نام پژوهشگر: امیر زندمقدم
امیر زندمقدم سید ضیاء الدین تاج الدین
کاربرد شناسی و یا منظورشناسی زبان بینابین در سالهای اخیر مورد توجه محققان قرار گرفته است. در مطالعات انجام شده مشخص شده است که حتی زبان آموزانی که در سطح پیشرفته ای از زبان انگلیسی هستند در کاربرد صحیح و مناسب زبان دوم/خارجی با مشکل مواجه هستند. در واقع زبان آموزان با داشتن دانش واژگانی و دستوری بالا قادر به استفاده صحیح و طبیعی از این اجزای زبانی نیستند. این بدان معنی است که توانش منظور/کاربرد شناسی آنها به اندازه توانش دستوریشان رشد نکرده است. لذا تحقیقات متعددی ضرورت تدریس کاربرد شناسی را توصیه کرده اند و تاثیر مثبت تدریس را بر پیشرفت توانش کاربرد شناسی زبان اثبات نموده اند. ولی مشکل آن است که این مطالعات به مقایسه تاثیر روش های ضمنی، تلویحی، قیاسی، و استقرایی پرداخته اند و تاکنون هیچ یک از روشهای آموزش زبان انگلیسی از نقطه نظر کاربردشناسی مطالعه نشده است. مشکل دیگر عدم مطالعه مدلهای ارائه بازخورد و نقش آن در پیشرفت توانش کاربردشناسی زبان است. مسأله آخر به انگیزش زبان آموزان در اکتساب و پیشرفت کاربردشناسی زبان بینابین می پردازد. آنچه تاکنون مطرح شده است به مطالعه رابطه انگیزش زبان آموزی و کاربردشناسی زبان پرداخته در حالیکه انگیزش کاربردشناسی زبان آموزان تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است. لذا طرح این مطلب و نیز ارائه نوعی پرسشنامه برای سنجش آن ضروری به نظر میرسد. با توجه به ضرورت و اهداف این تحقیق سوالات زیر مطرح شد و محقق به دنبال پاسخ مناسب طرح تحقیقی را در حوزه های کاربردشناسی زبان و اکتساب زبان دوم/خارجی مطرح نمود. 1. آیا بین سه گروه آزمودنی این تحقیق از نظر تولید صحیح و مناسب مبتنی بر اصول کاربردشناسی زبان تفاوت معناداری وجود دارد؟ 2. مفهوم انگیزش کاربردشناسی کلی چیست؟ 3. مفهوم انگیزش خاص کنش گفتاری چیست؟ 4. آیا بین سه گروه آزمودنی این تحقیق از نظر انگیزش کاربردشناسی (در هر دو سطح) تفاوت معناداری وجود دارد؟ 5. آیا بین سه گروه آزمودنی این تحقیق از نظرآگاهی فرا کاربردشناسی تفاوت معنا داری وجود دارد؟ 6. آیا بین سه گروه آزمودنی این تحقیق از نظرخودسنجی دانش کاربردشناسی تفاوت معناداری وجود دارد؟ 7. آیا انگیزش کاربردشناسی کلی می تواند تولید صحیح و مناسب (از لحاظ کاربردشناسی) را پیش بینی کند؟ 8. آیا انگیزش خاص کنش گفتاری می تواند تولید صحیح و مناسب (از لحاظ کاربردشناسی) را پیش بینی کند؟ به منظور پاسخ به سوالات تحقیق ابتدا پنج پرسشنامه طراحی شد: پرسشنامه تکمیل گفتمان، پرسشنامه خودسنجی، پرسشنامه فراکاربرد شناسی، پرسشنامه انگیزش کاربردشناسی کلی، و پرسشنامه انگیزش خاص کنش گفتاری. سپس هر یک از پرسشنامه ها به طور آزمایشی اجرا شد و پس از محاسبات آماری نقایص آن بر طرف شد. هم زمان فعالیت هایی جهت تدریس هر یک از کنش های گفتاری درخواست، امتناع، عذر خواهی، پیشنهاد، و تحسین بر طبق مدل الیس (2003) در پنج فصل طراحی شد و در اختیار شرکت کنندگان قرار گرفت. سپس بر طبق آزمون زبان دانشگاه تهران و مصاحبه، 90 نفر از زبان آموزان پردیس بین الملل دانشگاه تهران انتخاب شده و به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. اما به دلیل ریزش شرکت کنندگان در نهایت 27 نفر در گروه تاکید بر کاربردشناسی در مراحل قبل و بعد فعالیت (گروه اول)، 26 نفر در گروه تاکید بر کاربردشناسی در مرحله حین فعالیت (گروه دوم)، و 22 نفر در گروه فعالیت محور رایج (گروه سوم) قرار گرفتند. آنها هر یک از پرسشنامه ها را در ابتدا و انتهای تحقیق تکمیل نمودند. در گروه اول فقط در مراحل قبل و بعد از فعالیت بر تولید هر یک از کنشهای گفتاری تاکید شد. در گروه دوم در مراحل قبل و بعد از فعالیت بر تولید کنشهای گفتاری تاکید نشد ولی در عوض در مرحله حین فعالیت از شش نوع بازخورد کاربردشناسی که ریشه در تئوری اجتماعی فرهنگی یادگیری زبان دارد استفاده شد. به شرکت کنندگان گروه سوم هیچ گونه تدریس، توضیح، و یا بازخوردی داده نشد و آنها صرفاَ در هر یک از سه مرحله فعالیت ها را تکمیل کردند. این تحقیق نشان داد که در نتیجه به کارگیری روش فعالیت محور تولید جملات و عبارات مناسب و طبیعی و نیز قدرت خودسنجی شرکت کنندگان در هر سه گروه پیشرفت داشته است. اما آگاهی فراکاربردشناسی فقط در گروه های اول و دوم پیشرفت داشت. همچنین مشاهده شد که انگیزش کاربردشناسی کلی از دوازده فاکتور و انگیزش خاص گفتاری از پنج فاکتور(همان پنج کنش گفتاری) تشکیل شده اند. مشخص شد که شرکت کنندگان درهمه گروه ها از انگیزش کاربردشناسی بالایی برخوردار بودند ولی توانایی تولید جملات صحیح و مناسب از لحاظ کاربردشناسی را نداشتند. از این تحقیق می توان نتیجه گرفت که 1. استفاده از فعالیت ها در قالب روش فعالیت محور آموزش زبان، چه با تأکید بر کاربردشناسی و چه بدون تأکید در هر یک از سه مرحله، می تواند تولید جملات صحیح و مناسب از لحاظ کاربردشناسی و نیز توانایی خودسنجی دانش کاربردشناسی را در میان یادگیرندگان زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی ارتقاء بخشد. این در حالی است که ارتقاء آگاهی فراکاربردشناسی در گرو تأکید بر کاربردشناسی و نیز دریافت بازخورد از طرف معلم می باشد. 2. زبان آموزان دارای نوعی از انگیزش به نام انگیزش کاربردشناسی میباشند که در دو سطح کلی و خاص کنش گفتاری مطرح می شود. 3. انگیزش کاربردشناسی در زبان آموزان ایرانی بسیار بالاست. 4. انگیزش کاربردشناسی کلی نمیتواند نشان دهنده توانایی تولید صحیح و مناسب از لحاظ کاربردشناسی باشد اما انگیزش کاربردشناسی خاص کنش گفتاری میتواند نشانگر توانش کاربردشناسی باشد. یافته های این تحقیق در مطالعات تئوریک زبان بینابین (دوم/خارجی)، تهیه و تدوین مواد و مطالب درسی، تدریس زبان دوم/خارجی، و نیز تربیت مدرس زبان کاربردهای فراوانی خواهد داشت.
مهسا مدنی سوسن مرندی
با توجه به اثر مثبت آموزش کاربردشناسی بر فراگیران زبان انگلیسی به عنوان زبان بیگانه (کسپر و رز، 2001 ) و با توجه به این مطلب که کامپیوتر یادگیری کاربردشناسی بینازبان را تسهیل می کند (سیکس، 2013 ) تحقیق فعلی تلاش کرده که اثر دو روش آموزش متفاوت کاربردشناسی بینازبان را ارزیابی کند: آموزش از طریق کامپیوتر و آموزش با کاغذ و قلم. با این هدف چهار گروه همسان سازی شده از فراگیران زبان انگلیسی به عنوان زبان بیگانه شکل گرفتند: گروه تشریحی بازی کامپیوتری، گروه تلویحی بازی کامپیوتری، گروه تشریحی با کاغذ و قلم و گروه تلویحی با کاغذ و قلم. دو کنش کلامی درخواست و عذرخواهی از طریق دو نوع بازی کامپیوتری به دو گروه بازی کامپیوتری تدریس شد: بازی کامپیوتری تشریحی به گروه تشریحی بازی کامپیوتری، بازی کامپیوتری تلویحی به گروه تلویحی بازی کامپیوتری. این بازیهای کامپیوتری را محقق طراحی کردو ساخت. دو کنش کلامی درخواست و عذرخواهی از طریق دو نوع روش آموزشی تشریحی و تلویحی به ترتیب به دو گروه گروه تشریحی با کاغذ و قلم و گروه تلویحی با کاغذ و قلم تدریس شد. نتایج نشان داد دو گروه تشریحی (اعم از گروه تشریحی بازی کامپیوتری و گروه تشریحی با کاغذ و قلم) از تدریس کاربردشناسی بینازبان بیشتر از دو گروه تلویحی (اعم ازگروه تلویحی بازی کامپیوتری و گروه تلویحی با کاغذ و قلم) سود بردند. در مرحله ی بعد نتایج نشان داد که از میان دو گروه تشریحی گروه تشریحی بازی کامپیوتری به طور چشمگیری بر گروه تلویحی با کاغذ و قلم ارجعیت دارد. بنابراین اینگونه نتیجه گیری می شود که روش تشریحی کمک بیشتری به یادگیری کاربردشناسی می کند و بازیهای کامپیوتری هم یادگیری کاربردشناسی را بیش از پیش تسهیل می نماید. نتایج تحقیق فعلی می تواند به محققین یادگیری زبان دوم، مدرسین زبان، تهیه کنندگان برنامه ی درسی، طراحان تست و تهیه کنندگان مواد درسی کمک کند.