نام پژوهشگر: ایلناز سجادیان

تدوین مدل روانشناختی بومی درمان کمردرد مزمن و مقایسه اثربخشی آن با درمان شناختی- رفتاری در زنان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1391
  ایلناز سجادیان   حمید طاهر نشاط دوست

هدف از پژوهش حاضر در بخش نخست، مقایسه میانگین نمرات درد و متغیرهای روانشناختی مرتبط با آن، در دو گروه افراد مبتلا به کمردرد مزمن و افراد سالم بود. همچنین تعیین توان پیش بینی درد توسط متغیرهای جمعیت شناختی و روانشناختی مرتبط با آن، بررسی نقش تعدیلی ذهن آگاهی در رابطه بین درد و فاجعه آفرینی درد و تعیین نقش واسطه ای اضطراب در رابطه بین هشیاری توجه ذهن آگاهانه با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت جسمانی و روانی از دیگر اهداف این پژوهش بود. سپس به منظور استخراج عوامل درمان روانشناختی بومی اثرگذار بر کمردرد مزمن مصاحبه با بیماران(30 نفر) انجام گرفت و در نهایت اثربخشی دو درمان روانشناختی بومی و شناختی- رفتاری بر درد، فاجعه آفرینی درد و خودکارآمدی درد بیماران مورد مقایسه واقع شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که زنان مبتلا به کمردرد مزمن(144 نفر)، درمتغیرهای درد، فاجعه آفرینی درد، باورهای ترس- اجتناب نمرات بالاتری داشتد، اما ذهن آگاهی وکیفیت زندگی آنها در دو بعد جسمانی و روانی، نسبت به گروه سالم(51 نفر) پایین تر بود(05/0>p). نتایج رگرسیون حاکی از آن بود که از بین متغیرهای مورد مطالعه در رگرسیون، بهترین پیش بینی کننده برای درد به ترتیب کیفیت زندگی مرتبط با سلامت جسمانی، باورهای ترس- اجتناب، فاجعه آفرینی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت روانی بودند. همچنین یافته ها نشان داد که رابطه بین درد و فاجعه آفرینی درد توسط هشیاری توجه ذهن آگاهانه تعدیل می شود و اضطراب در رابطه بین هشیاری توجه ذهن آگاهانه با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت جسمانی و روانی نقش واسطه ای دارد. در بخش آخر پژوهش، 41 بیمار به طور تصادفی در سه گروه گمارده شدند. گروه درمان روانشناختی بومی(15 نفر)، گروه درمان شناختی- رفتاری(13 نفر) و گروه کنترل(13 نفر). همه بیماران قبل و بعد از انجام مداخله، پس ازآن و 2 ماه بعد از اتمام آن، مقیاس چندبعدی درد، فاجعه آفرینی و خودکارآمدی درد را تکمیل کردند. یافته ها، حاکی از آن بود که دو گروه مداخله دارای نمرات پایین تری در متغیرهای درد و فاجعه آفرینی درد و نمرات بالاتری در خودکارآمدی درد نسبت به گروه کنترل در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری داشتند(05/0>p). اما نمرات خودکارآمدی دو گروه درمان روانشناختی بومی و درمان شناختی- رفتاری در مقایسه با هم معنادار نبود. نمرات درد در گروه درمان روانشناختی بومی، در مرحله پیگیری و نمرات فاجعه آفرینی درد در مرحله پس آزمون پایین تر از گروه درمان شناختی-رفتاری به دست آمد(05/0>p).