نام پژوهشگر: حمیدرضا پرکم
حمیدرضا پرکم علی دودمان کوشکی
زهد و پارسایی، یکی از رفتارهای بشر برای پرهیز از دنیاطلبی و منفعت جویی است که در نزد بیشتر جوامع و ادیان الهی دیده می شود؛ امّا زهد و پرهیزکاری زهاد اسلامی در عین دارا بودن ویژگی مذکور، دارای شاکله های متفاوتی چون توجّه به دین و دست نکشیدن کامل از زندگی دنیاوی است. در برهه ه ای از تاریخ اسلام، به دلیل دگرگونی های سیاسی و اجتماعی و همچنین بینش زهد مداراسلامی، زاهدان و نسّاکانی قد علم کردند که مشی زندگی و آثار قلمی آنان نمونه و الگو بوده است. ابوالعتاهیه و ناصرخسرو، دو شاعر آشنا با تعالیم و آموزه های اسلامی هستند که هر کدام مدّتی از عمر خود را در اشتغال به نفسانیات تلف کرده و بعداً به دلایلی راه زهد را پیشه ساخته اند. در این پژوهش ضمن پرداختن به موضوع ادبیّات تطبیقی، به تبیین سرچشمه های زهد در جهان اسلام و سیر ورود این باور به ادب عربی و فارسی توجّه شده و سپس به شرح زندگی و بیان اشتراکات و افتراقات دو شاعر در زمینه هایی چون علل گرایش به زهد، زندگی سیاسی، مذهب، عقیده و... اشاره شده است. از آن جا که هدف این رساله، تطبیق مصادیق زهد است، بخش عمده ای از آن به بررسی اشتراک فکری ناصرخسرو با ابوالعتاهیه اختصاص دارد و در پایان هم فصلی به توضیح تفاوت های دو شاعر با محور تفکّر و گرایش مذهبی پرداخته شده است. در دیوان ابوالعتاهیه و ناصرخسرو، مفاهیم زاهدانه ی منبعث از تعالیم دینی و قرآنی در راستای نفی دنیا، توجّه به دین و آخرت گرایی انعکاس یافته است، امّا پرهیز از دنیا و منفی انگاشتن آن در شعر ناصرخسرو دارای شدّت بیشتری است. ناصرخسرو به دلیل آشنایی با علوم متداول زمان و اصرار شدید برگرایش مذهبی، شعر را به شکل ابزاری در خدمت مفاهیم یاد شده در می آورد، در حالی که شعر ابوالعتاهیه چون از این خصیصه مبرّا است و در نتیجه ذوقی تر و احساسی تر به نظر می آید.