هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین هوش هیجانی سطوح مدیران ( مدیران ارشد ، مدیران میانی و مدیران عملیاتی ) و شخصیت کارآفرینی آنان در شرکت های دارویی استان تهران در کشور ایران می باشد.روش این تحقیق ، توصیفی ، از نوع تحقیقات کاربردی می باشد . حجم جامعه آماری برای هریک از این سه طبقه مدیران به ترتیب 81 ، 183 و 430 نفر می باشد. روش نمونه گیری در این تحقیق طبقه ای تصادفی می باشد. با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه سه طبقه مدیران به ترتیب 58 ، 95 و 135 نفر می باشد.با استفاده از پرسشنامه ی استاندارد هوش هیجانی گلمن و دیگران و پرسشنامه استاندارد شخصیت کارآفرینی کردنائیج داده های لازم از جامعه ی آماری مورد نظر گردآوری شده است .محقق با مطالعه در مورد شرکت های دارویی تهران به بررسی رابطه ی بین هوش هیجانی و شخصیت کارآفرینانه ی مدیران این شرکت ها پرداخته است .محقق جهت بررسی این رابطه فرضیاتی را مطرح نموده و در طی فرآیند تحقیق با طرح تحقیق ، مطالعه و جمع آوری مبانی نظری آن ، الگوی مفهومی تحقیق را مشخص کرده است .به منظور آزمون فرضیه ها از آزمون همبستگی پیرسون و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار spss استفاده شده است . یافته های این مطالعه نشان داد که بین مولفه های هوش هیجانی ( خودآگاهی ، خود مدیریتی ، آگاهی اجتماعی و مدیریت رابطه ) مدیران سطوح ارشد و مدیران سطوح عملیاتی و شخصیت کارآفرینی آنان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و همچنین در کل نیز مشخص شد بین هوش هیجانی و شخصیت کارآفرینی مدیران سطوح ارشد و مدیران سطوح عملیاتی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. (ضریب همبستگی به ترتیب 0.537 و 0.725 ) اما بین هوش هیجانی مدیران سطوح میانی و شخصیت کارآفرینی آنان رابطه مثبت و معناداری وجود ندارد.

هدف از این مطالعه بررسی رابطه مدیریت استرس و بهره وری کارکنان شهرک صنعتی آمل واقع در استان مازندران است. بخش صنعت یکی از بخش های مهم کشور بشمار می رود و با در نظر داشتن این امر که در این بخش کارکنان زیادی فعالیت دارند، توجه به عوامل موثر بر بهره وری و عملکرد آنها از بدیهیات است. یکی از عوامل اثرگذار بر عملکرد و بهره وری کارکنان؛ استرس می باشد. بنابراین باید در زمینه مدیریت این فاکتور زیان بخش اقداماتی صورت پذیرد. مبانی نظری در زمینه بهره وری نیروی انسانی از مدل بهره وری هرسی و گلد اسمیت و مبانی نظری در زمینه مدیریت استرس از چارچوب رفتارهای مثبت مدیریتی جهت مقابله با استرس دونالدسون و همکاران (2011) اتخاذ گردیده است. پژوهش حاضر از نظر دسته بندی تحقیقات بر حسب نحوه گردآوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی- پیمایشی محسوب می گردد. از نظر هدف؛ پژوهش حاضر کاربردی است. روش تحقیق به لحاظ جمع آوری داده ها، میدانی است و از سه پرسشنامه اطلاعات زمینه ای، بهره وری نیروی انسانی هرسی و گلداسمیت و مدیریت استرس دونالدسون و همکاران(2011) بهره گیری شده است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه مدیران ارشد، میانی و عملیاتی واحدهای صنعتی مستقر در شهرک صنعتی آمل که تعداد کارکنان شاغل در آنها تا پایان آبان ماه 1390 بیش از 50 نفر بوده است تشکیل می دهد که حجم آن 800 نفر بود. با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 150 نفر تعیین شد و در نهایت با استفاده از روش نمونه گیری گروهی؛ حجم نمونه در هر طبقه تعیین گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از روشهای آماری توصیفی و استنباطی بهره گیری شد. به منظور آزمون فرضیات پژوهش از آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون ، آزمون t برای نمونه های مستقل و آزمون رگرسیون چند متغیره استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss 16 استفاده شد. نتیجه حاصل از آزمون فرض اصلی حکایت از این امر داشت که بین مدیریت استرس (??1/?=p) و بهره وری کارکنان شهرک صنعتی مذکور رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از آزمون هشت فرضیه فرعی حکایت از این امر داشتند که بین چهار شاخص مدیریت استرس از جانب مدیران یعنی: احترام و مسئولیت پذیری (??5/?=p) ، مدیریت و ابلاغ کار موجود و آتی (??2/?=p)، مدیریت کارکنان در گروه (?1/?=p) و استدلال و مدیریت وضعیت های مشکل (??4/?=p) و بهره وری کارکنان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. سطح بهره وری کارکنان و مدیریت استرس آنان از دیدگاه مدیران زن و مرد در جامعه آماری تفاوت معناداری ندارد. سطح بهره وری کارکنان و مدیریت استرس آنان در جامعه آماری تحت تاثیر متغیرهای زمینه ای (سن، میزان تحصیلات، عنوان شغلی، سابقه خدمت و وضعیت استخدامی) مدیران نیست. پیشنهادات: پیشنهاد می شود ارتقاء سطح احترام و مسئولیت پذیری مدیران، سطح مدیریت و ابلاغ کار موجود و آتی از جانب مدیران، ارتقاء مدیریت کارکنان در گروه و استدلال و مدیریت وضعیت های مشکل از جانب مدیران در زمره اهداف مهم سازمان قرار گیرد. واژگان کلیدی: بهره وری، مدیریت استرس، احترام و مسئولیت پذیری، مدیریت و ابلاغ کار موجود و آتی، مدیریت کارکنان در گروه، استدلال و مدیریت وضعیت های مشکل.

در تحقیق حاضر به بررسی تاثیر یادگیری سازمانی بر مدیریت بحران در شرکت پایانه نفتی شمال پرداخته شده است.در این راستا یادگیری سازمانی بر اساس مدل نیفه و مدیریت بحران بر اساس مدل کومبز مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان شرکت پایانه نفتی شمال برابر با 220 نفر می باشد.حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 140 نفر تعیین گردیده است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پیمایشی و همبستگی می باشد.. برای تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات ،در سطح آمار توصیفی از شاخصهایی نظیر فراوانی و درصد و رسم جداول و نمودارها و در سطح آمار استنباطی از آزمون ks و آزمون رگرسیون خطی ساده و آزمون رگرسیون خطی چندگانه استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق به شرح زیر است. یادگیری سازمانی بر مدیریت بحران در شرکت پایانه نفتی شمال تاثیر معناداری دارد. واژه کلیدی: یادگیری سازمانی ، چشم انداز مشترک، رهبری ،تفکر سیستمی، توسعه ، مدیریت بحران.

امروزه روند تغییر و تحولات پر سرعت جهانی،نهادها و شرکت ها را بر آن داشته تا جهت از بین بردن شرایط ناپایدار پیرامون به تحقیق در زمینه مدیریت ریسک و کاهش ریسک های ناشی از اختلالات در زنجیره تأمین خود بپردازند.لازمه این امر شناسایی ریسک ها و عوامل شکست و به تبع آن تعیین و رتبه بندی استراتژی های مناسب جهت برخورد مناسب با این گونه ریسک ها میباشد.در این پژوهش به بررسی تاثیر ریسک ها و اختلالات بخش حمل و نقل و همچنین ارایه یک رویکرد جامع در زنجیره تأمین شرکت ارمغان سعادت با استفاده از تکنیک فرایند تحلیل شبکه ای بازه ای و نرم افزار سوپر دسیژن پرداخته میشود و پژوهشگر تلاش میکند در صورت وجود احتمالی این گونه از اختلالات در زنجیره تأمین ،آنها راکاهش ویا حتی المقدور به صفر برساند. بدین منظور با استطاعت از نظر کارشناسان خبره امر مربوطه و مطالعه و تحقیق میدانی پژوهشگر ،معیار ها و استراتژی های مورد نیاز شناسایی که در ذیل به آنها اشاره خواهد شد.در بخش معیار ها یا همان سطح دوم از فرایند تحلیل شبکه ای ،آیتم های زمان انتظار،ماکزیمم موجودی اضافه،هزینه انبارداری و کالاهای در حمل و نقل و در بخش گزینه ها (استراتژی ها) یا سطح سوم فرایند تحلیل شبکه ای مواردی چون ایجاد موجودی اضافه،وجود تأمین کننده دیگر،داشتن وسیله نقلیه بیشتر،اختصاص بودجه ثابت برای مواقع اضطراری و تسهیم اطلاعات شناسایی و به کار برده شدند.داده های ورودی مورد ارزیابی قرار گرفتند و در نهایت اطلاعاتی که از 25 پرسشنامه توزیع شده بین کارشناسان شرکت ارمغان سعادت به دست آمد،حاوی نتایج مهمی بود که به ترتیب استراتژی های ایجاد موجودی اضافی، وجود یک تأمین کننده دیگر و داشتن وسیله نقلیه بیشتر بالاترین اولویت را جهت کاهش ریسک ناشی از اختلالات زنجیره تأمین شرکت ارمغان سعادت به خود اختصاص دادند و استراتژی های دیگر در اولویت های بعدی قرار گرفتند. کلمات کلیدی:زنجیره تأمین،مدیریت ریسک ،فرایند تحلیل شبکه ای بازه ای،سوپر دسیژن، زمان انتظار، ،هزینه انبارداری ، کالاهای در حمل و نقل ،ایجاد موجودی اضافه، وجود یک تأمین کننده دیگر ،داشتن وسیله نقلیه بیشتر، تسهیم اطلاعات.

هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی بررسی رابطه ویژگی های شغلی با تعهد سازمانی و عملکرد کارکنان شرکت گاز استان گلستان می باشد.در این پژوهش که توصیفی از نوع زمینه یابی (پیمایشی) می باشد،جامعه آماری پژوهش تعداد 96 نفر ازکارکنان رسمی شرکت گاز استان گلستان می باشند که از طریق روش سرشماری تعداد 96 نفر به عنوان نمونه آماری پژوهش مدنظر قرار گرفته است.برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه پرسشنامه ویژگی های شغل هاکمن و اولدهام،پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و میر وپرسشنامه عملکرد شغلی پاترسوناستفاده گردید.روایی پرسشنامه حاضرپس از تایید استاد راهنما، استاد مشاور و کارشناسان شرکت گاز، توزیع شده است. پایایی پرسشنامه از طریق آزمون آلفای کرونباخ اندازه گیری شد .که در یک گروه 20 نفره، پرسشنامه ویژگی های شغلی 82/0،پرسشنامه تعهد سازمانی 91/0و پرسشنامه عملکرد 89/0برآورد گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های توصیفی همچون جداول توزیع فراوانی و نمودارهای ستونی و...استفاده می شود و همچنین از روش های آمار استنباطیt تک متغیره،همبستگی پیرسون و کالموگروف - اسمیرنف استفاده شده است.نتایج حاصله نشاده داده است که بین ویژگی های شغلی وابعاد آن با تعهد سازمانی و عملکرد کارکنان شرکت گاز استان گلستان رابطه وجود دارد.

هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی میزان تآثیر دوره های آموزشی ضمن خدمت بر کار تیمی کارکنان شعب بانک صادرات شهرستان تنکابن می باشد. مبانی نظری وسیعی در زمینه ی کار تیمی کارکنان مذکور مورد استفاده قرار گرفت. مدل تحلیلی این پژوهش بر اساس این مطالعات و مراجعه به صاحبنظران شکل گرفته و تمامی فرضیات نیز بر اساس مدل تحلیلی بنا شده است. طبق این مدل، کار تیمی سازمانی بر مبنای شش بُعد وفق پذیری، ارتباطات، هماهنگی، تصمیم گیری، ارتباط درون فردی، رهبری مورد بررسی قرار گرفت.

در این پژوهش تلاش شده است اثربخشی دوره های آموزش ضمن خدمت بر چابکی کارکنان به طور علمی مورد تجزیه و تحلیل و بررسی قرار گیرد ، لذا فرضیه اصلی تحقیق به بررسی اثربخشی دوره های آموزشی بر چابکی کارکنان بانک ملی آمل بر اساس مولفه های مدل سیپ پرداخته و همچنین با طرح 4 فرضیه فرعی تاثیر آموزش را بر چابکی کارکنان این سازمان مورد بررسی و در نهایت نتایج و پیشنهادات ارائه می گردد. جامعه آماری تحقیق کارکنان فوق دیپلم به بالا بانک ملی شهرستان آمل هستند که شامل 200 نفر می باشند که بر اساس جدول مورگان یک نمونه 127 نفری تعیین و جمع اوری اطلاعات با استفاده از دو پرسش نامه استاندارد مدل سیپ ( جواد توسلی بر اساس مقاله استافل بیم ) و چابکی سازمانی ( شریفی و ژانگ ) انجام گرفت. در این پژوهش از روش تحقیق ،توصیفی استنباطی استفاده شده و برای نشان دادن روابط بین متغیرها نیز از آزمون ضریب همبستگی و رگرسیون بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که آموزش ضمن خدمت بر اساس عناصر مدل سیپ شامل زمینه ، درونداد ، فرایند و برونداد بر چابکی کارکنان سازمان تاثیرگذار بوده است و بیانگر نتایج مثبت دوره برای سازمان می باشد. در کل دوره دارای اثربخشی مطلوب می باشد.