نام پژوهشگر: پریسا طلاپور
پریسا طلاپور ابراهیم محمدی
چکیده شخصیت و شخصیتپردازی، یکی از عناصر اصلیِ داستان است. در اکثر رمان ها و داستان ها – بهویژه آثار رئالیستی – عنصر شخصیت، نسبت به بقیهی عناصر، اهمیت و کارکرد قابل توجهتری دارد. به عبارت دقیقتر مثلاً اگر آثار حادثهای، رویداد محورند، آثار رئالیستی، معمولاً شخصیت محورند. با توجه به همین امر، در این رساله شخصیت و شخصیتپردازی را در دو رمان رئالیستی از دو نویسندهی معاصر بررسی و مقایسه کردهایم. با اتّکا به تعاریف متعدد شخصیت و البته شناخت تکنیک های شخصیتپردازی و با مطالعه دقیق و جزئی نگرانهی دو رمان، ابتدا به تفکیکِ حوضه های کنش کرداری شخصیت ها پرداخته ایم و در پایان مشخصات دقیقِ کرداری، گفتاری و اندیشگی هر شخصیت را به کمک اصطلاحات و تعابیر تخصصی فن داستان نشان داده ایم. سووشون، اثری است در حوزهی رئالیسم اجتماعی – سیاسی و چراغ ها را من خاموش می کنم از رمانهای حوزهی رئالیسم خانوادگی به شمار میآید و هر دو برای پردازش شخصیت، بیشتر از شخصیتپردازی نمایشی استفاده کرده اند. در هر دو رمان از بین تکنیک های شخصیتپردازی نمایشی، از گفتگو بیش از بقیهی تکنیک ها استفاده شده است. یکی از مهمترین یافتههای این رساله میتواند این باشد که اگر چه شخصیتپردازی نمایشیِ سووشون و چراغها را من خاموش میکنم، بیشتر با تکیه بر عنصر گفتگو انجام شده است و در بیشتر موارد مخاطب از طریق گفتگوهای متعدد به عالم درون شخصیتها راه مییابد، اما گفتگوهای بیرونی در سووشون و گفتگوهای درونی یا تکگوییهای فردی(گفتگوی شخصیت با خود) در چراغها را من خاموش میکنم، کاربرد بیشتری دارند. به عبارت روشنتر شخصیتهای سووشون برونگرا و شخصیتهای چراغها را من خاموش میکنم درونگراترند. واژههای کلیدی: تکنیکهای شخصیتپردازی، رمان رئالیستی، سیمین دانشور، زویا پیرزاد، سووشون، چراغها را من خاموش میکنم.