نام پژوهشگر: داود گرگیج زرین پور
داود گرگیج زرین پور عبدالله رسول نژاد
چکیده یکی از مباحث مهم فقه اللغه که در طول تاریخ اندیشمندان و پژوهشگران را به خود مشغول کرده است فروق اللغه می باشد. علما در ذیل این مفهوم در صدد یافتن معانی دقیق و ظریف میان کلماتی هستند که تا حدودی از نظر معنایی به هم نزدیک اند و این تقارب باعث شده بسیاری از سخنوران آن ها را مترادف همدیگر تلقی کنند و از تفاوت های ظریف میان آن ها غافل شوند. اما قرآن کریم که معجزه جاوید الهی می باشد، به این موضوع توجه کرده و مخاطبان خود را به فهم تفاوت موجود بین واژه ها تشویق نموده است و از آن ها خواسته است که با دقت و حساسیت واژگان و عبارات را استفاده کنند. از رهگذر دریافت این تفاوت های ظریف و دقیق، به شیوه نوین تفسیری می رسیم که امروزه مورد توجه و تأئید مفسران و محققان گشته است و آن تفسیر موضوعی می باشد. در این شیوه تفسیری محققان واژگان، موضوعات قرآنی، سوره ها و نهایتاً کل قرآن مورد بررسی قرار می دهند. سه مفهوم فکر، ذکر و شکر نقش اساسی و مهمی در انتقال مفاهیم مورد نظر قرآن کریم دارند. به ویژه اینکه مفهوم فکر، بیست و هفت واژه از واژگان قرآن را به خود اختصاص داده که نشان از اهمیت تدبر و تفکر دارد. اما این تفکر درجات و شرایط و ابعاد گوناگون دارد. به همین منوال ذکر و شکر نیز بازتاب گسترده ای در قرآن کریم دارند. در این پژوهش سعی شده پس از تعریف فروق اللغه، ترادف و تفسیر موضوعی در حد توان به تحلیل و بررسی مفاهیم فکر و ذکر و شکر از منظر لغت شناسی پرداخته شود و سپس جوانبی از بازتاب این مفاهیم در قرآن کریم در قالب تفسیر موضوعی گنجانده شده است. از نتایج این پژوهش این که اعتقاد به ترادف در قرآن کریم با اعجاز این کلام جاویدان در تضاد است. و یکی از راه های کشف معنای دقیق واژگان، بررسی آن ها در قالب عبارت و به صورت تفسیر موضوعی می باشد. الفاظ مورد بحث در گذر زمان از معنای محسوس به سمت معنای مجرد و عقلی تغییر دلالت داده اند. فکر و ذکر و شکر سه مفهومی هستند که با یک تسلسل منطقی در قرآن به کار رفته اند و در جای جای قرآن از اهمیت و بازتاب هر یک از این موارد در زندگی بشر سخن به میان آمده است.