نام پژوهشگر: غلامحسن ابراهیمی
غلامحسن ابراهیمی عباداله احمدی
چکیده بررسی را بطه مدیریت کیفیت فراگیر بر توا نمند سازی و رضایت شغلی کارکنان آموزش و پرورش ناحیه دو شیراز توسط: غلامحسن ابراهیمی تحقیق حاضربا هدف بررسی مدیریت کیفیت فراگیر با توانمندسازی و رضایت شغلی کارکنان و مدیران آموزش و پرورش ناحیه دو شهر شیراز انجام گرفته . جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کارکنان اداری آموزشی ناحیه دو شهر شیراز در سال تحصیلی 1389 می باشد که تعداد آن بالغ بر100 ( 47 مرد و 42 زن) می باشد. که کل جامعه آماری انتخاب و پرسشنامه مدیریت کیفیت فراگیر، توانمندسازی و رضایت شغلی در اختیار آن ها که تعدادشان 100 نفر بود قرار گرفت و پس از توزیع پرسشنامه ها، کلیه پرشسنامه ها تکمیل و جمع آوری گردید. داده ها به کمک ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون به روش چندگانه تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین مدیریت کیفیت و توانمد سازی همبستگی معناداری در سطح 001/0 وجود دارد و همچنین بین مدیریت کیفیت و رضایت شغلی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج حاصل ضریب همبستگی نشان داد که تعهد، آموزش و مشارکت که از ابعاد مدیریت کیفیت می باشند با خودکارآمدی، تصمیم گیری، خودمختاری و رشد حرفه ای همبستگی معناداری دارد ولی با تاثیرگذاری و پایگاه همبستگی معناداری ندارد. مشتری مداری با هیچ کدام از ابعاد توانمندسازی رابطه معناداری ندارد. مشارکت با خودکارامدی، تصمیم گیری و رشدحرفه ای همبستگی معناداری دارد و ارزشیابی به جز پایگاه با هیچ کدام از ابعاد توانمندسازی رابطه معناداری ندارد. همچنین از بین ابعاد مدیریت کیفیت فقط دو بعد تعهد و مشتری مداری با ابعاد رضایت شغلی ( درونی و بیرونی) همبستگی معناداری دارد. نتایج حاصل رگرسیون چندگانه به روش همزمان نشان داد که مدیریت کیفیت جامع می تواند توانمندسازی و رضایت شغلی را به خوبی پیش بینی کند. همچنین جهت بررسی برازندگی مدل از شاخصهای برازندگی rmr ، gfi ، nfi ، cfi استفاده شد که نتایج نشان داد مدل از برازندگی مطلوبی بر خوردار است.نتایج بدست آمده چنین نشان می دهد که بین مدیریت کیفیت فراگیر، توانمندسازی و رضایت شغلی رابطه معناداری وجود دارد و همچنین بین ابعاد مدیریت کیفیت فراگیر و ابعاد توانمندسازی رابطه معناداری وجود دارد و مدیریت کیفیت جامع می تواند توانمندسازی و رضایت شغلی را به خوبی پیش بینی کند. کلمات کلیدی: مدیریت کیفیت فراگیر، توانمند سازی و رضایت شغلی
سید فرزاد حسینی بهبهانی حیدرعلی شایانفر
اولین و عمومی ترین روش در بهبود نوسانات فرکانس پائین سیستم های قدرت استفاده از پایدارکننده های سیستم قدرت یا pss هاست که در مورد نوسانات مربوط به مدهای بین ناحیه ای سیستم های بزرگ جواب خوبی نمی دهد و لذا نیاز به انواع دیگری از پایدارکننده ها در کنار pss ها مشهود است . پیشرفت الکترونیک قدرت و امکان استفاده از امپدانی های متغیر در سیستم های قدرت ایده اصلی در توسعه پایدارکننده های مبتنی بر facts می باشد که به این منظور بکار گرفته می شوند. از تصمیمات اولیه در طراحی این پایدارکننده ها، انتخاب مجل نصب و سیگنالهای کنترلی آنهاست که بسته به شرایط باری و وضعیت سیستم متفاوت خواهند بود. چون در این مرحله، پارامترها ساختار پایدارکننده ها، دقیقا مشخص نبوده و امکان تشکیل سیستم حلقه بسته وجود ندارد، طراحی ها روی سیستم حلقه باز انجام می گیرند و لذا تحلیل مدال می تواند برای این منظور بکار رود. روش معمول این تحلیل که بر پایه محاسبات روی مقادیر ویژه و بردارهای ویژه ماتریس حالت کامل سیستم می باشد، در سیستم های قدرت بزرگ با مشکل مواجه می باشد، چرا که محاسبات روی ماتریسهای بزرگ غالبا با دقت کافی همراه نبوده و حتی مریومترین روشها همچون or نیز جوابهای قابل اعتماد نخواهند داد. برای غلبه بر این مشکل، شکل مرتبه کاسته ای از تحلیل مدال بدست آمده و توسعه یافته است که ضمن داشتن دقت کافی، میزان محاسبات لازم را نیز به شکل قابل توجهی کاهش می دهد. این روش روی یک سیستم نمونه به منظور انتخاب بهترین محل نصب و سیگنالهای کنترلی دو نوع کاربردی پایدارکننده های مبتنی بر facts تشریح شده است .