نام پژوهشگر: اسد معصومی
اسد معصومی سید ابوالفضل حسینی یزدی
در این کار پژوهشی ، ابتدا دی آلدهید ]2-]3-(2-فرمیل فنوکسی)-2-هیدروکسی پروپوکسی) بنزآلدهید در اثر واکنش سالیسیل آلدهید با 1و3-دی کلرو-2-پروپانل تهیه و سپس در مجاورت تریس(2-آمینو اتیل)آمین، لیگاند l1 {9-(2-آمینواتیل)-8،9،10،11،20،21-هگزاهیدرو-h7،h19-دی بنزو[b,m] ] 1،15،5،8،11[دی اکساتری آزاسیکلواُکتادسین-20-اول}سنتز گردید. در ادامه لیگاند l1 توسط سدیم بورهیدرید احیا شد و لیگاند l2 {9-(2-آمینواتیل)-6،7،8،9،10،11،12،13،20،21-دکاهیدرو-h5،h19-دی بنزو[b,m] ] 1و15و5و8و11[دی اکساتری آزاسیکلواُکتادسین-20-اول}تهیه گردید. لیگاندهای l1 و l2توسط آنالیزهای ft-ir ، 1hnmr و اسپکتروسکوپی الکترونی در ناحیه uv شناسایی گردید. سنتز کمپلکس های ماکروسیکل شیف باز znl1x2 و cul1x2 (x= cl, br, clo4, no3, ch3coo) به دو روش مستقیم و تمپلت مورد ارزیابی قرار گرفت که تنها به روش مستقیم امکان سنتز این کمپلکس ها می باشد و در روش تمپلت ماده حاصل کمپلکسهای آمین cu(tren)x2 و zn(tren)x2 می باشد. سنتز کمپلکس های ماکروسیکل احیا شده znl2x2 و cul2x2 (x= cl, br, clo4, no3) ، از مجاورت لیگاند l2 با نمک فلزی مس(ii) و روی(ii) سنتز گردید. کمپلکسهای سنتز شده توسط روشهای ft-ir ، 1hnmr ، اسپکتروسکوپی الکترونی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. در مطالعات صورت گرفته توسط ft-ir ، حضور پیک cm-1 750 مربوط به ارتعاش خمشی chآروماتیک و ارتعاشات کششی حلقه آروماتیک در cm-1 1600 و cm-11490 دلیلی بر تشکیل ماکروسیکل مورد نظر می باشد که در کمپلکس شیف باز حضور پیک cm-11630 دلیل دیگری بر تشکیل حلقه ماکروسیکل و همچنین پیوند ایمینی می باشد. در بررسی های جذب الکترونی در ناحیه uv انتقالات ???* مربوط به حلقه آروماتیک ظاهر گردید که برای کمپلکس شیف باز علاوه بر این انتقال ، انتقال *??? وn??* مربوط به پیوند ایمینی ظاهر گردید که تأییدی بر سنتز کمپلکس های مورد نطر می باشد. در بررسی های جذب الکترونی در ناحیه مرئی برای کمپلکس های مس ، با توجه به پهن بودن پیک ها نمی توان پیش بینی دقیقی از ساختار هندسی داشت. لیگاند ها وکمپلکس های مس سنتز شده توسط ولتامتری چرخه ای مورد بررسی قرار گرفت که پیک های ظاهر شده در کمپلکس ها، الکتراکتیو بودن کمپلکس های مس را نشان می دهد که در برخی از این کمپلکسها ، پیک های ظاهر شده نشان از چند هسته ای بودن کمپلکسها می باشد البته تعیین ساختار دقیق بدون کریستالوگرافی اشعه x امکان پذیر نمی باشد.
احمد مجیدی مهر رضا امیری فهلیانی
توسعه و گسترش ژنوتیپ¬های برنج با عملکرد بالا یکی از هدف¬های مهم بهنژادی به شمار می-رود. شوری یکی از مهم¬ترین موانع کشاورزی است که باعث کاهش عملکرد می¬شود. به منظور شناسایی شاخص¬های موثر در گزینش ژنوتیپ¬های متحمل به شوری در برنج (oryza sativa l.) آزمایشی در سال 1391 در دانشکده¬ کشاورزی دانشگاه یاسوج، به صورت اسپلیت¬پلات در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 3 تکرار انجام شد. فاکتور اصلی شامل تنش شوری در 4 سطح ( 0، 44، ¬ 88 و 132 میلی¬مولار)، و فاکتور فرعی شامل 11 ژنوتیپ برنج (¬غریب، محلی یاسوج ، چمپا و شهری لوداب، 304، لنجان¬عسکری، کامفیروز، دم¬سیاه ¬ممسنی، موسی¬طارم، حسن-سرایی و دولار) بودند. صفات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی اندازه¬گیری¬شده شامل f0، fm، fv، fv/fm، شاخص کلروفیل برگ¬، قندهای محلول، پرولین و پروتئین محلول برگ بودند. صفات مورفولوژیکی اندازه¬گیری¬شده طول ریشه و ساقه، نسبت طول ریشه به ساقه، ارتفاع بوته، طول خوشه، طول و عرض برگ پرچم، نسبت طول به عرض برگ پرچم، و سطح برگ پرچم بوده، و عناصر سدیم و پتاسیم برگ و ریشه، و نسبت سدیم به پتاسیم برگ و ریشه اندازه¬گیری شدند. صفات دانه¬ای شامل تعداد دانه در خوشه، تعداد دانه پر و پوک در خوشه، میزان عقیمی خوشه، طول و عرض دانه، نسبت طول به عرض دانه و وزن صد ¬دانه مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفتند. برهمکنش ژنوتیپ و شوری بر پرولین و پروتئین محلول برگ در سطح یک درصد معنی¬دار شد. اثرهای ژنوتیپ و شوری برای صفات طول ساقه، نسبت طول ساقه به ریشه، ارتفاع گیاه و طول خوشه نیز معنی¬دار شدند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده¬ها برای صفات عناصر معدنی نشان دادند که اثر ژنوتیپ برای سدیم و پتاسیم برگ و ریشه، و نسبت سدیم به پتاسیم ریشه در سطح 1 درصد معنی¬دار شدند. تجزیه واریانس صفات دانه¬ای نشان داد که بین ژنوتیپ¬های مورد استفاده و سطوح مختلف شوری اختلاف معنی¬داری وجود داشت. برهمکنش شوری و ژنوتیپ بر صفات دانه¬ای بجز میزان عقیمی، غیرمعنی¬دار بود. نتایج رگرسیون گام به گام و تجزیه مسیر حاکی از آن بود که تعداد دانه در خوشه، قندهای محلول و تعداد دانه پوک در خوشه در شرایط بدون تنش، و میزان عقیمی خوشه و تعداد دانه پوک در خوشه در شرایط تنش، از اهمیّت نسبی بیشتری در عملکرد دانه برخوردار بودند و بنابراین می¬توانند در انتخاب غیر¬¬مستقیم برای عملکرد دانه در برنامه¬های اصلاحی مورد استفاده قرار¬گیرند. تجزیه به عامل¬ها، نشان داد که هشت عامل اول در شرایط تنش و عدم¬تنش به¬ترتیب 83 و 81 درصد از واریانس را توجیه کردند. اهمیت عوامل در دو محیط تنش و بدون تنش تا حدی متفاوت بود که این امر بایستی در اصلاح برای تحمل به شوری مدنظر قرار گیرد. براساس تجزیه به مولفه¬های اصلی، در سطوح شوری 44 و 88 میلی¬مولار دو مولفه اول و دوم 99 درصد و در سطح شوری 132 میلی¬مولار، 97 درصد از تنوع موجود در داده¬ها را به خود اختصاص دادند. در مولفه اول در هر 3 سطح شوری شاخص¬های yp، ys، sti، mp، gmp ، mh ، ysi و yi تأثیر مثبت داشته، که بر این اساس، مولفه اول را می¬توان پتانسیل عملکرد نامید و در نتیجه، انتخاب براساس این مولفه، ژنوتیپ¬هایی را گزینش ¬می¬کند که عملکرد بالا در شرایط تنش و بدون تنش دارند. تجزیه خوشه¬ای ژنوتیپ¬های مورد بررسی براساس شاخص¬های مورد بررسی، ژنوتیپ¬ها را در 3 گروه حساس، نسبتاً متحمل و متحمل گروه¬بندی¬کرد. گروه متحمل شامل ژنوتیپ¬های محلی ¬یاسوج، لنجان¬عسکری، شهری ¬لوداب و کامفیروز بودند. این ژنوتیپ¬ها دارای عملکرد بالا در هر دو محیط بودند و بنابراین می¬توانند در برنامه¬های اصلاحی برای مناطق مواجهه با تنش شوری توصیه شوند.