداف و آرمانهایشان بوده است. در این فصل ابتدا بیان مسئله بصورت واضح تشریح شده و سپس اهمیت پژوهش از جنبه های متفاوت مورد بررسی قرار گرفته و در ادامه نیز اهداف و سوالات تحقیق همراه با تعارف مفهومی و عملیاتی متغیرها آمده است.