نام پژوهشگر: طه نوراللهی
افسانه مرادپور حسن سرایی
در این تحقیق ابتدا تعداد افراد در "خانوارهای موسسه ای" ، ساختار جمعیتی آنان و نیز نحوه توزیع آنان در مناطق مختلف کشور در هر یک از سرشماری های عمومی (از سال 1345 تا سال 1385) مطالعه و بررسی شده و سپس روند تغییرات ایجاد شده در ویژگی های جمعیتی این خانوارها طی دهه های متوالی مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است . یافته های تحقیق حاکی از آن است که تعداد "جمعیت موسسه ای" کشور طی سال های 85-1345، 7 برابر گردیده و بیشترین میزان این روند افزایشی در جمعیت گروه های کودکان، جوانان 24-15 ساله، زنان و سالمندان (خصوص در دهه اخیر) صورت گرفته است. به عنوان مثال سهم تعداد کودکان زیر 15ساله در "جمعیت موسسه ای" از5/5 درصد در سال 1345 به11/7 درصد در سال 1385 افزایش یافته است. این ارقام در جمعیت زنان در مدت زمان مشابه نیز به ترتیب برابر با 5/8 و 30/7 درصد بوده است. نحوه توزیع "جمعیت موسسه ای" در سطح استان های مختلف کشور نیز طی چهار دهه گذشته تغییرات زیادی نموده و همزمان با کاهش تراکم این جمعیت در تهران و دیگر شهرهای بزرگ، حجم جمعیت موسسه ای در روستاها افزایش یافته است، به طوری که سهم جمعیت روستایی از کل "جمعیت موسسه ای" کشور از 6 درصد در سال 1345 به 32 درصد در سال 1385 رسیده است، که برخی از دلایل این روند افزایشی را می توان ایجاد و گسترش موسسات بهزیستی، آموزشی، درمانی و اداری در روستاها دانست. به طور کلی باید گفت که به دلیل عدم دسترسی کلیه افراد نیازمند (از جمله زنان و کودکان آسیب دیده اجتماعی) به موسسات جمعی و برخورداری از حمایت های لازم، وجود ابهام و نارسایی در برخی از تعاریف به کار برده شده و نیز عدم هماهنگی در به کارگیری شیوه های اجرایی در سرشماری های متفاوت، ارقام به دست آمده در برخی از زیر مجموعه های موسسات گروهی به طور کامل نمایانگر افرادی که بر اساس تعاریف سازمان ملل تحت شمول جمعیت موسسه ای قرار می گیرند نبوده و به نظر می رسد که در صورت بر طرف نمودن موانع و مشکلات موجود در مراحل اسکان و سرشماری افراد مورد نظر، شاهد افزایش آمار مربوط به برخی از گروه ها در موسسات جمعی خواهیم بود.