نام پژوهشگر: زین العابدین طهماسبی سروستانی
معرفت مصطفوی راد زین العابدین طهماسبی سروستانی
چکیده به منظور بررسی اثرات مدیریت تغذی? تلفیقی بر صفات کمی وکیفی سه رقم کلزای سازگار به مناطق سردسیر در اراک، دو آزمایش مزرعه ای در طی سال های زراعی 1388- 1387 و 1389- 1388 در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مرکزی (اراک) واقع در عرض جغرافیایی 34 درجه و 6 دقیق? شمالی و طول جغرافیایی 49 درجه و 46 دقیق? شرقی و ارتفاع 1708 متر از سطح دریا انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. تیمارها شامل منابع نیتروژن دارای سه سطح n1 (کمپوست آزولا)، n2 (50 % آزوکمپوست + 50 % اوره) و n3 (اوره)، مقادیر گوگرد دارای سه سطح s1 (صفر)، s2 (40) و s3 (80) کیلوگرم گوگرد خالص در هکتار) و ارقام کلزا دارای سه سطح v1(اوکاپی) ، v2 (مودنا) و v3 (لیکورد) بودند. نتایج نشان داد که بین منابع مختلف نیتروژن از نظر تمامی صفات اندازه گیری شده تفاوت معنی دار در سطح احتمال 1درصد وجود داشت. مقادیر مختلف گوگرد از نظر عملکرد دانه و اجزای عملکرد، میزان اسیدهای چرب و میزان عناصر غذایی دانه به استثناء نیتروژن و فسفر و همچنین صفات فیزیکوشیمیایی خاک به استثناء درصد اشباع، تفاوت های معنی دار داشتند. به علاوه ارقام کلزا از نظر اجزاء عملکرد، عملکرد دانه و بیولوژیک، شاخص برداشت، درصد روغن دانه، عملکرد روغن و پروتئین در واحد سطح، اسیدهای چرب اندازه گیری شده، غلظت عناصر غذایی دانه و خواص فیزیکی و شیمیایی خاک تفاوت های معنی دار داشتند که می تواند ناشی از تفاوت ژنتیکی ارقام در استفاده از منابع رشد در راستای افزایش عملکرد دانه در واحد سطح باشد. رقم اوکاپی در شرایط برهمکنش سیستم تغذیه تلفیقی با تیمار40 کیلوگرم گوگرد، بیشترین عملکرد پروتئین در واحد سطح و میزان عناصر مس و فسفر دانه را داشت. در مقایسه، رقم مودنا در تیمار فوق الذکر بیشترین درصد روغن دانه را نشان داد اما برهمکنش سیستم تغذیه تلفیقی ×40 کیلوگرم گوگرد برای رقم لیکورد، از نظر عملکرد دانه و محتوی منگنز و پتاسیم دانه برتر بود. برهمکنش سیستم تغذیه تلفیقی ×80 کیلوگرم گوگرد × لیکورد فراهمی عناصر آهن، منگنز، روی و گوگرد در محلول خاک را افزایش داد ولی قابلیت دسترسی پتاسیم را کاهش داد. همبستگی مثبت و معنی دار بین عملکرد دانه و اجزاء عملکرد، شاخص برداشت، درصد روغن دانه، گلوکوزینولات کنجاله، اسید چرب اولئیک و محتوی مس، نیتروژن، پتاسیم، فسفر و گوگرد دانه و فراهمی فسفر، پتاسیم، آهن، منگنز، روی و گوگرد در محلول خاک وجود داشت. همبستگی روغن دانه با پروتئین دانه، منفی و معنی دار بود. همچنین همبستگی منفی و معنی دار بین اولئیک اسید و اسیدهای چرب لینولئیک و لینولنیک وجود داشت. به علاوه ضریب همبستگی بین ماده آلی خاک و خواص فیزیکوشیمیایی به استثناء وزن مخصوص ظاهری و اسیدیته خاک، مثبت و معنی دار بود. به طور کلی نتایج نشان داد که مدیریت تغذیه گیاه از طریق سیستم های آلی و تلفیقی، عملکرد دانه را به واسطه بهبود ساختار فیزیکی و شیمیایی خاک و فراهمی عناصر غذایی در محلول خاک، افزایش می دهد. کلمات کلیدی: تغذیه تلفیقی، مدیریت، صفات کمی و کیفی، ارقام کلزا.
سعید حضرتی یادکوری زین العابدین طهماسبی سروستانی
صبر زرد (.aloe barbadensis miller) یکی از مهمترین گیاهان دارویی در دنیا می-باشد که به دلیل ارزش اقتصادی و دارویی بالای آن کشت می شود. به منظور بررسی اثر سطوح مختلف کود نیتروژن و هورمون بنزیل آدنین (ba) بر رشد، عملکرد، تولید پاجوش و غلظت آلوئین گیاه صبر زرد، تحقیقی در قالب آزمایش فاکتوریل با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار در سال زراعی 89 - 1388 در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل چهار سطح کود نیتروژن (از منبع اوره) (0، 500،1000، 1500 میلی گرم در هر گلدان) و چهار سطح هورمون بنزیل آدنین (ba) (0، 500، 1000، 1500 میلی گرم در لیتر( بود. نتایج نشان داد تیمارهای نیتروژن بر ارتفاع گیاه، طول برگ، تعداد برگ، قطر برگ و ساقه، وزن تر برگ، وزن تر ژل، حجم برگ، غلظت آلوئین، مقدار کلروفیل تاثیر معنی دار داشته و در اغلب موارد باعث افزایش کمی مقدار صفات فوق نسبت به تیمار شاهد گردید. بیشترین میزان رشد و عملکرد در تیمار 1000میلی گرم نیتروژن در هر گلدان بدست آمد. هم-چنین هورمون بنزیل آدنین تاثیر معنی داری بر خصوصیات پاجوش، رشد، عملکرد و غلظت آلوئین داشت به نحوی که با افزایش غلظت بنزیل آدنین بر تعداد پاجوش افزوده شد. بیشترین تعداد پاجوش در محلول پاشی 1500 میلی گرم در لیتر بنزیل آدنین بدست آمد و بیشترین میزان رشد و عملکرد در محلول پاشی 1000 میلی گرم در لیتر بنزیل آدنین مشاهده گردید. هم چنین کاربرد همزمان نیتروژن با بنزیل آدنین بر صفات تعداد برگ، طول و قطر برگ، وزن برگ، وزن ژل، حجم برگ، غلظت آلوئین و محتوی کلروفیل نسبت به تیمار شاهد تفاوت معنی داری از خود نشان داد. مقایسه میانگین تیمارها نشان داد که کاربرد همزمان نیتروژن با بنزیل آدنین به طور موثری رشد، عملکرد و غلظت آلوئین را افزایش داد. به طوری که بیشترین مقدار غلظت آلوئین در کاربرد همزمان سطح 1500میلی گرم نیتروژن با 1000 میلی گرم در لیتر بنزیل آدنین مشاهده گردید. هم چنین بیشترین میزان کلروفیل در تیمار 1500میلی گرم نیتروژن در هر گلدان بدون بنزیل آدنین بدست آمد. به طور کلی نتایج نشان داد که کاربرد نیتروژن می تواند به عنوان یک عامل در افزایش عملکرد، رشد و غلظت آلوئین و همچنین محلول پاشی هورمون بنزیل آدنین به عنوان یک تنظیم کننده رشد می تواند جهت افزایش عملکرد و تعداد پاجوش در گیاه دارویی صبر زرد مورد استفاده قرار بگیرد.
رامین رحیمی زین العابدین طهماسبی سروستانی
چکیده گیاه صبر زرد از مهمترین گیاهان دارویی است که دارای کاربردهای وسیعی در زمینه های دارویی، آرایشی و غذایی است. این گیاه دارای مقاومت بالایی به خشکی می باشد. با توجه به این که در خصوص میزان مقاومت این گیاه به شوری اطلاعات بسیار اندکی در دسترس است، لذا این پژوهش به منظور بررسی اثر سطوح مختلف شوری بر برخی خصوصیات مورفولوژیک و فیزیولوژیک گیاه صبر زرد در آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار در محل گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس در سال 89-1388 به اجرا درآمد. تیمارهای آزمایشی شامل 8 سطح شوری (شاهد، 3، 6، 9، 12، 15، 18 و 21 دسی زیمنس بر متر) بود که آب مورد نظر به عنوان محلول پایه برای تهیه این سطوح شوری از دریاچه حوض سلطان قم تهیه شد. از آب شیر با شوری حدود 450 میکرو زیمنس بر متر به عنوان شاهد استفاده گردید. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که سطوح مختلف شوری تأثیر معنی داری بر تمامی صفات مورفولوژیک مورد ارزیابی داشت. بر اساس نتایج به دست آمده از مقایسه میانگین ها، بیشترین مقدار طول برگ، ضخامت برگ، حجم برگ، تعداد برگ و ارتفاع بوته در تیمار شاهد، و بیشترین مقدار عرض برگ در تیمار 3 دسی زیمنس بر متر (ds/m) و کمترین مقدار این صفات در سطح شوری 21 دسی زیمنس بر متر به دست آمد. اثر شوری بر صفاتی شامل وزن تر برگ، وزن تر و خشک ژل، وزن تر و خشک اندام هوایی، وزن تر و خشک ریشه و طول ریشه معنی دار بود. مقدار این صفات با افزایش شوری تا سطح 6 دسی زیمنس بر متر اختلاف معنی داری با شاهد نداشت، اما در سطوح بالاتر شوری مقدار آن ها به طور معنی داری کاهش پیدا کرد. همچنین مشاهده شد که شوری اثر معنی داری بر غلظت عناصر سدیم، پتاسیم و کلسیم در برگ و ریشه صبر زرد داشت. غلظت سدیم در برگ و ریشه با افزایش شوری به تدریج افزایش پیدا کرد اما غلظت پتاسیم با افزایش شوری روند کاهشی داشت. علاوه بر این غلظت کلسیم در برگ با شیب کمی افزایش یافت اما غلظت آن در ریشه کاهش پیدا کرد. شوری همچنین اثر معنی داری بر صفات فیزیولوژیک مورد نظر داشت. سطوح شوری بالاتر از 6 دسی زیمنس بر متر غلظت کلروفیل a و b را در برگ به طور معنی داری کاهش داد. غلظت قندهای گلوکز، زایلوز و مانوز با افزایش شوری تا سطح 9 دسی زیمنس بر متر با شیب تندی افزایش و بعد از آن به تدریج و با شیب کمتری کاهش پیدا کرد. همچنین نتایج نشان داد که شوری اثر معنی داری بر غلظت ماده موثره آلوئین درگیاه صبر زرد داشت، به نحوی که با افزایش سطوح شوری غلظت آن نسبت به شاهد به طوری معنی داری افزایش پیدا کرد. به طور کلی نتایج حاصله نشان داد گیاه صبر زرد دارای آستانه تحمل شوری تا غلظت 6 دسی زیمنس بر متر می باشد و در مقادیر بالاتر از آن رشد این گیاه به طور معنی داری کاهش می یابد.
بهمن امیری لاریجانی زین العابدین طهماسبی سروستانی
به منظور واسنجی و ارزیابی مدل oryza2000 تحت شرایط تولید بالقوه برای شبیه سازی و کمّی کردن مراحل نمو فنولوژیک و طول دوره رشد، شاخص سطح برگ، زیست توده اندام های مختلف گیاهی و عملکرد دانه ارقام برنج در سنین مختلف گیاهچه و نیز بررسی تاثیر سن گیاهچه برنج در زمان نشاکاری بر شاخص های مورفولوژیک، فیزیولوژیک، عملکرد و اجزای عملکرد دانه چند رقم برنج، آزمایشی مزرعه ای طی دو سال زراعی1387 و 1388 در مزرعه پژوهشی مرکز ترویج و توسعه تکنولوژی هراز انجام گرفت. این تحقیق بصورت آزمایش کرت های خرد شده بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با 9 تیمار و 3 تکرار انجام گردید. کرت های اصلی شامل 3 رقم برنج طارم، فجر و قائم و کرت های فرعی شامل گیاهچه های 17، 24 و 33 روزه بودند. نتایج نشان داد که استفاده از گیاهچه های جوان تر 17 روزه، فاصله زمانی از بذرپاشی تا رسیدگی را به مقدار 9 روز کاهش و فاصله زمانی از نشاکاری تا رسیدگی را به مقدار 7 روز افزایش داد. میانگین کل تعداد برگ ساقه اصلی در ارقام تحت آزمایش بین 8/14 تا 1/16 برگ متغیر بود. استفاده از گیاهچه های جوان تر (17روزه و 24روزه) باعث افزایش تعداد برگ ساقه اصلی در مقایسه با گیاهچه مسن تر (33 روزه) گردید. میانگین سرعت ظهور برگ در نشاهای مسن (33 روزه) برابر با 17/0 (برگ در روز ) و در نشاهای جوان و میان سال (17 و 24 روزه) برابر با 22/0 ( برگ در روز) بدست آمد. به همین ترتیب فیلوکرون نشاهای مسن (33 روزه) از زمان نشاکاری تا خروج برگ پرچم بطور متوسط برابر با 8/5 روز و برای نشاهای جوان برابر با 5/4 روز بدست آمد. سنین مختلف گیاهچه در زمان نشاکاری تاثیر معنی داری بر خصوصیات رشد ارقام برنج داشت. بطوری که نشاهای 24 روزه و 17 روزه از نظر ارتفاع نهایی بوته، حداکثر شاخص سطح برگ، تعداد خوشه در کپه و وزن ماده خشک کل نسبت به نشاهای 33 روزه برتری داشتند. نشاهای 17 روزه با وزن ماده خشک کل 0/13022 کیلوگرم در هکتار بیشترین و نشاهای 33 روزه با 2/11732 کیلوگرم در هکتار کمترین بودند. اگرچه سنین مختلف گیاهچه تاثیر معنی داری بر عملکرد دانه نداشت اما نشاهای 24 روزه با میانگین عملکرد 2/5185 کیلوگرم در هکتار در مقایسه با نشاهای 33روزه (9/5113 کیلوگرم در هکتار) و 17روزه (0/4907 کیلوگرم در هکتار) از عملکرد دانه بیشتری برخوردار بود. بر اساس نتایج حاصله، مدل oryza2000 با دامنه مقدار جذر میانگین مربعات خطای مطلق (rmsea ) بین3 تا 4 روز از صحت بالایی در پیش بینی مراحل مختلف فنولوژی گیاه برنج برخوردار بود. همچنین، مدل برآورد مناسبی در شبیه سازی عملکرد، زیست توده و شاخص سطح برگ از زمان بذرپاشی تا برداشت محصول ارائه نمود. بطور متوسط مقادیر جذر میانگین مربعات خطای نرمال (rmsen) در طول فصل رشد از دامنه 16-15% برای وزن ماده خشک کل، 18-22% برای وزن خشک برگ سبز، 17-20% برای وزن خشک ساقه، 16-23% برای وزن خشک خوشه و 24-26% برای شاخص سطح برگ برخوردار بود. جذر میانگین مربعات خطای نرمال مدل برای عملکرد نهائی دانه و وزن ماده خشک کل در زمان برداشت به ترتیب برابر 15-16% و6-9% بود. با توجه به نتایج بدست آمده و توانایی مناسب مدل oryza2000 در شبیه سازی فرآیندهای رشد و نمو و مراحل فنولوژیک ارقام برنج، به نظر می رسد مدل oryza2000 می تواند بعنوان یک ابزار تحقیقاتی قابل قبول برای انتخاب مناسب ترین راهبرد قبل از انجام آزمایش های مزرعه ای همچون پیش بینی عملکرد و نیز به عنوان یک سیستم تصمیم سازی پشتیبان برای آزمون های سازگاری ارقام اصلاح شده برنج و یافتن پتانسیل عملکرد ارقام در مناطق مختلف و تعیین بهترین روش های مدیریت مزرعه با هدف دستیابی به حداکثر عملکرد در مناطق برنجکاری کشور مورد استفاده قرار گیرد.
سید جابر حسینی زین العابدین طهماسبی سروستانی
گیاه برنج از مهم ترین گیاهان زراعی است و از قدیمی ترین گیاهانی است که در دنیا کشت می شده است. در این پژوهش 18 ژنوتیپ برنج شامل ارقام بومی، لاین های اصلاحی و تعدادی از ارقام خارجی از نظر تحمل به شوری مورد بررسی قرار گرفتند. این بررسی به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در 3 تکرار و 4 سطح شوری شامل شاهد (آب معمول منطقه)، 3، 6 و 8 دسی زیمنس بر متر در گلخانه دانشکده علوم زراعی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری به اجرا درآمد. تیمار شوری در مرحله 4 برگی اعمال گردید و اندازه گیری صفات پس از مرحله حداکثر پنجه دهی صورت گرفت. نتایج این بررسی نشان-دهنده تاثیر معنی دار تنش شوری روی صفات مورد مطالعه شامل ارتفاع، طول ساقه، طول ریشه، تعداد پنجه، وزن خشک ساقه، وزن خشک ریشه، وزن خشک برگ و زیست توده بود. این نتیجه بیانگر وجود تنوع ژنتیکی در بین ژنوتیپ های برنج مورد بررسی برای صفات ارزیابی شده در مرحله رشد رویشی تحت تنش شوری می-باشد. با توجه به مقایسه میانگین ها با افزایش میزان شوری از سطح شاهد به 3، 6 و 8 دسی زیمنس بر متر کلیه صفات کاهش بسیار معنی داری را نشان داد. نتایج حاصل از تجزیه کلاستر بر اساس صفات مورفولوژیک در سطح 8 دسی زیمنس بر متر نشان داد که ژنوتیپ های برنج مورد مطالعه از لحاظ میزان تحمل به شرایط تنش شوری به پنج گروه قابل تفکیک هستند. گروه اول (مقاوم) شامل ژنوتیپ های خزر، عنبر بو، دیلمانی، سنگ طارم و8802 می باشد و همچنین آخرین گروه (گروه حساس) ژنوتیپ شفق را در خود جای داد. همچنین تجزیه به عامل ها در همه سطوح شوری کلیه صفات را به 2 عامل تفکیک کرد. تجزیه واریانس برای شاخص های تحمل و حساسیت حاصل از صفت زیست توده در ارقام مختلف و در همه سطوح بسیار معنی دار بود. در این راستا تجزیه کلاستر بر اساس شاخص های تحمل و حساسیت در سطح 8 دسی زیمنس بر متر نشان داد که ارقام به 3 گروه از نظر شاخص های تحمل و حساسیت تفکیک شدند و گروه 1 (مقاوم) دارای ژنوتیپ های پوکالی، فجر، آمل 3 و سنگ طارم می باشد که از پتانسیل بالایی در انجام تلاقی برای بهبود گیاهان در شرایط تنش برخوردار هستند. گروه 2 (نیمه مقاوم) شامل ژنوتیپ های نعمت، عنبر بو، 8802، آی آر 50، شفق و سپید رود می باشد. آخرین گروه شامل ژنوتیپ های آی آر 29، قائم 2، قائم 1، دیلمانی، خزر، آی آر 28، قائم 3 و ندا می باشد که به عنوان گروه حساس شناخته شد. میزان وراثت پذیری عمومی برای سطح شوری 8 دسی زیمنس بر متر نشان داد که بیشترین میزان وراثت پذیری برای دو صفت ارتفاع (84/93) و طول ساقه (07/73) بدست آمد. همچنین صفت ارتفاع با 23 درصد و طول ساقه با 8 درصد به ترتیب بیشترین میزان پیشرفت ژنتیکی را در سطح 8 دسی زیمنس بر متر نشان دادند. نتایج میزان ضریب تشابه بین ارتفاع و طول ساقه (11/0) پایین ترین میزان تشابه را نشان داد. بر اساس نتایج ضریب تشابه بین ژنوتیپ-های مختلف برنج در سطح شوری 8 دسی زیمنس بر متر، ژنوتیپ آی آر 29 با ندا، نعمت، قائم 2 و قائم 3 کمترین ضریب تشابه را نشان داد. بطور کلی نتایج بخش مولکولی تا حدود زیادی با نتایج بخش مورفولوژیک مطابقت نشان داد. بنابراین می توان از ارقام موجود در خوشه های برتر تجزیه کلاستر برای تلاقی جهت برنامه-های اصلاحی استفاده نمود. واژه های کلیدی: تجزیه کلاستر، وراثت پذیری، شاخص های تحمل و حساسیت، برنج، تنش.
ابراهیم روحی زین العابدین طهماسبی سروستانی
این بررسی به منظور مطالعه واکنش ژنوتیپ های مختلف تریتیکاله به تنش خشکی و مقایسه آن با گندم و جو در ایستگاه تحقیقات کشاورزی گریزه سنندج طی سال های زراعی 89-1388 و 90-1389 اجرا شد. از یک آزمایش کرت های خرد شده بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار، سه کرت اصلی و هشت کرت فرعی استفاده شد. کرت های اصلی عبارت بودند از رژیم های رطوبتی مختلف شامل آبیاری در پتانسیل رطوبتی خاک 3- بار (i1)، آبیاری در پتانسیل رطوبتی خاک 10- بار با نصب باران گیر متحرک (i2) و بدون آبیاری (i3). چهار ژنوتیپ تریتیکاله (et-79-17، juanillo-92، et-82-15 و 83-18 et- به ترتیب با نام های t1، t2، t3 و t4)، سه رقم گندم نان (الوند، پیشگام و زرین) و یک رقم جو (بهمن) کرت های فرعی را شامل شدند. نتایج نشان داد که در هر سه تیمار رطوبتی بطور متوسط تریتیکاله دارای برتری معناداری از لحاظ عملکرد دانه نسبت به گندم و جو بود. از میان شاخص های مختلف ارزیابی مقاومت به خشکی شاخص های میانگین تولید (mp)، میانگین هندسی عملکرد (gmp)، شاخص تحمل به تنش (sti)، شاخص عملکرد (yi) و شاخص میانگین هارمونیک (hm) از بیشترین میزان همبستگی با عملکرد دانه در شرایط تنش برخوردار بودند. بر این اساس لاین های تریتیکاله دارای بیشترین مقادیر sti، mp، gmp، yi و کمترین میزان hm بودند. به هرحال بر اساس این شاخص ژنوتیپ ها صرف نظر از نوع گونه ای که به آن تعلق دارند به سه گروه مقاوم به خشکی (t4, t3, t2 و پیشگام)، حساس به خشکی (الوند، زرین و بهمن) و گروه با مقاومت متوسط (t1) گروه بندی شدند. در هر دوتیمار تنش میزان کاهش در وزن هزار دانه به عنوان یک از اجزای اصلی عملکرد، در تریتیکاله کمتر از دو گونه دیگر بود. اگرچه در هر دو تیمار تنش سطح برگ تریتیکاله کمتر از گندم بود ولی میزان کاهش سطح ویژه برگ تریتیکاله بر اثر تنش بیشتر از دو گونه دیگر بود که بیانگر قابلیت تطبیق بیشتر خصوصیات برگی در این گیاه به شرایط خشکی می باشد. برخلاف ارقام گندم زرین و جو بهمن لاین های t1و t3 تریتیکاله از بیشترین میزان بنیه گیاه برخوردار بودند. در شرایط بدون تنش سرعت رشد سنبله گندم بیشتر از جو و تریتیکاله بود ولی با تشدید تنش در تیمار دیم، تریتیکاله از سرعت رشد سنبله بیشتری برخوردار بود. سرعت از دست دادن آب از برگ های پرچم جدا شده تریتیکاله کمتر از دو گونه دیگر بود که دلالت بر میزان تعرق کوتیکولی کمتر این گونه نسبت به دو گونه دیگر دارد .تنش رطوبتی به طور قابل ملاحظه ای سبب کاهش هدایت روزنه ای برگ پرچم و بقیه پارامترهای مربوط به تبادلات گازی در همه ژنوتیپ های مورد مطالعه شد. در شرایط تنش کم آبیاری (i2) بیشترین کاهش هدایت روزنه ای در ارقام جو بهمن وگندم زرین (به طور متوسط54 درصد) و کمترین آن در لاین t1 تریتیکاله مشاهده شد. اگرچه در شرایط بدون تنش ژنوتیپ های پر محصول از هدایت روزنه ای کمتری برخوردار بودند ولی در شرایط تنش این ژنوتیپ ها توانستند مقدار هدایت روزنه ای بیشتری به میزان 32 میکرومول بر متر مربع بر ثانیه کسب کنند. همه ژنوتیپ های پر محصول به جز t2 نه فقط سرعت فتوسنتزی بیشتری در شرایط تنش داشتند بلکه از میزان کاهش کمتری نیز برخوردار بودند. هم در شرایط تنش و هم در شرایط بدون تنش محدودیت های مزوفیلی برای سرعت فتوسنتز در جو یشتر از دو گونه دیگر بود. نتایج مربوط به فلورسانس کلروفیل در برگ های سازگارشده به تاریکی مشخص کرد که با اعمال تنش پارامترهای فلورسانس به خصوص حداکثر عملکرد کوانتمی فتوسیستمii (fv/fm) و شاخص عملکرد (pi) کاهش یافت. مقدار این کاهش در تریتیکاله نسبت به گندم و جو کمتر بود که بیانگر اتلاف کمتر انرژی جذب شده در این گیاه ناشی ازکاهش کمتر غلظت مراکز واکنش کلروفیل و کارآیی بهتر انتقال الکترون در طرف دیگر پلاستوکوئینون a می باشد. برخلاف تریتیکاله خاموشی های غیر فتوشیمیایی فلورسانس در هر دو گونه گندم و جو بر اثر تنش رطوبتی افزایش یافت که بیانگر اتلاف بیشتر انرژی به صورت گرما در فتوسیستمii می باشد. تنش رطوبتی موجب افزایش دمای تاج پوشش در تمامی ژنوتیپ های مورد مطالعه صرف نظر از نوع گونه مربوطه شد ژنوتیپ های پر محصول نسبت به ژنوتیپ های کم محصول از تاج پوشش سردتری به میزان 63/0 و 40/0 درجه سانتی گراد برخوردار بودند. همچنین جو بهمن دارای گرم ترین و تریتیکاله دارای خنک ترین تاج پوشش بود. نتایج نشان داد که تحت تیمار خشکاندن تاج پوشش با استفاده از کلرات سدیم 1% تریتیکاله از بیشترین میزان انتقال مجدد ذخایر ساقه و کارآیی انتقال این ذخایر برخوردار بود. رابطه مثبت و معنا داری بین کاهش وزن دانه براثر کلرات سدیم و تنش بدون آبیاری مشاهده شد (**84/0= r). در مجموع نتایج نشان داد که برتری تریتیکاله از لحاظ عملکرد در شرایط تنش مرهون سازگاری بهتر این گیاه از لحاظ صفات مورفوفیزیولوژیک در مواجهه با تنش است.
ابراهیم زارع مهرآبادی زین العابدین طهماسبی سروستانی
به منظور بررسی عملکرد کمی و کیفی علوفه در نسبت های مختلف ردیفی کشت مخلوط گندم و جو با کلزا, آزمایشی در سال زراعی 90-89 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه تربیت مدرس به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار انجام شد. کشت مخلوط ردیفی کلزا:گندم با نسبت های ردیفی 4:2 (m1)، 3:3 (m2)، 2:4 (m3) و کشت مخلوط ردیفی کلزا:جو با نسبت های ردیفی 4:2 (m4)، 3:3 (m5)، 2:4 (m6) و همچنین کشت خالص گیاهان گندم (m7), جو (m8) و کلزا (m9) به عنوان تیمارهای آزمایش در نظر گرفته شد. ارقام بهاره گندم (پیشتاز) و جو (ریحان 03) در اسفند همزمان با رقم بهاره کلزا (rgs003) کشت گردید. در هنگام برداشت علوفه? عملکرد تر و خشک علوفه، ارتفاع بوته ها و همچنین برخی صفات کیفی شامل قابلیت هضم ماده خشک، پروتئین خام، فیبر خام، فیبر محلول در شوینده اسیدی، کربوهیدرات محلول در آب، خاکستر و عناصر کلسیم و فسفر اندازه گیری گردید. تجزیه و تحلیل آماری نشان داد کلیه صفات مورد بررسی به جز وزن تر به طور معنی داری تحت تاثیر کشت مخلوط قرار گرفت. بیشترین عملکرد علوفه خشک از کشت خالص جو حاصل گشت که با کشت خالص گندم و تیمارهای ,m1 m2 و m4 اختلاف معنی داری نداشت و کمترین عملکرد علوفه مربوط به کشت خالص کلزا بود. کشت خالص کلزا و کشت خالص غلات به ترتیب حاوی بیشترین و کمترین میزان پروتئین خام، قابلیت هضم ماده خشک، خاکستر، کلسیم و فسفر بود و با افزایش سهم کلزا در کشت مخلوط, وضعیت علوفه از نظر صفات فوق نسبت به کشت خالص گندم و جو بهبود یافت. بیشترین و کمترین میزان فیبر خام و فیبر محلول در شوینده اسیدی به ترتیب از کشت خالص غلات و کشت خالص کلزا بدست آمد. کشت خالص گندم حاوی کمترین میزان کربوهیدرات محلول در آب بود و کشت مخلوط با کلزا میزان کربوهیدرات علوفه را نسبت به کشت خالص گندم بهبود بخشید. شاخص رقابت نشان داد تیمارهای m1، m2 و m5 بر کشت خالص گیاهان مزیت داشت و گندم و جو نسبت به کلزا غالب بودند. به طور کلی تیمار m2 با تولید 7620 کیلوگرم در هکتار علوفه خشک با 59% قابلیت هضم ماده خشک، 18% پروتئین، 35% فیبر خام و 35% فیبر محلول در شوینده اسیدی بهترین ترکیب عملکرد و کیفیت علوفه را از آن خود کرد. همچنین این تیمار بالاترین میزان نسبت برابری زمین (1/1) را بدست آورد. این امر نشان می دهد کشت مخلوط کلزا و غلات راهی موثر در جهت بهبود کمی و کیفی علوفه می باشد.
نشمیل اسفندیاری زین العابدین طهماسبی سروستانی
کلزا با نام علمی brassica napus از مهمترین گیاهان روغنی می باشد که به تیره چلیپائیان و جنس (brassica) تعلق دارد. به منظور بررسی تأثیر غلظت ها و زمان های مختلف محلول پاشی عناصر کم مصرف (میکرو مکس) بر عملکرد کمی و کیفی کلزا (رقم اوکاپی) طرح آزمایشی به صورت بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار انجام پذیرفت. آزمایش درسال زراعی 1389 درمزرع? تحقیقاتی دانشکده ی کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس به اجرا در آمد. تیمار های آزمایش شامل t?s? (ساقه روی، 1 در هزار)، t?s? (ساقه روی 2 در هزار)، t?s? (ساقه روی،3 در هزار)، t?s? (10 درصد گلدهی، 1در هزار)، t?s? (10 درصد گلدهی، 2در هزار)، t?s? (10 درصد گلدهی، 3 در هزار)، t?s? (50 درصد گلدهی، 1 درهزار)، t?s? (50 درصد گلدهی، 2 در هزار)، ?t?s (50 درصد گلدهی، 3 در هزار) بود. شایان ذکر است که در این آزمایش در هر تکرار 1 کرت شاهد در نظر گرفته شد. ترکیب محلول پاشی شده، میکرو مکس ( نیتروژن، منیزیم،گوگرد و عناصر ریز مغذی ) می باشد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تأثیر تیمارهای محلول پاشی شده بر صفات کمی و کیفی، بیوماس کل، ارتفاع، تعداد خورجین در بوته، تعداد دانه در خورجین، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، میزان سبزینگی، شاخص برداشت، درصد روغن و عملکرد روغن معنی دار بود. تاثیر تیمارها بر درصد اسید های چرب پالمتیک، اولئیک، لینولئیک واروسیک معنی دار بود.بیشترین درصد اسید های چرب پالمتیک، اولئیک و لینولئیک در تیمار t?s? و بیشترین درصد اسید چرب اروسیک در شاهد دیده شد. در این میان بیشترین میزان بیوماس، ارتفاع، تعداد خورجین در بوته، تعداد دانه در خورجین، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، میزان سبزینگی، شاخص برداشت به ترتیب از چپ به راست در تیمارهای t?s?-t?s?-t?s?-t?s?-t?s?-t?s?-t?s?-t?s?مشاهده شد. بیشترین میزان درصد روغن در تیمار t?s? و عملکرد روغن در تیمار t?s? دیده شد.
فرزانه قاسملو زین العابدین طهماسبی سروستانی
صبر زرد (aloe barbadensis miller.) یکی از مهمترین گیاهان دارویی در دنیا می باشد که به دلیل ارزش اقتصادی و دارویی بالای آن کشت می شود. به منظور بررسی تأثیر بسترهای مختلف کشت روی برخی خصوصیات مورفولوژیک و غلظت آلوئین گیاه صبر زرد تحقیقی با طرح بلوک کامل تصادفی در چهار تکرار در سال زراعی 1390-1389 در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس انجام شد. در این تحقیق از چهار بستر ماسه بادی، خاک زراعی و پیت ماس در سطوح 25، 50، 75 و 100 درصد و ورمی کمپوست در سطح 25 درصد استفاده شد. نتایج نشان داد که بسترها روی صفات کمی و کیفی این گیاه تاثیر معنی داری داشت و استفاده از پیت ماس در بسترها باعث افزایش صفات مورفولوژیک و برخی از صفات عملکردی شد. به طوری که بیشترین صفات مانند ارتفاع بوته، قطر برگ، تعداد برگ، عرض برگ، طول برگ، وزن تر ژل و برگ در تیمار 25% پیت + 75% خاک زراعی بدست آمد. همچنین استفاده از ورمی کمپوست باعث افزایش میزان شیرابه، غلظت آلوئین، افزایش کلروفیل a و کلروفیل کل شد. کمترین میزان کلروفیل کل در تیمار 100% پیت ماس بدست آمد و استفاده از تیمار 100% پیت ماس تنها در مرحله استقرار پاجوش مناسب می باشد. به طور کلی نتایج نشان داد که پیت ماس باعث افزایش رشد و عملکرد گیاه و همچنین استفاده از ورمی کمپوست باعث افزایش میزان شیرابه و غلظت آلوئین می شود.
سمیرا مالکی خضرلو زین العابدین طهماسبی سروستانی
به منظور بررسی برخی خصوصیات کمی و کیفی گیاه دارویی کدوی تخم کاغذی (cucurbita pepo l.) تحت تیمارهای کود نیتروژن و تنش کم آبی، آزمایشی در سال زراعی 1391-1390 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه تربیت مدرس انجام شد. در این تحقیق که به صورت آزمایش مزرعه ای و در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد، کود نیتروژن در سه سطح (60، 120 و 180 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار) و تیمار تنش کم آبی در سه سطح (آبیاری نرمال، قطع آبیاری در مرحله شیری و قطع آبیاری و محلول پاشی کلرات سدیم در مرحله شیری) در نظر گرفته شد. در پایان فصل زراعی نمونه ها برای آنالیز و بررسی برداشت شدند. مورفولوژی گیاه، شامل وزن میوه و بذر، خصوصیات بذر و خصوصیات کیفی شامل درصد روغن، پروتئین، اسیدهای چرب و استرول ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که تیمار کود نیتروژن بر تمام صفات مورد بررسی غیر از استرول ها و تیمار تنش نیز بر تمام صفات غیر از طول بذر و اسید استئاریک اثر معنی دار داشته است. در این مطالعه، افزایش میزان کود نیتروژن باعث تحریک رشد رویشی، عملکرد و اجزای عملکرد را کاهش و نیاز آبی گیاه را افزایش داد که اعمال تنش کم آبی این نیاز را شدت بخشید. بیشترین وزن میوه و وزن بذر و خصوصیات بذر در سطح کودی 60 کیلوگرم نیتروژن در هکتار به دست آمد. در مجموع تیمار کود نیتروژن 60 کیلوگرم در هکتار و آبیاری نرمال، مناسب ترین تیمار کودی و آبیاری از نظر حصول بر حداکثر عملکرد دانه توصیه می شود.
فخرالدین مومن زاده زین العابدین طهماسبی سروستانی
به منظور بررسی تأثیر مدیریت آبیاری بر روش کشت متمرکز برنج و با هدف کاهش مصرف آب و کودهای شیمیایی و افزایش بهره وری مصرف آب، آزمایشی طی سال زراعی 1387 با 9 تیمار و 3 تکرار در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی، در موسسه ی تحقیقات برنج کشور (رشت) اجرا گردید. تیمارهای آزمایش عبارت بودند از: روش کشت سنتی برنج به عنوان تیمار شاهد (t1)، کشت متمرکز برنج+ آبیاری غرقابی+ 6 تن کمپوست آزولا در هکتار (t2)، کشت متمرکز برنج+ آبیاری غرقابی+ 2/1 تن زئولیت در هکتار (t3)، کشت متمرکز برنج+ آبیاری غرقابی+ مخلوط 5 تن کمپوست آزولا با 6/0 تن زئولیت در هکتار (t4)، کشت متمرکز برنج+ آبیاری تناوبی+ 6 تن کمپوست آزولا در هکتار (t5)، کشت متمرکز برنج+ آبیاری تناوبی+ 2/1 تن زئولیت در هکتار (t6)، کشت متمرکز برنج+ آبیاری تناوبی+ مخلوط 5 تن کمپوست آزولا با 6/0 تن زئولیت در هکتار (t7)، کشت متمرکز برنج+ آبیاری تناوبی+ کودهای شیمیایی بر اساس توصیه کودی رایج در منطقه (t8)، و روش کشت سنتی برنج با آبیاری تناوبی بدون استفاده از کود (t9). در این مطالعه، برخی از صفات مورفوفیزیولوژیک، عملکرد و اجزاءعملکرد دانه برنج اندازه گیری شد. تجزیه واریانس داده های آزمایش نشان داد که اثر تیمارهای فوق بر صفات عملکرد دانه، ارتفاع بوته، تعداد پنجه و خوشه در مترمربع، درصد پنجه های بارور، تعداد دانه در خوشه، تعداد دانه پر در خوشه، مقدار نیتروژن، فسفر و پتاس جذب شده در دانه ها و بهره وری مصرف آب معنی دار بود اما بر صفات وزن هزار دانه، طول خوشه، ابعاد برگ پرچم (طول، عرض و سطح برگ پرچم)، درصد نیتروژن، فسفر و پتاسیم دانه و کاه و عوامل موثر بر کیفیت پخت و مصرف (دمای ژلاتینی شدن، پایداری ژل و محتوای آمیلوز) در سطح احتمال 1 درصد معنی دار نگردید. مقایسه ی میانگین صفات با روش چند دامنه ای دانکن بیانگر آن بود که بیشترین عملکرد دانه (3395 کیلوگرم) و بیشترین تعداد پنجه (375) در مترمربع در تیمار t1 و کمترین تعداد خوشه در بوته در تیمار t9 تشکیل شد. همچنین، بیشترین بهره وری مصرف آب در تیمار t7 و کمترین آن در تیمار t1 مشاهده گردید. در این بررسی، کمترین عملکرد دانه در تیمار t5 مشاهده گردید. در بین اجزاء عملکرد، بالاترین همبستگی بین عملکرد دانه در واحد سطح با صفت تعداد دانه ی پر در واحد سطح مشاهده گردید.
محمد کردی زین العابدین طهماسبی سروستانی
به منظور ارزیابی نشاکاری پنبه و تاثیر آن بر اجزا عملکرد در اراضی شور، آزمایش مزرعه ای در سال زراعی 1377 در موسسه تحقیقات پنبه کشور، معاونت ورامین، ایستگاه تحقیقاتی خاوه انجام گرفت . طرح آماری مورد استفاده بصورت کرتهای دوبار خرد شده در قالب بلوکهای کامل تصادفی بود که عامل اصلی تاریخ کاشت (نشاکاری) دارای دو سطح (30 اردیبهشت و 20 خرداد)، عامل فرعی آرایش کاشت دارای دو سطح (مستطیلی) یا یک ردیف روی پشته، لوزی یا دو ردیف در اطراف پشته و بصورت زیگزاگ ) و عامل فرعی سن نشا شامل چهار سطح (کشت مستقیم بذر، نشاهای 10، 30 و 40 روزه) بودند. نتایج بدست آمده نشان داد که تاخیر در کاشت (نشاکاری) اثر نامطلوبی بر عملکرد وش ، عملکرد دانه، درصد زودرسی، تعداد غوزه در بوته، وزن هزار دانه، تعداد شاخه رویشی و قطر طوقه داشت . اما تعداد دانه برچه، مقاومت پرسلی، مقاومت استلومتریک و درصد کشش الیاف را افزایش داد. آرایش کاشت لوزی در مقایسه با آرایش کاشت مستطیلی از عملکر د روش ، عملکر الیاف درصد کیل، تعداد بوته در واحد سطح، تعداد غوزه در بوته، تعدا شاخه رویشی و قطر طوقه بیشتر برخوردار بود. بوته های حاصل از نشاکاری در مقایسه با کشت مستقیم بذر از تعداد شاخه زایشی، ارتفاع بوته و قطر طوقه بیشتری برخوردار بودند. همچنین مشاهده شد که نشاکاری بطور قابل ملاحظه ای ریشه اصلی ر ا منشعب نمود. در بین اجزا عملکرد، تعداد بوته در واحد سطح بشدت تحت تاثیر نشاکاری قرار گرفته و با افزایش سن نشا کاهش یافت . در بررسی شاخصهای رشد مشخص شد که تغییرات مولفه های رشد نسبت به تقویم زمانی در مقایسه با معیارهای حرارتی قدرت پیش بینی بالاتری داشتند. کاشت زود، آرایش کاشت لوزی، سنین کمتر نشا و نیز روش نشاکاری در مقایسه با کشت مستقیم بذر از رشد مطلوبتری برخوردار بودند.
همت الله پیردشتی زین العابدین طهماسبی سروستانی
به منظور مطالعه انتقال مجدد ماده خشک ، نیتروژن، شاخص های رشد و اجزاء عملکرد ارقام برنج در تاریخ های مختلف کشت (نشاءکاری) آزمایش مزرعه ای در سال زراعی 1376-77 در موسسه تحقیقات برنج کشور معاونت مازندران (آمل) انجام گرفت . طرح آماری مورد استفاده فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی بود که فاکتور رقم دارای 4 سطح (طارم، نعمت ، لاین 7325 و لاین 7328) و فاکتور تاریخ کاشت (نشاءکاری)در 3 سطح به فاصله 10 روز (23 اردیبهشت الی 11 خرداد ماه) و در 3 تکرار منظور گردید. نتایج بدست آمده به شرح زیر است : -1 انتقال مجدد ماده خشک و نیتروژن از اندمهای هوایی (ساقه، برگ و برگ پرچم) نقش مهمی در تجمع ماده خشک و نیتروژن در ارقتم برنج دارا بود. تیمار تاریخ کاشت (نشاءکاری) و نیز رقم، اثر یکسانی بر میزان انتقال مجدد ماده خشک و نیتروژن نداشتند. -2 شاخص های رشد نظیر ماده خشک (dma) و سرعت نسبی (rgr) در تاریخ کاشت اول (23 اردیبهشت) بیشتر از تاریخ های کاشت دیگر بود، اما باتاخیر در کاشت (نشاءکاری) شاخص سطح برگ (lai) همه ارقام بجز نعمت افزایش یافت . -3 اثر تیمار رقم بر عملکرد دانه، کل ماده خشک (بیوماس)، شاخص برداشت ، ارتفاع بوته، تعداد پنجه در بوته، تعداد دانه در خوشه، درصد باروری خوشه، طول خوشه و وزن هزار دانه معنی دار گردید. -4 تیمار تاریخ کاشت (نشاءکاری) بر روی همه صفات بجز کل ماده خشک (بیوماس) و وزن هزار دانه اثر معنی داری داشت . بعلاوه اثر متقابل رقم و تاریخ کاشت (نشاءکاری) تنها در صفات تعداد دانه در خوشه و وزن هزار دانه اثرات معنی داری از خود نشان داد. -5 صفات شاخص برداشت ، تعداد دانه در خوشه، طول خوشه، وزن هزار دانه و فاصله زمانی کاشت تا گلدهی و رسیدگی، حداکثر lai، حداکثر nar وانتقال مجدد نیتروژن با عملکرد همبستگی مثبت و معنی داری از خود نشان داد. -1 رفتار اندامها مختلف هوایی از نظر میزان مشارکت آنها در انتقال مجدد ماده خشک و نیتروژن به دانه متفاوت بود و در بین اندامها برگ و پرچم کمترین میزان انتقال مجدد ماده خشک را دارا بود. -7 تفاوت رفتار ارقام تاریخ های کاشت (نشاءکاری) و نیز اندامهای مختلف گیاه در خصوص انتقال مجدد ماده خشک و نیتروژن بیانگر آنست که فرایندهای بیولوژیک انتقال مجدد نیتروژن و ماده خشک احتمالا متفاوت عمل می نمایند.
علی بایگانه زین العابدین طهماسبی سروستانی
به منظور بررسی اثرات محلولپاشی عناصر ریز مغذی و سرزنی بوته بر عملکرد و خصوصیات کمی وکیفی غده در ارقام سیب زمینی از قبیل ماده خشک، وزن مخصوص غده و درصد پروتئین، این آزمایش به اجرا درآمد. طرح آماری مورد استفاده اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار بود. پلات اصلی در چهار سطح شامل (ارقام آگریا، آژاکس، دیامانت، مارفونا) و پلات فرعی شامل محلولپاشی (محلولپاشی شده و محلولپاشی نشده) و سرزنی بوته (سرزنی شده و سرزنی نشده) هر کدام در دو سطح به صورت فاکتوریل اجرا گردید. نتایج نشان داد که بین ارقام از نظر عملکرد و خصوصیات کیفی غده اختلاف معنی دار وجود داشت. رقم آگریا نسبت به سایر ارقام از نظر خصوصیات کمی و کیفی برتری داشت. اما بین سه رقم دیگر اختلاف معنی دار از نظر عملکرد وجود نداشت. سرزنی بوته نیز بر صفت کیفی درصد پروتئین غده تاثیری نداشت. اما بر سایر صفات کیفی تاثیر گذاشت. بنابراین براساس نتایج این آزمایش میتوان نتیجه گیری کرد که رقم آگریا رقم مناسبتر جهت کشت در منطقه همدان میباشد. استفاده از عناصر میکرو به صورت محلولپاشی نیز در افزایش عملکرد و کیفیت غده موثر بود.
معرفت مصطفوی راد زین العابدین طهماسبی سروستانی
به منظور ارزیابی اثرات کود نیتروژنه بر اجزای عملکرد، انتقال مجدد ماده خشک و نیتروژن درژنوتیپهای برنج، آزمایش مزرعه ای در موسسه تحقیقات برنج کشور (رشت) در قالب یک طرح اسپلیت پلات با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی و چهار تکرار انجام گرفت. پلاتهای اصلی شامل ژنوتیپها و پلاتهای فرعی شامل سطوح کود نیتروژنه بود. براساس نتایج حاصل از این مطالعه می توان موارد زیر نتیجه گیری نمود:1- عملکرد دانه، انتقال مجدد ماده خشک و نیتروژن در ژنوتیپهای و سطوح مختلف کود نیتروژنه، تفاوتهای معنی داری داشتند. به علاوه اثر متقابل کود و ژنوتیپ بر روی صفاتی از قبیل بیوماس، شاخص برداشت، درصد باروری خوشه، عملکرد دانه، تراکم دانه در خوشه، تعداد دانه پوک، انتقال مجدد ماده خشک و نیتروژن کاملا معنی دار بود. 2 - همبستگی مثبت و معنی داری بین تعداد پنجه بارور، وزن هزار دانه، شاخص برداشت، تعداد روز تا 50 درصد گلدهی، تعداد انشعابات اولیه و ثانویه در هر خوشه، ارتفاع بوته و سطح برگ پرچم با عملکرد دانه مشاهده گردید. 3- ژنوتیپهای مختلف و همچنین اندامهای مختلف هوائی ژنوتیپهای برنج در سطوح مختلف کود نیتروژنه از نظر انتقال مجدد ماده خشک و نیتروژن رفتارهای متفاوتی داشتند.4- تجمع ماده خشک (dma) شاخص سطح برگ (lai) و سرعت رشد محصول (cgr) در سطوح بالای کود نیتروژنه افزایش یافت، در حالیکه میزان سرعت جذب خالص (nar) در شرایط تیمار شاهد (no) بیشتر بود. به علاوه بیشترین مقدار تجمع مهاده خشک (dma) و سرعت رشد محصول (cgr) در ژنوتیپ 507 ؛ بالاترین شاخص سطح برگ (lai) و حداقل سرعت جذب خالص (nar) و حداقل شاخص سطح برگ (lai)، تجمع ماده خشک (dma) و سرعت رشد محصول (cgr) در ژنوتیپ 506 مشاهده گردید.