نام پژوهشگر: آناهیتا محسنی میبدی
زینب قزل ایاغ آناهیتا محسنی میبدی
نارسایی زودرس تخمدانی (pof) به عنوان توقف عملکرد تخمدان به همراه افزایش سطح گونادوتروپین و کاهش سطح استروژن خون قبل از سن 40 سالگی تعریف می شود. این بیماری 1 % زنان زیر 40 سال را درگیر می کند. به همراه ایجاد نارسایی زودرس تخمدانی، باروری نیز از دست می رود که در بیشتر موارد به علت نبود فولیکول و در دیگر موارد به دلیل ناتوانی پاسخ فولیکول های موجود به تحریک کننده ها می باشد. یکی دیگر از بیماری های ناباروری در زنان کاهش ذخیره تخمدانی (dor) نام دارد. این بیماری با کاهش تعداد و یا کیفیت اووسیت، کاهش تعداد فولیکول های آنترال تخمدان و سطوح بالای هورمون تحریک کننده فولیکولی مشخص می شود. از آنجا که این بیماری ها در بنیان های خانواده دیده می شود مانند بسیاری از بیماری ها می تواند یک پایه ی ژنتیکی داشته باشد. از جمله ژن های کاندیدای ایجاد این بیماری، ژن گیرنده هورمون تحریک کننده فولیکولی (fshr) می باشد. هنگامی که هورمون تحریک کننده ی فولیکولی بر روی گیرنده ی خود می نشیند، یک آبشار سیگنال دهی را درون سلول های گرانولوزا به راه می اندازد که منجر به بلوغ فولیکول ها و در نتیجه تخمک گذاری می گردد. جهش ها و پلی مورفیسم های غیرفعال کننده می توانند عملکرد این گیرنده را مختل کنند و در نتیجه با بلوکه شدن مسیر سیگنال دهی درون سلولی، بلوغ فولیکول ها کامل نمی گردد. هدف از این مطالعه بررسی پلی مورفیسم ها و جهش های غیرفعال کننده ی ژن fshr در بین سه گروه کنترل بارور (40 نفر)، بیماران با نارسایی زودرس تخمدانی (43 نفر) و بیماران با کاهش ذخیره تخمدانی (27 نفر) می باشد. برای مطالعه جهش ها و پلی مورفیسم های مورد نظر ابتدا برای اگزون 7 و 10 پرایمر تهیه و pcr انجام شد. سپس برای بررسی جهش 566c>t که در اگزون 7 واقع است از روشrflp و برای بررسی جهش های 1555c>aو 1043c>g و پلی مورفیسم های 1572c>g و 1993a>g که همگی در اگزون 10 واقع شده اند از روش sscp و به دنبال آن sequencing استفاده شد. تمامی نمونه ها در هر سه گروه دارای ژنوتیپ نرمال بودند. البته قابل ذکر است که پلی مورفیسم شایع 919g>a در هر سه گروه مورد مطالعه به صورت هتروزیگوت، نرمال و پلی مورفیسم کامل مشاهده گردید، اما تفاوت معناداری میان آن ها وجود نداشت. با وجودی که این جهش ها و پلی مورفیسم ها، بخصوص جهش 566c>t در بعضی از جمعیت های دیگر مشاهده شده است، اما این جهش های غیر فعال کننده و پلی مورفیسم ها در زنان pof و dor ایرانی مشاهده نشد. البته برای اطمینان کامل از دخیل نبودن ژن fshr در ایجاد این دو بیماری باید جهش های غیر فعال کننده ی دیگر موجود در این ژن و پروموتور آن نیز بررسی شوند.
فائزه دهقان خلیلی مرجان صباغیان
آندروژن ها هورمون های استروئیدی هستند که بیان آنها در ایجاد فنوتیپ نر از جمله تکامل اندام های جنسی و آغاز و توسعه روند اسپرماتوژنژ ضروری می باشد. آندروژن ها توسط گیرنده های آندروژنی (ar) فعال می شوند. arاز خانواده گیرنده های هسته ای هستند. عملکرد ar به عنوان یک فاکتور رونویسی وابسته به لیگاند است که سبب تنظیم بیان ژن های پاسخ دهنده به آندروژن ها می شود. آندروژن ها و گیرنده آندروژن نقش مهمی در روند اسپرماتوژنز و باروری مردان دارند. نتایج حاصل از مطالعه آزمایشگاهی بر روی نسل اول موش های نری که فاقد ژن ar بودند نشان داد که وجود گیرنده آندروژن برای توسعه فنوتیپ اندام های داخلی و خارجی لازم است. در این مطالعه ما بررسی کردیم آیا رابطه ای بین بیان ژن گیرنده آندروژن در بیضه و روند اسپرماتوژنز وجود دارد. بافت بیضه 10 بیمار آزواسپرمی انسدادی که روند اسپرماتوژنز نرمال داشتند به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند و 20 بیمار با آزواسپرمی غیر انسدادی (10بیمار با سندرم سرتولی تنها و 10بیمار با توقف بلوغ اسپرم ) مراجعه کننده به پژوهشگاه رویان به عنوان گروه بیمار در نظر گرفته شدند. همه بیماران azf و کاریوتایپ نرمال داشته اند. استخراج rna از بافت بیضه همه بیماران صورت گرفت ، سپس سنتز cdna از روی rna های استخراج شده، در نهایت real time rt- pcr با استفاده از سایبرگرین انجام شد. آنالیز داده ها با نرم افزار one-way anova وt-tese صورت گرفت . برای نرمال کردن بیان ar از gapdh استفاده شد . نتایج نشان داد بیان ژن ar گروه سرتولی تنها نسبت به دو گروه دیگر (انسدادی و توقف بلوغ اسپرم) افزایش معنی داری دارد (p<0/05). بعلاوه هورمون fsh در بیماران سرتولی تنها، افزایش معنی داری نسبت به دو گروه دیگر دارد. هم چنین در مقایسه دیگری میزان بیان ژن ar در بیمارانی که اسپرم در بافت بیضه آنها مشاهده شده بود( tese+) و بیمارانی که اسپرمی در بافت بیضه آنها مشاهده نشده بود(tese- ) نشان داد که بیان ژن ar در گروه tese- بیشتر از گروه +tese است . می توان نتیجه گرفت که سطح بیان ژن ar و fsh وابسته به روند اسپرماتوژنز است و افزایش بیان این ژن می تواند باعث نقص در روند اسپرماتوژنز و کاهش احتمال استحصال اسپرم در بیماران آزواسپرم شود
مائده موذن چی آناهیتا محسنی میبدی
کلامیدیاها باکتری های اجباری داخل سلولی اند که برای تکثیر خود به سلول های زنده نیاز دارند. به طور میانگین 50% از مردان و 75 % از زنان آلوده به کلامیدیا تراکوماتیس (chlamydia trachomatis : ct) بدون علامت هستند. عفونت ct میتواند تا 4 سال در زوجین حفظ شده و بر باروری آنها تاثیر گذار باشد. وجود ارتباط بین ct و ناباروری از اهمیت زیادی بر خوردار است. از آنجایی که اکثر بیماران بدون علامت بوده و تحت درمان قرار نمی گیرند، وجود پاسخ ایمنی مناسب در صورت عدم آنتی بیوتیک درمانی برای پاکسازی عامل بیماری زا ضروری است. کلامیدیا تراکوماتیس از جمله عفونت های باکتریایی داخل سلولی اند که توسط سلول های nk تشخیص داده می شود. سیگنال های فعال سازیnk از طریق تقابل گیرنده هایی همچون (nkg2d)با ملکول های شبه mhc کلاسi (micab) آغاز می شود.mica ژنی به شدت پلی مورف است که 53 آلل از آن شناسایی شده است. از میان بیماران مراجعه کننده به پژوهشکده رویان، 800 بیمار با پارامترهای نامناسب اسپرم به منظور غربالگری اولیه و تشخیص حضور کلامیدیا مورد بررسی قرار گرفتند. آزمون الایزا به منظور وجود iga بر ضد کلامیدیا تراکوماتیس در پلاسمای مایع منی این افراد انجام شد. سپس dna اسپرم آنها جهت تائید حضور کلامیدیا استخراج و با استفاده از پرایمرهای اختصاصی، بخشی از ژنوم کلامیدیا تکثیر شد. در این بین 62 بیمار مبتلا به عفونت کلامیدیا بودند که 32 نفر آن ها دارای علامت (مانند سوزش در هنگام دفع ادرار، مورفولوژی نامناسب اسپرم ها یا وجود گلبول سفید در مایع منی) و 30 بیمار بدون علامت (ناقلین مخفی) بودند. همچنین 34 نفر با اسپرموگرام نرمال و بدون هیچ گونه سابقه عفونت ct در گذشته به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. روش pcr-ssp نیز توسط 8 پرایمر برای شناسایی آلل-های 008* mica مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی نشان می دهد فراوانی آلل 8 ژن mica در گروه شاهد به طور معناداری بیشتر از گروه کل بیماران و همچنین ناقلین مخفی است(05/0>p). از طرفی فراوانی آلل 8 هیچ گونه اختلاف معناداری در بین گروه کنترل و بیماران با علامت مشاهده نشد(193/0=p). این پلی مورفیسم در بیماران با علامت، اختلاف معناداری با ناقلین مخفی داشت(010/0=p). فراوانی این آلل خاص در گروه شاهد نسبت به مردان نابارور با عفونت کلامیدیا تراکوماتیس نشان می دهد که پروتئین 008*mica می تواند آسیب پذیری میزبان را به عفونت کلامیدیا تراکوماتیس کاهش دهد. همچنین افراد دارای این پروتئین، مقاومت بیشتری نسبت به عفونت کلامیدیایی نشان می دهند. بنابراین نتایج، ژن mica می تواند به عنوان کاندیدای ژنتیکی مناسبی جهت تعیین پتانسیل میزان قدرت سیستم ایمنی میزبان محسوب شود.
الهام پورصفری طالمی مرجان صباغیان
این مطالعه بر روی 30 مرد دارای اختلال کوتاهی دم اسپرم، 30 مرد دارای اختلال الیگواستنوتراتوزواسپرمی و 40 مرد دارای اسپرموگرام طبیعی به عنوان گروه کنترل انجام گرفت. برای مطالعه¬ی تغییرات ژنتیکی و ناحیه اتصالی به پروتئین کیناز a و پروتئین های دارای دمین r2d2 (دمین rii binding )، ناحیه پایین دست این دمین تا ناحیه اتصالی به پروتئین akap4 و ناحیه اتصالی پروتئین akap3 به akap4، پس از استخراج dna از خون،¬ تکنیک¬های pcr و sequencing انجام شد. داده¬های حاصل از خوانش توالی با استفاده از نرم افزارهای finch tv و spss آنالیز شدند. در مورد توالی نوکلئوتیدی کد¬کننده ناحیه اتصالی akap3 به پروتئین¬کیناز a(دمینrii binding) و ناحیه¬ی پایین دست این قسمت تا قبل از ناحیه¬ اتصالی به پروتئین akap4، ¬تمامی نمونه¬های گروه¬های مورد مطالعه دارای ژنوتایپ نرمال بودند و هیچ تغییر ژنتیکی در آنها مشاهده نشد.¬ در مورد ناحیه اتصالی akap3 به پروتئین akap4 چهار پلی¬¬مورفیسمt<c 1378، پلی¬مورفیسم c>g 1391،پلی¬مورفیسم t>c1437 و پلی¬مورفیسم g>a 1573به صورت هاپلوتایپ در تمامی نمونه¬های دو گروه بیمار و گروه کنترل مشاهده شدند.¬ یک پلی¬مورفیسم دیگر نیز t>c1982 در دو نمونه با اختلال کوتاهی دم اسپرم و یک نمونه با اختلال الیگواستنوتراتوزواسپرمی به صورت هتروزیگوت (t/c) مشاهده گردید¬که از لحاظ آماری ارتباط معنی¬داری بین بیماران و گروه کنترل یافت نشد. علاوه بر پلی¬مورفیسم¬های ذکر شده، در پنج نمونه با اختلال اسپرم¬های دم کوتاه و شش نمونه با اختلال الیگواستنوتراتوزواسپرمی یک پلی¬مورفیسم t>c 1499 به صورت هموزیگوت و هتروزیگوت مشاهده گردید که در هیچ یک از نمونه¬های گروه کنترل یافت نشد. این اختلاف بین دو گروه بیمار در مقایسه با گروه کنترل از نظر آماری معنادار بود. در اثر این تغییر، اسید آمینه¬ی 500 این پروتئین از ایزولوسین به ترئونین تبدیل می¬شود. این اسیدآمینه در ناحیه اتصالی پروتئین akap3 به پروتئین akap4 واقع شده است. در این تغییر اسیدآمینه¬ی کوچک و هیدروفوبیک (ایزولوسین) به اسیدآمینه¬ی قطبی با اندازه¬ی متوسط تبدیل می¬شود. بنابراین می¬توان گفت که احتمالا این تغییر تک نوکلئوتیدی missense بر روی برهم¬کنش پروتئینakap3 و akap4 در ساختار غلاف فیبری دم اسپرم تاثیر می¬گذارد و در نتیجه بر ساختار و فولدینگ پروتئین نیز اثرگذار است.
سیدمحمدرضا بی طرف مهران غلامین
cd44 یک مولکول مهم اتصال سلولی است که در سرطان، رشد سلولی ، تهاجم ، تکثیر و متاستاز نقش ایفا می کند. cd44 و لیگاندهای فعال کننده اش هیالورونان و استئوپونتین در تعامل با یکدیگر یک شبکه سیگنالینگ برای فرآیندهای نظیر تومورزایی، تنظیم رشد، بقا، تمایز و تحرک سلول های توموری دارند. به علاوه شواهد جمع آوری شده در سال های اخیر قویاً بیان می کند که cd44 یک مارکر سلول بنیادی سرطان معده است. بیان بیش از حد پروتئین cd44 با پیش آگهی ضعیف از سرطان معده همراه است. مطالعات گذشته نشان داده است که پلی مورفیسم های ژن cd44 می توانند بر بقای سرطان های انسانی اثر داشته باشند. ما در این تحقیق این فرضیه که پلی مورفیسم های cd44 می توانند نتایج بالینی بیماران مبتلا به سرطان معده را پیش بینی کند مورد آزمایش قرار دادیم. مواد و روش ها: dna از خون 150 نفر فرد سالم و از بلوک های پارافینه بافت توموری 150 نفر بیمار مراجعه کننده به بیمارستان های امید و امام رضا(ع) استخراج شد. سپس دو پلی مورفیسم rs187116 و rs7116432 با تکنیک های rflp-pcr و تعیین توالی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج: پلی مورفیسم های تک نوکلئوتیدی rs187116 و rs7116432 ژن cd44 با زمان برگشت مجدد تومور و بقاء کلی ارتباط معنی دار قوی داشتند(p<0.0001). ثابت شد که زمان برگشت مجدد تومور و بقاء کلی با وجود حداقل یک آلل g برای پلی مورفیسم rs187116 و حداقل یک آلل a برای پلی مورفیسم rs7116432 ارتباط معنی دار دارند. نتیجه گیری: این نتایج شواهد اولیه ای را برای ارتباط پلی مورفیسم های ژن cd44 و پیش بینی نتایج بالینی بیماران مبتلا به سرطان معده را فراهم می کند. این امر ممکن است به شناسایی بیماران مبتلا به سرطان معده که خطر بالای بازگشت مجدد تومور دارند کمک کند.
سیده حانیه حسینی آناهیتا محسنی میبدی
یکی از مهمترین علل ناباروری در مردان وجود اختلال در سلول اسپرم است. در اختلال الیگوآستنوتراتواسپرمیا ، اسپرم ها دارای تعداد و تحرک کمتر از حد نرمال بوده و موفولوژی غیرطبیعی دارند. در اختلال اسپرم دم کوتاه طول تاژک اسپرم ها کوتاه تر از حد طبیعی بوده و اسپرم ها کاملا بدون تحرک هستند و تعداد آنها نیز در افراد مبتلا کاهش پیدا می کند. نتیجه ی هر دو اختلال ذکر شده به ناباروری منجر می شود. یکی از ژن هایی که گزینه ی بسیار مناسبی برای مطالعه در زمینه ی اختلالات ا سپرموگرام در مردان نابارور است، ژن (rabl2b) rab like 2b است. در مطا لعه ای که در سال 2012 انجام شد، به نقش مهم این ژن در باروری موش های نر اشاره گردید. اختلال در این ژن در موش های نر علاوه بر نقص در تشکیل تاژک اسپرم، به طور قابل توجهی باعث کاهش تعداد و تحرک سلول های اسپرم شد. توجه به همولوژی بسیار بالای ژن rabl2b در انسان با ا ورتولوگ موشی اش و توجه به این نکته که تاکنون در رابطه با تغییرات ژنتیکی ژن rabl2b در زمینه ی ناباروری مردان در انسان، مطالعه ی قابل توجهی صورت نگرفته است، اهمیت و ضرورت انجام این طرح مشخص می شود. هدف از مطالعه ی حاضر بررسی تغییرات ژنتیکی ژن rabl2b در مردان نابارور با اختلالات اسپرموگرام بود، که بر روی دو گروه بیمار با اختلال ا لیگوآستنوتراتواسپرمیا (30 نفر) و اختلال اسپرم دم کوتاه (30 نفر) انجام شد. اگزون های انتخابی در این طرح اگزون های 4 و 5 ژن rabl2b بودند که علت این انتخاب، نقش مهم این دو اگزون در کد کردن دو دومین بسیار مهم (g2 , g3) در پروتئین rabl2b بود. بدین منظور ا بتدا برای اگزون های 4 و 5 این ژن پرایمر طراحی شد و بعد از انجام واکنش pcr، خوانش توالی توسط نرم افزاز finch tv انجام شد. سپس انطباق توا لی های خوانده شده با توا لی مرجع در سایت ncbi blast انجام گردید. نکته ی قابل توجه آن است که به دلیل شباهت بسیار بالای این ژن با ژنی دیگر در ژنوم انسان و به منظور طراحی پرایمر صحیح و مطمئن، طراحی پرایمر برای اگزون های 4 و 5 ژن rabl2b طوری انجام شد که بخش های زیادی از توالی های بالادست و پایین دست این اگزون ها نیز در محصولات pcr وجود داشتند. نتایج حاصل، هیچ جهش یا پلی مورفیسمی را در اگزون های 4 و 5 ژن rabl2b نشان نداد. اما در موقعیت 188 اینترون شماره ی 4 این ژن، یک پلی مورفیسم به صورت حذف یک نوکلئوتید c (188 del c) و به حالت هتروزیگوت در 6 فرد بیمار مشاهده گردید، که از این بین 5 فرد دارای اختلال الیگوآستنوتراتواسپرمیا و یک فرد هم دچار اختلال اسپرم دم کوتاه بود. این پلی مورفیسم در هیچ کدام از افراد گروه کنترل مشاهده نشد. آنالیزهای آماری ارتباط معناداری (p<0.05) را در ارتباط با این پلی مورفیسم بین دو گروه بیمار در مقایسه با گروه کنترل نشان دادند. همچنین پلی مورفیسم (g>a) در موقعیت نوکلئوتید 201، در اینترون 5 ژن rabl2b مشاهده گردید، که تاکنون گزارشی از این پلی مورفیسم در بانک های اطلاعاتی داده نشده است و برای اولین بار است که این پلی مورفیسم گزارش می شود. پیشنهاد می شود در ادامه ی طرح مطالعات بیشتری در رابطه با نقش پلی مورفیسم (188 del c) و اختلالات اسپرموگرام انجام پذیرد، همچنین بخش های دیگر این ژن، در افراد نابارور با نواقص اسپرم مورد بررسی قرار بگیرد.
مریم عابدینی مرغزاری آناهیتا محسنی میبدی
: با وجود ابداع روش های پیشرفته برای ارزیابی کیفیت اسپرم، علت ناباروری در حدود 20% از زوجین نابارور هنوز ناشناخته باقی مانده است. در طی بلوغ اسپرم یک گلیکوپروتئین ترشحی غنی از سیستئین به نام بتا دفنسین 126 ترشح شده از سلولهای اپیتلیال اپی دیدیم روی سطح اسپرم را می پوشاند، این پروتئین تا زمان انجام فرایند ظرفیت پذیری اسپرم در مجرای تناسلی ماده بر روی سطح اسپرم باقی می ماند. حذف این پروتیئن از سر اسپرم برای شناسایی و انجام واکنش با ناحیه زونا پلوسیدا لازم است. یک جهش به صورت حذف دو نوکلئوتیدی سیتوزینی در اگزون شماره 2 ژن بتا دفنیسین 126 باعث تولید یک mrna غیرطبیعی می شود. در مردان هموزیگوت دارای این جهش کاهش احتمال رسیدن به یک باروری موفق دیده می شود.
آناهیتا محسنی میبدی حسین مزدارانی
چکیده ندارد.