نام پژوهشگر: تهمینه حیدرپور بیدگلی

فرایند نکرار در زبان فارسی از دیدگاه نظریه بهینگی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1390
  تهمینه حیدرپور بیدگلی   ویدا شقاقی

در سالهای اخیر صرف یکی از بحث برانگیزترین حوزه ها در دستور زایشی بوده است و مطالعات مختلف در زبان های گوناگون نظریه ها و رویکردهای متفاوتی را در این حوزه در پی داشته است. در این پژوهش یکی از فرایندهای زایای ساخت واژه، فرایند تکرار، را در زبان فارسی در چارچوب رویکردی جدید در دستور زایشی، یعنی نظریه معیار بهینگی، که به نظریه تناظر شناخته شده است، بررسی کرده ایم. بر این اساس، در پژوهش حاضر، ابتدا واژه های مکرر فارسی به انواع گوناگون دسته بندی شده اند. در زبان فارسی می توان فرایند تکرار را به دو نوع تکرار کامل و تکرار ناقص تقسیم کرد، که هر یک به نوبه خود اقسام گوناگونی دارند. تکرار کامل به سه دسته تقسیم می شود: تکرار کامل ناافزوده، تکرار کامل افزوده، و تکرار کامل پژواکی. این سه نوع تکرار کامل هر یک شکل های مختلفی دارند. تکرار ناقص نیز به دو نوع پیشوندی و پسوندی قابل تقسیم بندی است. از مجموع واژه های مکرر گردآوری شده برای این پژوهش، 704 واژه انواع تکرار کامل را دربرمی گیرد: 278 واژه تکرار کامل ناافزوده، 206 واژه تکرار کامل افزوده، و 220 واژه تکرار کامل پژواکی. 94 واژه نیز دارای یکی از انواع ساخت های تکرار ناقص می باشند. پس از دسته بندی واژه های مکرر فارسی به انواع گوناگون، تحلیلی آوایی از ساختار کلمات پایه ای که در هر یک از انواع تکرار شرکت داشته اند، و نیز بسامد ساخت های هجایی مختلف که در کلمات پایه و همچنین جزء مکرر این واژه ها در تکرار کامل و ناقص دیده شده اند ارائه شده است. در نهایت، از هر گروه از واژه های مکرر، تعداد محدودی در چارچوب نظریه تناظر بهینگی بررسی و تحلیل شده اند. نتایج این بررسی حاکی از آن است که به جز پنج واژه مکرر ناقص پسوندی که ساختاری کاملاً واژگانی شده دارند، در دیگر موارد نظریه بهینگی قادر بوده است ساخت انواع تکرار را در قالب مرتبه بندی محدودیت های جهانی تناظر (وفاداری) و نشان داری توجیه کند. با توجه به تنوع فرایند تکرار در زبان فارسی، مرتبه بندی خاص محدودیت های مطرح در این نظریه برای هر یک از انواع تکرار در پایان این پژوهش ارائه گردیده است. در مجموع می توان گفت که در زبان فارسی محدودیت نشان داری که همواره در سلسله مراتب محدودیت های زبان فارسی در بالاترین مرتبه قرار می گیرد و تخطی ناپذیر است، محدودیت «آغازه» است. در واقع زبان فارسی اجازه تشکیل هجای بدون آغازه را نمی دهد. علاوه بر این، در تکرار کامل ناافزوده و افزوده محدودیت های تناظر که ضامن وفاداری عناصر (درون داد- برون داد و پایه- جزء مکرر) هستند، همیشه در مرتبه ای بالاتر از محدودیت های نشان داری قرار می گیرند تا مانع از هر گونه حذف یا درج عناصر شوند. اما در دیگر موارد شاهد ظهور نوعی ساخت بی نشان در وند مکرر واژه های مکرر هستیم. گرایش به بی نشانی در ساخت این وندهای مکرر با حضور عنصر (یا عناصر) ثابت بی نشان تری که در این وندها درج می شوند و شکل گرفتن ساخت هجایی بی نشان تر نسبت به پایه در این وندها تجلی پیدا می کند.