نام پژوهشگر: محمود صبوحی صابونی
مهری راعی جدیدی مسعود همایونی فر
یکی از پیامدهای توسعه، افزایش مصرف انرژی در بخش کشاورزی است که منجر به ناپایداری کشاورزی می گردد. یکی از روش های بسیار مفید در تحلیل و ارزیابی پایداری کشاورزی، استفاده از انرژی به عنوان ابزار محاسبه می باشد. در این تحقیق که در سال زراعی 87- 86 در شهرستان مرند انجام گرفته است، میزان کارایی و بهره وری انرژی برای دو محصول گندم و گوجه فرنگی محاسبه شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که در هر دو محصول بیشترین سهم مصرف انرژی، مربوط به کود شیمیایی (به ویژه کود اوره) بوده است. همچنین نتایج نشان داد که بیشترین کارایی (نسبت) انرژی، مربوط به گندم و درمزارع بزرگ (سطوح بالاتر از 3 هکتار) با متوسط 2/3 و کمترین میزان کارایی انرژی، مربوط به گوجه فرنگی و در مزارع متوسط (سطوح بین 6/0 تا 5/1 هکتار) با متوسط 62/0 بوده است. نتایج حاصل از بهینه سازی مصرف انرژی با استفاده از مدل برنامه ریزی خطی نشان داد که زارعین می توانند با همان میزان نهاده ولی با مدیریت بهتر و کاراتر و استفاده بهینه از منابع تولید، به طور متوسط میزان عملکرد گندم را 7/40 درصد و عملکرد گوجه فرنگی را 8/26 درصد در منطقه افزایش دهند و سطح موجود بهره وری نیز با کاهش انرژی ورودی به سیستم تولید گندم و گوجه فرنگی به ترتیب، به طور متوسط به میزان3/33 درصد و 5/44 درصد در منطقه می تواند حاصل شود. جهت بهبود شاخص های انرژی در تولید گندم و گوجه فرنگی در شهرستان مرند، پیشنهاد می شود با برگزاری کلاس های آموزشی و چاپ بروشور برای کشاورزان، روش های صحیح در مصرف نهاده ها و استفاده از ماشین ها آموزش داده شود.
زینب معین الدینی محمود صبوحی صابونی
کمبود آب یک مشکل جهانی رو به تزاید است و افزایش فشارهای جمعیتی، بهبود سطح زندگی و تقاضای درحال افزایش برای کیفیت محیط زیست، دولتها را برانگیخته تا برای مدیریت بهتر منابع آب موجود، راه کارهای بهتری را ارائه نمایند. افزون بر آن، علائق سیاسی در حال رشدی برای کاهش آب مورد استفاده در بخش کشاورزی وجود دارد که منافع محیطی کافی و افزایش رفاه دیگر مصرف کنندگان آب را به دنبال دارد. این موضوع موجب افزایش بیشتر تجزیه تحلیل های اقتصادی برای بررسی رفتار کشاورزان با استفاده از تکنیک های برنامه ریزی ریاضی به خصوص برنامه ریاضی مثبتpositive mathematical programming (pmp) را در پی داشته است. با وجود محبوبیت این مدل در تحلیل ها ی اقتصادی، مدل pmp سنتی عموما برای فعالیتهایی که در دوره مرجع مشاهده نشده با شکست مواجه شده و در زمینه تحلیل آبیاری می تواند عامل محدود کننده ای باشد. روشی که در مطالعه حاضر استفاده شد یکی از روشهای pmp است که برای تکنیک ها ی کم آبیاری که در دوره مرجع مشاهده نشده کاربرد دارد. این روش در منطقه کرمان که با کمبود آب و کاهش سطح سفره های آب زیر زمینی مواجه است برای ارزیابی سناریوهای افزایش قیمت آب آبیاری و کاهش مقدار آب آبیاری در دسترس به کار گرفته شد. سیاست های اعمال شده شامل افزایش 5، 10، 15، 20 و 30 درصدی در قیمت آب آبیاری و کاهش 5، 10، 15 و 25 درصدی در مقدار آب آبیاری دردسترس و ترکیبی از این دو سیاست بود. نتایج نشان داد که افزایش هزینه آبیاری و کاهش آب دردسترس در پذیرش کم آبیاری موثر است. افزون بر آن تاثیر سیاست کاهش آب دردسترس نسبت به سیاست های افزایش قیمت و تلفیقی در تغییر الگوی کشت بیشتر بود.
حسن احمدی علیرضا کرباسی
یکی از مهمترین راههای توسعه تعاونی های صیادی افزایش سوددهی آنها می باشد. بدیهی است که سود بیشتر، توانایی و انگیزه لازم برای توسعه، سرمایه گذاری بیشتر و بکار بستن تکنولوژی جدید را به همراه خواهد داشت. در این راستا بهبود کارآیی تعاونی های صیادی نقش اساسی ایفا می کند. در مطالعه حاضر ضمن بررسی کارایی تعاونی های صیادان چابهار و شناخت موانع و مشکلات پیش روی آنها، آثار عوامل تولید بر دارایی و درآمد صیادان مورد مطالعه قرارگرفت. به این منظور کارایی تعاونی های صیادی با استفاده ترکیب مدل تحلیل پوششی داده ها و شبکه عصبی مصنوعی بررسی شد. نتایج نشان می دهد میانگین کارایی اقتصادی برای قایقها، لنجهای کوچک، متوسط و بزرگ به ترتیب 51/63 ، 88/39 ، 65/30 و 69/51 درصد است. مقدار حداکثر خطا برای محاسبه کارایی فنی با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی24/8 درصد و برای کارایی تخصیصی 91/7درصد بود که قابل قبول نمی باشد. استفاده از تلفیق شبکه عصبی مصنوعی و تحلیل پوششی داده ها در تخمین کارایی واحد های مرتبط با منابع طبیعی معتبر و قابل اطمینان به نظر نیامد و از خطای بالایی برخوردار بود که می تواند به دلیل وجود عوامل طبیعی غیر قابل سنجش و لحاظ نشده در مدل از جمله تغییرات آب و هوایی، جریان آب های آزاد، میزان برداشت دیگر صیادان و آلودگی آب باشد. در پایان راهکارهایی در جهت افزایش کارایی، کاهش هزینه ها ، بهبود سود دهی تعاونی های صیادان ارائه شد.
سیمین رنجبر محمود صبوحی صابونی
اهمیت مدیریت شیلات نه تنها به دلیل سهم عمده ای که آبزیان در تأمین غذای مصرفی جامعه دارند، بلکه به خاطر نقش مهم آنها در پایداری اکوسیستم، روز به روز در حال، گسترش است. میگو به عنوان یکی از ذخایر ارزشمند دریایی، به دلیل ارزش و اهمیت پروتئینی و پتانسیل ارز آورری آن برای کشور از اهمیت بسیاری در میان آبزیان برخوردار است. این اعتقاد وجود دارد که از تمام منابع موجود در خلیج فارس بیش از اندازه بهره برداری شده و ذخایر میگو نیز از این امر مستثنی نیست. لذا، در تحقیق حاضر با استفاده از یک مدل اقتصاد _ زیستی توده میگو شبیه سازی شد. برای در نظرگرفتن پویایی جمعیت میگو از تابع بازیابی ریکر و برای پیش بینی قیمت میگو برای دوره برنامه ریزی از شبکه عصبی مصنوعی استفاده شد. تابع بازیابی ریکر با استفاده از اطلاعات حجم توده تخم گذار و حجم توده اضافه شونده در طی سالهای 1387-1365 برآورد شد برای برآورد نسل اضافه شونده یک جزء خطای تصادفی در تابع بازیابی ریکر لحاظ شد و حجم توده اضافه شونده برای افق برنامه ریزی تخمین و سپس مقدار برداشت بهینه میگو تعیین شد. برای تعیین تعداد بهینه مجوز صیادی از برنامه ریزی با محدودیت تصادفی استفاده شد. میزان حجم قابل برداشت میگو به عنوان پارامتر توأم با ریسک در مدل لحاظ شد. مدل برای سه سطح ریسک 5/2، 5 و 10 درصد در مقدار صید میگو قابل دسترس حل شد. نتایج نشان داد که میزان بهینه برداشت در دوره برنامه ریزی به ترتیب 650، 1485، 2342، 1588 و 2290 تن می باشد. تعداد مجوز بهینه صید در سطوح مختلف ریسک در حجم قابل برداشت میگو متفاوت بود. بر اساس یافته ها، توصیه می شود سیاست گذاران شیلات با در نظرگرفتن سطح بالای ریسک در میزان قابل برداشت، مجوز صید صادر کنند.
هادی ربیعی ماشاءاله سالارپور
امروزه تصور اقتصادی بدون استفاده از ابزار های سیاستگذاری و مداخله سیاست گذاران تقریباً غیر ممکن به نظر می رسد، لذا آنچه اهمیت دارد کاهش هزینه های ناشی از سیاستها و افزایش کارایی آنهاست. اگر چه تغییرات سیاست کلان داخلی و خارجی می تواند اثرات قابل توجه ای در بخش کشاورزی بر جای گذارد، اما، معمولاً سیاستمداران، سیاستهای اقتصاد کلان را با توجه کمی به تاثیر بر اقتصاد کشاورزی تغییر می دهند. در این تحقیق اثرات کوتاه و بلند مدت تغییر در متغیر های اقتصاد کلان شامل قیمت محصولات کشاورزی، نرخ بهره، نرخ ارز، حجم پول، تولید ناخالص داخلی و یارانه بر درآمد بخش کشاورزی ایران در یک چارچوب همگرایی مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، از رهیافت خود توضیح با وقفه های گسترده (ardl) و مدل خود رگرسیون برداری با داده های سالانه 1387-1355 استفاده شد. نتایج برآورد الگو نشان داد که روابط تعادلی بلند مدت بین متغیر های اقتصاد کلان منتخب و درآمد بخش کشاورزی وجود دارد. نرخ بهره و نرخ ارز، در کوتاه و بلند مدت، به ترتیب، رابطه منفی و مثبت با درآمد بخش کشاورزی دارد، که از لحاظ تئوری قابل انتظار است. همچنین، قیمت محصولات کشاورزی و حجم نقدینگی در بلند مدت اثر منفی، اما در کوتاه مدت اثر مثبت بر درآمد بخش کشاورزی دارند. لذا، کشاورزان از افزایش عرضه پول و قیمت در کوتاه مدت سود برده اما در بلند مدت زیان خواهند دید. علاوه بر این، یافته های مطالعه بیان کرد که در بلند مدت تولید ناخالص داخلی اثر منفی بر درآمد بخش کشاورزی دارد. همچنین، یارانه های اعطائی به این بخش اثر معنی داری بر درآمد کشاورزان در طی سه دهه گذشته نداشته است.
زهرا برازجانی محمود صبوحی صابونی
بیش از 82% قلمرو ایران در منطقه خشک و نیمه خشک قرار دارد و متوسط بارندگی در ایران حدود 250 میلیمتر (یک سوم متوسط بارش در دنیا ) است. از این جهت استفاده ی کارا از آب از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بازار آب به عنوان یک ابزار اقتصادی می تواند کارایی استفاده از آب را از طریق انتقال آب به مصرف کنندگانی که بالاترین بازده ناخالص را بدست می آورند، افزایش دهد. در این مطالعه به بررسی بازار آب بین کشاورزان و بین کشاورزان و بخش شهری پرداخته شد و سود بالقوه ناشی از تشکیل بازار آب مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور ابتدا با استفاده ازتکمیل پرسشنامه و داده های آب در دسترس بین سال های 1388-1383 و با کاربرد مدل برنامه ریزی خطی با محدودیت تصادفی قیمت سایه ای آب برای 4 مزارع نماینده تعیین شد. نتایج نشان داد قیمت سایه ای آب به ازای مقادیر مختلف آب در دسترس، در مزارع زیر 5 هکتار 1375 تا 4304 ریال، مزارع 10-5 هکتار،1060 تا 1152ریال، مزارع 20-10 هکتار، 1201 تا 7784 ریال و مزارع بالای 20 هکتار 1402 تا 4598 ریال متغیر است. در بخش دوم مطالعه، با استفاده از برنامه ریزی خطی سود ناشی از تشکیل بازار آب در قیمت های سایه ای بدست آمده، در منطقه پایین دست سد کرج بررسی شد. نتایج نشان داد در بازار آب بین کشاورزان سود کل کشاورزان منطقه به ازای قیمت های مختلف آب، ثابت و برابر70/83 میلیارد ریال در 8500 هکتار زمین زراعی بود و در بازار آب بین کشاورزان و بخش شهری افزایش قیمت آب باعث افزایش سود منطقه شد. همچنین، با تشکیل بازار آب بین بخش شهری و کشاورزی در هر سطح قیمتی، همواره سود کل کشاورزان منطقه بیشتر از سود در حالت بازار آب بین کشاورزان بود. نکته قابل توجه در این تحقیق آن بود که در برخی ماه ها ذخیره آب برای کشاورزان از کشاورزی و فروش آن مطلوب تر بود.
سمیه خنجری ساداتی محمود صبوحی صابونی
مدیریت آب بخش کشاورزی بدلیل سهم غالب آن در مصرف، بیشترین تاثیر را در بالا بردن کارایی مصرف در مواقع کم آبی و کاهش خسارات اقتصادی و اجتماعی آن دارد. در مطالعه حاضر، با استفاده از الگوریتم ژنتیک با هدف حداکثر سازی درآمد، الگوی کشت بهینه و برنامه ریزی آب آبیاری اراضی شهرستان مرودشت تحت پوشش سد درودزن (استان فارس) در شرایط آب و هوایی مختلف در دو حالت آبیاری کامل و کم آبیاری تعیین شد. با توجه به سطوح احتمالات مختلف بارندگی، جریان ورودی به سد و تبخیر و تعرق، 4 شرایط آب و هوایی گرم و خشک، نرمال، خشک و مرطوب در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد در کلیه شرایط آب و هوایی سطح زیرکشت و سود در حالت کم آبیاری نسبت به آبیاری کامل افزایش یافته است. همچنین، در شرایط آب و هوایی خشک با توجه به افزایش تبخیر و تعرق و کاهش بارندگی و جریان ورودی به سد، ذخیره آب سد برای آبیاری محصولات در آبیاری کامل برای حداقل سطح زیرکشت کافی نبود و فقط با اعمال کم آبیاری امکان کشت در منطقه بود. در شرایط آب و هوایی گرم و خشک ذخیره آب سد برای آبیاری محصولات منطقه حتی در حالت کم آبیاری کافی نبود. با توجه به یافته ها، جهت استفاده کارا از آب آبیاری اصلاح قیمت آب آبیاری و فراهم کردن شرایط استفاده از تکنولوژی های آب اندوز توصیه می شود.
علیرضا سرگزی محمود صبوحی صابونی
یکی از اصلی ترین نیازهای هر فعالیت پویا، برنامه ریزی در چارچوب اهداف کلی آن فعالیت است. بخش کشاورزی به عنوان یکی از مهمترین فعالیت های اقتصادی نیازمند برنامه ریزی های منسجم در جهت رسیدن به توسعه و مقابله با بحران های موجود است. بنابراین، تصمیم گیری در چنین شرایطی نیاز به ابزارهایی مناسب و کارا در طراحی نظام های زراعی دارد. در مطالعه حاضر، رویکرد تئوری بازی ها با اهداف چندگانه در شرایط عدم حتمیت در قالب مدل های برنامه ریزی آرمانی و فرا آرمانی در بازه های مختلف پارامتر کنترل بر اساس معیارهای چندگانه wald،savage ،agrawal and heady َ و gross margin expectation در سه سطح بدون ریسک، و در مقدار آب در دسترس برای شهرستان زابل از منطقه سیستان مورد استفاده قرار گرفت. نتایج در دو مدل بازی آرمانی و فرا آرمانی در بازه های مختلف تقریباً یکسان بود و بیشترین سطح زیر کشت در هر دو مدل مربوط به محصولات گندم، جو، سورگوم، خربزه و پیاز بود. افزون بر آن استراتژی بهینه کشت و همچنین سطح کل زیر کشت در مدل های بازی آرمانی و فرا آرمانی در سطوح مختلف ریسک در مقدار آب در دسترس متفاوت بود. با افزایش ریسک در مقدار آب در دسترس کل سطح زیر کشت استراتژی های پیشنهادی نسبت به شرایط عدم ریسک در مقدار آب در دسترس کاهش نشان داد. بطور کلی با توجه به استراتژی فعلی منطقه، نتایج مدل بازی آرمانی نسبت به فرا آرمانی جهت مبنایی برای بهینه سازی استراتژی های زراعی منطقه مورد مطالعه توصیه می شود.
منیراحمد رسولی زاده جواد شهرکی
چکیده مطالعه حاضر برای تعیین ارزش اقتصادی و تخصیص بهینه آب کشاورزی سد پیشین با توجه به الگوی کشت بهینه انجام شد. برای این منظور بهره برداران از آب سد پیشین بر اساس دسترسی به آب به دو طبقه همگن تقسیم و داده های مورد نیاز منطقه از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی ساده در هر طبقه جمع آوری شد. سپس به کمک برنامه ریزی خطی معمولی و برنامه ریزی آرمانی وزنی با اهداف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی در دو راندمان آبیاری 35 درصد و 45 درصد، الگوی بهینه کشت در دو طبقه را تعیین و با توجه به آن ارزش اقتصادی یک متر مکعب آب تعیین و بر اساس آن اولویت استفاده از آب کشاورزی منطقه مشخص گردید. نتایج نشان داد الگوی کشت فعلی با الگوی کشت بهینه متفاوت است و از نهاده آب بطور بهینه استفاده نمی شود. میانگین ارزش اقتصادی یک مترمکعب آب در مدل برنامه ریزی خطی معمولی در کل منطقه 075/2841 ریال و در مدل برنامه ریزی آرمانی وزنی 5/1693 ریال محاسبه شد. ارزش اقتصادی آب محاسبه شده نشان می دهد که آب بهای دریافتی از کشاورزان از ارزش اقتصادی آن کم تر است. توصیه شد، با توجه به مازاد آب موجود، مدیریت تخصیص آب به گونه ای انجام شود که سطح زیر کشت توسعه پیدا کند، آب بهای دریافتی از کشاورزان معادل ارزش اقتصادی باشد همچنین به خاطر عدم الگوی کشت، مسئولان مربوطه بایستی با توجه به اقلیم آب و هوایی و سایر سیاست های کشاورزی، الگوی کشت اقتصادی مناسبی را مطابق ظرفیت آبی و مزیت نسبی محصولات برای پیشرفت کشاورزی منطقه تدوین نمایند.
فتانه نیک بخش نوسر محمود صبوحی صابونی
تعیین ارزش اقتصادی آب یا به عبارتی دیگر، سیاست قیمت گذاری منابع آب رویکردی جهت استفاده بهینه و مقابله با کمبود منابع آبی است. قیمت سایه ای آب معادل بهایی است که یک مصرف کننده عقلایی از منابع آب عرضه شده خصوصی یا دولتی مایل است برای استفاده از آن بپردازد. در مطالعه حاضر، به تحلیل حساسیت قیمت سایه ای منابع آب ایران در قالب مدل تعادل عمومی پویای محاسبه ای پرداخته شده است. اطلاعات مربوط به آخرین جداول داده- ستانده در سال های 1380 و 1385 در قالب ماتریس های حسابداری- اجتماعی به عنوان پایه آماری استفاده شد. این ماتریس ها از 4 بخش (رشته فعالیت) کشاورزی، معدن، صنعت و خدمات تشکیل و دارای 13 سطر و 13 ستون می باشند. افزون بر آن، قیمت سایه ای هر مترمکعب منابع آب در دوره 1400-1385 مورد پیش بینی قرارگرفت. اثرات افزایش رشد نیروی کار در قالب 3 سناریو و اثرات کاهش نرخ تعرفه واردات در قالب 5 سناریو بر قیمت سایه ای هر مترمکعب منابع آب ایران بررسی و تحلیل حساسیت مربوط به آن نیز انجام گرفت. نتایج حاصل از افزایش نیروی کار، بیانگر روند نزولی قیمت سایه ای منابع آب در بخش های کشاورزی و صنعت و همچنین، در دو بخش معدن و خدمات بیانگر روند افزایشی قیمت سایه ای هر مترمکعب منابع آب در هر 3 سناریو بود. در سناریوسازی مربوط به کاهش تعرفه واردات، نتایج نشان داد که با کاهش تعرفه واردات تا حذف کامل آن، قیمت سایه ای منابع آب ایران در بخش کشاورزی و 3 بخش دیگر روند افزایشی داشته است. علاوه بر آن، نتایج نشان داد که از بین بخش های مورد مطالعه، در دوره 1400-1380، بخش های کشاورزی و معدن به ترتیب دارای پایین ترین و بالاترین قیمت سایه ای به مقدار 1548 ریال بر مترمکعب در دوره 80-1375 و 105084 ریال بر مترمکعب در دوره 1400- 1395 می باشند که در صورت دنبال کردن سیاست کاهش تعرفه واردات لازم است آب بیشتر به بخش هایی تخصیص یابد که قیمت سایه ای آن ها بیشتر است.
رویا تیموری راد محمود صبوحی صابونی
در چهار دهه اخیر مصرف انرژی در بخش کشاورزی ایران با نرخی فراتر از رشد تولید این بخش افزایش یافته است. با توجه به مسئله هدفمند کردن یارانه ها و اثراتی که بر قیمت و به دنبال آن الگوی مصرف نهاده ها خواهد داشت، بایستی به بهینه سازی مصرف نهاده انرژی توجه بیشتری مبذول داشت. هدف از مطالعه حاضر تحلیل نقش انرژی در تولید بخش کشاورزی و بهینه سازی مصرف آن در بخش کشاورزی منطقه مورد مطالعه می باشد. مدل به کار رفته برنامه ریزی چند هدفه با پارامتر های بازه ای است. اطلاعات مورد نیاز از داده های موجود در سازمان جهاد کشاورزی شهرستان کاشمر جمع آوری شد. در ابتدا میزان انرژی ورودی هر یک از محصولات و سهم مصرف انرژی هر نهاده در تولید برآورد شد، سپس با در نظر گرفتن اهداف و محدودیت ها به بهینه سازی مصرف انرژی در بخش کشاورزی منطقه مورد مطالعه پرداخته شد و الگوی کشت بهینه با در نظر گرفتن سطوح مختلف نهاده دردسترس ارائه گردید. در نهایت با توجه به هم ارزهای انرژی نهاده ها مقادیر بهینه مصرف انرژی برای هر یک از نهاده در سطوح مختلف ریسک محاسبه و با مقادیر واقعی مقایسه گردید. نتایج نشان داد که در شرایط بدون ریسک در مقایسه با دو حالت دیگر اختلاف بین مقادیر واقعی و بهینه مصرف انرژی نهاده ها کمتر است. در شرایطی که ریسک در مدل لحاظ می شود اختلاف مقادیر بهینه و واقعی مصرف انرژی بیشتر شد. نهاده آب در کلیه سطوح بیشترین اختلاف را در مقادیر بهینه و واقعی داشت و کود نیترات کمترین اختلاف را نشان داد.
غفار قاسمی تادوانی ماشااله سالارپور
بخش کشاورزی یکی از مهم ترین بخش های اقتصادی کشورهای در حال توسعه است، و رشد اقتصادی آن از اهداف اولیه و اساسی این کشورها به شمار می رود. در این مطالعه به تحلیل تأثیر سیاست های مالی بر بخش های مختلف اقتصادی از جمله بخش کشاورزی در قالب مدل تعادل عمومی (cge) پرداخته شده است. اطلاعات مربوط به آخرین جداول داده- ستانده سال 1385 در قالب ماتریس حسابداری اجتماعی (sam) به عنوان پایه آماری استفاده شده است. این ماتریس از 4 بخش (رشته فعالیت) کشاورزی، صنعت و معدن، حمل و نقل و خدمات تشکیل شده است. تحلیل اثر سیاست های مالی تحت سه سناریو افزایش 20 درصدی مخارج مصرفی دولت، کاهش 20 درصدی مخارج مصرفی دولت و افزایش 20 درصدی مخارج سرمایه ای دولت صورت گرفته است. نتایج نشان داد که با افزایش مخارج مصرفی دولت صادرات بخش کشاورزی و حمل و نقل کاهش و سایر بخش ها افزایش یافته است. ارزش افزوده همه بخش ها افزایش یافته است. همچنین تولید، اشتغال و درآمد خانوارها افزایش می یابد. کاهش مخارج مصرفی دولت باعث کاهش مصرف خانوارهای روستایی و شهری می گردد، و سرمایه گذاری در بخش کشاورزی روند صعودی دارد که این افزایش نسبت به سایر بخش ها کمتر است. همچنین، افزایش مخارج سرمایه ای دولت باعث رشد اشتغال و سرمایه گذاری در بخش های اقتصادی می گردد.
مینا ستاری قهفرخی محمود صبوحی صابونی
نهاد بازار منابع را به کالاها و خدمات مختلف به شکل بهینه اختصاص می دهد به نحوی که با تخصیص مجدد نمی توان رفاه یک مصرف کننده یا تولیدکننده را افزایش داد بدون آنکه از آن دیگری کاست. در مطالعه حاضر به بررسی تشکیل بازار آب بین کشاورزان در حوزه آبخیز زاینده رود در منطقه اصفهان پرداخته شد. لازم به ذکر است یکی از عمده ترین منابع آبی کشاورزی در این منطقه این حوضه می باشد. پس از تکمیل 100 پرسشنامه از کشاورزان منطقه مورد مطالعه، مزارع بر اساس سطح زیر کشت به سه گروه تقسیم و تحت سه سناریوی متفاوت برای مقادیر ریسک در مقدار آب در دسترس و راندمان آب، با استفاده از مدل برنامه ریزی چند مشخصه به بررسی پیامدهای تشکیل بازار آب بر سطح رفاه زارعین در منطقه مورد مطالعه پرداخته شد. با تشکیل بازار آب در حالتی که قیمت آب آبیاری برونزا فرض شد تابع مطلوبیت چند مشخصه ای مربوط به هر یک از مزارع نماینده تعیین شد. در مرحله بعد با فرض درون زا بودن قیمت آب آبیاری و تعیین وزن برای هر یک از مزارع نماینده و تعمیم آن به کل مزارع در هر گروه به شبیه سازی بازار آب آبیاری تحت نه سناریوی متفاوت برای مقادیر ریسک در مقدار آب در دسترس و راندمان آب آبیاری پرداخته شد و مجدداً پیامد تشکیل بازار آب بررسی و با حالت قبل از تشکیل بازار آب مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که در هر سه گروه سطح رفاه کشاورزان با وجود تشکیل بازار آب در هر دو حالت برونزا و درون زا بودن قیمت آب آبیاری افزایش داشته و نهایتاً در منطقه مورد نظر با تشکیل بازار آب رفاه کل کشاورزان افزایش می-یابد. در انتها پیشنهاداتی در زمینه توسعه بازار آب کشاورزی ارائه شد.
حاجیه اسلامی قرقانلو ماشااله سالارپور
بر اساس قیمت ها مصرف کنندگان تصمیمات مصرفی و تولید کنندگان نوع تولیدات خود را معین می-نمایند. در این مطالعه ابتدا با استفاده از مدل حداقل مربعات سه مرحله ای توابع عرضه و تقاضا به طور همزمان برآورد و سپس با استفاده از ضرایب به دست آمده از تخمین توابع تقاضای پنج گروه درآمدی، اثر افزایش 10 و 15 درصدی شاخص قیمت گوشت قرمز بر شاخص های رفاهی، تغییر جبرانی، درآمد معادل، خالص رفاه از دست رفته و شاخص درست هزینه زندگی مصرف کنندگان گوشت قرمز محاسبه شد. نتایج حاصل از تعدیل قیمت گوشت قرمز، (به یک میزان مشخص) بر روی خانوارهای گروه های پنج گانه از منظر شاخص درست هزینه زندگی حاکی از آن بود که تغییرات شاخص درست هزینه زندگی برای گروه اول بزرگ تر از گروه دوم بوده و این مقدار با حرکت از گروه دوم به پنجم در حال کاهش است؛ لذا اجرای سیاست تعدیل قیمت گوشت قرمز بیشترین اثر را در گروه های پایین درآمدی خواهد داشت. در این شرایط بهتر است، یارانه پرداختی به سمت خانوارهای گروه های اول و دوم هدایت و هدفمند شود. نتایج حاصل از پیش بینی شاخص های رفاهی نشان داد که در هر دو حالت افزایش قیمت شاخص های رفاهی تمام گروه های اول و سوم درآمدی در طی شش سال آینده با افزایش مواجه خواهند شد، و گروه های دوم، چهارم و پنجم با روند نزولی خواهند داشت.
محمود احمدپور برازجانی محمود صبوحی صابونی
مدل ناحیهای بخش کشاورزی ایران به منظور مطالعه آثار سیاست هدفمندسازی یارانهها در بخش کشاورزی ساخته شد. بدین منظور کشور ایران از لحاظ اقلیم شناسی کشاورزی به 9 ناحیه به نسبت همگن تقسیم شد. سپس بخش کشاورزی در قالب 14 گروه کالایی و 23 رشته فعالیت تولیدی با استفاده از روش برنامه ریزی ریاضی مثبت (pmp) و بکارگیری تکنیک حداکثر بی نظمی تعمیم یافته (gme) مدل سازی شد. آمار و اطلاعات بکار رفته در این تحقیق، شامل مقادیر سطح زیرکشت، تولید و مصرف محصولات زراعی، باغی و دامی و فرآوری شده به تفکیک نواحی مختلف در ایران، میزان صادرات و واردات این محصولات و همچنین نهادههای تولید به تفکیک نواحی و حمل و نقل محصولات کشاورزی و نهادهها بین نواحی بود. این اطلاعات از سازمانهای ذیربط و آمارنامه ها و گزارشهای آماری منتشر شده جمع آوری شد. نتایج نشان داد، هدفمندسازی یارانهها که شامل افزایش قیمت نهادههای تولید (آب، کود، سم و ماشینآلات)، افزایش قیمت حاملهای انرژی در مرغداریها و گاوداریها و افزایش هزینه حمل و نقل است، سبب کاهش مازاد اجتماعی بخش کشاورزی (رفاه اجتماعی)، کاهش سطح تعداد زیادی از فعالیتهای سالانه و دامی در نواحی مختلف، افزایش قیمت، کاهش میزان مصرف، کاهش صادرات و افزایش واردات محصولات کشاورزی میشود. نتایج تحقیق نشان داد، چنانچه هدفمندسازی یارانهها با پرداخت های حمایتی به تولیدکنندگان همراه شود، بسته به میزان پرداخت حمایتی، مازاد اجتماعی بخش کشاورزی (رفاه اجتماعی) ممکن است کاهش یا افزایش یابد. یک پرداخت حمایتی معادل 25 درصد هزینههای تولید قادر است، ضرر و زیان تولیدکنندگان در اثر هدفمندسازی یارانهها را جبران کند، کاهش رفاه اجتماعی را به صفر برساند و نوسانات متغیرهای اقتصادی فوق نظیر سطح فعالیتها، قیمت و مقدار مصرف گروههای کالایی را کاهش دهد.
علیه آزادگان محمود صبوحی صابونی
مطالعه حاضر کاربرد روش حداکثر آنتروپی تعمیم یافته و مسئله تعادل مثبت پویا را نشان می دهد. با استفاده از این روش ها و داده های هشت سال زراعی از سال زراعی 1383-1382 توابع عرضه پویای محصولات سالانه منتخب دشت مشهد برآورد شد. افزون بر آن، کشش جانشینی تقاضای مشتق شده ی نهاده ها، آلن و موریشیما و کشش عرضه محصولات منتخب در افق زمانی مورد مطالعه تعیین شد. همچنین اثرات سیاست های قیمتی نهاده و محصول بر الگوی کشت و تولیدات کشاورزی تجزیه و تحلیل گردید. بر اساس نتایج، توابع عرضه پویای برآورد شده می تواند میزان عرضه مشاهده شده را به طور دقیق برآورد نماید. بعلاوه، نتایج، کشش پذیری کم نهاده ها و محصولات را نسبت به تغییرات قیمت تایید می نماید. هم چنین، نتایج نشان می دهد که سیاست قیمتی محصولات بر سطح زیر کشت در مقایسه با سیاستهای قیمتی نهاده، بیشتر تاثیر گذار است.
سامان ضیایی ناصر شاهنوشی فروشانی
با توجه به اثرات خشکسالی و سیاست هدفمندسازی یارانهها ، بررسی پیآمدهای این پدیدهها بر بخش کشاورزی ایران امری ضروری است. هدف از پژوهش حاضر، ساخت مدل تعادل عمومی قابل محاسبه چندمنطقهای ایران موسوم به مدل iran orani-g و کاربرد آن در شبیهسازی و تحلیل شوکها و سیاستهای اقتصادی بود. برای این منظور، پایگاه دادهای مدل به زبان tablo در نرمافزار gempack ساخته شد. مدل ساخته شده تحت تأثیر شوک خشکسالی سال 87-1386 در بخش کشاورزی، افزایش قیمت آب آبیاری و هزینه کل نهادهها به میزان صد درصد در بخش کشاورزی (زیربخش زراعت) بهدلیل هدفمندسازی یارانهها و کاهش تعرفه واردات در بخش کشاورزی به میزان ده درصد در کوتاهمدت قرار گرفت. اثر هر کدام از این شوکها بر متغیرهای ستانده، اشتغال، صادرات و واردات، از چهار جنبه کلان، منطقهای، بخشی و گروههای تجمیعشده مورد ارزیابی قرار گرفت. در مورد پدیده خشکسالی، نتایج نشان داد که این پدیده باعث کاهش تولید ناخالص داخلی، تولید ناخالص منطقهای در تمام استانها، اشتغال کل، اشتغال در اکثر استانها، صادرات، و افزایش واردات و شاخص قیمت مصرفکننده میشود. در سطح بخشهای تجمیعی، نتایج نشان داد که ارزش افزوده (ستانده) تمام بخشها کاهش مییافت. اشتغال در تمام بخشهای تجمیعی کاهش نشان میداد. بهدلیل خشکسالی، صادرات کلیه بخشها با رشد منفی همراه بود و واردات اکثر بخشها، از جمله بخش کشاورزی، دارای رشد مثبت بود. نتایج حاصل از سناریوهای افزایش قیمت آب آبیاری و افزایش هزینه کل نهادهها به میزان صد درصد در بخش کشاورزی (زیربخش زراعت) نشان داد که این سیاست باعث کاهش تولید ناخالص داخلی، تولید ناخالص منطقهای در تمام استانها بهغیر از تهران، اشتغال کل و اشتغال تمام استانها، کاهش صادرات، افزایش واردات و افزایش شاخص قیمت مصرفکننده میشود. نتایج حاصل از سناریوهای مذکور در بخشهای تجمیعی نشان داد که ارزش افزوده، اشتغال و صادرات در تمام بخشها دارای رشد منفی است. افزون بر آن، واردات در اکثر بخشها، با رشد مثبت همراه بود. شبیهسازی پیآمدهای کاهش تعرفه واردات در کوتاهمدت در بخش کشاورزی نشان داد که این سیاست موجب کاهش تولید ناخالص داخلی و افزایش اشتغال کل، صادرات، واردات و شاخص قیمت مصرفکننده، تولید ناخالص منطقهای و اشتغال اکثر استانها میشد. نتایج حاصل از شبیهسازی سناریوی مذکور بر بخشهای تجمیعی، بیانگر آن بود که ارزش افزوده و اشتغال اکثر بخشها کاهش یافته است. صادرات بخش کشاورزی و بخش فرآوری مواد غذایی افزایش و صادرات سایر بخشها با کاهش همراه بود. با توجه به اینکه بارزترین اثر کاهش تعرفه واردات بر روی میزان واردات بود، نتایج نشان داد که این متغیر در اکثر بخشهای تجمیعی دارای رشد مثبت است. در پایان، با توجه به نتایج، پیشنهاداتی ارائه گردید.
سیمین محسنی جواد شهرکی
در مطالعه حاضر، با استفاده از مدل تصمیم گیری چند معیاره تعاملی (روش مرحله ای) و برنامه ریزی فازی خاکستری به تخصیص بهینه منابع آب در بخش های مختلف کشاورزی، صنعت، شرب و فضای سبز در شهرستان یزد پرداخته شد. هدف از این تحقیق حداکثرکردن منافع اقتصادی و زیست محیطی در تخصیص منابع آب می باشد. داده های مورد نیاز از شرکت سهامی آب منطقه ای، سازمان آب و فاضلاب، جهاد کشاورزی و سازمان صنعت، معدن و تجارت استان یزد با استفاده از پرسش نامه و مصاحبه حضوری برای سال های 1389-1381 جمع آوری گردید. برای تحلیل و توصیف داده ها از نرم افزار اکسل استفاده شد. نتایج نشان می دهد با توجه به اختلافات در مقدار تخصیص، در هر دو روش اولویت با حداکثرکردن سود اقتصادی و سپس سود زیست محیطی است. همچنین سود اقتصادی به ازای یک مترمکعب آب در روش برنامه ریزی فازی خاکستری نسبت به روش مرحله ای 35 درصد بیشتر است اما سود زیست محیطی در هر دو روش یکسان است و مقدار تخصیص آب در روش برنامه ریزی فازی خاکستری 18.5 درصد از روش مرحله ای کمتر است. لذا به دلیل اهمیت داشتن مدیریت تقاضا و حرکت به سمت صرفه جویی و دستیابی به سود اقتصادی بیشتر در برنامه ریزی فازی خاکستری، توصیه می گردد نتایج روش برنامه ریزی فازی خاکستری مورد توجه برنامه ریزان قرارگیرد.
رحیم گودرزی ناصر شاهنوشی
یارانه با تحریف قیمت ها، مانع تخصیص بهینه منابع می شود و رشد اقتصادی را کاهش و از سوی دیگر با ایجاد کسری بودجه و افزایش هزینه های اجتماعی بر اقتصاد کشور آثار جبران ناپذیری بر جای می گذارد. اجرای سیاست هدفمندسازی، متغیرهای کلان اقتصادی را تحت تأثیر قرار می دهد. اگر روند تغییر این متغیرها تعیین شود، سیاست گذاران اقتصادی با انتخاب بسته های حمایتی و سیاست های مالی و پولی متناسب به اهداف نزدیک-تر می شوند. یکی از روش هایی که با در نظر گرفتن اهداف و محدودیت ها می تواند راه حل بهینه ارائه دهد، الگوریتم کنترل بهینه تصادفی optcon است. در این مطالعه ابتدا روابط میان متغیرهای کلان اقتصادی با استفاده از روش حداقل مربعات دو مرحله ای 2sls برآورد و سپس الگوریتم کنترل بهینه تصادفی ptcon2 با استفاده از زبان برنامه نویسی سی شارپ c# در محیط ویژوال استودیو نوشته شد. در این پژوهش اثر هدفمندسازی یارانه ها در سه سناریو مختلف در برنامه چهارم و پنجم توسعه شبیه سازی شد. نرخ رشد بخش کشاورزی در برنامه چهارم با یک رشد نسبتاً پایین و در برنامه پنجم توسعه در سال آغاز اجرای طرح کاهش و سپس افزایش می یابد. صادرات بخش کشاورزی در برنامه چهارم با یک نرخ تقریباً ثابت افزایش و در برنامه پنجم دو روند متفاوت را طی می کند. رشد اقتصادی در برنامه چهارم و پنجم با یک رشد بسیار کم افزایش می یابد. نرخ تورم در سال اول برنامه چهارم و پنجم افزایش و در سال های بعدی کاهش می یابد. نرخ بیکاری در برنامه چهارم و پنجم توسعه و در سناریو اول ابتدا با یک شیب کم و سپس با شیب تند تر کاهش می یابد. اجرای سیاست هدفمندسازی یارانه ها در سناریو دوم نشان داد که روند نرخ رشد بخش کشاورزی در هر دو برنامه تقریباً یکسان است. صادرات بخش کشاورزی در هر دو برنامه با یک روند مشابه افزایش پیدا می کنند. روند نرخ رشد اقتصادی در برنامه چهارم دارای دو شیب متفاوت است. در سال های ابتدایی با یک شیب کاهشی و در سال های بعدی با یک شیب ثابت افزایش می یابد. در سال اول برنامه پنجم رشد اقتصادی کاهش و سپس افزایش پیدا می کند. این نتایج نشان داد که نرخ تورم در برنامه چهارم ابتدا افزایش و سپس کاهش می یابد.
مرضیه قربانی بیرگانی احمدعلی کیخا
منابع آبی، در اغلب نقاط دنیا به علت تغییرات اقلیمی ناشی از افزایش درجه حرارت و کاهش بارندگی و همچنین رقابت رو به رشد برای مصارف غیرکشاورزی، رو به کاهش است. در کشور ایران نیز ناپایداری شرایط اقلیمی، عدم توزیع یکنواخت زمانی- مکانی بارش و کمی بارندگی، منجر به ایجاد نوسانات شدید در میزان آب های سطحی شده است. با توجه به افزایش نیازهای آبی و وقوع خشکسالی-های متناوب، صرفه جویی در مصرف آب و استفاده کارآمد از آن امری لازم و ضروری است. تالاب هامون یکی از تالاب های مهم دنیا، که با قرار گرفتن آن در یک اقلیم گرم و خشک، کمبود بارش به همراه تبخیر بسیار زیاد، کاهش جریان آب رودخانه هیرمند و تبدیل آن به یک کفه خشک موجب ظهور خشکسالی هایی در منطقه موردمطالعه شده است. در مطالعه حاضر، ابتدا دو روش کم آبیاری و افزایش راندمان آبیاری به ترتیب به عنوان دو سناریوی بهینه سازی مدیریت الگوی کشت و مصرف آب معرفی شدند. سپس با استفاده سناریوسازی در مدل برنامه ریزی غیرخطی به بررسی میزان آب صرفه جویی شده جهت تأمین آب موردنیاز تالاب هامون و مقابله با اثرات تغییر اقلیم در تالاب هامون پرداخته شد. سناریوهای اعمال شده شامل کم آبیاری 10 و 20 درصد و افزایش راندمان آب آبیاری در سطوح 50، 75 و 90 درصد بود. نتایج نشان داد که اعمال کم آبیاری 10 و 20 درصد، باعث صرفه جویی در آب های سطحی به میزان 62242610، 86698040 مترمکعب می شود ولی درصد کاهش سود در نتیجه ی ذخیره آب، بیشتر از درصد کاهش آب است که این موضوع کاهش انگیزه کشاورزان در جهت ذخیره نمودن آب را در پی خواهد داشت. اعمال سناریوهای افزایش راندمان آب آبیاری در سه سطح 50، 75 و 90 درصد باعث افزایش میزان آب قابل دسترس شد از طرفی درصد افزایش سود بیشتر از درصد افزایش آب قابل دسترس بود که باعث گرایش بیشتر کشاورزان برای ذخیره آب و استفاده آن در اهداف اقتصادی و زیست محیطی می شود. با تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از کاربرد این استراتژی ها، تأکید بیشتر براعمال افزایش راندمان آبیاری نسبت به استراتژی کم آبیاری در منطقه پیشنهاد شد.
سیده صدیقه احمدزاده احمد علی کیخا
در این تحقیق یک مدل اقتصاد زیستی جهت مطالعه مدیریت برداشت جنگل در استان گیلان به کار رفته است. مدیریت برداشت جنگل در ایران معمولاََ بر اهداف اقتصادی متمرکز شده در حالی که در برخی کشورهای دیگر اهداف بیولوژیکی نیز مورد توجه قرار می گیرد. مدل مورد مطالعه هر دو هدف اقتصادی و بیولوژیکی را در بر دارد. بر اساس نتایج افزایش سن برداشت ترسیب کربن را کاهش و جذب دی اکسید کربن را با نرخ کاهشی افزایش می دهد. مدل نشان داد در اکثر مواقع زمانی که هر دو هدف بیولوژیکی و اقتصادی در نظر گرفته می شوند ارزش حال به دست آمده بیشتر از مواردی است که یکی از این اهداف در نظر گرفته شوند. سرانجام پیشنهادات اجرایی و توصیه هایی برای تحقیقات آتی ارائه شده است.
الهام خواجه پور غلامرضا سلطانی
بهدلیل پایین بودن میزان بارندگی سالیانه و فقدان منابع آب زیر زمینی، فعالیت های کشاورزی در منطقه سیستان کاملاً به آب رودخانه هیرمند وابسته است. آب رودخانه هیرمند نوسانات شدیدی داشته به طوری که در طول سال های گذشته مردم منطقه از سیلاب های مهیب و خشکسالی های مداوم همیشه در رنج بوده اند. هدف این تحقیق معرفی و تحلیل طرح های مختلف بیمه جریان رودخانه به عنوان یکی از راه حل های کاهش نوسانات سود ناخالص زارعین منطقه سیستان است. ترکیبی از تکنیک های شبیهسازی و مدلسازی، برای تحقق اهداف این تحقیق به کار گرفته شده است. بدین معنی که ابتدا، فرایند تصادفی جریان رودخانه هیرمند به روش کاپیولا برای دو فصل رشد به صورت تجمعات 6 ماهه در منطقه سیستان با استفاده از اطلاعات ماهانه از سال 1336 تا 1388 شبیهسازی شد. سپس با استفاده از تکنیک های برنامهریزی، اقتصادسنجی و شبیهسازی، روابط بین میزان آب در دسترس زارعین و سود ناخالص آن ها برآورد گردید. در نهایت با ارائه طرح های مختلف بیمه جریان رودخانه با در نظر گرفتن سطوح پوشش 70، 75 و 80 درصدی در مدل و شبیه سازی مدل برای 10 سال، اثرات این طرح ها در کاهش ریسک سود ناخالص زارعین بررسی شد. تقاضای بالقوه زارعین برای طرح های مختلف بیمهای، به روش های میانگین-واریانس، برتری تصادفی از درجه اول و دوم و نیز کارایی تصادفی با توجه به یک تابع، تحلیل گردید. نتایج نشان داد که به کارگیری طرح های مختلف بیمه با سطوح مختلف پوشش می تواند در کاهش نوسانات سود ناخالص کشاورزان موثر باشد که این اثر در زارعین شهرستان زهک که در مقایسه با شهرستان زابل از ریسک بالاتری در دسترسی به آب و در نتیجه سود ناخالص زارعین برخوردار هستند بیشتر است. همچنین در همه سطوح ریسک گریزی، تقاضای زارعین برای طرح های بیمهای که سطح پوشش بیشتری را در نظر می گیرند، بیشتر از سایر طرح ها است. به علاوه مقادیر حق بیمه و جبران خسارت به دست آمده از مدل شبیه سازی شده نشان دهنده عملکرد مالی قوی تر صندوق بیمه در صورت اجرای طرح بیمه جریان رودخانه، در مقایسه با طرح های بیمه ای سنتی است که در حال حاضر در منطقه سیستان در حال اجرا است.
زهرا کاوسی اکبرپور محمود صبوحی صابونی
در دهه های اخیر، به دلیل بروز بحران آب، بیشتر کشور ها به اتخاذ سیاست های نو در مدیریت تقاضای آب به جای مدیریت عرضه آن گرایش پیداکرده اند. در مطالعه حاضر اثرات سیاست های قیمتی آب آبیاری بر اساس سطح زیر کشت و حجم آب استحصالی، در قالب دو روش آبیاری نوین و سنتی تحلیل گردید. به این منظور از روش برنامه ریزی ریاضی مثبت، حداکثر آنتروپی و هم چنین روش تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد. داده های مورد مطالعه از سازمان جهاد کشاورزی استان همدان برای سال زراعی (91-1390) جمع آوری شد، نتایج نشان داد، با افزایش قیمت حجمی آب آبیاری الگوی کشت در روش آبیاری نوین تغییر و سطح زیر کشت محصول گندم افزایش و محصولات جو، خیار، سیب زمینی و سیر کاهش یافت. زارعینی که از روش آبیاری سنتی استفاده می کردند، با اعمال سیاست فوق سیب-زمینی و سیر را در الگوی کشت خود وارد، و از سطح زیر کشت محصولات جو، گندم و خیار کاهش دادند. هم چنین، اعمال سیاست افزایش قیمت آب آبیاری بر اساس سطح زیر کشت نشان داد، الگوی کشت در هر دو روش آبیاری نوین و سنتی تغییر می کند. در روش آبیاری نوین زارعین محصولات سیب زمینی و سیر را افزایش و سطح زیر کشت محصولات جو، گندم و خیار را کاهش دادند. در روش آبیاری سنتی زارعین سطح زیر کشت محصولات خیار، سیب زمینی و سیر را افزایش و تمایل آن ها به کشت محصولات جو و گندم کاهش یافت. در پایان بر اساس معیار های اقتصادی، زیست محیطی و مصرف آب، سیاست های مذکور در قالب تحلیل سلسله مراتبی مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس معیار های فوق قیمت 9 میلیون ریال به ازای هر هکتار محصول برای روش آبیاری سنتی و 6 میلیون ریال به ازای هر هکتار محصول برای روش آبیاری نوین تعیین شد. در همین راستا پیشنهاد شد که با توسعه روش های کاهش آب آبیاری از طریق به کارگیری تکنولوژی های نوین آبیاری به جای روش های آبیاری سنتی، راندمان آبیاری را افزایش داد.
مریم میرشاهی جواد شهرکی
مطالعه حاضر در دو بخش مجزا و در رابطه با حوزه سد کهیر و شبکه آبیاری و زهکشی آن صورت گرفته است. در بخش اول این پایان نامه به بررسی تخصیص آب سد کهیر به مصارف مختلف( شرب و خانگی،صنعت وخدمات و کشاورزی) پرداخته شد . در این بررسی فرض گردید که آب مربوط به محیط زیست و حقابه های موجود قبلا تخصیص یافته است و تخصیص برای آب مازاد انجام می پذیرد . بنابراین با استفاده از بررسی سوابق تخصیص آب در ایران و طراحی پرسشنامه و استفاده از روش دلفی و دریافت و اجماع نظر صاحب نظران با تخصصها و موقعیت های شغلی مختلف نسبت به تبیین معیارها ، وزن و درجه اهمیت آنها و همچنین ارزشگذاری معیارهای کیفی اقدام شد. همچنین ارزش معیارهای کمی با استفاده از اطلاعات استخراج شده از منابع اطلاعاتی مختلف محاسبه گردید و درنهایت با استفاده از ارزیابی چند معیاره(روش تاپسیس) و استفاده از نرم افزارexcel نسبت به تخصیص بهینه آب سد کهیر اقدام شد. با توجه به اینکه دربند 3 راهبردهای توسعه بلندمدت بطور عمومی اولویت تخصیص آب به ترتیب به مصارف شرب و بهداشت،محیط زیست ،صنعت ، زراعت و باغداری داده شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که توجه به جنبه های مختلف فنی،اقتصادی ، اجتماعی ، زیست محیطی ، سیاسی و امنیتی منطقه در اولویت تخصیص آب طرحهای تأمین آب تأثیر می گذارد بطوریکه درطرح کهیر با توجه به همه جوانب اولویت تخصیص آب ابتدا با مصارف بخش صنعت و سپس مصارف بخش شرب و خانگی و در نهایت با مصارف بخش کشاورزی می باشد به عبارتی نتایج گویای این مساله است که معیارهای محدود مورد استفاده وزارت نیرو برای تخصیص بهینه آب طرحها کافی نمی باشد و مجموعه ای از معیارها از جنبه های مختلف (فنی، اقتصادی، مالی، اجتماعی، زیست محیطی و...) به جای استفاده از معیارهای محدود هیدرولوژی می تواند نتایج بهتری ارایه کند. همچنین علیرغم اهمیت منطقه طرح سد کهیر به لحاظ سیاسی ، امنیتی و اجتماعی ، وزن اختصاص داده شده به معیارهای اقتصادی و مالی در مقایسه با سایر معیارها توسط صاحبنظران بیشتر می باشد و این موضوع بیانگر نقش مهم فاکتورهای اقتصادی (و مالی) در تصمیم گیری های مدیریت منابع آب و تخصیص آب می باشد. در بخش دوم این پایا نامه به منظور تعیین الگوی کشت بهینه در شبکه آبیاری و زهکشی پایاب سد کهیر از روش برنامه ریزی آرمانی ترتیبی توسعه یافته با ترکیبی از دو روش چی بی شف و وزنی با دو آرمان حداکثر کردن سود و حداقل کردن آب مصرفی استفاده شد. دراین بررسی محدودیتهای عمده منطقه مورد توجه قرار گرفت. و ضمن تامین اطلاعات ، الگوریتم مدل برنامه ریزی آرمانی ترتیبی توسعه یافته درمحیط نرم افزار excelطراحی و با استفاده از اطلاعات مربوط به آرمانها و محدودیتها (اعم از محدودیتهای آرمانی وسیستمی) الگوی کشت در چهار بازه صفر تا 1 اجرا شد که الگوی بدست آمده در بازه 0 حالت بهینه را دارا است و همچنین جهت آزمون صحت الگوی کشت مدل، در سناریوهای مختلف ( با اولویت آرمان حداکثرکردن سود، با اولویت آرمان حداقل کردن مصرف آب و تلفیق حداکثر سود وحداقل مصرف آب) تعیین گردید. از آنجا که پس از آزمون مدل به این نتیجه رسیدیم که مدل، الگو را بر اساس حداقل مصرف آب تخمین می زند که این موضوع گویای نقش محوری و کلیدی آرمان و محدودیت آب در الگوی کشت محاسباتی این مدل با توجه به شرایط اقلیمی منطقه می باشد، در نتیجه الگوی کشت تخمینی با 4850 هکتار شامل محصولات هندوانه، گرمک و خربزه ،جو ، یونجه ،به علاوه محصولات خود مصرفی با الگوی فعلی کشت منطقه و الگوی پیشنهادی مشاور چندان قابل مقایسه نمی باشد. کلمات کلیدی : تخصیص آب ، الگوی کشت بهینه ، روش ارزیابی چند معیاره ، روش برنامه ریزی آرمانی .
فاطمه رستگاری پور محمود صبوحی صابونی
مدیریت یکپارچه منابع آب، فرآیندی است که توسعه و مدیریت هماهنگ آب، خاک و منابع وابسته را به منظور حداکثرکردن رفاه اقتصادی و اجتماعی ترویج می کند. با توجه به بحرانی بودن دشت های حوضه آبریز قره قوم و افزایش تقاضای آب در منطقه، در مطالعه حاضر، مدیریت جامع منابع آب حوضه آبریز قره قوم با کاربرد الگوریتم دسته ذرات مورد بررسی قرارگرفت. الگوریتم ذرات یکی از الگوریتم های فرا ابتکاری در حل مسائل بهینه سازی است. داده های مورد نیاز مطالعه بصورت سری زمانی ماهانه برای سال های 1392-1377 از سازمان آب منطقه ای استان خراسان رضوی جمع آوری گردید. در ابتدا اطلاعات اولیه مورد نیاز با به کارگیری شبکه عصبی و arima پیش بینی شد و نتایج مقایسه گردید. براساس معیارهای مربوطه نتایج حاصل از شبکه عصبی مورد استفاده قرارگرفت. نتایج مطالعه نشان داد که بیشترین انتقال آب از دشت سرخس به دشت مشهد می باشد. هم چنین، انتقال آب از دشت تربت جام به دشت شهرنو باخرز و از دشت تایباد به دشت آبراهه و کرات نیز جهت تأمین اهداف اجتماعی با در نظر گرفتن اهداف اقتصادی و زیست محیطی می بایست صورت گیرد. شایان ذکر است که آب انتقالی از دشت های تربت جام و تایباد به دشت های شهرنوباخرز و آبراهه و کرات بابت مصارف غیرشرب می باشد و برای جبران کمبود آب مصارف شرب می بایست استحصال آب زیرزمینی در دشت های شهرنو باخرز و آبراهه و کرات افزایش یابد. انتقال فاضلاب تصفیه شده نیز بین دشت ها وجود نداشت. همچنین کاهش 20 و 40 درصدی آب سد دوستی تأثیر زیادی بر انتقال آب به شهر مشهد نخواهد داشت اما با کاهش بیش از 40 درصد آب سد، آب انتقالی به شهر مشهد کاهش یافته و در مدل مدیریت جامع منابع آب برای جبران آب کشاورزی مشهد می بایست آب از دشت فریمان به دشت مشهد انتقال یابد و برای جبران آب شرب مشهد می بایست برداشت آب های زیرزمینی در مشهد بیش از حد مجاز مدل افزایش یابد. در این راستا مدیریت تقاضای آب در بخش مصارف خانگی و تغییر نوع آب مصرفی در بخش مصارف عمومی در دشت مشهد پیشنهاد می گردد لذا سازمان های دولتی ذیربط می بایست در جهت انتقال آب بین دشت های مذکور و تدوین برنامه جهت مدیریت تقاضای آب شرب دشت مشهد برنامه ریزی نمایند. نتایج مطالعه در سناریوی وضعیت آینده نشان داد انتقال فاضلاب تصفیه شده فقط از بخش شمال شرقی دشت مشهد به دشت نریمانی می بایست صورت پذیرد. در انتقال مقادیر آب سطحی در حالت غیرشرب، آب سطحی از دشت سرخس می بایست به دشت گنبدلی انتقال یابد و بیشترین میزان انتقال در خرداد ماه است. از دشت فریمان به دشت شهرنو باخرز و از بخش شمال غربی مشهد و چناران به بخش جنوب غربی مشهد لازم است انتقال آب صورت گیرد. در انتقال مقادیر آب سطحی در حالت شرب، از دشت سرخس می بایست آب به بخش جنوب غربی و جنوب شرقی مشهد انتقال یابد. انتقال آب در این حالت در تیر، مرداد و شهریور ماه می باشد. آب سطحی از دشت کلات نادری نیز لازم است به دشت درگز انتقال یابد و بیشترین میزان انتقال در مرداد ماه است. هم چنین از بخش شمال غربی مشهد و چناران به بخش شمال شرقی مشهد می بایست آب انتقال یابد. در ادامه مطالعه برنامه¬ریزی ریاضی مثبت تصحیح شده برای ارزیابی سناریوهای تغییر مقدار آب آبیاری در دسترس به کار گرفته شد. نتایج مطالعه نشان داد که در سناریوی وضعیت آینده با معرفی منابع آب و فاضلاب جدید، سطح زیرکشت مزارع استفاده کننده از آب زیرزمینی کاهش خواهد یافت.
عباس دهقانی جواد شهرکی
ایران در یکی از خشک ترین مناطق جهان قرار گرفته است و کمبود آب در آن مهم ترین تنگنای توسعه به شمار می آید. با توجه به چالش های پیش روی آب در ایران، نیاز برای مشارکت کشاورزان برای بهبود کارایی و اثربخشی آبیاری، هسته اصلی سیاست آب کشاورزی کشور در فراهم کردن مشوق هایی از جمله رهیافت نوین مدیریت مشارکتی آبیاری است. در این تحقیق اثرات مدیریت مشارکتی آبیاری در شبکه آبیاری و زهکشی دشت لیشتر و خیرآباد به صورت مطالعه موردی مورد ارزیابی قرار گرفته است. این اثرات با استفاده از شاخص های عملکرد مدیریت آبیاری، مدل رگرسیون خطی و تابع تولید مرزی تصادفی مورد ارزیابی قرار گرفت. اطلاعات مربوط به دو دوره زمانی پیش از انتقال مدیریت آبیاری(89-1388) و پس از انتقال مدیریت آبیاری(91-1390) با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای گردآوری گردید. نتایج حاصل از برآورد مدل رگرسیون نشان داد که درآمد و بهره وری محصولات عمده کشاورزی در منطقه(گندم و ذرت) افزایش یافته است و انتقال مدیریت آبیاری تأثیر مثبتی بر این متغیرها داشته است. مجموع مخارج آب بهاء از 46 به 61 درصد افزایش پیدا کرد و هزینه های احتیاطی و حقوق و دستمزد کارکنان کاهش یافته است. نسبت عملکرد تحویل آب در مزارع انتهای شبکه نسبت به مزارع ابتدای شبکه آبیاری دامنه تغییرات وسیعی داشته است. با این وجود، بعد از انتقال مدیریت آبیاری دامنه تغییرات این شاخص برای مزارع انتها و ابتدای شبکه کاهش یافته است. کشاورزان رضایت و اعتماد بیشتری به سیستم مدیریت جدید پیدا کردند و مشکلات اجتماعی مرتبط با آبیاری تا حدی کاهش یافته است. نتایج حاصل از برآورد تابع مرزی نشان داد که میزان کارایی فنی کشاورزان در دوره بعد از انتقال مدیریت آبیاری افزایش یافته است. میانگین کارایی فنی محصول گندم از 82/0 به 86/0 و میانگین کارایی فنی محصول ذرت از 95/0 به 98/0 در دوره بعد از انتقال مدیریت افزایش پیدا کرد.
شبنم باقری معصومه دلبری
محدودیت منابع آب و نیاز شدید به آب، لزوم به کارگیری سیاست¬های متکی بر بهره¬برداری حداکثر و صحیح و استفاده از پتانسیل¬های آبی و خاکی منطقه را مطرح می¬نماید. امروزه افزایش فاصله بین عرضه و تقاضا، توجه جدی به مبانی تخصیص بهینه آب را اجتناب ناپذیر نموده و مدیریت عرضه و تقاضای آب را ضروری می¬نماید. به منظور مدیریت جامع و کارای منابع آب در سطح حوضه رودخانه لازم است درک کاملی از تعاملات مرتبط با آب در سطوح مختلف مکانی و زمانی و در نقاط مختلف حوضه شکل گیرد. یکی از این تعاملات اثرات فعالیت بالادست بر پایین¬دست است. هدف این تحقیق برآورد حجم مفید مخزن مورد نیاز برای سد، تعیین تأثیر توسعه منابع آب در سطح حوضه، برآورد دبی جریان به مخزن سد و بررسی تأمین تقاضا در بخش¬های کشاورزی و شرب و صنعت با توجه به رشد نیاز آن¬ها در آینده است. برای این منظور از روش شبیه¬سازی سیستم¬های منابع آب استفاده شده است. برای شبیه¬سازی مدیریت و برنامه¬ریزی آب در سطح حوضه، مدل¬های مختلفی موجود است که از این بین نرم¬افزار weap انتخاب گردید. برای مطالعه موردی حوضه نرماب واقع در استان گلستان انتخاب شد. در این راستا ابتدا حوضه آبریز نرماب شبیه¬سازی شد و مدل برای شرایط پایه و 6 سناریوی مختلف طرح¬های توسعه اجرا گردید. برای این منظور مدل هیدرولوژیکی بارش-رواناب fao در یک دوره 30 ساله (1360 تا 1389) مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد با احداث سد نرماب با حجم مفید 72 میلیون مترمکعب می¬توان 116 میلیون متر مکعب برای مصارف کشاورزی و 56 میلیون متر مکعب برای مصارف کشاورزی اراضی سد وشمگیر و 5/45 میلیون متر مکعب برای نیاز زیست محیطی سه رودخانه نرماب، چهل چای و خرمالو و 25 میلیون مترمکعب برای مصارف شرب و 2 میلیون متر مکعب برای مصرف صنعت اختصاص داد. اولویت بندی تخصیص از سد تحت سناریو¬های مختلف مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از این است که با اعمال مدیریت تقاضا در بخش کشاورزی بهترین نتیجه در تخصیص حاصل می¬شود.
ربابه مرشدی پاریزی حمید محمدی
از آنجاکه گسترش صادرات نقش اساسی در توسعه اقتصادی کشورها دارد و همچنین نقش کلیدی در رشد پایدار ایفا می کند بجاست که کشورهای مختلف کالاهایی که در آن مزیت نسبی دارند را شناسایی و عوامل موثر بر صادرات آ ن ها را بررسی کنند. از جمله کالاهای غیر نفتی که می تواند به بحران های ناشی از صادرات نفت، ارزآوری و اشتغال کشور کمک کند می توان فرش دستباف ایران را نام برد. در این مطالعه با استفاده از سیستم معادلات همزمان و روش رگرسیون به ظاهر نامرتبط به بررسی عوامل موثر برعرضه و تقاضای فرش دستباف ایران، همچنین به بررسی مزیت نسبی فرش دستباف ایران طی این دوره پرداخته شده است. داده های این مطالعه از طریق سازمان ها و ارگان های مختلف از جمله، مرکزآمار ایران، سازمان برنامه و بودجه کشور، سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری ایران، گمرک جمهوری اسلامی ایران، مرکز توسعه صادرات ایران، سازمان توسعه جهانی و بانک جهانی آمار برای دوره زمانی 1351 تا 1391 به دست آمده است. نتایج نشان می دهدکه در معادله عرضه، متغیر (x) عرضه فرش دستباف، (q) تولید داخلی فرش، px(-1) متغیر تأخیری قیمت صادرات در سطح 5 درصد معنی دار شده اند در معادله تقاضا نیز قیمت صادراتی کالا درهمه کشورها معنی دار است و در کشورهای آمریکا و آلمان این ضریب مثبت و کشورهای ژاپن، امارات و ایتالیا این ضریب منفی است یعنی با افزایش قیمت صادراتی فرش دستباف تقاضا برای این کالا در این سه کشور کاهش می یابد، کشش قیمتی تقاضا در هر پنج کشور منفی و بزرگتر از یک است که دلالت بر این دارد که با رشد در قیمت صادراتی فرش دستباف ایران، رشد تقاضای صادرات کاهش می یابد. با محاسبه شاخص rsca، روند مزیت نسبی صادراتی فرش دستباف ایران مورد بررسی قرار گرفت، طبق برآوردها، مقدار این شاخص در تمامی سال ها عددی مثبت و نزدیک به یک است (بالاترین حد شاخص) و این بیانگر امتیاز کشور ایران در صادرات فرش دستباف و دارا بودن مزیت نسبی دراین زمینه است.
منیره زینالی سامان ضیایی
چکیده بهینه سازی شبکه توزیع آب آبیاری برای مقدار آب در دسترس و زمین های قابل کشت یکی از بهترین راه های افزایش سود کشاورزان تحت پوشش اراضی آن است. تخصیص آب در این سیستم ها معمولاً بر اساس پیش بینی عواملی مثل تقاضای آب برای محصولات و مقدار آب قابل دسترس صورت می گیرد. عدم اطمینان در پیش بینی این عوامل جزء ذات سیستم های توزیع آب کشاورزی است. در مطالعه حاضر به بهینه سازی تخصیص آب و اراضی تحت پوشش سدهای فعال در حوضه دریاچه ارومیه به منظور حداکثر کردن سود مصرف کنندگان برای سه سال افق برنامه ریزی (95-1393) پرداخته شد. برای بررسی تأثیر عدم حتمیت در تخصیص آب و زمین های زراعی این منطقه از بهینه سازی با پارامترهای کنترل کننده میزان محافظه کاری استفاده شد. برای بررسی حساسیت مدل به افزایش راندمان و میزان محافظه کاری سناریوهای متفاوتی اعمال شد. مدل ارائه شده در چهار راندمان 35، 45، 55 و 65 درصد، سطوح متفاوت عدم حتمیت و در نهایت ترکیبی از این سناریوها بررسی شد. نتایج نشان داد که با میزان عدم حتمیت سود کشاورزان حاصل از انتقال آب کاهش می یابد. نتایج نشان داد که جهت تأمین آب مود نیاز دریاچه ارومیه و هم چنین بخش های دیگر در محدوده بعضی از سدها نظیر سد شهرچایی و بوکان سطح زیرکشت به ناچار حدود 50 درصد در سال اول دوره برنامه ریزی و حدود 40 درصد در سال دوم برنامه ریزی باید کاهش یابد. سدهای دیگر نیز سطح زیر کشت را نسبت به سطح زیر کشت فعلی حتی الامکان باید کاهش دهند.
الهه بهمنی آرش دوراندیش
افزایش روزافزون جمعیت و نقش مواد پروتئینی در تأمین امنیت غذایی جوامع سبب شدهکه نیاز به افزایش کارایی واحدهای تولیدی، مورد توجه مسئولین قرارگیرد. بخش دامپروری به ویژه واحدهای پرواربندی سهم عمده ای در تأمین پروتئین را دارا می باشند. هدف ازمطالعهحاضر، بررسی عوامل موثر بر درآمد واحدهای پرواربندی در شهرستان مشهدو محاسبه کارایی فنی، اقتصادی و تخصیصی و تعیین عوامل موثر بر کارایی فنی می باشد. آمار و اطلاعات مورد نیاز با تکمیل 70 پرسشنامه از گاوداری های گوشتی صنعتی و 190 پرسشنامه از گاوداری های گوشتی سنتی در سال 1393، از طریق روش نمونه گیری طبقه ای تناسبی، به دست آمده. به منظور محاسبه کارایی فنیگاوداری های گوشتی از تابع مرزی فاصله ای تصادفی (sdf) استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که میانگین کارایی فنی در گاوداری های گوشتی صنعتی و سنتی به ترتیب 93/0 و 84/0است. تجربه و تحصیلاتگاودار، تعداد گاو، سرمایه گذاری در تجهیزات، نیروی کار و هزینه های تغذیه و دامپزشکی تاثیر مثبت بر کاراییفنی دارند.میانگین کارایی اقتصادی و تخصیصیدر گاوداری های صنعتی گوشتی به ترتیب 82/0 و 90/0و در گاوداری های سنتی گوشتی به ترتیب 73/0 و 90/0 بود. هم چنین نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین کارایی فنی گاوداریهای سنتی و صنعتی گوشتی وجود دارد. با توجه به نتایج، بهبود شرایط واحدهای گاوداری اعم از تغذیه و وضعیت بهداشتی، مدیریت تغذیه و خوراک جهت افزایش کارایی واحدهای پرورش گاو گوشتی در شهرستان مشهد پیشنهاد می گردد.
فرزانه علی پوریان منصور زیبایی
هدف از این مطالعه بررسی اثر دسترسی به اعتبارات بر معیارهای رفاه خانوارهای کشاورز (کالری، پروتئین مصرفی و درآمد کل) مناطق روستایی است. برای این منظور از داده های مربوط به خانوارهای روستایی خراسان رضوی در طرح های آمارگیری درآمد و هزینه خانوارهای روستایی مرکز آمار ایران طی سال های 91-1389 استفاده شد. با توجه به اینکه اطلاعات مربوط به دریافت وام توسط خانوارها در این گزارش ارائه نشده است از طریق تماس تلفنی با تک تک خانوارها این اطلاعات جمع آوری شد. اندازه نمونه در نظر گرفته شده 33 خانوار روستایی خراسان رضوی است که شغل اصلی آن ها کشاورزی بوده است. برای دسترسی به اهداف از الگوی پنل شور نامتوازن استفاده شد. نتایج مطالعه نشان داد که متغیرهای نوع فعالیت، هزینه مواد خوراکی، سطح زیرکشت محصولات زراعی و مساحت باغ اثر مثبت بر معیار های رفاه داشته اند اما یارانه های نقدی، سطح سواد اگرچه بر درآمد کل اثر مثبت داشته اند اما منجر به کاهش کالری و پروتئین مصرفی خانوارها شده اند. متغیر دسترسی به وام اثر مثبت بر میزان کالری مصرفی و درآمد کل داشته است اما پروتئین مصرفی را کاهش داده است. به طوری که براساس کشش محاسبه شده، گروه های خانوارهای با شرایط دسترسی به وام نسبت به گروه آلترناتیو( عدم دسترسی)، میزان کالری مصرفی را 001/0 درصد و درآمد کل را 002/0 درصد افزایش و البته پروتئین مصرفی را 008/0 درصد کاهش داده است. به طور کلی با توجه به اینکه اعتبارات بر روی رفاه خانوارهای روستایی اثر مثبت داشته است و از انجا که مبالغ وام پرداختی به خانوارهای مورد بررسی اکثراً کم بوده و به طوری میانگین 30 میلیون ریال بوده است، پیشنهاد می شود از یک طرف وام های پرداختی شامل مبالغ بیشتری شود تا از طریق سرمایه گذاری در تولید منجر به ایجاد درآمد های پایدار برای خانوارهای روستایی شود و در بلند مدت اثر معنی داری بر معیارهای رفاهی کشاورزان داشته باشد. هم چنین با توجه به اثر مثبت رفاهی اعتبارات و کم بودن درصد خانوارهایی که به اعتبارات دسترسی داشته اند (در نمونه مورد بررسی تنها 33 درصد خانوارها به اعتبارات دسترسی داشته-اند). پیشنهاد می شود شرایط دریافت وام از طریق تسهیل در شرایط مربوط به وثیقه و ضامن برای خانوارهای بیشتری فراهم شود.
سمیه شیرزادی لسکوکلایه محمود صبوحی صابونی
جنگل ها به عنوان بخشی از منابع طبیعی تجدید شونده در رشد و توسعه یک کشور نقش عمده ای دارند. تدوین و اجرای برنامه صحیح بهره برداری که مستلزم شناخت کافی از این منبع طبیعی است، می تواند پتانسیل های بالقوه جنگل را به فعل درآورد و سهم این منبع طبیعی را در توسعه پایدار کشور بیشتر نمایان سازد. در مطالعه حاضر، مدیریت پایدار پارک جنگلی سراوان گیلان با استفاده از روش برنامه ریزی پویای قطعی و تصادفی توأم با روش تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی فازی طرح ریزی شد. مدل در قالب الگوی حمایتی تصمیم گیری در سه دوره زمانی 10 ساله برای وضعیت های مختلف پارک جنگلی و با در نظرگرفتن اهداف اقتصادی، اکولوژیکی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. داده های مورد نیاز، از طریق تکمیل پرسشنامه با استفاده از نمونه گیری خوشه ای طبقه بندی شده، اطلاعات موجود در اداره کل منابع طبیعی استان گیلان و نظرات کارشناسان پارک جنگلی بدست آمد. نتایج نشان داد که مدل حمایتی تصمیم گیری، روش مناسبی برای مدیریت پایدار پارک جنگلی سراوان گیلان می باشد. همچنین، با استفاده از روش تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی فازی رسیدن به سطح مطلوب اهداف اقتصادی، اکولوژیکی و اجتماعی به طور همزمان به صورت ارزش مطلوبیت ترکیبی آن ها در دوره های زمانی، تصمیمات و وضعیت های مختلف پارک جنگلی بدست آمد. نتایج حاصل از این روش نشان داد که برای رسیدن به سطح مطلوب اهداف به طور همزمان، در ابتدای دوره 10 ساله اول، اجرای تصمیم اکولوژیکی، در ابتدای دوره 10 ساله دوم در سه وضعیت درنظرگرفته شده برای پارک جنگلی به ترتیب اجرای تصمیمات اجتماعی، اکولوژیکی و اکولوژیکی بیشترین ارزش مطلوبیت ترکیبی اهداف را بدست می دهد. در ابتدای دوره زمانی 10 ساله سوم نیز به ترتیب در اولین و دومین وضعیت در نظرگرفته شده برای پارک، اجرای تصمیم اجتماعی و اکولوژیکی بیشترین میزان ارزش مطلوبیت ترکیبی اهداف را بدست داد. ارزش های مطلوبیت ترکیبی اهداف به عنوان قسمتی از داده های ورودی به مدل برنامه ریزی پویا مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد، در ابتدای دوره زمانی 10 ساله اول، اجرای تصمیم اکولوژیکی، در ابتدای دوره 10 ساله دوم، با در نظرگرفتن دومین وضعیت و شرایط طراحی شده برای پارک جنگلی اجرای تصمیم اکولوژیکی و در ابتدای دوره زمانی 10 ساله سوم، با اعمال اولین وضعیت طراحی شده برای پارک جنگلی اجرای تصمیم اجتماعی برای رسیدن به مدیریتی پایدار در پارک جنگلی سراوان مطلوب می باشد. افزون بر آن، نتایج حاصل از مقایسه دو روش برنامه ریزی پویای قطعی و تصادفی نشان داد، با برنامه ریزی طراحی شده برای دوره های زمانی مختلف، میزان ارزش بدست آمده با روش تصادفی نسبت به روش قطعی بیشتر است. هر چند، هر دو روش وضعیت و تصمیمات بهینه یکسانی را ارائه دادند. با توجه به یافته ها، برای رسیدن به مدیریت پایدار پارک جنگلی سراوان گیلان، ضرورت دارد که مسئولین در برنامه ریزی های آینده، به هدف اکولوژیکی پارک نسبت به اهداف اجتماعی و اقتصادی آن توجه بیشتری نمایند. کلمات کلیدی: برنامه ریزی پویا، روش سلسله مراتبی فازی ، مدل حمایتی تصمیم گیری، پارک جنگلی سراوان گیلان
ندا اسد فلسفی زاده محمود صبوحی صابونی
پدیده تغییر اقلیم یکی از مهمترین چالش های زیست محیطی جهان است که با انتشار روز افزون گازهای گلخانه ای و پدیدههای ارتباط از راه دور بر سرعت آن افزوده شده است. از پیامدهای شناخته شده ناشی از تغییر اقلیم، تغییر در میزان بارش باران، افزایش وقوع خشکسالی و مناطق بیابانی و تغییر در سطح منابع آب سطحی و زیر زمینی میباشد. در مطالعه حاضر، پیامدهای تغییر اقلیم بر منابع آب زیر زمینی و تولیدات بخش کشاورزی استان فارس مورد بررسی قرارگرفت. ابتدا با استفاده از آمار هواشناسی طی سال های 1337- 1387، به بررسی و تحلیل روند تغییرات اقلیمی پرداخته شد. سپس، اثر تغییرات اقلیمی بر سود و تولید کشاورزی با استفاده از برنامه ریزی ریاضی تصادفی دو مرحله ای مورد ارزیابی قرارگرفت. جهت بررسی تغییرات کوتاه مدت و بلندمدت در این بخش، محدودیت پمپاژ در 5 حالت در تلفیق با سناریوهای اقلیمی ملایم، متوسط و شدید که به ترتیب افزایش دما به میزان 1، 2 و 4 درجه را در بردارند، مورد استفاده قرار گرفت. شهرستان های شیراز، فسا و آباده به عنوان مناطق مورد مطالعه انتخاب گردید و آمار زراعی و منابع آب زیر زمینی طی سال های 1357- 1387 مورد استفاده قرارگرفت. نتایج بررسی روند فاکتورهای اقلیمی در سه شهرستان نشان داد که طی دهههای اخیر اقلیم دستخوش تغییراتی شده و به سوی گرم و خشک در حال تغییر است که از عواقب آن افزایش وقوع و شدت خشکسالی است. نتایج نشان داد که افزایش دما و کاهش میزان بارندگی طی دهه اخیر باعث کاهش سطح منابع آب زیر زمینی و تولیدات کشاورزی شهرستان های مورد مطالعه شده است. با ایجاد محدودیت در میزان نهاده های در دسترس فعالیت کشاورزی که در این مطالعه محدودیت پمپاژ آب مورد نظر بود، تغییر بلندمدت فاکتورهای مورد بررسی از جمله درآمد، سود و آب مورد استفاده کشاورزی کمتر از تغییر کوتاه مدت متغیرها بود به طوری که کاهش بلند مدت درآمد و سود کشاورزی تحت سناریوهای اجرا شده از 3/5 تا 17 درصد اما کاهش کوتاه مدت درآمد و سود کشاورزی از 34 تا 85 درصد برآورد شد. با تغییر در روش های آبیاری و میزان استفاده از زمین های کشاورزی تحت شرایط مختلف اقلیمی در کوتاه مدت می توان از خسارات بلند مدت به منابع آب زیر زمینی منطقه جلوگیری کرد.