نام پژوهشگر: راضیه نیازیان
راضیه نیازیان امین نواختی مقدم
انقلاب اسلامی ایران، از زوایای گوناگون و در محافل علمی سرتاسر جهان مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. انقلابی که آخرین انقلاب قرن نام دارد، از لحاظ نظری و عملی یک انقلاب اجتماعی بوده است، زیرا در انقلاب اجتماعی کل طبقه ی حاکمه و زیر ساخت های آن تغییر می کند.در انقلاب ایران نیزعلاوه بر تغییرات در هیئت حاکمه، کل زیر ساخت های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی موجود در جامعه دچار تحولات بنیادین شدند. انجام این تحول بنیادین، مقدمات و پیش فرض هایی را نیازمند بود که مردم، رهبری و ایدئولوژی از جمله ی آنان بود و در این میان بحث ایدئولوگ انقلاب از همه مهم تر به نظر می رسد، چرا که به نظر بسیاری از نظریه پردازان انقلاب، انقلاب 1357 ایران، بدون وجود امام خمینی(ره) نمی توانست به وجود بیاید و پیروز گردد. تقلیل علت وقوع این پدیده نادر و یا معجزه قرن صرفاً در یک علت مثلاً مذهبی، سیاسی،اقتصادی به دور از واقعیات رخ داده می باشد، چراکه نه انقلاب ایران تک علتی بوده است و نه گروه یا طیف خاصی می تواند داعیه دار انقلاب باشد؛ انقلاب در شرایط زمانی و مکانی و بستر خاص خود انجام می گیرد. در انقلاب ایران گروه های مختلفی در طیف مبارزه قرار داشتند و وجه مشترک همه آن ها دشمن مشترکشان یعنی رژیم استبدادی محمدرضا شاه پهلوی بود. طیفی که شامل گروه های چپ مذهبی و غیر مذهبی، سکولار ها، ملی– مذهبی ها، روشنفکران دانشگاهی، دانشجویان، کارگران، دهقانان، بازاریان، مردم عادی و... بودند و مطمئناً انقلاب ایران جز با اتحاد استراتژیک همه ی این اقشار به پیروزی نمی رسید و در این میان، بحث بسیج سیاسی این گروه های متنوع و بعضاً متضاد از لحاظ فکری حول یک محور یعنی براندازی رژیم پهلوی مهارت بسیار والایی را خواستار بود که هرکس و هر طیفی نمی توانست این بسیج استراتژیک را به وجود آورد، اتحادی استراتژیک و موقتی حول محور براندازی شاه که مرکز ثقل خواسته های تمامی این گروه ها بود، زیرا بعد از وقوع انقلاب این اتحاد شکست. انقلاب اسلامی ایران در سال های 56 و 57 معماهای بسیاری را پیش روی محققین علوم اجتماعی قرار داد و از جمله مهم ترین آن ها بحث رهبری این انقلاب بود.رهبری امام با کانال های ارتباطی غیر رسمی و بدون تکیه بر سازمان، مردم را به نشان دادن اعتراض علیه رژیم شاه فرا خواند و ضمن اتخاذ مواضع سر سختانه، برای بسیج سیاسی حاصله اقدام کرد و به عنوان رهبر و سخنگوی انقلاب تقاضای جنبش را برای طرف های در گیراعلام کرد. بعد از وقوع انقلاب و حتی در بطن فرایند انقلاب عده ی کثیری از روشنفکران و روحانیون، ادعای ایدئولوگ بودن و تئوریسین انقلاب را داشتند، ولی به نظر می رسد اکثر محققین در نقش بی بدیل امام خمینی (ره) متفق القولند، شخصیتی که در بحبوحه انقلاب مردمی ترین، رادیکال ترین و اسلامی ترین و اصلی ترین رهبر انقلاب بود و کسی در این برهه هماورد و قابل قیاس با نقش بی بدیل این شخصیت نبود و ایشان حیطه ی بسیج گرایی گسترده ای را نسبت به سایر رهبران مدعی از جمله روشنفکران داشتند.امام توانست توده های مردم را بسیج کند و به حرکت در بیاورد در حالی که سایر روشنفکران بنا به دلایلی که خواهد آمد در انجام این کار موفق نشدند. گرچه در مورد علل و ماهیت انقلاب و ویژگی های آن مطالب زیادی تدوین شده است، اما هنوز مسائل بحث برانگیز بسیاری بدون پاسخ مانده است.بنابراین هنوز مفاهیم نظری زیادی است که بایستی برای نظریه پردازی اجتماعی در مورد انقلاب کاملاً تبیین شود. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تطبیقی نقش امام و روشنفکران قبل ازانقلاب در بسیج مردمی است و هم چنین بررسی تفاوت اقشار شرکت کننده در صحنه ی انقلاب و زمان جنگ هدف دیگر این پژوهش است.1-6- فرضیه ی اصلی بسیج امام در زمان انقلاب شامل اکثر طیف ها می شد ولی در طول جنگ بیشترشامل توده ها بود و بعضی از روشنفکران،گروه های چپ، ملی مذهبی ها در طول جنگ بسیج نشدند.