نام پژوهشگر: نغمه احمدیان کیا

مطالعه مقایسه ای بیان واریانت های مختلف ژن cxcr4 در سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از بافت چربی انسانی وتأثیر تیمار های شیمیایی مختلف بر بیان آن ها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1391
  آسیه حیرانی طبسی   مریم مقدم متین

امروزه استفاده از سلول های بنیادی در سلول درمانی، به عنوان یک استراتژی درمانی نوین در پزشکی ترمیمی، مورد توجه قرار گرفته است. نشان داده شده است که کموکاین sdf1 و گیرنده آن،cxcr4 ، نقش مهمی در مهاجرت، حیات و تکوین چندین نوع سلولی از جمله سلول های بنیادی مزانشیمی بازی می کنند. از این رو می توان با افزایش دادن گیرنده cxcr4 در سطح سلول های بنیادی مزانشیمی، باعث افزایش مهاجرت این سلول ها به بافت صدمه دیده (که sdf1 ترشح می کنند) به هدف ترمیم بافت، شد. هرچند هنوز مشخص نشده است که کدام یک از دو ایزوفرم این گیرنده در مهاجرت نقش اساسی تری را ایفا می کنند. hif-1? یک فاکتور رونویسی است که بیان چندین ژن از جمله cxcr4 را تنظیم می کند. القا کننده های شیمیایی والپروئیک اسید (vpa)، کلرید کبالت ( (cocl2و دسفری اکسامین dfx)) در شرایط اکسیژنی نرمال، باعث القای hif-1? می شوند. در این مطالعه ، بعد از 24 ساعت تیمار سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از بافت چربی انسانی با vpa، cocl2 و dfxبیان دو واریانت ژن cxcr4، به وسیله real time pcr و reverse transcription pcr نیمه کمّی، در مقایسه با سلول های تیمار نشده، مورد بررسی قرار گرفت. بررسی نتایج نشان داد که هر سه تیمار باعث افزایش بیان هر دو واریانت ژن cxcr4 در سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از بافت چربی انسانی می شود. همچنین نتایج یک رابطه مستقیم بین افزایش بیان واریانت 1 ژن cxcr4 با افزایش مهاجرت ad-mscs را نشان داد.

بهینه سازی شرایط القای لانه گزینی (homing) هدفمند سلول های بنیادی مزانشیمی (mscs) از طریق پیش تیمار و استفاده از داربست تزریق شده به صورت زیرجلدی در مدل حیوانی rat
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - پژوهشکده علوم زیستی 1392
  حجت نادری مشکین   مریم مقدم متین

چکیده: نگاهی به آمار و ارقام جدید، نشان می دهند که استفاده از mscs به عنوان یکی از روش های درمانی برای بیماری های مختلف نظیر سکته قلبی، آسیب های نخاعی، دیابت، آسیب های مغزی و ... به صورت روز افزونی در حال افزایش است. اما به هر حال، یکی از مهمترین موانعِ کارآمد بودن روش های سلول درمانی، عدم رسیدن تعداد زیاد و موثری از سلول های زنده به بافت های مورد نظر در تزریق سیستمیک و فرار آن ها در تزریق موضعی می باشد. برای همین، درمان مطلوب به وسیله آن ها به مقدار زیادی کاهش می یابد. این لانه گزینی ناکارآمد mscs ناشی از عوامل متنوعی می باشد، اما به طور اساسی به عدم حضور گیرنده های سطحی مرتبط با لانه گزینی مانند cxcr4 بر روی این سلول ها نسبت داده می شود. لذا، یکی از اهداف این مطالعه، افزایش بیان گیرنده کموکاینی cxcr4 در سطح mscs برون زاد و بررسی تأثیر آن بر میزان مهاجرت سلولی در شرایط in vitro و لانه گزینی در محیط in vivoدر نظر گرفته شد. علاوه بر این، به منظور هدفمند و کارآمدتر کردن مهاجرت و لانه گزینی، از داربست تزریقی هیدروژلی (ch-gp-hec) آزاد کننده کموکاین sdf1 نیز استفاده گردید. در این تحقیق، mscs از مغز استخوان رت و انسان و بافت چربی انسان استحصال شده و از نظر بازده سلول بدست آمده تا پاساژ 3 در مدت زمان معین، مقایسه شدند و در نهایت، از آنجایی که، ad-mscs مشتق از دهنده های مختلف، الگوی رشد تکرار پذیری نشان دادند و بازده سلولی بالایی داشتند، برای مطالعات لانه گزینی انتخاب شدند. پس از پیش تیمار ad-mscs با عوامل شیمیایی مقلّد هیپوکسی مانند dfx، میزان بیان cxcr4 سطحی با فلوسایتومتری، آزمون مهاجرت در شرایط in vitro، rt-pcr و real-time pcr مورد ارزیابی قرار گرفتند. همچنین، داربست تزریقی ch-gp-hec نیز پس از ساخت و بررسی توسط میکروسکوپ الکترونی (sem)، از نظر زیست سازگار بودن با سلول ها، تاثیر بر میزان بقاء، تکثیر سلولی و تمایز mscs به ترتیب به کمک آزمون های pi-fda، mts، رنگ آمیزی های بافت شناسی و آزمون dmmb مورد ارزیابی قرار گرفتند. الگوی آزادسازی پروتئین از آن، نیز با روش سنجش با bca بررسی شد. بر خلاف نتایج فلوسایتومتری، دیگر آزمون ها شامل سنجش مهاجرت، بررسی های rt-pcr و real-time pcr نشان دادند که ad-mscs پس از پیش تیمار با dfx، افزایش در میزان بیان ژن cxcr4 درون سلولی را داشتند. بررسی های داربست ch-gp-hec نشان دادند که این داربست، علاوه بر زیست تجزیه پذیر بودن، با mscs زیست سازگار بوده و قابلیت بقاء، تکثیر و تمایز سلول ها را کاهش ندادند. همچنین این داربست دارای یک الگوی رهاسازی تدریجی پروتئین های موجود در خود بود. نتایج بررسی لانه گزینی نشان دادند که ad-mscs پیش تیمار شده با dfx قابلیت ماندگاری بیشتری در درون داربست حاوی sdf1 را داشته و باعث افزایش رگ زایی نیز شدند.

بررسی تأثیر بربرین بر میزان بیان گیرنده های کموکاینی در سلول های سرطانی مری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1394
  محمدامیر میشان   نغمه احمدیان کیا

سرطان به عنوان دومین عامل مرگ و میر در جهان شناخته می شود که بار احساسی، اجتماعی و اقتصادی زیادی بر بیماران مبتلا به آن اعمال می کند. متاستاز به عنوان فرآیند حیاتی در سرطان، شامل فاکتور ها و مولکول های تنظیمی مختلف است. گیرنده های کموکاینی از عوامل اصلی مهاجرت سلولی هستند و افزایش بیان این گیرنده ها در سلول های سرطانی منجر به مهاجرت و متاستاز این سلول ها می شود. ترکیب بربرین، یک ایزوکوئینولین قلیایی است که در انواع مختلفی از گیاهان از جمله زرشک berberis vulgaris یافت می شود. در دهه گذشته، اثرات سمیت سلولی و کشندگی بربرین بر روی سلول های سرطانی مختلف، توسط مطالعات بسیاری بیان شده است. در این مطالعه، به منظور بررسی اثرات سمیت سلولی بربرین و تعیین ic50 این ترکیب بر روی سلول های kyse-30 به عنوان یک رده سلولی سرطان مری، از آزمون mtt استفاده شد. همچنین، آزمون ترمیم زخم نیز بر روی سلول های تیمار شده با غلظت های کمتر از ic50 انجام شد و میزان بیان گیرنده های کموکاینی ccr7 و cxcr4 که از گیرنده های مهم در روند مهاجرت سلول های سرطانی مری هستند، در سطح mrna به وسیله real-time rt-pcr نسبی اندازه گیری گردید. نتایج حاصل از آزمونmtt نشان دهنده کاهش بقا سلولی همراه با افزایش شیب غلظت بربرین می باشد. از طرفی دیگر، میزان مهاجرت این سلول ها در تیمار با غلظت های مختلف بربرین کاهش یافت. علاوه بر این، میزان بیان دو گیرنده کموکاینی درگیر در متاستاز سلول های سرطان مری در تیمار سلول ها با همان غلظت ها کاهش یافت. نتایج حاصل از این مطالعه نشان دهنده این است که ترکیب بربرین به عنوان یک ماده موثر در کاهش بقا و مهاجرت سلول های سرطانی مری، عمل می کند و می تواند به عنوان یک کاندید مناسب در درمان بیماران مبتلا به این سرطان باشد. در حالی که هنوز مطالعات بیشتری به منظور بررسی ساز و کار های مهاری این ترکیب بر روی مسیر های پیام رسانی درگیر در پیشرفت و متاستاز سرطان مری مورد نیاز می باشد.