نام پژوهشگر: علی راحمی کاریزکی
علی راحمی کاریزکی سرالله گالشی
به منظور مطالعه ی تغییرات خصوصیات مرفولوژیک و فیزیولوژیک ارقام مختلف گندم و اثرات این تغییرات بر بهبود و پتانسیل عملکرد، آزمایشی در سال های زراعی 87-86 و 88-87 در مرکز تحقیقات کشاورزی استان گلستان واقع در گرگان انجام شد. در این آزمایش 16 رقم گندم که در طی سال های 1347 تا 1385 آزاد شده اند در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار آزمایش شدند. نتایج تحقیقات نشان داد که در طی سال ها فعالیت های اصلاحی در جهت بهبود عملکرد گندم صفاتی از قبیل مراحل فنولوژیک (زودرس یا دیررس کردن ارقام)، تعداد گره، تعداد پنجه در بوته، تعداد دانه در سنبلچه، کارایی جذب نیتروژن، شاخص برداشت نیتروژن، کارایی مصرف نور، وزن دانه، سرعت رشد دانه در واحد دانه، دوره پر شدن دانه، انتقال مجدد ماده ی خشک و نیتروژن، سهم انتقال مجدد ماده ی خشک و نیتروژن در عملکرد، تغییراتی صورت نگرفته است، اما سایر صفات دستخوش تغییراتی شده اند. از نظر شاخص سطح برگ، تجمع ماده ی خشک و سرعت رشد محصول دو رقم گلستان و آرتا (به ترتیب نماینده ی گروه دوم و سوم) نسبت به رقم اینیا (نماینده ی گروه اول) دارای الگوی مشابه و برتری بودند. صفاتی از قبیل kpar، کارایی مصرف نیتروژن، کارایی بهره وری، سرعت رشد دانه در واحد سطح به ترتیب معادل 39/0، 28/0، 31/0 و 7/0 درصد به ازای هر سال آزاد سازی، افزایش یافته اند. همچنین غلظت پروتئین دانه معادل 05/0 درصد به ازای هر سال آزادسازی کاهش یافته است. تعداد دانه در سنبله و تعداد دانه در واحد سطح در طی 38 سال آزادسازی به ترتیب معادل 87/28 و 74/24 درصد افزایش یافته است، یعنی به ازای هر سال به ترتیب معادل 78/0 و 80/0 درصد بهبود مشاهده شد. مهم ترین دلیل افزایش تعداد دانه در مترمربع، افزایش تعداد دانه در سنبله بود. در عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت به ترتیب معادل 83/24، 16/16 و 18/8 درصد افزایش حاصل شده است. به عبارتی به ازای هر سال در عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت به ترتیب 67/0، 44/0 و 22/0 درصد بهبود حاصل شده است. همچنین ارتفاع بوته معادل 27/0 کاهش و طول سنبله 25/0 درصد، به ازای هر سال افزایش یافته است. به طور کلی بیشتر از 89 درصد تغییرات عملکرد دانه توسط متغیرهایی مانند شاخص برداشت، عملکرد بیولوژیک و تعداد دانه در سنبله توجیه شد.
عبدالخلیل حسن زاده علی نخ زری مقدم
هدف از این مطالعه به دست آوردن مقادیر ضریب خاموشی(ks) و کارآیی مصرف نور (rue) در باقلا در شرایط مطلوب زراعی و همچنین ارزیابی پایداری این پارامترها تحت شرایط مختلف تاریخ کاشت و تراکم بود. بدین منظور آزمایشی بر روی رقم برکت باقلا، به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با دو فاکتور تاریخ کاشت (در سه سطح 7 آذر 1390، 24 آذر 1390 و 17 دی 1390) و تراکم (در چهار سطح 8، 12، 16 و 20 بوته در متر مربع) و با چهار تکرار در سال زراعی 91- 1390 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده علوم کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه گنبد کاووس اجرا شد. شاخص سطح برگ، دریافت تشعشع و میزان تجمع ماده خشک از سبز شدن تا رسیدگی اندازه گیری شد. بین تراکم های مختلف اختلاف معنی داری در میزان ماده خشک تولیدی در تاریخ کاشت اول مشاهده نشد ولی در تاریخ کاشت دوم و سوم اختلاف معنی داری بین تراکم های مختلف در سطح پنج درصد مشاهده شد. همچنین، بین تاریخ کاشت های مختلف نیز اختلاف معنی داری در میزان ماده خشک تولیدی مشاهده شد. در این تحقیق حداکثر شاخص سطح برگ 71/3، در تاریخ کاشت اول (7 آذر ماه) در تراکم 20 بوته در متر مربع مشاهده شد. متوسط مقدار ks و rue به ترتیب 75/0 و 44/2 بود. مقادیر kpar بدست آمده برای تیمارهای تاریخ کاشت و تراکم تفاوت معنی داری با هم داشتند، اما اثر متقابل تاریخ کاشت و تراکم معنی-دار نبود.
حوا میرزاده آبگرمی عباس بیابانی
چکیده بهمنظور مطالعه اثر تراکم و جهت کاشت بر دریافت و استفاده از تشعشع در ارقام گندم (triticum aestivum) آزمایشی در سال 91-1390 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه گنبد کاووس انجام گردید. این آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تیمارهای مورد بررسی در این آزمایش شامل؛ جهت کاشت در چهار سطح (شمالی- جنوبی، شرقی- غربی، شمالشرقی- جنوبغربی و شمالغربی- جنوب شرقی)، تراکم در سه سطح 250 (کم)، 300 (متوسط) و 350 (زیاد) بوته در متر مربع) و لاین و رقم گندم (لاین 17 و کوهدشت) بود. در این تحقیق صفات؛ سطح برگ، نسبت دریافت تشعشع، مراحل فنولوژیک، نسبت پوشش گیاهی، وزن خشک، ارتفاع بوته، عملکرد و اجزای عملکرد اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که با افزایش تراکم شاخص سطح برگ (lai) و حداکثر تجمع ماده خشک، افزایش پیدا کرد؛ بهگونهای که تراکم زیاد در جهت کاشت شرقی- غربی بیشترین شاخص سطح برگ (33/8) و ماده خشک تجمعی (3/357±2294 گرم بر متر مربع) را داشتند؛ که این افزایش ماده خشک تجمعی بهدلیل افزایش دریافت تشعشع فعال فتوسنتزی در نتیجه افزایش شاخص سطح برگ در جهت کاشت شرقی- غربی بود. بیشترین کارآیی مصرف نور (rue) در تراکم زیاد و جهت شرقی- غربی مشاهده شد. اثر تراکم و جهت کاشت و همچنین اثر متقابل رقم و جهت کاشت بر روی عملکرد دانه و شاخص برداشت معنیدار بود؛ اما این تیمارها تأثیر معنیداری بر عملکرد بیولوژیکی نداشتند. لاین 17 در جهت کاشت شرقی- غربی بیشترین عملکرد (70/12460 کیلوگرم در هکتار) و شاخص برداشت (37/41) را داشت. در رقم کوهدشت بین جهتهای کاشت شمالشرقی- جنوبغربی و شرقی- غربی اختلاف معنیداری مشاهده نشد؛ بیشترین عملکرد دانه (70/11874 کیلوگرم در هکتار) و شاخص برداشت (03/40) در تراکم متوسط حاصل شد. اثرات تراکم، جهت کاشت و رقم و اثرات متقابل آنها بر روی تعداد سنبله در متر مربع، وزن هزار دانه و تعداد پنجه بارور معنیدار بود؛ درحالیکه تعداد دانه در سنبله و تعداد دانه در سنبلچه تحت تأثیر اثر متقابل جهت کاشت و تراکم و اثر متقابل رقم و تراکم قرار گرفتند. تأثیر جهت کاشت و تراکم بر روی تعداد دانه در متر مربع معنیدار بود. بیشترین عملکرد دانه مربوط به لاین 17 در جهت کاشت شرقی- غربی (70/12460 کیلوگرم در هکتار) و تراکم متوسط (70/11874 کیلوگرم در هکتار) بود. تجزیه رگرسیونی نشان داد که همبستگی بین عملکرد دانه با تعداد دانه در واحد سطح (**96/0=r) و شاخص برداشت (**78/0=r) مثبت و معنیدار بود.
امید دهقان پور اینجه برون علی نخ زری مقدم
به منظور بررسی تأثیر مقادیر مختلف نیتروژن و الگوی کشت مخلوط بر کمیت و کیفیت علوفه جو و نخود فرنگی، آزمایشی در سال زراعی 91-1390 به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در مزرعه دانشگاه گنبد کاووس به اجرا در آمد. عامل های مورد بررسی مشتمل بر ا لگوی کاشت در 5 سطح و شامل کشت خا لص جو، کشت مخلوط جایگزین 75 درصد جو و 25 درصد نخود فرنگی، کشت مخلوط جایگزین 50 درصد جو و 50 درصد نخود فرنگی، کشت مخلوط جایگزین 25 درصد جو و 75 درصد نخود فرنگی و کشت خالص نخود فرنگی و عامل نیتروژن در چهار سطح و شامل عدم مصرف و مصرف 25، 50 و 75 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار با منبع اوره 46 درصد بود. نتایج نشان داد که کشت خالص جو بیش ترین عملکرد علوفه را با 17/16 تن در هکتار داشت. با کاهش نسبت جو در کشت مخلوط، عملکرد علوفه هم کاهش یافت به طوری که حداقل عملکرد در کشت مخلوط با 9/62 تن در هکتار از تیمار کشت مخلوط 25 درصد جو و 75 درصد نخود فرنگی به دست آمد. تیمار کشت خالص نخود فرنگی با 6/71تن در هکتار حداقل عملکرد را در بین تیمارها تولید کرد. کشت خالص جو بیش ترین فیبر را داشت ولی سایر صفات در جو حداقل بود. حداقل فیبر غیر قابل حل در شوینده های اسیدی مربوط به کشت خالص نخود فرنگی و حداکثر سایر صفات مربوط به این تیمار بود. نسبت برابری زمین در تیمارهای کشت مخلوط کمتر از یک بود که نشان دهنده نامطلوب بودن کشت مخلوط جو و نخود فرنگی از این نظر می باشد. افزایش نیتروژن باعث افزایش عملکرد علوفه شد اما نسبت برابری زمین تغییر محسوسی نداشت. ضریب نسبی تراکم در جو و نسبت رقابتی و شاخص غالبیت جو در هر سه تیمار کشت مخلوط بیش تر بود. کشت مخلوط سود اقتصادی نداشت.
غلامعلی نورا علی نخزری مقدم
بهمنظور بررسی اثر الگوی کاشت و نیتروژن مصرفی بر عملکرد و کیفیت علوفه، آزمایشی در سال زراعی 92-1391 در مزرعه دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه گنبد کاووس بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار انجام شد. در این آزمایش از رقم صحرای جو و برکت باقلا استفاده شد. عامل الگوی کاشت در پنج سطح شامل کشت خالص جو، کشت مخلوط 75 درصد جو و 25 درصد باقلا، کشت مخلوط 50 درصد جو و 50 درصد باقلا، کشت مخلوط 25 درصد جو و 75 درصد باقلا و کشت خالص باقلا و عامل کود نیتروژن در 4 سطح شامل عدم مصرف و مصرف 25، 50 و 75 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار با منشأ اوره بود. نتایج نشان داد که اثر الگوی کاشت بر عملکرد علوفه، درصد پروتئین خام، ماده خشک قابل هضم، فیبر غیر قابل حل در شوینده های اسیدی و فیبر غیر قابل حل در شویندههای خنثی در سطح یک درصد معنی دار بود. اثر کود نیتروژن فقط بر صفات درصد پروتئین خام در سطح یک درصد و درصد ماده خشک قابل هضم در سطح پنج درصد معنی دار شد. کشت خالص جو با 38/13 تن در هکتار بیشترین عملکرد و کشت خالص باقلا با 4/7 تن کمترین عملکرد علوفه را در هکتار تولید کردند. با افزایش نسبت باقلا در تیمارهای کشت مخلوط، عملکرد نسبت به کشت خالص جو کاهش یافت. عملکرد علوفه در تیمار مصرف 75 کیلوگرم نیتروژن در هکتار حداکثر و برابر با 08/13 تن و در عدم کاربرد نیتروژن با 46/9 تن در هکتار حداقل بود. نسبت برابری زمین در تیمارهای کشت مخلوط بیش از یک بود که نشان دهنده مطلوب بودن کشت مخلوط جو و باقلا می باشد. کم ترین مقدار نسبت برابری زمین مربوط به تیمار کشت مخلوط 75 درصد جو و 25 درصد باقلا با 09/1 بود. ضریب نسبی تراکم در تیمارهای کشت مخلوط 75 درصد جو و 25 درصد باقلا، 50 درصد جو و 50 درصد باقلا، و 25 درصد جو و 75 درصد باقلا به ترتیب با 75/1، 56/2 و 10/2 بود. ضریب نسبی تراکم در جو بیش از باقلا بود. با افزایش نسبت جو در تیمارهای کشت مخلوط، غالبیت جو کاهش یافت. جو قدرت رقابتی بیشتری نسبت به باقلا داشت بهطوریکه این نسبت برای جو در تمام تیمارهای مختلف کشت مخلوط بیشتر از باقلا بود. عملکرد معادل جو در تیمارهای کشت خالص جو و باقلا بهترتیب 38/13 و 86/9 تن در هکتار بود. حداکثر و حداقل پروتئین خام با 37/25 و 81/8 درصد و ماده خشک قابل هضم با 96/69 و 96/58 درصد به ترتیب از کشت خالص باقلا و جو به دست آمد. حداکثر و حداقل فیبر قابل حل در شوینده های اسیدی با 34/37 و 2/26 درصد و الیاف قابل حل در شویندههای خنثی با 51/63 و 3/53 درصد به ترتیب از کشت خالص جو و باقلا بدست آمد.
محمد مهرجویی علی نخ زری مقدم
بهمنظور بررسی اثر تلقیح باکتریایی و تنش خشکی بر رشد ارقام نخود زراعی (cicerarietinum l.) آزمایشی در سال زراعی 1391 به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار انجام شn.بهمنظور بررسی اثر تلقیح باکتریایی و تنش خشکی بر رشد ارقام نخود زراعی (cicerarietinum l.) آزمایشی در سال زراعی 1391 به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار انجام شد.. اثر تلقیح با باکتری بر ارتفاع بوته، تعداد غلاف پر در بوته، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، وزن 100 دانه، عملکرد بوته، درصد پروتئین، وزن خشک غلاف، بهمنظور بررسی اثر تلقیح باکتریایی و تنش خشکی بر رشد ارقام نخود زراعی (cicerarietinum l.) آزمایشی در سال زراعی 1391 به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار انجام شد. عامل رقم در دو سطح شامل رقم آزاد و توده محلی بجنورد، عامل تلقیح در چهار سطح شامل تلقیح با باکتری مزورایزوبیوم 1، تلقیح با باکتری مزورایزوبیوم 9، تلقیح با باکتری مزورایزوبیوم 199 و عدم تلقیح با باکتری و عامل تنش خشکی در سه سطح شامل تنش در مرحله شاخه دهی، تنش در مرحله گلدهی و بدون تنش (آبیاری کامل) بود.تعداد شاخه در بوته، وزن خشک ساقه، تعداد برگ در بوته، وزن برگ در بوته، وزن خشک قسمتهای هوایی، وزن خشک بوته و شاخص برداشت در سطح یک درصد معنیدار بود. اثر تنش آب بر ارتفاع بوته، تعداد غلاف پر در بوته، تعداد غلاف پوک در بوته، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، وزن 100 دانه، عملکرد بوته، درصد پروتئین، وزن خشک غلاف، تعداد شاخه در بوته، وزن خشک ساقه، تعداد برگ در بوته، وزن برگ در بوته، وزن خشک قسمتهای هوایی، وزن خشک بوته و شاخص برداشت در سطح یک درصد معنیدار بود.
عبدالخالق قوجق دردی مجید محمداسمعیلی
تنش غرقابی اثرات مورفولوژیک و فیزیولوژیک مهمی بر گیاهان دارد. غرقاب شدن خاک زمانی رخ می دهد، که خاک با آبیاری بیش از حد، بارندگی زیاد و یا زهکشی ضعیف روبرو شده باشد. به منظور بررسی اثر ارتفاع و دوره غرقابی بر روی خصوصیات مورفولوژیک و فیزیولوژیک دو گونه مرتعی jancus maritimus و schoenoplectus triqueter آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در گلخانه دانشگاه گنبد کاووس در سال 1391- 1392 انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل ارتفاع غرقاب در چهار سطح (شاهد، هم سطح آب ، 10 سانتی متر زیر سطح آب و20 سانتی متر زیر سطح آب) و دوره غرقاب در سه سطح ( 10 روزه، 20روزه و 30 روزه) بود. نتایج ارزیابی صفات ریشه و ریزوم در گونه j. maritimus نشان داد که در سه دوره غرقاب اثر متقابل دوره غرقاب و ارتفاع غرقاب بر روی همه صفات مورد نظر (طول ریشه، تعداد ریزوم، طول ریزوم، تعداد میانگره، وزن خشک ریشه، وزن خشک ریزوم، تعداد ساقه های هوایی، میزان پرولین، میزان کلروفیل و وزن خشک اندام هوایی) به غیر از صفت حجم ریشه در سطح یک درصد معنی دار بود. در بین صفات مورفولوژیک غرقابی بیشترین تاثیر را روی ریشه و تعداد ساقه های هوایی گذاشته است و بیشترین مقادیر برای صفات ریشه در تیمار هم سطح به دست آمد. تنش غرقابی بر روی تعداد ساقه های هوایی تاثیر گذار بوده است و در سه دوره غرقاب بیشترین تعداد ساقه هوایی در تیمار هم سطح آب مشاهده شد. در گونه s. triqueter نیز اثر متقابل دوره غرقاب و ارتفاع غرقاب بر روی تمام صفات به غیر از حجم ریشه در سطح یک درصد اثرات معنی داری از خود نشان می دهد. اثر تنش غرقابی بر روی صفات ریشه و ریزوم در گونه s. triqueter یکسان می باشد ولی در این گونه بیشترین تاثیر تنش غرقابی بر روی تعداد ساقه های هوایی مشاهده شد به طوری که در سه دوره غرقابی 10، 20 و 30 روزه بیشترین تعداد ساقه هوایی در تیمار 10 سانتی متر مشاهده شد.
معصومه رئیس میرزائی علی راحمی کاریزکی
بهمنظور بررسی تأثیر تنش آبی و مویان بر کمیت و کیفیت گیاه علوفه دارویی شنبلیله، آزماشی در پاییز سال 92-1391 در گلخانه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه گنبد کاووس اجرا شد. آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی در سه تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل کمآبیاری در چهار سطح آبیاری براساس ظرفیت زراعی مزرعه (بدون تنش یا شاهد)، آبیاری پس از تخلیه 25 درصد از رطوبت ظرفیت زراعی (تنش ضعیف)، آبیاری پس از تخلیه 50 درصد از رطوبت ظرفیت زراعی (تنش متوسط) و آبیاری پس از تخلیه 75 درصد از رطوبت ظرفیت زراعی (تنش شدید) صورت گرفت و تیمارهای مویان در سه سطح شامل عدم مصرف مویان (شاهد)، مصرف مویان با غلظت یک پیپیام و مصرف مویان با غلظت دو پیپیام بودند. نتایج حاصل از آزمایش نشان دادند که کلیه صفات مورد بررسی از جمله وزن خشک بوته، وزن خشک ساقه، وزن خشک برگ، تعداد شاخه، ارتفاع بوته، تعداد برگ، سطح برگ، وزن خشکبوته (وزن زیست توده)، تعداد غلاف در بوته، طول غلاف، وزن دانه در بوته، تعداد دانه در بوته، وزن 100 دانه و شاخص برداشت تحت تأثیر کمآبیاری قرار گرفته و بین شدت تنش با کلیه صفات مذکور همبستگی منفی وجود داشت در حالیکه نسبت برگ به ساقه و قندهای محلول در آب تحت تأثیر تیمارهای آبیاری قرار نگرفت. کاربرد مویان (سورفاکتانت) سبب افزایش وزن خشک بوته، وزن خشک ساقه، وزن خشک برگ، تعداد شاخه، ارتفاع بوته، تعداد برگ، سطح برگ، وزن زیست توده، تعداد غلاف در بوته، طول غلاف، وزن دانه در بوته، تعداد دانه در بوته، وزن 100 دانه، شاخص برداشت، پروتئین خام (cp) و خاکستر کل (ash) شد. در این آزماش میزان عملکرد تولیدی با بالا رفتن شدت تنش روند کاهشی را از خود نشان داد و با کاربرد مویان میزان تولید برای هر دو صفت عملکرد علوفه و عملکرد بذر بیشتر شد. واژههای کلیدی: خصوصیات کیفی، شنبلیله، صفات کمی، عملکرد، کمآبیاری، گیاه دارویی، مویان.
امین نهفته استرآباد علی راحمی کاریزکی
به منظور مطالعه اثر کیفیت بذر بر رشد، عملکرد و اجزای عملکرد گیاه ذرت در استان گلستان آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار در آزمایشگاه زراعت دانشگاه گنبد کاووس و همچنین آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه مذکور در سال زراعی 1392 انجام شد. تیمارهای مورد بررسی در این آزمایش شامل 2 رقم ذرت سینگل کراس 640 و 704 و 5 سطح زوال شامل صفر، 24، 48، 72 و 96 ساعت بودند. نتایج آزمون جوانه زنی در آزمایشگاه نشان داد که زوال بذر اثر معنی داری بر درصد، سرعت و یکنواختی جوانه زنی داشت. درصد جوانه زنی در ارقام 640 و 704 بعد از 96 ساعت زوال به ترتیب از 95 و 100 درصد در تیمار شاهد به 60 و 87 درصد رسید. درصد گیاهچه های نرمال نیز در ارقام 640 و 704 پس از 96 ساعت زوال به ترتیب از 5/83 و 92 درصد در تیمار شاهد به 51 و 82 درصد رسید. زوال بذر اثر معنی داری بر رشد هتروتروفیک 2 رقم مورد مطالعه نداشت اما اختلاف معنی داری در سطح 1 درصد بین این 2 رقم در صفات وزن خشک ساقه چه، کسر ذخایر انتقال یافته بذر، کارایی استفاده از ذخایر و میزان استفاده از ذخایر بذر مشاهده شد. نتایج آزمایش در مزرعه نشان داد که زوال بذر به طور معنی داری باعث کاهش درصد، سرعت و یکنواختی سبز شدن بر رقم 704 در مزرعه شد. همچنین زوال بذر اثر معنی داری در سطح 5 درصد بر سطح برگ در مرحله اول برداشت (مرحله 3 برگی) داشت اما در برداشت دوم (مرحله ساقه دهی) زوال بذر اثری بر رشد گیاهچه نداشت. زوال بذر اثر معنی داری بر عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و تعداد بوته در مترمربع داشت. تراکم بوته بر اثر زوال بذر از 1/8 بوته در مترمربع در تیمار شاهد به 4/4 بوته در مترمربع در تیمار 72 ساعت زوال رسید. عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه نیز به ترتیب از 1672 و 43/725 گرم در مترمربع در تیمار شاهد به 910 و 351 گرم بر مترمربع در تیمار 72 ساعت زوال رسید.
معصومه حاجی پور علی راحمی کاریزکی
به منظور مطالعه ارزیابی خصوصیات اکوفیزیولوژیک موثر بر بهبود عملکرد جو در دهه های اخیر در استان گلستان، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه گنبد کاووس در سال زراعی 93-1392 انجام شد. تیمارهای مورد بررسی در این آزمایش، 9 رقم جو شامل صحرا، دشت، ترکمن، گرگان 4، نیمروز، ماهور، خرم، ریحان و یوسف بودند. در این تحقیق صفاتی از قبیل مراحل فنولوژیک، پرشدن دانه، انتقال مجدد و عملکرد و اجزای عملکرد اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که ارقام از لحاظ مراحل فنولوژیک با یکدیگر اختلاف معنی داری داشتند. رقم گرگان 4 بعد از سپری کردن 151 روز و دریافت 1667 درجه-روز توانست سریع تر از سایر ارقام به مرحله رسیدگی فیزیولوژیک برسد. رقم نیمروز با 1558 روز و دریافت 1782 درجه-روز دیررس ترین رقم به شمار آمد. ارقام مورد مطالعه از لحاظ طول مدت پرشدن دانه اختلاف معنی دار نشان دادند (**50/15). بیش ترین طول دوره پر شدن دانه در رقم خرم با 27 روز و کم ترین، در رقم صحرا با 50/20 روز مشاهده شد. ارقام از نظر سرعت پرشدن دانه اختلاف قابل ملاحظه ای نداشتند و میانگین سرعت پرشدن دانه 0137/0 میلی گرم در روز بود. انتقال مجدد ماده خشک در ژنوتیپ های جو مورد مطالعه در شرایط آب و هوایی گنبد کاووس اختلاف معنی داری از خود نشان ندادند. بیش ترین عملکرد دانه مربوط به رقم یوسف با 33/388 گرم در مترمربع بود و کم ترین عملکرد مربوط به رقم ترکمن با 2433 گرم در متر مربع بود. هم چنین، تجزیه مسیر نشان داد که وزن 1000 دانه بیش ترین تأثیر را بر عملکرد دانه داشت.
علی باغبان امین علی راحمی کاریزکی
اطلاعات کمی درباره تجمع و توزیع ماده ی خشک در باقلا (viciafaba l.)اندک می باشد. هدف این مطالعه بدست آوردن مقادیر ضرایب توزیع ماده ی خشک بین اندام های مختلف در گیاه باقلا تحت شرایط دمایی و رقابتی بود.
خدیجه مرادقلی حسین صبوری
به منظور بررسی تأثیر باکتری برادی رایزوبیوم ژاپونیکوم و سولفات روی بر ارقام سویا، آزمایشی در سال زراعی 92-91 در قالب فاکتوریل در بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمارهای مورد بررسی شامل باکتری برادی رایزوبیوم ژاپونیکوم در چهار سطح شاهد، برادی رایزوبیوم ژاپونیکوم (تجاری)، برادی رایزوبیوم ژاپونیکوم بومی a و برادی رایزوبیوم ژاپونیکوم بومی b، روی شامل دو سطح شاهد و 25 کیلوگرم در هکتار و دو رقم کتول و سحر بود. اختلاف بین تیمارهای مختلف برای صفات کلروفیل، میانگین تعداد غلاف در بوته، میانگین تعداد دانه در بوته و وزن هزار دانه در سطح یک درصد معنیدار بود. تیمار برادی رایزوبیوم ژاپونیکوم (تجاری) بیشترین میزان کلروفیل، بیشترین تعداد غلاف در بوته و بیشترین تعداد دانه در بوته را داشت و بیشترین وزن هزار دانه در رقم سحر حاصل شد. اثر تیمار سولفات روی بر وزن خشک برگ سبز در سطح پنج درصد معنیدار بود. اثر تیمار رایزوبیوم بر میانگین وزن خشک غلاف در سطح پنج درصد معنیدار بود. بیشترین میانگین وزن خشک غلاف در بوته در تیمار تلقیح بذور با رایزوبیوم گونه بومی b بهدست آمد. میانگین تعداد غلاف در سطح 5 درصد تحت تأثیر تیمار سولفات روی قرار گرفت. بیشترین میانگین تعداد غلاف در تیمار شاهد سولفات روی به دست آمد. رابطه همبستگی مثبت و معنیداری در سطح یک درصد بین وزن خشک غلاف با میانگین تعداد غلاف وجود داشت. رابطه همبستگی مثبت و معنیداری در سطح یک درصد بین میانگین تعداد دانه در بوته با میانگین تعداد غلاف و وزن خشک غلاف وجود داشت. رابطه همبستگی منفی و معنیداری در سطح یک درصد بین وزن هزار دانه با میانگین تعداد غلاف و میانگین تعداد دانه وجود داشت. رابطه همبستگی مثبت و معنیداری در سطح یک درصد بین عملکرد با اجزای عملکرد از جمله میانگین تعداد غلاف، وزن خشک غلاف و میانگین تعداد دانه وجود داشت. درصد پروتئین رابطه منفی و معنی داری با میانگین تعداد غلاف در بوته و میانگین تعداد دانه در بوته داشت.
سکینه غفاری علی نخ زری مقدم
جهت بررسی اثر کود گوگرد و باکتری تیوباسیلوس بر عملکرد، اجزای عملکرد و درصد روغن آفتابگردان، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه دانشگاه گنبد اجرا شد. در این تحقیق از رقم هایسون 25 آفتابگردان استفاده شد. عامل اول میزان گوگرد در چهار سطح و شامل عدم مصرف گوگرد (0s)، مصرف 200 کیلوگرم گوگرد خالص در هکتار (1s)، مصرف 400 کیلوگرم گوگرد خالص در هکتار (2s) و مصرف 600 کیلوگرم گوگردخالص در هکتار(3s) و عامل دوم میزان باکتری تیوباسیلوس در چهار سطح و شامل عدم مصرف تیوباسیلوس (0t)، مصرف 10 کیلوگرم تیوباسیلوس (1t)، مصرف 20 کیلوگرم تیوباسیلوس (2t) و مصرف 30 کیلوگرم تیوباسیلوس (3t) در هکتار بود. نتایج نشان داد که اثر گوگرد بر ارتفاع بوته، وزن 1000 دانه، عملکرد بوته و عملکرد دانه در سطح پنج درصد و بر وزن خشک بوته بدون طبق، وزن طبق بدون دانه، درصد روغن و عملکرد روغن در سطح یک درصد معنی دار شد. اثر تیوباسیلوس بر تعداد ردیف در طبق، وزن 1000 دانه، عملکرد بوته و عملکرد دانه در سطح پنج درصد و بر ارتفاع بوته، ماده خشک بوته بدون طبق، درصد روغن و عملکرد روغن در سطح یک درصد معنی دار شد. اثر متقابل در مورد هیچ یک از صفات معنی دار نشد. کلیه صفات در تیمارهای مصرف بالای گوگرد و تیوباسیلوس بیشتر از بقیه تیمارها بود. بیش ترین عملکرد دانه، درصد روغن و عملکرد روغن به ترتیب با 3397 کیلوگرم در هکتار، 28/47 درصد و 1610 کیلوگرم در هکتار از تیمار مصرف 600 کیلوگرم گوگرد در هکتار به دست آمد و بیش ترین عملکرد دانه، درصد روغن و عملکرد روغن نیز به ترتیب با 3439 کیلوگرم در هکتار، 88/45 درصد و 1587 کیلوگرم در هکتار از تیمار مصرف 30 کیلوگرم تیوباسیلوس در هکتار به دست آمد.
گلاره چقامیرزایی ابراهیم غلامعلی پور علمداری
آزمایش زیست سنجی به منظور ارزیابی اثرمتقابل دگرآسیبی مقادیر مختلف بقایای گیاهی برخی از علف های هرز نظیر یولاف وحشی، چاودار وحشی، چچم و شاه تره و جو رقم صحرا در مراحل فنولوژیکی گیاهچه ای، گلدهی و رسیدگی بر صفات جوانه زنی (درصد و سرعت جوانه زنی، طول ریشه چه و ساقه چه و بنیه بذر)، میزان کلروفیل a، b و کل و فنل کل آن ها به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار در آزمایشگاه علوم علف های هرز دانشگاه گنبد کاووس در سال 1393 انجام شد. آزمایش دیگری نیز برای ارزیابی اثر آللوپاتیک مقادیر مختلف علف های هرز مورد بررسی بر صفات مرفولوژیکی (درصد و سرعت سبز شدن، طول و تعداد برگ، وزن خشک اندام های هوایی و ریشه و سطح برگ)، فیزیولوژیکی (میزان کلروفیل a، b و کل، قند محلول و نشاسته) و بیوشیمیایی میزان فنل کل جو بصورت طرح کامل تصادفی در سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی به اجرا درآمد. قبل از اجرا آزمایشات زیست سنجی و گلدانی، آزمایشات فیتوشیمیایی استاندارد برای شناسایی برخی از متابولیت های ثانویه انجام شد. در این مطالعه حاضر متابولیت ثانویه تانن ها در عصاره آبی گیاه زراعی جو و همه علف های هرز مورد بررسی مشاهده شد. در حالی که متابولیت ثانویه ساپونین ها تنها در عصاره آبی گیاه جو و علف هرز چچم شناسایی شد. در عصاره الکلی، آللوکمیکال های فلاونوئیدها و فلاوون ها به ترتیب در علف های هرز چچم و چاودار وحشی مورد شناسایی و تائید قرار گرفت. به طورکلی نتایج اثر مقادیر مختلف بقایای علف هرز در هر سطح مرحله فنولوژیکی بر صفات جوانه زنی و کلروفیلی جو نشان داد که عکس العمل گیاه جو به مقادیر بقایای علف های هرز در مراحل مختلف فنولوژیکی نسبت به شاهد بازدارنده بود. اما شدت بازدارندگی در مراحل مختلف فنولوژیکی متفاوت بود. به طوری که در اغلب موارد در مراحل پایانی به ویژه گلدهی در تیمار 32 گرم بقایا بیشترین تاثیر دگرآسیبی مشاهده شد. میزان فنل کل، با افزایش مواد پوسیده در محیط رشد جو، افزایش یافت. هم چنین مشاهده شده است که اثر مقادیر مختلف بقایای گیاهی جو در مراحل مختلف فنولوژیکی بر صفات جوانه زنی و کلروفیلی علف های هرز دارای روند کاهشی و متفاوتی بود. در حالی که میزان فنل کل با افزایش مواد پوسیده گیاهی افزایش یافت. بر اساس نتایج، اثر مقادیر بقایای چهار گونه علف های هرز بر صفات مورد مطالعه جو در شرایط گلدان، متفاوت بود. به طوری که مقادیر مختلف بقایای گیاهی شاه تره، اثر افزایشی بر اغلب صفات مرفولوژیکی و فیزیولوژیکی جو داشتند. در این مطالعه میزان قند محلول و فنل کل با فزایش مقادیر بقایا، کاهش یافتند. در حالی که بیشتر صفات مرفولوژیکی، فیزیولوژیکی بجز میزان قند محلول و بیوشیمیایی فنل کل با افزایش مقدار مواد پوسیده علف های هرز چاودار وحشی، یولاف وحشی و چچم، کاهش یافتند.