نام پژوهشگر: ربایه درخشانی

آسیب شناسی آراء خاورشناسان درتحلیل قصص قرآن (مقالات دایره المعارف لیدن eq)
پایان نامه سایر - دانشکده علوم حدیث 1390
  ربایه درخشانی   علی راد

قصص قرآنی حجم گسترده ای از معارف قرآنی را به خود اختصاص داده است، خاورشناسان در راستای مطالعات قرآنی واسلا می خود، به این موضوع بیش از مباحث دیگر توجه کرده اند. آنان همانطور که نسبت به قرآن رویکردهای مختلفی در پیش گرفتند، رویکردشان در مقیاس کوچکتر درباره قصص نیز متفاوت و گاه متناقض است، از اینرو در این پژوهش بر آن شدیم تا برخی دیدگاهها را درباره قصص قرآنی در چند مقاله از مقالات دایرهالمعارف قرآن (لیدن) نقد وآسیب شناسی کنیم. عناوین مقالات مورد بررسی در این پژوهش بدین ترتیب است narratives(claude gilliot)؛ myths and legends in the quran (angelika neuwirth)؛ punishment stories (david marshall).البته در کنار آسیب شناسی آراء نویسندگان، زوایای نگاهی و بسترهای شکل گیری و مبانی استنباط شده و زوایایی چون ساختار و روش تحقیق و منابع نیز تحلیل و نقد شده اند. در مجموع مقالات مشتمل بر شبهاتی بودند: مقاله قصص مشتمل بر قرآن ساخته ذهن پیامبراسلام، قصص قرآن واسطوره وافسانه، لقمان شخصیتی افسانه ای، تصرف در جمع قرآن وعدم تناسب و وحدت موضوعی در سوره ها، حروف مقطعه ومفهومی جدید، مریم خواهر هارون، پدر ابراهیم، یعقوب پسر ابراهیم و محمد پیامبر عرب، مقاله قصه های عذاب اقوام پیشین مشتمل بر تاریخگذاری آیات قصص، مقاله اسطوره ها وافسانه ها درقران مشتمل بر شبهات تاثیر پذیری قرآن دربیان قصص از کتب ومتون گذشته، تأثیر پذیری قرآن در بیان قصص از فرهنگ زمانه، اسطوره وافسانه بودن قصص قرآنی وشخصیتهای قرآنی، عفریت انتقال دهنده تخت ملکه سبا، قرآن وسخن کاهنان، آدم وبرهنگی در بهشت، تاثیر آیین یهود بر اسلام (روزه داری)، که تمام شبهات با استفاده از ادله قرآنی، روایی وتاریخی پاسخ داده شدند نتایج جاصل از نقد این شبهات، رد ونفی غالب ادعاهای خاورشناسان این مقالات بود. از دیگر رویکردهای خاورشناسان در مقالات توجه به مباحث اهداف و ویژگیهای قصص و اهمیت آنها بود، که غالبا در ادعاهایشان در این موارد سازگار با مبانی قرآنی واسلا می بود.مقالات از نظر ساختار شکلی غالبا مشتمل بر مولفه های یک مقاله دایره المعارفی بودند و ولی از نظر ساختار محتوایی عدم انسجام مباحث و پراکنده گویی از جمله اشکالات وارد بر ساختار آنها بود.در بحث روش شناسی مقالات نیز در این سه مقاله عدم ورود وخروج مناسب ومنطقی به مباحث وعدم استناد مباحث، عمده اشکالات وارد بر روش مقالات بود. در بررسی منابع مقالات نیز خاورشناسان غالبا از آثار مستشرقین استفاده کرده و از میان منابع اسلامی نیز غالبا به منابع اهل سنت روی آورده بودند. در کل با توجه به سه مقاله مورد بررسی در این پژوهش غالب رویکرد خاورشناسان، بررسی شکلی و ساختاری و طبقه بندی زمانی قصص قرآنی و بحث درباره ماهیت قصص وشخصیتهای داستانی بود که غالبا به دلیل کم دقتی واغفال و عدم استفاده از منابع معتبر وصحیح دچار کج فهمی هایی درباره این موضوعات شده بودند.