نام پژوهشگر: حسن قربانی چوبقلو

بررسی الگوی حساسیت سالمونلاهای جداشده از نشخوارکنندگان اهلی و وحشی به داروهای آنتی بیوتیکی ونقش پلاسمید های آنها در انتقال مقاومت های آنتی بیوتیکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1390
  حسن قربانی چوبقلو   محمد طلوعی

چکیده: نشخوارکنندگان بزرگترین گروه از حیوانات اهلی و مهم ترین منبع برای تولید مواد غذایی می باشند. سالمونلا به عنوان یکی از شناخته ترین پاتوژن های روده ای می باشد که می تواند سبب بیماری زایی در انسان و حیوانات گردد. استفاده بی رویه از آنتی بیوتیک ها سبب ایجاد باکتری هایی مقاوم نسبت به این داروها می شود که این امر به عنوان مشکل جهانی بزرگی در جلوگیری و درمان سالمونلوز می باشد. هدف این مطالعه بررسی وضعیت آلودگی سالمونلایی در نشخوارکنندگان اهلی و وحشی، تعیین مقاومت آنتی بیوتیکی در بین سویه های جدا شده ونیز پایش نقش احتمالی پلاسمید های سویه های سالمونلا جدا شده در انتقال مقاومت آنتی بیوتیکی می باشد. ابتدا 231 نمونه از منابع مختلف (کشتارگاه ها، دامدری های صنعتی و سنتی، و مناطق حفاظتی زیستی و حیات وحش) که شامل نمونه های گاو(100)، گوسفند(50)، بز( 30)، گاومیش (20) و نشخوارکنندگان وحشی (31) تهیه گردید. نمونه گیری از رکتوم، مدفوع، کیسه صفرا، محتویات و بافت روده این دام ها صورت می گرفت. پس از کشت و جداسازی نمونه ها در مرحله بعدی تست مقاومت آنتی بیوتیکی به روش (disc diffusion) برای 18 نمونه سالمونلا جداسازی شده انجام شد. در مرحله بعد پس از تعیین الگوی پلاسمیدی موارد جداسازی شده، نقش پلاسمید های این سویه در انتقال مقاومت آنتی بیوتیکی بررسی شدکه برای این امر از روش انتقال پلاسمیدی استفاده شد. نتایج جداسازی نشان داد که اکثر منابع عاری از این پاتوژن نمی باشد. به طوری که در این مطالعه از اکثرمنابع و حیوانات جداسازی سالمونلا صورت گرفت. نتایج مطالعه حاضر مقاومت فزاینده ای را نسبت به تعداد قابل توجهی از آنتی بیوتیک ها در بین سویه های سالمونلا نشان داد. همچنین در بررسی پروفایل پلاسمیدی سویه های جدا شده مشابهت معنی داری در بین نشخوارکنند گان مختلف وجود داشت که این امر می تواند بیانگر وجود رابطه اپیدمیولوژیک در بین این دام ها باشد. تایید نقش پلاسمید ها در انتقال مقاومت آنتی بیوتیکی توسط پلاسمید های این سویه ها، نگرانی افزایش مقاومت در بین سویه های سالمونلا را دوچندان می کند چون با این روال در آینده بسیار نزدیک باید منتظر بروز مقاومت در سطح بسیار وسیعی باشیم. آلودگی حیوانات وحش از اهمیت بالایی برخوردار است چرا که با توجه به وجود مقاومت آنتی بیوتیکی و عدم اثرگذاری مناسب این داروها، مسلما سالمونلوز به عنوان یک فاکتورمهمی در انقراض این دام ها خواهد بود. از طرف دیگر وجود سویه های سالمونلای مقاوم در نشخوارکنندگان (منبع محصولات غذایی)، محیط های کشتارگاهی ،دامداری ها و... سبب بروز سویه های مقاوم در انسان خواهد شد که این موارد سبب بروزخسارت و هزینه های بسیار زیادی در جوامع می کردد. توانایی پلاسمید های سویه های جداسازی شده در انتقال مقاومت دریچه نویی را باز می کند که نیازمند مطالعات دیگر در این زمینه می باشد. در کل برای دست یابی به یک الگوی مناسب از پراکنش و مقاومت های آنتی بیوتیکی ایجاد شده در بین سویه های سالمونلا نیاز به مطالعه در سایر نقاط و سایر دام ها می باشد. قرار دادن اطلاعات حاصل از این مطالعات در اختیار دامداران، دامپزشکان، کارکنان کشتارگاهی، افراد مرتبط با تولید محصولات دامی مسلما نقش پررنگی را در جلوگیری از پراکنده شدن این پاتوژن و ایجاد سویه های مقاوم خواهد داشت. امید آن است با انجام بررسی های دیگرو ارایه نتایج و راهکار های مناسب، شاهد کاهش شیوع آلودگی سالمونلایی و مقاومت های آنتی بیوتیکی درجوامع دامی و انسانی در آینده نزدیک باشیم.